واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه/مائده عطایی*
۸ مارس، روز جهانی زن. یک نام گذاری که بیش از هرچیزی میخواهد یک یادآوری باشد. یادآور ِ صداهایی خاموش و یا دست کم، کمتر شنیده شده.سالها پیش در کتابی خواندم که قطعا میان تساوی و عدالت بر اساس تعاریف این دو مفهوم، تفاوت وجود دارد. ممکن است در جایی این دو بر هم منطبق باشند و در جایی دیگر مقابل هم قرار گیرند. در صورتی که شرایط یکسان باشد، تساوی عین عدالت است اما اگر تغییری در وضعیت رخ دهد، آنجاست که اگر حکم به برابری دهیم در واقع عادلانه رفتار نکردهایم.در مساله زنان و حقوق و مسائل آنان این دو نگرش نقش مهمی را ایفا میکنند. به گواهِ تاریخ، آنچه در جهان بر زنان رفته است، نه برابر بوده است و نه عادلانه. بلکه همواره قاعدهها بر اساس فرهنگ مردانه تنظیم شده و گویی هر جا سخن از انسان بوده، معنایی مترادف با مرد از آن مستفاد گشته است و اگر جایی از زنان یاد شده در قالب استثناءها بوده و نه قاعدهها.بیشک تغییر چنین ساختار پر قدرت و ریشه داری به ویژه در سطوح کلان، کار سادهای نبوده و نیست. در ریشه داری تبعیض علیه زنان همین بس که سیاه پوستان در ایالات متحده، قبل از زنان دارای حق رای شدند و این نشان میدهد که مسالهی جنسیت حتی پر مناقشهتر از نژاد پرستی بوده است.اما در این بین، موجهای برخاسته از خودآگاهی زنان و تلاش جنبشهای زنان به ویژه در سدههای اخیر، مسیرهای جدیدی را گشوده است.در میان این تلاشها، دو نگرش «برابری خواهانه» و «عدالت طلبانه»، خود محور جدال و بحث بوده است. عدهای هدف خود را معطوف کردهاند تا زنان و مردان را در دوسوی یک تساوی قرار دهند و تمامی حقوق و تکالیف را برابر سازند و عدهای معتقد بودند که مسائل زنان باید به طور خاص مورد بررسی قرار گیرد.به نظر میرسد بر هردو رویکرد نقدهای جدی وارد است. در رویکرد برابری خواهانه، به فرض تساوی تمامی حقوق، به دلیل ناهمسانی شرایط زن و مرد (لااقل شرایط زیستی) شاهد نوعی اجحاف در حق زنان خواهیم بود. آیا زنی که با شرایط سخت دوران بارداری و شیردهی در اداره کار میکند با مردی که چنین شرایطی را ندارد، یکسان است؟ ضمن اینکه این مورد فقط در مورد مساله تفاوت طبیعی است و اگر مسائل فرهنگی و اجتماعی مانند مسئولیت اداره خانه و تربیت فرزندان که به طور عرفی در برخی جوامع به زنان سپرده میشود را هم مد نظر قرار دهیم میبینیم که شرایط اصلا برابر نخواهد بود و اگر برابر باشد، ستم آشکاری در حق زنان شده است.اما در رویکرد عدالت محور، دنبال کردن حقوق متفاوت و تاکید بر تفاوتهای گوناگون، یک پارادوکس مفهومی را رقم میزند. منحصربه فرد کردن امور زنان گویی خود بیرون کشیدن ِ آن از مفهوم انسان و دوباره استثناء کردن آن است؛ در حالی که زنان همانند مردان، در نوع بشر یکساناند و رادیکال سازی مساله میتواند خود منجر به نوعی نقض غرض و یک تبعیض ِ دیگر باشد. بنابراین به نظر میرسد نیاز به رویکرد سومی برای متعادل کردن فضا وجود دارد.رویکرد سومی که هم بتواند حقوق نادیده انگاشته شدهی زنان را بازیابد و هم از مستثنا شدن آنها از دایرهی مفاهیم انسانی جلوگیری نماید. در چنین رویکرد سومی میبایست تمرکز بر یکسان سازی قاعدهها در مواردی که مشابهتهای انسانی وجود دارد مانند حوزههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، علمی و.. قرار گیرد.درکنار آنها بر عادلانه کردن قاعدههایی که تفاوت در آنها لازمهی برقراری عدالت است به صورت ِ تبصرهها تاکید شود و البته منظور از تبصره در اینجا نه تنها در زمینهی حقوقی بلکه بیشتر در زمینهی آداب و قواعد اجتماعی یا فرهنگی موجود است.جهان امروز بیش از هر چیز به پتانسیلهای انسانیاش نیازمند است، بنابراین در هم شکستن ساختارهای قدرتِ تبعیض آمیز ِذهنی و فرهنگی و نواندیشی منصفانه و منطقی در شرایط جدید، تنها راه حفظ کرامت و حقوق همه انسان هاست. چیزی که در همهی جهان بینیها مهمترین مسالهی مورد تاکید است.*دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگیکاریکاتور:علی جهانشاهی. شرق
۱۸ اسفند ۱۳۹۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 7]