تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 12 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر (ع):هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1848234561




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پولهایی که شهدای مدافع حرم گرفتند!


واضح آرشیو وب فارسی:دز ان ان: بمناسبت ۲۲اسفند روزگرامیداشت شهید،تقدیم به مدافعان مظلوم حرم! پایگاه خبری انصارحزب الله دزفول: صبح بود ازآن صبح هایی که حس حالم مثل همیشه نبود، نمی دانم چرا؟! ولی حس غریبی بود، با نام خدای حسین از منزل برای رفتن به محل کارم بیرون زدم. طبق معمول مسیرهمیشگی ام را می…بمناسبت ۲۲اسفند روزگرامیداشت شهید،تقدیم به مدافعان مظلوم حرم! پایگاه خبری انصارحزب الله دزفول: صبح بود ازآن صبح هایی که حس حالم مثل همیشه نبود، نمی دانم چرا؟! ولی حس غریبی بود، با نام خدای حسین از منزل برای رفتن به محل کارم بیرون زدم. طبق معمول مسیرهمیشگی ام را می پیمودم؛ تا به اتوبوس برسم،توی مسیر که می رفتم چند تا بیلبورد از تصاویر شهدای مدافع حرم بود،تصاویری که انگاری می خواستند چیزی به ما بگویند،جالب بود که شب نیز تشییع شهداء و گفتگوهام با خانواده شهدای مدافع حرم شهرمان،همه اش در خوابم مرور می شد. نمی دانم شاید حس و حال است که امروزم را با روزهای دیگر متفاوت کرده است.توی همین افکارم بودم که نفهمیدم چی شد که خود راسوار اتوبوس دیدم، فشارجمعیت هرلحظه زیاد زیادترمی شد و همچنان حس حال غریب صبحگاه همراهم بود و دوست نداشتم از آن حس و حال خارج شوم،اما سخنانی از لابه لای اذحام جمعیت آن حس و حالم را برهم زد، یهویی انگار من را برق گرفت… آیا درست می شنوم؟!… شاید هنوز خواب می بینم! اول خودم را به بی خیالی زدم،اما مگر می شد هر لحظه می گذشت صداها بیشتر می شد و افراد بیشتری وارد آن بحث می شدند. اتوبوس پشت چراغ قرمز ایستاد؛کنار چهارراه تصویری از شهدادوباره به من حس خوبی می داد، کلاً یاد و نام و تصویر شهدا توی این دنیای پر از رنگ و ریا ،مثل اکسیژن است. آن حرف های مسافران نمی گذاشت آرامش داشته باشم! یکی از لای جمعیت گفت:خدا می داند چقدر از بودجه مملکت خرج این ماجراجویی این آقایان می شود! دیگری گفت: به هر کدامشان ۷ میلیون می دهند! آن دیگری بلافاصله گفت: بابا به دلار می دهند!! خانمی که کنار من بود گفت: اصلاً به ما چه و به اینها چه که می روند! فکر کنم اجبارشان می کنند!! جوانی با لبخند گفت: این شهدا پولکی اند! پیرمردی گفت: شاید هم ماهانه یک مبلغ به خانواده هاشان می دهند!! و….. هر کلامی که از دهانشان خارج می شد انگار تیری بر قلبم می زدند،حرف هایی ازجنس بی عدالتی و در اوج ناسپاسی ازاین شهیدان، چقدر تنفس در این اتوبوس برایم سخت بود ،بوی قضاوت های ناعادلانه ونادرست همه جای اتوبوس را فراگرفته بود،مات و مبهوت شدم از این همه قضاوت های کورکورانه و اشک درچشم هایم حلقه می زد و قفسه سینم می سوخت ، تند تند نفس می زدم ،انگار داشتم در اتوبوس می دویدم که اینطور نفس نفس می زدم. جنس این حرفها ،جنس تبلیغات غرض آلود دشمن از طریق ماهواره ها بود و من همچنان مات ومبهوت شده بودم و بغضی راه گلویم را گرفت،ازشدت عصبانیت شقیقه هایم تیر می کشید وهیچ نوع مسکنی هم این درد را تسکین نمی داد،یاد وصیت یکی از شهدای مدافع حرم افتادم که نوشته بود:«اگر در کربلا نبودیم، اگر سالهاست که حسین حسین و یا زینب می گوییم، امروز وقتش رسیده است ،نباید بگذاریم دوباره زینب به اسیری برود»یا شهیدی که گفت:«خدا کند در این راه قطعه قطعه شوم تا رو سفید باشم، یا آن شهید افغانی که گفت: مادرم فوت کرده است،آمدم سوریه تا مادرم جلوی حضرت زینب و حضرت زهرا روسفید شود»  با خودم گفتم ای شهیدان ازکجای سرزمینتان بگویم!!برخیزید ای سرفرازان سرزمینم،چگونه شماتاب آورده اید! از این همه حرف های اندوهناک. نکند این حرف های بی محتوا تفکرنسل جوان ونسل های آینده راخدشه دارکند برخیزید! دوباره به تصویر کنار چهارراه نگاه کردم چهره خندان شهید حاجیوند به من انرژی می داد، انگار شهید داشت به این حرفهای مفت می خندید… چراغ سبز شد و اتوبوس راه افتاد ، دوست داشتم فریاد بزنم و به آنها بگویم : چقدر ذهنتان دنیایی و کثیف است، آخر قیمت نگاه منتظر مادر سید مجتبی و علیرضا چقدر است ؟ دل تنگیهای «یسنا» دختر سه ساله شهید هیودی برای پدر، با چه مبلغی قابل معامله است؟ شما که آدمهای مادی هستید پس چرا برای گرفتن این پول پا پیش نمی گذارید؟! آدم چقدر باید حقیر باشد تا در مورد افرادی که جانشان را برای امنیت آنان داده اند اینگونه سخن بگویند! من دیگر تاب ندارم هنوز هم مبهوت صحنه دیدار دیروز با مادرشهید والامقام ابوالقاسمی هستم ازحرف های مادرشهیدکه ازچشمه ی مظلومیت وتواضع سیدش می گفت و از سوز دل این مادر شهید دلم سوخته است برخیزای شهید تو چه صبوری و من چه سردرگم دراین اتوبوس یک لحظه ازهمهمه ی درون اتوبوس به خودم آمدم که ازمسیر همیشگیم ردشده ام.. بگذاریدآخراین قضیه واقعی رااین طور به اتمام برسانم. مادران شهید ابوالقاسمی،قیاسی و همسرشهیدهیودی بگذارید هرچه دلشان خواست دراین روزهایی که فضای شهر پرازهیاهو و پر ازحرف هایی ازجنس دل سوختن شده است بگویند. بگذارید بگویند همسرشما برای پول رفته است. بگذارین بگویند؛ مردم پشت سرخدا هم حرف می زنند! نمی دانند زندگی یعنی همان هیودی که از یسنایش برای دفاع وآرامش ماگذشت . زندگی یعنی سیدِعزیزکه چه داغی بردل دوستانش گذاشت.زندگی یعنی قیاسی که وقتی وصیت نامه اش رامی خواندم نوشته بود دوست دارم بدنم پاره پاره شود فقط قطعه ای کوچک برگردد تامردم زیر جنازه من خسته نشوند، بگذارید بگویند؛ شما هم مثل شهدایتان صبور باشید.  اتوبوس به ایستگاه رسید… و با خود گفتم :آنها درست می گویند این شهدا پول گرفته اند…. شهدا اجرت کار خود را خواهند گرفت اما نه اُجرتی دنیایی؛بل اُجرتی آسمانی است! این شهیدان سرزمین دزفول پول های کلانی از حسین فاطمه (س)می گیرند و ماهیانه بی بی عالم و دخترش زینب کبری (س) سود این پول های میلیونی را به حساب خانواده هایشان واریزمی کند. بگذارید بگویند……….. مکث کنید قضاوت بس است. *پلاک- فاطمه دقاق نژاد


پنجشنبه ، ۲۰اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دز ان ان]
[مشاهده در: www.deznn.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن