واضح آرشیو وب فارسی:آینانیوز: آینانیوز- حامد عطائی؛ ضرب و شتم یک روزنامه نگار. امروز من، فردا دیگری. سیاهه سابقه خبری ام را تکمیل کرد. سابقه ای که همین یک رقم جنس را کم داشت. به ناجوانمردانه ترین شکل ممکن و در مقابل دیدگان گریان همسر و فرزندانم در اصلی ترین میدان شهر اورمیه، روز روشن ساعت 14. یعنی مدعیان میز و صندلی مجلس و آنانیکه چند صباحی بر این صندلی تکیه داده بودند شهری ساخته اند در این 37 سال که می شود در روز روشن لشگری از لمپن و اوباش را ریخت سر یک خبرنگار، به قصد کشت کتکش زد، پرده گوشش را پاره کرد و در وقیحانه ترین شکل ضدبشری و داعش وار از تمام ماجرا فیلم گرفت و اتچ کرد زیر فاکتوری که قرار است ساعاتی بعد تبدیل به پول کثیف شود. چکی که زیر گوش من نواخته شد، و لگدهایی که در شکمم فرورفت، از سوی هواداران یکی از 4 کاندیدای حاضر در دوم انتخابات بود. حجمی از بداخلاقی و فساد سیاسی انباشه شده در هفته های پرتنش فضای استان آذربایجان غربی و رواج گفتمان جدیدی از ادبیات سیاسی که به حریم خصوصی و اخلاقیات و نوامیس هم رحم نمی کند، جمع شد در پنجه یک اجیر شده که در اعترافات تلفنی اش اذعان می کند که پول گرفته و مجبور بود. اعتراف می کند چون عذاب وجدان داشته(فایل صوتی اعترافات موجود است). ولی کدامیک از 4 کاندیدای راه یافته به دور دوم انتخابات اورمیه از کتک زدن یک فعال رسانه ای موثر و جسور لذت و نفع می برد؟ طی روزهای اخیر چه محتواهایی از زبان و قلم این روزنامه نگار ساطع شده که شب پرستان جاه طلب و فرزندان خلف ماکیاولی را عاجز از دست اندازی به ابزارهای قانونی دست به دامن اوباش و اراذل می کند؟ ضربه ای که موجب پارگی پرده گوش چپ من شد با فریاد فحش ناموسی ضارب علیه روح الله حضرت پور همراه بود و طبیعی است که ضارب و همراهانش نمی توانستند طرفدار کاندیدای موصوف باشند. از سویی می ماند یک کاندیدای ترک زبان و دو کاندیدای کردزبان. هیچکدام از 10-12 گرداننده صحنه کتک کاری، از سرگرم کننده و ضربه زننده و تهدیده کننده و خیابان بند و دیده بان تا فیلم بردار صحنه به زبان کردی حرف نمی زدند. بوی تعفن بداخلاقی های انتخاباتی در دور دوم نیز دارد خود می نماید. همه مردم دیدگاه صداوسیمایی ندارند و لزوما قرار هم نیست من روزنامه نگار مستقل چنین رویکردی داشته باشم. دیدگاه صداوسیمایی در اینچنین مواردی می گوید یکی از آمریکا آید و برای اختلاف افکنی بین اقوام و صفوف به هم پیوسته ملت غیور ایران سیلی ای زیر گوش حامد عطائی می نوازد و می رود. اما دیدگاهی که مردم باورش می کنند می گوید دور دوم انتخابات محدود است، دم خروس بیرون می زند. دنیا کوچک است و نمی شود بیش از اینها ننگ را با رنگ پاک کرد. کاسه صبر من هم حدی دارد. قسم محمد حضرت پور تا امروز دست و بالم را بسته. دستگاههای مسئول می بینند، مردم می بینند، ماهم می بینیم چه خبر است. مجلس دارد دست یک عده ای می افتد که... بگذریم. برسیم به سیلی. سیلی محکمی که زیر گوش فرهنگ خوابید، سالهاست اخلاق را له کرده، تف کرده روی ادب، ناموس سرش نمی شود، ایام سوگواری فاطمیه نمی داند چیست، زبان روزنامه نگار را نمی فهمد، زبان آدمیزاد را نیز هم. این سیلی خیلی وقت است گوش فرهنگ را سرخ کرده. پرده اش را دریده و صدایش خیلی دامنه دار و بلندتر از اینی خواهد بود که عده ای فکر می کنند در خیابان دانش و مقابل بانک ملی شروع شد و با چند تا تکذیب و محکومیت به سرانجام رسید. اتفاقات پیرامون کاراکترهای ژورنالیستی دامنه دارند، جریان سازند، ممکن است مادران وطنی حواسشان نباشد، دایگان غیروطنی کباب شوند. ما سیلی مان را خوردیم. فکری به حال اخلاقی که دارد زیر لگد نوابغ کت و شلوارپوش جان می دهد بکنید. نمی دانم دقیقا چه موقعی حرمت اهل قلم در این مملکت از بین رفت . ولی آنقدر می دانم که فرزندان ما دارند در این شهر زندگی می کنند.می بینند...
جمعه ، ۱۴اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آینانیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]