واضح آرشیو وب فارسی:فوت و فن: آقا سلام من برگشتم امروز وَر راه کردیم (به کرمانی: به راه شدیم) رفتیم برا آشپزخونمون نوامیس بخریم (سیب زمینی، پیاز، گوجه...) تو فکر این بودیم که چقدر هویج بخریمو لوبیا سبز بگیرم یا نه که یارو با پرایدش چنان دوری دور میدون به سمت ما زد و رد شد که ما شروع کردیم به حرف زدنه با عصبانیت با خودمون. "مردیکه خیال کرده بنتلی بنتایگا سواره با سیستم ضده غلت، خیال می کنه بوگاتی کایرن داره می خواد ببینه راست میگن ۱۵۰۰ اسب بخار داره؟ ببینیم دور میدون ۴۲۰ کیلومتر میره؟، نگاه کن یکجوری یکو دو می کنه اینگار DS برقی رو سواره یه ۳۲۰ کیلومتری داره تا برقش تموم شه بنزین کیلو چند؟! خدا رو شکر لامبورگینی سنتنریو سری محدودِ چهلتا بیشتر ازش نیست مگرنه آقا قطعا به جای پراید اونو انتخاب می کرد، ببینه این ۲.۸ ثانیه ی صفر تا صدش تا سر کوچشون جواب میده بخصوص که وسط کوچشون یه دست انداز داره... خدا خرو شناخت... آقا ببخشید شما خیار از این بهتر ندارید؟ خب اینم خیار، اینم گوجه نیمه لِه، اینم پیاز..." دیدین یه وقتایی میری میوه فروشی سیب زمینی برداری همچین ظاهرش خوب نیست، همچنین آیرودینامیک نیست دورش. اولی رو بر میداری میگی" نع" تِپ می ندازیش، می گردی یکی دو تا نسبتا بدِ خوبتر پیدا می کنی بعد هرچی می گردی دیگه چیزی پیدا نمی کنی بر میگردی همون اولی که برداشتی رو انتخاب می کنی به روی خودت نمی یاری. هرچی گزینه ها کمتر میشه ارزش های سیب زمینیی تو هم پایین میاد. آخه کی می خواد صبح بلند شه بیاد دوباره میوه فروشی؟! تازه کی گفته که صبح میوه بهتری هست... خب داشتم چی فکر می کردم...؟ آهان! "یارو خیال می کنه بنتایگا سواره ساعت صدو پنجاه هزار دلاری روش نشون میده که حق تقدم با ایشونه... نیست که جگوار F-TYPE سواره هرکی ببینه از تو کفِش راه رو به اون میده... اینم ماکارونی، رب گوجه، دستمال کاغذی... دیگه چی میخوام؟ آها پنیر پیتزا! من نمیدونم پنیر پیتزا چرا اینقدر گرونه؟ مواد خاصی نداره ها... فکر کنم تو گرونی گرونش کردن بعد دیدن مردم می خرن گفتن "مردم میخرن هنوز، مگه مرض داریم قیمتشو پایین بیاریم. "اینم سطل ماست، اینم یه دستمال اینور اینم یه رب گوجه اینور "ای ماست در پیچها دوام بیاور چپ نکن" یه فوت وِردم دورت بخونم... "خدا وکیل چپ نکن حوصله تمیز کردن ماست تو ماشین ندارم". میگن استون مارتین DB11 کاربردیترین خودرو تو نمایشگاه خودرو ژنو امسال شناخته شده بخصوص که جعبه عقبش جا برا دوتا کیف گلف داره... ببینم اون قدر کابردی هست که من باش برم سر کوچه یه ظرف ماست بخرم بدون اینکه در طول رانندگی تمام حواسم به سطل ماست نباشه که چپ نکنه، بعد نزنم خودمو ماشینو چپ نکنم. والا! ملت ماشین می سازن، کلی پول میدی نمیشه باش یه ظرف ماست بگیری... همین ماشین قدیمی های خودمون بهترن. ماشینی که نشه باش دوتا پاکت سیمان ببری بدرد چی می خوره؟! بهترین پژو! آخ نمیگه! ما از همینا می خوایم چه مال ۱۹۸۷ چه مال ۲۰۰۸ والا یه ماشین به ما بدین بتونیم ماستمون رو بخریم! خب لوبیا سبزها رو هم خورد کردم مونده ظرفها، امان از ظرفها که همیشه سر جای خودشون میمونن تکون نمی خورن. خب بابا یه حرکتی چیزی... اینطوری که نمیشه... هی من کار کنم شما اونجا بشینین منو نگاه کنین؟! دیدن یه ماهیتابه دارین از دایناسور... ببخشید دایی ناصر به شما به ارث رسیده همه چی بهش می چسبه ولی ولش نمی کنید، چون با اون آشنا ترید، چند چونشو بلدید، می دونید غذا رو چجوری توش بسوزونید که بهتون بچسبه. ماهیتابه خوبم دارید ها، ولی اون مال مهموناست واسه غذاهای شیکه! باش نمیشه همه کار کرد. همونا رو می گم. دیدن عذاب الهیه که اینا رو شست. دو ساعت و نیم با سیم ظرفشویی میسابی تازه لایه اول رو بر میداری، لایه اول پوسته زمین زودتر کنده می شد... دو ساعت نیم دیگه میسابی می شوری میذاری کنار، می افتی رو مبل از خستگی، یه ظرف ماست وَر می داری بخوری... اونوقت یارو یه تکه کوچیک چربی سوخته در حد سر یه مورچه میبینه رو ماهیتابه میگه "خاک بر سرت! تو ظرف شستن بلد نیستی! تو هیچ وقت هیچکاری رو درست انجام نمیدی!" تو هم میگی "ولم کن بابا! بذار ماستمو بخورم..."
شنبه ، ۱۵اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فوت و فن]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]