تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 2 دی 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842709718




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

از چوب جادویی هالیوود تا عصای موسایی سینمای دینی


واضح آرشیو وب فارسی:رویش نیوز: رویش نیوز- سرویس فرهنگی- سلمان هاشمیان* : چندین سال قبل، به نیت بهره گیری از مرحوم فرج الله سلحشور، در دوره نقد سینمای دینی، به سراغ ایشان رفتیم. در همان دفتر کوچک مشغول نوشتن فیلم نامه فیلم حضرت موسی (ع) بود. موقع نمازظهر بود. عبا را بر دوش انداخت و به نماز ایستاد. بعد از نماز جماعت، دقایقی درباره سینمای دینی به گفت گو نشستیم. این گفت گو برای اولین بار است که در فضای رسانه ای منتشر می شود. حرف های قابل تامل و جدی که باید توسط اهالی هنر، مورد واکاوی و دقت قرار گیرد. نقدهایی که مبانی هنر و سینمای غرب را در مقایسه با سینمای دینی، به چالش می کشد. بخشی از این گفتگو را با هم مرور می کنیم: من تا چند روز پیش نمی دانستم مفهوم هالیوود چیست... مفهومش به معنی خود کلمه یعنی چوب مقدس! چه ربطی دارد؟ این واژه مرا به یاد عصای حضرت موسی و طناب های ساحران می اندازد. واقعیت هم این است که سینمای غیرمذهبی، سینمای موجود دنیا که بنیان گذار آن غرب و کمپانی های صهیونیستی هالیوود است، همان طناب های ساحرهاست. درحقیقت دروغ و توهم است؛ فقط ظاهر دارد؛ اما سینمای مذهبی عصای حضرت موسی است. مثالی می زنم: کتب مذهبی را ببینید، مثلاً المیزان را. حدس می زنید چندصدهزار نسخه از المیزان در طول سی چهل سال گذشته فروخته شده؟ یا از دا ، که کتابی در مورد جهاد و دفاع مقدس است چندهزار نسخه فروخته شده؟ آیا کتاب های دیگر با تیراژهای پنج هزار و ده هزار با این ها قابل قیاس هستند؟ تفاوت مذهب و غیرمذهب این جور جاها معلوم می شود. پربیننده ترین اثر سینمایی ما چند نفر را به سالن می کشاند؟ من گاهی می بینم یک فیلم با سی میلیون تومان فروش از پرده پایین می آید؛ یک فیلم هم هفت هشت میلیارد تومان می فروشد؛ اما با بودجة تبلیغاتی هنگفت. همة مملکت بسیج می شوند تا یک فیلم می تواند هفت هشت میلیارد تومان بفروشد. اگر میانگینش را بگیریم چند نفر مخاطب دارد؟ برفرض پانصدهزار نفر؛ اما این را قیاس کنید با سریال یوسف که در نزدیک به صد کشور دنیا (در هر کشور هم چندین بار) پخش شد. دقیقاً مصداق همان عصای موسی و طناب های ساحره هاست. سینمای بباف و بساز اگر به مبانی سینمای غرب نگاهی گذرا بیندازیم (بدون این که خیلی واکاوی کنیم) می بینیم بر چهار رکن استوار است: یکی بُعد هنری است؛ یعنی قصة خوب، تکنیک خوب، ساخت خوب. سه تای دیگر عبارت است از: اول، دروغ و توهم. یعنی شما قصه ای را بباف و بساز! بعضی ها ممکن است بگویند هرچه ما در ذهن خود تجسم می کنیم و می بافیم بالأخره از یک حقیقتی سر چشمه گرفته. در پاسخ باید گفت نه به آنچه وجود خارجی نداشته و سرهم شده، می گویند دروغ! حتی اگر روزی جایی در عالم اتفاق افتاده باشد، باز نمی توان این را حقیقت تلقی کرد. این که ممکن است زمانی در جایی اتفاق افتاده باشد ماهیتش را تغییر نمی دهد. دوم، اومانیسم یا انسان محوری. به این معنا که تحلیل های سینماگر و نویسنده به خورد بیننده داده می شود. منِ فیلم ساز نگاه و تحلیل و بینش خودم را در مورد حادثه ای که در فیلم اتفاق افتاده (موضوع فیلم می خواهد خانواده باشد، می خواهد مسائل سیاسی و اجتماعی باشد) به تماشاگر ارائه می دهم. این همان فرهنگ انسان محوری است. سوم، فرهنگ ماتریالیستی یا مادیگری است: به دنبال نفسانیات و مظاهر دنیای شهرت و محبوبیت و جایزه و جشنواره بودن... این سه رکن سینمای غرب است. ممکن است استثنائاتی هم باشد. در هر جای دنیا بالأخره استثنائاتی هست. بعضی انسان های فرهیخته هستند که ممکن است آزاداندیش یا معناگرا و مثبت باشند و سعی کنند کارهای ارزشمندی هم انجام دهند؛ اما این عده کلیت سینما را رقم نمی زنند. کلیت سینما باید مورد قضاوت قرار گیرد نه این که براساس استثنائات درباره اش قضاوت کنیم. دروغ و دغل، مرز سینمای دینی اما ارکان سینمای مذهبی چیست؟ بیایید معادل برایش بگذاریم. ما هم طرفدار قصة خوب و تکنیک هستیم. آیا باید بگوییم سینمای مذهبی یا سینمای پایبند به مذهب؟ سینمای مذهبی یعنی در مورد یک پدیده یا مقولة مذهبی فیلم بسازیم؟ هم ظاهرش و هم باطنش و هم آن تکنیک و تخصص که در آن به کار می رود، هم درون مایه اش، همه باید مذهبی باشند. در سینمای مذهبی ظرف و مظروف مناسب هم اند. در سینمای مذهبی آن کلک ها و ترفندهایی که در سینمای غیرمذهبی می زنند، در خیلی جاها مجاز نیست. آن دروغ و دغل هایی که به هر کلکی تماشاگر را بنشاند توی سالن مجاز نیست... کلک در ذات سینمای مذهبی نیست. قصة واقعی و قصة دروغ یک فرق با هم دارند: قصة دروغ بر فطرت انسان ها اثر نمی گذارد. یعنی آدم می داند این دروغ است و اصلاً سعی می کند از این تأثیر نگیرد یا تأثیر منفی می گیرد و در ضمیر ناخودآگاهش تأثیر منفی می گذارد؛ اما قصة واقعی با فطرت انسان ارتباط برقرار می کند . به همین دلیل است که آیت الله نود ساله هم سریال یوسف پیامبر را دیده، بچة سه ساله هم دیده؛ درحالی که هیچ وجه اشتراکی بین این دو نیست. چرا فرد عالم سریال را دیده، فرد عامی هم دیده؛ باسواد دیده، بی سواد دیده؛ مؤمن دیده، غیرمؤمن دیده؟ چرا؟ وجه اشتراک این ها چیست؟ دلیلش فطری بودن قصة واقعی است. وقتی قصه واقعی باشد فطرت انسان با آن ارتباط پیدا می کند و جمع گسترده تری آن اثر را خواهند دید. درحالی که مخاطب قصة دروغ محدود است قصه گویی مال خداست تکنیک و تخصص و قصة زیبا به بخش هنری مربوط است و جایگاه خود را دارد؛ اما در برابر دروغ و توهم چه باید بگذاریم؟ واقعیت و مستند؛ واقع گرایی و مستندگرایی. ممکن است بگویید یعنی من اگر از ذهن خودم هر چیزی بنویسم بد است و دیگر مذهبی نیست؟ مولانا این همه تمثیل زده، سعدی این همه قصه از ذهن خود خلق کرده، آقای قرائتی خودمان این همه مثال می زند از ذهن خودش... همة این ها غلط است؟ نه این روش هم درست است؛ اما باید معلوم شود قصه گو یا فیلم ساز متصل به حق است یا منفصل از حق؟ کدامش؟ اگر شما قصه ای را از ذهن خودتان خلق بکنید درحالی که خودتان انسان الهی باشید، متصل به حق باشید و به مدارجی از معنویت رسیده باشید که بتوانید تمثیل خلق کنید، قصه ای خلق بکنید که با تعریف و تماشای آن، ما به سمت حقیقت هدایت شویم اشکال ندارد؛ اما اگر دروغ پردازی کنید تا بیننده منحرف شود یا چیزی گیرش نیاید، این دروغ پردازی را مذموم می دانیم. این سینمای مذهبی نیست بلکه همین سینمای موجود است. پس رکن اول سینمای واقعی و مستند، بعد از تکنیک و تخصص این است که ریشه در حقیقت دارد و قصه اش از زبان یک انسان الهی نقل شده و متصل به حق است. در این سینمایی که قصه اش واقعی است، انسان نباید محور باشد بلکه خدا باید محور قرار گیرد. خلاقیت مال خداست. خلق مال خداست. بشرِ مخلوق وقتی خلق می کند، ناقص خلق می کند. از آنجا که خودش مخلوق است، هرچه خلق بکند، هر قدر دقت بکند، باز هم در حاصل کارش ضعف و اشکال وجود دارد. برویم سراغ قصه هایی که خدا می گوید و طرح می کند. خدا رحمت کند علامه محمدتقی جعفری را. ایشان به چندتا خبرنگار (به زبان شیرین آذری) گفته بود آقاجان! بروید از این مردم بپرسید، ببینید کدام عمل صالح را انجام داده اند که پاداشش را در همین دنیا گرفته اند یا کدام عمل قبیح را هم انجام داده اند که همین جا مجازات شده اند و چوبش را خورده اند؟ این قصه ها را فیلم کنید! ببینید، فرمول خیلی ساده است اما خیلی هم قشنگ است. ریشة قرآنی هم دارد. پس ویژگی های سینمای مذهبی شد: 1. تکنیک و تخصص و قصة زیبا 2. واقعی بودن قصه ها 3. خدامحور بودن 4. معناگرا بودن. رکن چهارم سینمای فعلی مادی گرایی بود: به دنبال ارزش های مادی رفتن، آرزوهای نفسانی، دنیایی و شهرت و محبوبیت و شهوت... رکن چهارم یعنی معنا گرایی می خواهد ارزش ها را به بیننده گوشزد کند و به سمت ارزش ها و معنویت بکشاند. عبرت؛ رکن اساسی سینمای دینی پنجمین رکن، عبرت آموزی است، یعنی فیلم های مذهبی باید پندآموز و تفکر برانگیز باشند. فیلم مذهبی باید درس عبرت بدهد و انسان را وادار به تجدید نظر در اعمال و رفتار خود کند. این پنج رکن، ارکان فیلم سازی مذهبی است؛ اما آیا این مبانی که ما عرض کردیم از ذهن خودمان است یا در اسلام هم ریشه دارد؟ بله: «... به درستی که در قصه هایی که ما در قرآن برایتان گفتیم عبرت هایی وجود دارد برای اهل خرد.» در وهلة اول می خواهد بگوید قصه گویی و قصه فهمی، هر دو آدم باشعور می خواهد... من نمی خواهم توهین بکنم، اما بچه ها، خدا شاهد است من با بعضی از فیلم سازها و با بعضی از بازیگرها صحبت کرده ام؛ کاملاً معلوم است که طرف کم دارد! (نمی گویم عقب افتادة ذهنی است!) وقتی آدم با او حرف می زند می بیند این بیچاره در دو دوتا چهارتای روزمرة خودش مانده است! مثل عقب مانده ها حرف می زند! معلوم است این آدم یا پول داشته یا موقعیت مناسب، هوس کرده فیلم ساز بشود؛ روزگار هم هرکی هرکی بوده، ایشان بالأخره شده فیلم ساز یا بازیگر! در سینمای ما هستند انسان های باشعور و فرهیخته؛ زیاد هم هستند... ولی خیلی ها هم این جوری هستند. طرف فیلم می سازد، آدم هرچه می نشیند نگاه می کند، درمی ماند که خدایا، این فیلم چه دارد؟! خداوند متعال قصه هایی می گوید که در بُعد تکنیکی هم بسیار عالی و تخصصی است! دلم می خواهد شما بچه ها با دید تحقیقی به این نکته نگاه کنید و ببینید قصه در قرآن چند بار و با چه مفاهیمی بازگو شده است. ببینید چه گسترده مطرح شده و دارای چه ویژگی هایی است... تعریف قصه مشخص است. به هرچیزی نمی گویند قصه! قصه چارچوب دارد، تعریف دارد، مفاهیم خاصی را القا می کند... عبرت آموزی هم رکن دیگر آن است. خدا قصه گوست: یک قصة زیبا می گوید که مایة عبرتی در آن است. یعنی شما را از ظاهری که می بینید به یک باطن نادیدنی یا دیده نشده هدایت می کند و به فکر وامی دارد. باعث می شود به خودتان برگردید. عبرت یعنی همین. از درام تا عبرت تفاوت کشمکش و درام با عبرت در کجاست؟ این هم بحثی جذاب است که اگر درباره اش سؤال کردید می گویم... جالب است بدانید برخلاف غرب که کشمکش و درام عامل جذابیت است، در سینمای مذهبی این عامل چیست. خدا می فرماید: «در این قصه هایی که ما برای شما گفتیم دروغ وجود ندارد، افترا وجود ندارد...» پس این قصه ها واقعی و مستندند! سپس به رکن بعدی اشاره می شود: «ما فقط تصدیق و تأیید کردیم آنچه را از داستان های گذشته — که در تورات و انجیل و زبور نقل شده — به دست شما رسیده...» سپس می افزاید ما تمام عناصر این داستان ها را برای شما باز کردیم، تفصیل کردیم، تفسیر کردیم، تشریح کردیم، باز کردیم... که چه شود؟ همة این ها را گفتیم برای چه؟! اصل این است: قصه گویی خدا برای ما موجب هدایت و رحمت است. خدا نشانی می دهد: اگر به این جا منجر شود قصه های من است وگرنه قصه های من نیست. قصه هایی که من می گویم این ویژگی ها را دارد ... خداوند متعال این را می فرماید. هر بیننده ای که می نشیند پای یک فیلم، دلش می خواهد قصة قشنگ و جذاب ببیند که تا آخر کار او را به همراه خود بکشاند؛ اما زیباترین قصه ها را در این عالم خدا خلق می کند. * کارشناس ارشد علوم ارتباطات و رسانه


یکشنبه ، ۱۶اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رویش نیوز]
[مشاهده در: www.rooyeshnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن