محبوبترینها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1854525401
پری غفاری معشوقه مو بلوند و زیبای شاه! عکس
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: پری (پروین) غفاری معشوقه بلوند و زیبای محمدرضا شاه که فکر می کرد با شاه ازدواج می کند اما سرنوشت دیگری در انتظارش بود.
رابطه محمدرضا پهلوی و پری غفاریپری (پروین) غفاری در سال 1309 بدنیا آمد و در سال 1392 از دنیا رفت. پری غفاری به عنوان خواننده و بازیگر تلویزیون و سینما فعالیت می کرد.پری غفاری خاطرات خود که در مورد روابط عاشقانه وی با محمد رضا پهلوی است را پس از انقلاب ۱۳۵۷ در کتابی به نام تا سیاهی دردام شاه منتشر کرد. این کتاب تنها یک بار در سال ۱۳۷۶ منتشر شد. به اعتقاد برخی منتقدان این کتاب در صورت تجدید چاپ میتوانست پرفروش ترین کتاب تاریخ ایران باشد!** ماجرای رابطه نامشروع شاه با پری غفاری چه بود؟داستاه شاه و پری، حكایت دختری است كه با وساطت فردوست و مادرش به دربار راه یافت و رؤیای ملكه شدن در ذهن میپروراند و مدتی انیس و مونس شاه شد. سرانجام شاه پس از ازدواج با ثریا اسفندیاری وی را همچون تفالهای به بیرون پرت كرد، و رویای كاخ آرزوهایش مثل حباب تركید. پروین غفاری در واقع مأمور سرگرم كردن شاه در روزهای جدایی شاه و فوزیه بود.
*پدر پروینپروین فرزند میرزا حسن غفاری همدانی ، كه خودش اهل تفرش بود، وی در جوانی در مجلس شورای ملی كاری كرد و آخرین سمت وی مشاور رییس بازرسی مجلس بود. به گفته پروین او مردی دقیق و آزادیخواه خوش نام بود و همیشه به مبارزات علیه استبداد فخر میكرد. به همین دلیل پس از آشنایی پروین با شاه و رفت و آمدش به دربار ؛ همواره درباره خطری كه در كمین وی بود، به او هشدار میداد.
اما پری رویای ملكه شدن و راه یافتن به دربار و شركت جستن در شب نشینیهای با شكوه داشت. و به هیچ چیز دیگر فكر نمیكرد و تصور میكرد شاه سرانجام با وی ازدواج خواهد كرد.
*فردوست دلال آشنایی شاه و پریپری دختری 16-17 ساله، مو بور، بلند قامت و زیبا بود؛ كه فردوست در یك مهمانی در باشگاه افسران وی را همراه مادرش دید. فردوست در همین مهمانی به مادر و دختر نزدیك میشود و خود را معرفی نمود؛ فردوست را شناختند و با هم گرم گرفتند.
فردوست در كتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی مینویسد:
".... تصور كردند كه برای ازدواج خود آمدهام، به هر حال آدرسشان را گرفتم و ماجرا را به محمدرضا گفتم، محمدرضا گفت: مادر و دختر ار به سرخ حصار بیاور؛ آنها را به سرخ حصار بردم، پس از مدت كوتاهی محمدرضا آمد، شاه را معرفی كردم، پس از معرفی، شاه مدتی با دختر قدم زده و پس از یك ساعت نزد من آمدند و محمدرضا گفت: كه با پری قرار گذاشته است..."
*از آشنایی تا جدایی:خانهی پری غفاری در "نظامیه" حوالی میدان بهارستان بود. وی دوران ابتدایی را در مدرسهی "نوروز" و دوره دبیرستان را در دبیرستان "شاهدخت" كه در خیابان شاه آباد بود، سپری نمود. پری هنوز پانزده سال بیش نداشت كه با تبانی مادرش و خانواده اسعدی نظام، بر سفره عقد نشاندند ، وی كه دوشیزهای دبیرستانی و بیخبر بود به عقد علی آشوری ـ پسر اسعدی نظام ـ در آمد.
عقد نافرجام پری و علی آشوری كه بر اثر توطئه چینی ـ مادر پری و پدر علی ـ طراحی شده بود؛ پس از گذشت چهار ماه استحكام خود را از دست داد، و مادر پری فهمید كه این پلكان ترقی محكم نیست ، پس از طریق دیگری سعی نمودكه در بدبختی دخترش كوشا باشد ... پری از همان ابتدا با اكراه به عقد علی آشوری در آمده بود. مادر پری هم با وساطت حسین فردوست تلاش كرد كه طلاق او را بگیرد.
نمایش فردوست و مادر پروین برای دیدار با شاه بسیار جالب است.پری در خصوص اولین دیدار با شاه گفت: "... احساس كردم كه بروی ابرها گام بر میدارم، از اینكه در كنار شاه قدم میزنم خود را خوشبخت احساس كردم و غافل از اینكه همچون صیدی دست و پا بسته اسیر یك سفاك شدهام".
شاه و پری با هم قرار بعدی گذاشتند؛ فردای روز ملاقات ، شاه ساعت یازده صبح زنگ زد و گفت : "... من تمام شب به یاد تو بودم، میخواهم امشب در كاخ میهمان من باشید، تا بیشتر با هم آشنا شویم".
آن روزها همه میدانستند كه فوزیه ایران را ترك كرده است و خیال بازگشت هم ندارد. از سوی دیگر مادر پری با همدستی فردوست و گرفتن وكیلی به نام ارسلان خلعتبری، طلاق او را از علی آشوری گرفتند، مادر پری فكر میكرد كه از این پس دخترش ملكه ایران خواهد شد.
پری با فسخ عقد با علی آشوری، آزادی خود را به دست آورد، رویای هر شب وی دربار و در كنار شاه بودن بود. پدر پروین (پری) مخالف رفتن دخترش به دربار بود و زنش را مؤاخذه میكرد. پروین در 17 سالگی در کاخ شاه
ساعت هفت صبح بود كه امیرصادقی(راننده شاه) آمد و ماشین وی را به سوی كاخ برد.
پری به همراه امیرصادقی به كاخ رسیدند ... امیرصادقی رفت و وی را تنها گذاشت، دستی از پشت به شانهی پری خورد، برگشت، شخص شاه بود ... بوی شراب و ادكلن در هم آمیخته بود ... برای اولین بار در نزد شاه شراب گیلاس را سركشید ،گلویش سوخت ... سرش گیج رفت ... دومین جام را نیز شاه برایش ریخت ، این بار آرام آرام به گلویش سرازیر كرد .... پس از مدتی به زمین افتاد ... وقتی صبح كه از خواب بیدار شد، دوران كودكی و دوشیزهگی را از دست داده بود ... احساس پلیدی به وی دست داد ... هنوز با اعلیحضرت عقد زناشویی نبسته بود.
شاه از پری میخواهد این ماجرا را به كسی ـ حتی پدر و مادرش ـ نگوید تا زمانی با یك تشریفات رسمی مراسم عقد اجرا شود.
اكنون از ماجرای شبی كه در كنار شاه بود یك ماه میگذرد ، وی در این یك ماه دیگر هیچ شبی را در كاخ نخوابیده بود.
شاه دستور داده بود در خیابان كاخ، خانهای برای وی خریداری شود تا نزدیك شاه باشد و هر ماه پنج هزار تومان نیز به مادر پری قرار بود پرداخت نماید تا هزینه زندگی وی تأمین شود.
شاه پری را از پرخوری و نوشیدنی زیاد بر حذر میداشت تا همیشه زیبا و خوش اندام بماند ... وی هفتهای سه روز در كنار شاه بود؛ روزهای شنبه، دوشنبه، چهارشنبه ... به سفارش شاه ، خیاط و آرایشگر او را هم چون عروسكی در میآوردند تا ساعتی از لحظات شخصی شخص اول مملكت را سرگرم خود كند.
پروین غفاری در خصوص هم نشینی با شاه میگفت :".. هنگام صرف شاه آرام آرام مشروب میخورد و گاهی گیلاس مرا هم پر میكند ... گاهی دور از چشم محافظان و زیر درختان بر روی زمین یا نیمكتی مینشستیم ؛ او در چنین مواقعی دست مرا میگرفت و چشم در چشم من میدوخت و سعی میكند مرا به سبك هنرپیشگان آمریكایی ببوسد .. حدود ساعت یازده شب سرگرمی صاحب عروسك تمام شده است و عروسك بایستی به گنجهاش باز گردد."
پری میگوید: "من همچون فاحشهای كه پس از انجام وظیفهاش، دستمزد میگیرد، هدیههای او را در كیفم میگذاردم ... حداقل فایده این طلاجات دلخوشی مادرم بود".
مادر پری فكر میكند؛ شاه و پری دوران نامزدی خودشان را میگذرانند، پری یقین دارد كه ازدواجی در كار نیست.
شاه به پری میگوید: "میخواهم زیبا و خوش اندام بمانی ... تو نبایستی حامله شوی ... آشفته به سویش برگشتم و فریاد زدم، تو سه ماه است؛ هر چه خواستهای ... حال میگویی نباید حامله شوی ... اعلیحضرت عزیز من حاملهام ... حامله ... تو نمی توانی با خریدن یك خانه خرابه مرا گول بزنی ... بایستی با من ازدواج كنی ... شاه برگشت و گامی به سوی من برداشت، در چشمانم نگریست ... دستش را بالا برد و بر گونهام فرود آورد .... احمق دیوانه چرا گذاشتی حامله شوی؟
گفتم تو این طفل را در شكم من كاشتی ... حال میگویی چرا حامله شدهام ... شاه دستانش را روی شانه من گذاشت... گفت : ببین پروین تو بایستی این جنین را سقط كنی".
پری اصرار میكند كه چنین را سقط نخواهد كرد ... اصرار میكند كه شاه او را عقد كند، شاه وی را با طپانچه تهدید به مرگ میكند، ... اما شلیك نكرد ... با طپانچه ضربهای به شقیقهی وی زد و فورا به زمین افتاد ... به دستور شاه به خرابهاش برگشت.
بعد از برگشت به خانه روز بعد شاه تلفن زد و پری محكم گوشی را به زمین كوبید، و ارتباط شاه و پری قطع شد ... مادر پری از این حركت نگران شد و پری را مؤاخذه نمود كه این چه حركتی بود كه با شاه مملكت كردی ... چهار روز از این جریان درگیری شاه و پری گذاشت، پری بستری بود ، دیگر از دربار صدای تلفن شنیده نمیشد ... ساعت شش عصر زنگ در خانه به صدا در آمده ، امیرصادقی با یك دسته گل با شكوه از طرف شاه به دیدن وی آمد. و گفت: "اعلیحضرت نگران حالتان هستند".
شیطنت زنانه در وجود پروین دوباره گل كرد ... صحنه سازی كرد ... میدانست كه امیرصادقی این نمایش را به اربابش گزارش خواهد كرد ... پس صحنه را داغتر كرد ... میان گریه گفت: " به اعلیحضرت بگویید دیگر مرا نخواهید دید ... من خودم را خواهم كشت".
هدیهای كه شاه فرستاده بود كلید و سند یك خانه در خیابان كاخ بود ... به هر حال پری مغلوب شاه شد، سعی كرد او را برای خودش حفظ كند ... و یا این كه از قبل دربار ثروتی برای خود فراهم كند ... پروین غفاری در جوانی
پری مجددا از شاه خواست كه وی را عقد كند، شاه هم با یك شرط حاضر شد كه او را به عقد خود در آورد و آن این كه كورتاژ جنینی بود كه در شكم داشت. ... پری شرط شاه را پذیرفت منوط به این كه قبل از عمل به عقد یك دیگر درآیند.
شاه با شنیدن این حرف پری به شدت وی را بوسید و گفت :"در یك میهمانی شام تو را عقد خواهم كرد، اما این مجلس خصوصی خواهد بود و به جز نزدیكان من كسی نباید از این سند بویی ببرد".
[دراین] زمان فردوست مأمور بود كه در كنار پری باشد و حوائج وی را برآورده كند.
شب موعد فرا رسید میهمانان بسیاری در مجلس عقد حاضر شدند، از نزدیكان شاه : اشرف و شمس ، احمدرضا و حمید رضا و محمود رضا از دعوت شدگان بودند؛ اشرف در آن مجلس گفت : "صیغه شدن كوس و نقاره نمیخواهد ".
پس از صرف شام اعلیحضرت اجازه دادند كه عاقد حاضر شود، عاقد حسن امامی، امام جمعه تهران بود، چند جملهای را خواند ... كه پری در آن عالم مستی نفهمید و بعد راهش را كشید و رفت...
شاه در آن مجلس به پری گفت :"به كوری چشم فوزیه امشب میخواهم خود را در میان امواج گیسوان پروین غرق كنم ... بعد به دست گره گیسوان مرا رها كرد و موهای انبوه من پریشان شد .... من هم كه نیمه مست بودم دست به گردن او انداخته و .....
فردای آن روز پری و محمدرضا با هواپیما به بابلسر پرواز كردند، شاه هنگام سفر به این شهر از وی خواست كه در بازگشت از سفر، تا دیر نشده این جنین را از بین ببرد، چرا كه ترس شاه از اشرف بود، اگراشرف از جریان حاملگی بویی میبرد تمام دنیا را خبردار میكرد، او نمیخواهد هیچ زنی در كنار شاه باشد ... اشرف فكر میكرد كه شاه ، پری را برای پر كردن اوقات تنهایی و در غیاب فوزیه به كاخ آورده است.شاه گفت : "چون ترا صیغه كردهام، اشرف نمیتوانست بر چسب هوسبازی و زن بارگی به من بزند ... تو نگران نباش به محض اینكه وضع فوزیه روشن شود ازدواجها رسمی خواهد شد . شاه گفت : ملكهی كشوری سراغ داری كه زیباتر از تو باشد " پری به شاه قول داد كه پس از بازگشت از بابلسر نسبت به سقط جنین اقدام خواهد كرد ... شاه تبسمی كرد و گفت : " قبلا سفارش این كار را به پروفسور عدل كردهام و خود این كار را سر و سامان خواهد داد ... به شاه گفتم یونایی موطلایی تو در خدمت توست ... "
پس از بازگشت از سفر ، فردوست به خانه پری در خیابان كاخ رفت و مأموریت داشت كه وی را به نزد پروفسور عدل جهت عمل كورتاژ ببرد .
با این عمل ، پری سلامت جسمانی و روانی خود را از دست داد به قول خودش آثار و عواقب آن را هنوز كه هنوز است تحمل میكند ، پس از عمل كورتاژ به دلیل عفونت اعضای داخلی تا لب مرگ پیش رفت و فردوست و ایادی پزشك مخصوص شاه و خود شاه به عیادت وی آمدند.
پری هنگام عیادت شاه از وی، به او گفت : " ببین عدل شما با من چه كرده است " شاه منظور پری را از این جمله دو پهلو فهمید و تبسمی كرد و دستان وی را گرفت و از جیب بغلش ، از درون یك جعبه شیشهای كوچك ، انگشتری با نگین درشت یاقوت كبود بیرون آورد و در انگشتان وی كرد ... و گفت : " پروین سعی كن زود خوب شوی ... خانه قلبم سرد و تاریك است و بیا و گرمش كن ...
پس از سقط جنین ، رابطه پری و شاه مستحكمتر شد ، و ماه عسل دوباره شروع شده - عشق شاه زن و هواپیما و رانندگی بود - بزمها و میهمانیها برقرار است و جامها هم به سلامتی شاه و پری تهی میشد ...
پری دیگر در صرف مشروبات الكلی حرفهای شده بود ... آخرین هدیه شاه به پری یك انگشتر با نگین زمرد در شب تولدش بود .
شاه از اینكه پری در محافل و مهمانیها گرم میگرفت ، ناراحت میشد و میگفت : " بعضی وقتها میبینم تو در محافل و مهمانیها گرم میگیری و آنها بر دستت بوسه میزنند ؛ اگر روزی بدانم با كسی به جز من رابطه داشتهای زنده نخواهی ماند ، چشم و گوشهای من ، كوچكترین حركت تو را به من گزارش میكنند ، همان طور كه از كار فوزیه با خبر شدم هم از كارهای تو با خبر خواهم شد .
*پس از طلاق فوزیهبا رسمیت یافتن طلاق فوزیه در سال 1327 ، روزنهی امیدی برای ازدواج پروین با شاه دوباره گشوده شد ، اما محمدرضا دو هفتهای پس از اعلام رسمی طلاق به گوشه انزوا خزید ، و زمان آن رسیده بود كه پری با تمام قوا وارد میدان شود و به هر صورت جای فوزیه زن اول شاه را پر كند ، اما چه خیال عبثی بود . اولین ملاقات پس از دوره انزوا كه پیش آمد ؛ شاه همچنان مغموم بود ... شاه در حالت ناراحتی به پری گفت : " اگر روزی به من خیانت كنی تو را خواهم كشت " . شاه به پری گفت كه فوزیه به وی خیانت كرده است .
به مروز زمان شاه نسبت به پروین بدبین شده بود و رفتار وی را زیر نظر داشت ، به طوری كه با وجود این كه مسافت بین خانه پری و شاه زیاد بود ، در یك شب تابستانی ... مردی از دیوار خانه او پایین پرید ، شخص شاه بود ؛ اتاق وی را جستجو كرده و به حیاط بازگشت ...
پری به شاه گفت : " آیا صحیح است كه شخص شاه از دیوار منزل كسی بالا برود؟"
شاه پاسخ داد : "به من گزارش داده بودند كه مردی در خانه شماست."
البته در بدبینی شاه نسبت به وی نباید از نقش اشرف غافل بود ؛ پروین در كتاب "تا سیاهی..." نقل میكند :
"در شبی من بیرون زیر آلاچیق كنار خواهرم خوابیدم ، یك دفعه از درون اتاق خوابم صدای انفجار نارنجك آمد ، من متقاعد شدم كه اشرف قصد از بین بردن مرا دارد ."
اشرف در یك مهمانی سعی كرد از طریق قهوه پری را مسموم كند كه این دومین سوء قصد به جان وی بود و پری تصمیم گرفت رابطه خود را با اشرف قطع كند. با دسیسههای اشرف كم كم شاه باور كرد كه پری به وی خیانت میكند و شبهایی كه با او نیست با دیگران سر میكند ، این گونه شد كه زمینه اختلاف و درگیری بین شاه و پری پیش آمد .
روزی شاه به پروین گفت : " پروین از من سیر شدهای و دلت برای مردان دیگر پر میكشد " اشرف میگفت این دختر خوشگل است و باید بمیرد ، زیبایی شومی دارد .
به هر حال ارتباطات و مهمانیهای پری با مردان دیگر و بوسیدن دستهای وی به وسیله دیگران شاه را رنج میداد و باعث این اختلاف شد ؛ شاه حتی ایادی را نزد وی فرستاد تا از این اعمال دست بردارد ، پری با شیطنت زنانه سعی كرد توجه ایادی را به خود جلب كند و به حالت غش خود را به آغوش ایادی انداخت ، پری از ایادی خواست كه حامی او باشد ؛ دوستی شاه و پری به روزهای پایانی آن رسیده است . وی از ایادی خواست گاه گاهی به عیادتش بیاید و گیلاسی با هم بنوشند .
شاه از پری قهر كرده بود ، به مدت دو ماهی نه تلفنی و نه حضوری ، ارتباطی با هم نداشتند. پری هم هیچ تلاشی برای تماس با وی نكرد ، برای اینكه میخواست شاه را اذیت كند ؛ مجالس شبانه بر پا بود و شبهای پری در كنار دوستانش سپری شد . و تا سپیدهدم بانگ نوشانوش بلند بود ؛ بساط قمار و تریاك نیز برقرار و پری هم شمع محفل دوستان بود .
مطب دكتر ایادی در خیابان كاخ ، نزدیك خانه پروین بود ، به بهانه عیادت به خانه وی رفت و آمد میكرد ... ایادی پس از اظهار لطف و علاقه و عشق پری به خود ؛ با بی پروایی به خانه وی میآمد ... و جواهراتی به وی داد ... از وقتی كه ایادی مبالغی به پری میداد ، مادرش از وی اظهار رضایت میكرد .
پروین در آخرین سال های زندگی اش
در این آشفته بازار قهر شاه و پری ، برادر محمدرضا ، غلامرضا ، پروین را به باغ دعوت كرد ، پری هم دعوت وی را اجابت كرد و به باغ رفت و درون اتاقی بزرگ ... روی میز انواع اغذیه و اشربه به چشم میخورد ... در نگاه غلامرضا تمنا موج میزد ... پری به غلامرضا گفت اگر برادرت من و شما را در یك باغ و در یك اتاق ببیند چه خواهد كرد ؟ غلامرضا گفت : هیچ كاری نخواهد كرد . خوشحال هم خواهد شد ؛ به او گفتم : نه چنین نیست ، من و شما را خواهد كشت .
پری با وجود این كه از قیافهی غلامرضا و ایادی بدش میآمد ، اما به خاطر پول و موقعیتشان آنها را در میان مشتهای خود حفظ كرد .
پروین ماجرای فراهم شدن زمینههای ازدواج شاه ثریا را از زبان غلامرضا شنید ، مادر پروین هم این خبر را از طریق فردوست شنیده بود . سرانجام بر اثر تلاشهای شمس ، محمدرضا به ازدواج با ثریا تشویق شد ، و در یكی از روزهای مهر ماه 1328 فردوست به خانه پری آمد .او " پیك جدایی " بود ، مقادیری وجه نقد با خود آورده بود و پیغامی از شاه كه همه چیز بین شاه و پری تمام شده است . با شنیدن این خبر پری ، به این حقیقت پی برد كه مأموریت این عروسك موطلایی به سر آمده و حال بایستی لال شود و چیزی از این رابطه و رفت و آمد به كاخ نگوید .
آخرین دیدار شاه و پری در مراسم ازدواج محمدرضا با ثریا بود ؛ كه مادر پری دو كارت دعوت را از طریق فردوست به دست آورده بود ؛ و پری سعی كرد با بهترین آرایش در مراسم شركت كند و با همه گرم بگیرد و شاه را رنج بدهد ... شاه با دیدن پری اخمی كرد و تعجب میكند چه كسی او را دعوت كرده است ...
سرانجام داستان پری و شاه با ازدواج ثریا به پایان رسید و پری روزهای پس از جدایی را با افرادی چون غلامرضا برادر شاه ، ایادی پزشك مخصوص شاه و خاتم خلبان مخصوص شاه سپری نمود و بعد وارد عرصه سینما شد و به بازیگری پرداخت.
گردآوری : گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع : alef.ir
زیر مجموعه: تاریخ و تمدن دسته: تاریخ و تمدن ایران
بازدید: 701
منتشر شده در 1394/12/16
1394/12/16
###12##12###
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]
صفحات پیشنهادی
پری غفاری، معشوقه موقت شاه
پری غفاری چند صباحی را به عنوان معشوقه محمدرضا شاه در دربار پهلوی سر کرد به امید اینکه روزی ملکه قصر شاهی باشد ناطقان روزهای جدایی محمدرضا از همسر نخستین اش فوزیه روزهایی بود که عرصه را برای حضور پری غفاری پروین غفاری فراهم آورد داستان دخترکی جوان که البته سودای ملکه شدن درپریناز ایزدیار را «در یک روز بخصوص» ببینید / عکس
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین پریناز ایزدیار در این فیلم در کنار بازیگرانی چون مصطفی زمانی فرهاد اصلانی و محسن کیایی به ایفای نقش می پردازد در خلاصه داستان یک روز بخصوص که فیلمی در ژانر اجتماعی است آمده است حامد باید برای عمل قلب خواهرش دست به یک انتخاب بزند انتخابی که در آینپری غفاری کیست... زیر پوست دربار
پری غفاری چند صباحی را به عنوان معشوقه محمدرضا شاه در دربار پهلوی سر کرد به امید اینکه روزی ملکه قصر شاهی باشد به گزارش مرآت نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان روزهای جدایی محمدرضا از همسر نخستین اش فوزیه روزهایی بود که عرصه را برای حضور پری غفاری پروین غفاری فراهم آاز جدول های دست و پا شکسته و رنگ پریده تا بی توجهی مسئولان به استانداردهای ظاهری و زیبایی
بندرعباس که قلب تجارت ایران است نوار مرزی اقتصاد ایران است اما ظاهر آن به شهری که اکثریت استانداردها رعایت می شود شباهت نداشته باشد و دیدن جدول ها و خیابان ها با این همه نا هنجاری و ظاهر نا آرام بسیار باعث تأسف می شود به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از هرمز تمامی آدلئوناردو دی کاپریو کیست؟+ عکس
به گزارش مشرق لئوناردو دی کاپریو بازیگر سینمای هالیوود بعد از سالها سر انجام در هشتاد و هشتمین دوره از مراسم اسکار توانست جایزه این آکادمی را از آن خود کند در ادامه این گزارش مروری بر زندگی این هنرمند را خواهید دید لئوناردو ویلهلم دی کاپریو بازیگر و تهیه کنندهٔ آمریکایی استزشت و زیبای شهری از نگاه عکاسان رفسنجانی/ عکس پربازدیدترین پیامک های شما
به گزارش خبرنگار خانه خشتی نمایشگاه عکس سیمای شهری عصر امروز با حضور امام جمعه فرماندار رییس شورای اسلامی شهر رییس اداره ارشاد و جمعی از هنرمندان و عکاسان رفسنجان با هدف انعکاس زشتی ها و زیبایی های شهر در گالری باران واقع در عمارت گلستان امین افتتاح شد این نمایشگاه که درلحظه زیبای شکار عقاب/عکس
لحظه زیبای شکار عقاب عکس ۰۹ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۱ ۱۳جزئیات عاشق شدن شهاب حسینی و ازدواج با پریچهر قنبری! عکس
مطمئنا دانستن جزئیات عاشق شدن شهاب حسینی و ازدواج با همسرش پریچهر قنبری برایتان جالب است پس با ما همراه شده و با جزئیات زندگی شهاب حسینی و همسرش آشنا شوید زندگی و ازدواج شهاب حسینی و همسرش پریچهر قنبری شهرزاد این روزها روی بورس است بهخصوص آقای شهاب حسینی با نقش قباد که داستخودرو بسیار زیبای رنو در راه ایران (+عکس)
در محدوده قدرتی خودرو هم رنو از دو گروه پیشرانه مرسوم بنزینی و دیزلی استفاده کرده که پیشرانه های بنزینی آن قدرتی 150 و 200 اسب بخاری و پیشرانه های دیزلی آن هم قدرتی 110 و 130 اسب بخاری تولید می کنند که امیدواریم قدرتمندترین نمونه بنزینی یعنی 200 اسبی به ایران بیاید خودروبانک - حسحر قریشی و بهاره رهنما در سالن زیبایی!+عکس
سحر قریشی و بهاره رهنما با رفتن به سالن زیبایی شیمر عکسی به یادگار با مریم سلطانی مدیر سالن شیمر گرفته اند سحر قریشی و بهاره رهنما سحر قریشی و بهاره رهنما به سالن زیبایی شیمر رفتند سالن زیبایی شيمر که مدیریت آن برعهده مریم سلطانی بازیگر کشورمان می باشد این روزها هنرمندان ز-
گوناگون
پربازدیدترینها