واضح آرشیو وب فارسی:سوما نیوز: اختصاصی سوما نیوز - به قلم قاسم خوش سیما؛ به ضرس قاطع عمده ترین فعالیت گروهی انسان در حدود چهار میلیون سال سکونت بر کره زمین با "جنگ" سپری شده است. جنگهای ریز و درشت که از ستیز با سنگ و کلوخ شروع شده و با گداختن فلز و ساختن شمشیر ادامه پیدا کرده است. باروت و سرب صنعت جنگ را به اوج رسانده، جنگ سرد و جنگ نرم آنرا تکمیل و شاید جنگ با سلاحهای میکروبی و اتمی پایان همه ی نزاع های بشریت و انتهای وجود این جانور ناطق بر زمین باشد. جنگ بشریت برای انرژی، قدرت و زنده ماندن. جنگ برای زیستن آسانتر اقلیت زیاده خواه بر اکثریت نجیب. نبرد در بیشه های بزرگ گذر انسان از عصر سنگ به عصر مالتی مدیا. از روزگاری که زمین را بزرگ و بر سر شاخ گاو می پنداشتند و امروز که آنرا دهکده ی کوچک جهانی می دانیم، تنها دو جنس از انسانها وارث غنایم همین جنگهای بی پایان از ازل تا به امروزند. نخست مردانی که می جنگند، کشته می شوند و گهگاهی ندای پیروزی سر می دادند و گروه دوم زنانی که همواره در پشت خاکریزهای جدال " پشتیبان نسل آدمی " بوده اند. اما جنگ ها همواره میزان و صدای شیپور تمدن آدمی هستند. صدایی که در هر صورت از زجر بر می خیزد. زجر از طبقات موجود در کالبد کلونی آدمیان که یکی هیچگاه سیر نخوابیده و دیگری از سیری خوابش نبرده است. آنچه مشهود است اینکه مرد همواره جنگیده، کشته و کشته شده و زن کنار " تابوت متحدالشکل تمام فرهنگ ها " بر جنازه مرد مویه کرده است. زن که همیشه در پشت خاکریزها مانده و برای کودکان " تداوم نسل بشر " لالایی خوانده و در انتظار شوی خود شب را تا سپیده سوزن زده است. مردی که آن طرف خاکریز با دشمن جنگیده و زنی که این سو با درون خود در ستیز بوده است. زنی که شکم به شکم نسل زاییده و بر سرگهواره شان سر بر زانو گرفته، مبادا شبی روز شود که صبحش در سوگ بیوه گی خود رقص بی پایان سیاه بختی را هلهله کند. مرد جنگیده و بر زن اتهام آتش افروزی وارد آمده اما تاریخ در هیچ کجای خود ننگاشته که تعریف مرد از زن، گاهی خویش خواهی برای درون سرکش خود بوده است. خویش خواهی که گاهی وجود زن را تا طعمه ای برای تبلیغات کالاها تنزل داده است. الصاق تصویر این گونه ی بی همتا از بشریت بر جلد لوازم، تا کسی برای خریدنش ترغیب شود و این نهایت توهین به یکی از لطیف ترین آفریدگار خداوند در همه ی اعصار بشریت بوده که وجودش را به عنوان تله ای برای تجارت تنزل دهند. اما جنگ مهمتر است یا پشتیبانی از آن؟ گفتیم تاکنون بیشتر زندگی گروهی بشر با جنگ سپری شده و البته نزاع بدون پشتیبانی همواره به شکست انجامیده است. حال پرسش مهم از تاریخ تمدن جهان این است کدام جنس پیروز نبردهای آدمیست؟ فتوحات بشر به نام مردها بوده و شستن لباسهای خونین درندگی برای زن، مرد همواره یا درگیر انواع جنگ بوده و یا در پی خوشی هایش، اما زن را متهم به خوشگذرانی نموده است. مرد همواره همه ی تریبون های تاریخ را بلیعده اما زن را متهم به پرحرفی می نماید. مرد از ضعف در گفتمان جنگیده اما زن را ضعیفه نامیده، بسیاری از استخوانهای مرد در کشاکش جنگ ساییده اما یک استخوان زن را کم می بیند. مرد همیشه خود را با خاک بی انضباطی های مردانه کثیف کرده و زن همواره در طشت وسواس زنانه شسته است. هرگاه مرد به دنبال زن زندگی اش رفت عاشق پیشه نام گرفت و چنانچه زنی به دنبال مرد سرنوشتش گشت هرزه نامیدنش. زن شاهکار هستی است اما دوست دارد نامه ی تاییدش را مرد امضاء کند. سوی دیگر مرد فیزیکال و قدرتمند با نامهای بزرگ و تاریخ ساز اما زن گاهی باور کرده ضعیف است و سرپناهی از جنس مرد می خواهد. حال سوال این است قدرت بشریت در دست مردان جنگجو، یا زنان پشت پرده ی نزاع هاست؟ مردانی که تنها جنگیدن صرف را می دانند و زنانی که " برنامه " جنگ می نویسند. جنگهایی که اگر برنامه نداشته باشد نابودی قوا حتمی است. اما برنامه زن برای جنگهای بشر چه بوده و آیا پس هر نبردی تئورسین نامریی به نام " زن" وجود داشته است؟ پاسخ چنین سوال ناشناخته ای به پهنا و درازای تاریخ است. پاسخی که باید آنرا یک بار هم که شده در آخرین روز نزاع جست و باز یکبار هم که شده با آسیب شناسی ریشه جنگ گمراه نشویم. ریشه جنگهایی که بار دیگر تاکید می نماییم برای استیلای انرژی، قدرت و نهایت زنده ماندن بوده است اما انتهای جنگ، فاتحین " به خانه بر می گردند" خانه ای که یک زن درب را به روی کهنه سربازان می گشاید و چشم به دستانش دارد تا دربستر زندگی، میزبانش باشد. آنچه مرد را به خانه می برد " امید " است و تراوش امید همان معجزه وجود زنان واقعی است. امید مهمترین برنامه برای تداوم عمر بشر و هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد. امید همان چیزی است که زن می آفریند، در گهواره نسل سازی خود تکثیر می نماید و این همان راز جنگ های بی پایان برای رسیدن به خانه ای است که یک زن درب آنرا می گشاید. مردان همیشه ی تاریخ فریاد می زنند تا صدای زنهایشان به گوش نامحرمان نرسد. فلاسفه ی بزرگ جهان، طبیبان صاحب نام دنیا، شاعران تمدن ساز و نویسندگان بزرگ، جمعیت غالبشان از مردانند اما چه اقلیت و چه اکثریت مفاخر و حتی پیامبران الهی و معصومین همه در یک نقطه مشترکند و آن وجود نازنین نقطه ثقل هستی یعنی " مادر " است که همه زاییده ی اویند. بالاترین مقامی که خداوند به یک بشر بخشیده است، جایی که اگر قرار است پروردگار مردی را در معراج ببیند باید از دامن یک زن گذشته باشد. اما تاریخ می گذرد و همچنان این مرد است که با ترک تازیها و جنگ های نامنظم خود سرگردان است و همچنان زن در خانه منتظر آقایی برای بالای سرخود است. مردانی که زن باشند و زیر ابروانشان را تراش دهند زیاد نیستند و هنوز اندکند زنان واقعی جهان که فیزیکال باشند. نباید نگران بازار نگارش مورخین باشیم چون مرد همیشه مرد و در ذیل برنامه نویسی های زن است. زن همیشه زن خواهد ماند، هرچند در انتظار مرد تا صبح بیدار مانده. همه ی زنهای واقعی جهان از سیاه و سفید و زرد و سرخ روزتان مبارک. در کشاکش جنگهای بی پایان، وجودتان مستدام باد، صبرتان را می ستایم و به احترام ناگفته هایتان در برابر جور بی پایان مردان تاریخ، سر تعظیم فرود می آورم.
چهارشنبه ، ۱۹اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سوما نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]