واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: کاکا عابدین، یاسی، مستر جیکاک، داییجان ناپلئون و دیگران
سالها پیش، یکی از نویسندگان نکتهپرداز ، در نقد سیاستهای اتحاد جماهیری شوروی سابق قریب به این مضمون نوشته بود: کمونیستهای نادان برای گسترش ایدئولوژی اشتراکی و نفوذ در دیگر کشورها، کلی هزینه میکنند و با بکارگیری عوامل بومی خود حزب درست میکنند.
محمد مهدی پورمحمدی*: آمریکاییها برای بدنام کردن و به شکست کشاندن آن احزابی که دولت شوروی با کلی زحمت و هزینه ایجاد کرده، زحمت زیادی نمیکشند و آسانترین و کمهزینه ترین روش را انتخاب میکنند. روش آمریکاییها آن است که توسط عوامل CIA مبلغ مختصری به آن احزاب کمک مالی میکنند و بعد آن کمکها را لو میدهند. بعد هم معلوم است که چه اتفاقی میافتد، یعنی حزب کمونیستی که از رهبر امپریالیستهای جهان کمک مالی دریافت کرده دود میشود و به هوا میرود. انگلیسیها در این خصوص از آمریکایی هم زرنگترند، زیرا فقط شایع میکنند که آمریکا به آن حزب کمونیستی مورد نظر، کمک مالی کرده و اینگونه به طور رایگان به همان نتیجهای میرسند که آمریکاییها با صرف هزینه میخواستند برسند!
شادروان میرزاده عشقی در مورد سیاستهای انگلیس در زمان حکومت رضاخانی، شعر بسیار زیبایی دارد که خلاصه آن چنین است: کاکا عابدین کدخدای روستای قاسم آباد، خمرهای پر از شیره در پستوی خانه پنهان کرده بود که ذخیره و قاتق نان زمستانش باشد. "یاسی" همسایه نابکار، از راز او باخبر شد و روزی دوبار پنهانی به خانه وی میرفت، به اصطلاح سری به خمره شیره میزد و دور از چشم صاحبخانه دلی از عزا درمیآورد.
این عمل تکرار هی میگشته است / شیره هم رو بر کمی میهشته است
تا که روزی، کدخدای دهکده / دید از مقدار شیره کم شده
لاجرم اطراف خم را کرد سِیر / دید پای خمره، جایِ پایِ غیر
پس همه جا، جای پاها را بدید / تا بدرب خانه "یاسی" رسید
برای یاسی با وجود رد پا از خانهاش تا خمره شیره و بالعکس هیچ جای انکار باقی نماند، ناچار به گریه، التماس و طلب بخشش افتاد و کاکا عابدین ساده دل نیز او را بخشید.
گفت: "من کردم ولی، کاکا ببخش / بنده را بر حضرت مولا ببخش"
بار دیگر، گر که کردم این چنین / کن برونم یکسر از این سرزمین
از ترحم عابدینِ صاف دل / جرم او بخشید و یاسی شد خجل
اما از آنجا که ترک عادت موجب مرض و توبه گرگ مرگ است، یاسی نابکار نتوانست زیاد دوام بیاورد، اما این بار حیلهای به کار برد. از آن پس یاسی برای این که از خود رد پایی به جای نگذارد، بر پشت خری سوار میشد، سواره پای خم میرفت و شیره میخورد! کاکا عابدین که باز متوجه کم شدن شیرههایش شده بود، از اینجا به بعد حسابی قاطی کرد و بالاخره نفهمید که دزد شیرههایش کیست!
باز دید اوضاعِ خم ، بر هم شده / همچنین از شیره خم کم شده
پایِ خم را کرد با دقت نظر / دید پایِ خمره، جایِ پایِ خر!
اندرون خمره هم ، سر برد و دید / هست جای پنجه یاسی پدید
سخت در حیرت ، فرو شد عابدین / هم ز خر بَد دل ، هم از یاسی ظنین
پیش خود می¬گفت این و می¬گریست / ای خدا این کار، آخر کار کیست؟
گر که خر کرده است خر را نیست دست! / یاسی ار کرده است، یاسی بی سُم است!
زد دودستی بر سر، آخر عابدین / وز تعجب بانگ بر زد این-چنین!
چَنگ چَنگِ یاسی و پا پای خر / من که از این کار، سر نارم بدر!
سرهنگ جیکاک، مأمور اطلاعاتی بریتانیا، با خاتمه جنگ جهانی دوم به استخدام شرکت نفت ایران و انگلیس درآمد و پس از آن در ایران نقش زیادی در جهت منافع کشورش ایفا نمود.
حکایتهای زیادی از حضور سرهنگ جیکاک که بعدها به مستر جیکاک و در اواخر حضورش در ایران به سید جیکاک معروف شد نقل میشود. جیکاک بیشتر وقت خود را در میان عشایر میگذراند و با توجه به استعداد خارقالعادهای که در یادگیری زبان داشت، توانست زبان فارسی و از آن مهمتر گویش بختیاری را همچون زبان مادری یاد بگیرد. نام جیکاک برای مردم مناطق نفتخیز جنوب و خصوصاً مردم مسجد سلیمان و عشایر بختیاری نامی آشنا است و حتی امروز به کسانی که به نیرنگ و مکر مشهورند لقب جیکاک میدهند. جیکاک عصای معروفی داشت که با آن معجزه میکرد و وقتی به بدن شخصی می-زد به او شوک عجیبی وارد میشد! وی مدعی بود که عصای او بهترین وسیله تشخیص حلالزاده بودن افراد است و با همین شگرد بسیاری از طرفداران ملی شدن نفت را به حرامزادگی متهم میکرد. بعدها فاش شد که در عصای معجزهآسای مستر جیکاک جز یک باتری خشک و یک مدار ضعیف انتقال الکتریسیته، هیچ چیزی وجود نداشته و جناب ایشان هنگام تماس عصا با طرفداران ملی شدن صنعت نفت دکمه وصل جریان برق را فشار میداده است! انگلستان برای مخالفت با ملی شدن صنعت نفت از زبان ملکه و یا نخست وزیر خود از ملت ایران نخواست که با ملی شدن نفت مخالفت کنند، بلکه از زبان سید جیکاک در هیبتی مقبول با زبان و لهجهای کاملاً محلی که از آن بوی بیگانه به مشام نمیرسید، گفت: "تو که مهر علی توی دلته / نفت ملی سی چنته" یعنی: "تو که مهر علی را در دل داری برای چه دنبال ملی شدن نفت هستی"!!
ما که دارای چنین سابقه طولانی از شناختِ سبک و سیاقِ دخالت خارجیها در کشورمان به جد و طنز، هزل و فکاهه، درام و کمدی و گریه و خنده هستیم، چرا باید دچار افراط و تفریطها و خیالپردازیهای بیمارگونه دایی جان ناپلئون و ساده دلیهای بچهگانه کاکا عابدین شویم. یعنی واقعاً کدام عاقلی باور میکند که آمریکاییها، انگلیسیها و وهابیها، خواهان برنده شدن یک لیست انتخاباتی در کشور ما باشند و از سر صدق و صفا، خیلی داش مشدی و معرفتی، راست و حسینی و با مرام، دوستانه و برادرانه از ملت ایران بخواهند که به لیست مورد نظر آنها رأی داده و به آن یکی لیست رأی ندهند! از یکی دو روزنامهای که ملت ایران را این چنین دست کم گرفتند، به شعور ملت آگاه ایران و خصوصاً بچه تهرونی¬های زرنگ، آگاهانه توهین و چنین تُرَّهاتی را تیتر کردند، هیچ انتظاری نبوده و نیست. روی سخن با دیگرانی است که نیز چنین گفتند و از آنها نظر به جایگاه و پایگاهی که دارند، چنین انتظاری نبود.
۱۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۷:۱۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]