واضح آرشیو وب فارسی:خیاونیوز: سایت کیهان مشگین نوشت:روزگازی بود که عده ای در این کشور، در این جغرافیا و در این مشگین شهر حضوری داشتند، حرفی داشتند و ادعایی! روزگاری بود که معترض بودند و می گفتند عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد… روزگاری از هزینه هایی می گفتند که باید در راه آرمان ا ص ل ا ح ط ل ب ی پرداخت و چه جوان هایی که برای این حرف ها سر و دست می شکستتد و برایش هزینه می دادند… اما روزگار چرخان، هرگز نایستاد و بازهم چرخید… چرخید و چرخید و در مشگین شهر هم به سرعت چرخید و رسید به ۷ اسفند ۹۴ و اما من قبل… یکی بود که اسمش حاج علی بود، یکی بود خیلی ادعا داشت و دوباره آمد و سر و صدا کرد و عده ای را به خانه اش دعوت کرد. از کارهای بزرگی گفت که می خواهد برای مشگین شهر انجام دهد و به قول خودش دست دلالان و منفعت طلبان را از منافع مردم کوتاه کند. آری او این عده را جمع تر کرد، سر و صدایش را بلندتر کرده و آوازه اش را به سرتاسر استان کشاند و عده ای خوشحال… و در همان حال یک عده دیگر نیز خوشحال!!! آمدند و گفتند هدف ما خرد جمعی و منافع شهرستان است. شورای سیاست گذاری تشکیل دادند و منشوری امضا کردند که بر اساس آن امضاء کنندگان متعهد می شوند که به نفع دو کاندیدایی که سابقه نمایندگی دارند فعالیت نکنند و مثل همیشه پیشنهاد دهنده اش و اولین امضاء کننده اش هم حاج علی خودمان بود. یادم می آید در دفتر بهمن خادم مسجد وقتی از زین العابدین پرسیدم که چه تضمینی می دهید که این منشور اجرایی شود؟ ایشان گفت: این امضایی که می دهیم تضمین است و اگر کسی برخلاف آن رفتار کند، این جمع حق دارد به صورتش توف بیاندازد. و بلاخره شد آنچه شد… ۵ نفر چهره جدید مقرر شد تا فعالیت کنند و در نهایت یک نفر بر اساس تصمیم جمعی مورد حمایت قرار گیرد. کار ها پیش رفت ولی کم کم بد قولی ها شروع شد، آقای خوش قول برخلاف حرفی که زده بود زودتر از همه در انتخابات ثبت نام کرد و بعد از عدم تائید صلاحیتش از دسترس خارج شد، تا به یک باره اعلام شود برای حمایت از کسی که خودش او را همواره مورد سرزنش قرار می داد و از تفاوت فاحش دیدگاه هایشان سخن می گفت، عزمش را جزم کرده است. ی حاج علی دوره پیشین بر علیه او سخنرانی کرده و گفته بود از فلانی حمایت می کنم تا افراد متحجر به مجلس راه نیابند. نکته ای که اسدی در مراسم سخنرانی خود در مسجد اکبرلو به آن ااشاره کرد: آنهایی که دوره پیش اطراف من جمع شده بودند و این بار هم به دفعات درخواست پول و امتیاز کرده اند، بدانند که من هرگز تن به این خواسته ها نخواهم داد، به همین دلیل هم به سراغ کس دیگری رفته اند!. اما چند سوال؟ آقای زین العابدین براستی قیمت مشگین شهر چقدر بود؟ قیمت این همه جلسه و گردهمایی دوستان جدید و قدیم چقدر بود؟ براستی قیمت این همه دوستانت را که از دست دادی جقدر بود؟ قیمت حرف نزدیک ترین رفیقت که در سخنرانی عمومی گفت: (اگر اصلاح طلبی زیر پا گذاشتن تمامی قید و بندهای اخلاقی و این همه شعبده بازی است، منی که جوانی ام را برایش هزینه کرده ام، متاسف هستم|) چقدر بود؟ قیمت آن جوانان احساساتی که با اشتیاق در جلسات سخن می گفتند و به تو دلخوش کرده بودند، چقدر بود؟ آقای زین العابدین خودت بگو… اصلاحات، دوستاتت و مشگین شهر را چند فروختی؟ خودت پاسخ بده… نه کسی دیگر نامه از ایلقار…
جمعه ، ۱۴اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خیاونیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]