واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: نامه صادق زيباكلام به حسين شريعتمداري
قانون در یادداشتی آورده است:
به گزارش نامهنیوز، پريدن با بال شكسته هنر ماست، با سلام و تحیات انتظار میرفت که نتایج انتخابات اخیر به ويژه آنچه در تهران اتفاق افتاد دست کم لختی جنابعالی را در فکر فرو میبرد. اما ظاهرا نه شما و نه همفکرانتان نمیخواهید این نتایج را ببینید. یقین بدانید ضرر نمیکردید اگر دست کم در خلوت و محافل خصوصیتان لختی از آن عوالم، خیالات و تصویر و تصوراتی که سالهاست برای خودتان ساختهاید میتوانستید اندکی بیرون آمده و با واقعیات عریان جامعهتان مواجه میشدید. البته کار دشواری است و اصحاب قدرت در اینگونه موارد سعی میکنند با سرهم کردن یکسری توجیهات و استدلالها برای خودشان از مواجهه با واقعیات بگریزند. روش مرسوم در جامعه ما فرو افتادن در باتلاقی از تئوریهای توطئه و فرضیههای دایی جان ناپلئونی در توجیه واقعیتهای سیاسی که باب ميلمان نيست، بوده است. این بار هم پای بیبیسی و توطئههای انگلستان در تفسیر رای مردم تهران به میان آمده است. اما جناب شریعتمداری عزیز، خیلی نیازی به تحلیلها و تئوریهای پیچیده دایی جان ناپلئونی نیست. بيش از سه میلیونی که در تهران به پای صندوقهای رای رفتند بخشی از همان «خس و خاشاک» سال ۸۸ هستند. در طی این ۶ سال یک بار نخواستید ببینید که حرفشان و دردشان و بغضشان در سال ۸۸ چه بود. در عوض هر چه به دهانتان رسید نثارشان کردید. فتنهگرشان خواندید و متهمشان کردید که با کمک جورج سورس، آمریکا، اسراییل و سفارت انگلستان میخواستهاند انقلاب مخملی به راه بیندازند. با زنان و مردانی که صادقترین، متعهدترین، متدینترین و پاکدستترین فرزندان نظام بودند، هر طور که دلتان خواست رفتار کردید. غیر قانونی بازداشت کردید، غیر قانونی حبس کردید، غیر قانونی از ادامه کار و تحصیلشان جلوگیری کردید، غیر قانونی ستارهدارشان کردید و دست آخر هم غیر قانونی رد صلاحیتشان کردید. آیا تنبیه و مجازاتی بود که خواستید علیه آنان به اجرا درآورید اما گفتید که «حیف که قانون دست و بال ما را بسته و نمیتوانیم». چند ميليون معترض را نديده و به ندای «آشتی ملی» که آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تاریخی تیر ۸۸ سر دادند از روی غرور و کبر پوزخند زدید و شاخه زیتونی را که به طرفتان گرفته بود به زیر پا له کردید. از همه اینها بدتر آن شد که به جای آنکه مردم داستان فتنهها و حماسههاي ساختگي را باور کنند، خودتان خیلی بیشتر از مردم آنها را باور کردید. خودتان بریدید، خودتان دوختید و دست آخر هم به عنوان «فتنه» آن را بر تن منتقدانتان کردید. ۶ سال از صدا و سیما، تریبونهای نماز جمعه، مجالس مطیع و گوش به فرمان هشتم و نهم، مطبوعات و رسانههای حکومتی شبانهروز علیه «فتنه» و «فتنهگران» تبلیغات کردید. دریغ از آنکه در طی این ۶ سال حتی ۶ دقیقه هم به «فتنهگران» اجازه دهید که در صدا و سیما از خودشان و اتهاماتی که شما به آنها وارد کردهاید، دفاع کنند. حتی یک بار نخواستید در طی این ۶ سال یک نظرسنجی ساده به عمل بیاورید که چند درصد از اقشار و لایههای تحصیلکرده کشور اين داستانها را باور کردهاند؟ شاید اگر یک بار به دیگران هم توجه میداشتید و برای دیگران هم حق و حقوقی قائل میشدید، شاید اگر یک بار هم صدای مخالفتتان را حاضر بودید بشنوید، امروز آنقدر بهتزده و غافلگیر نمیشدید. حق دارید البته. ما خودمان هم در خواب نمیدیدیم که مردم تهران اینگونه به جريان اصلاحات پاسخ دهند؛ اما دادند. خود ما را هم بهت زده کردند تا چه رسد به شما که یک بار نخواستهاید غیر خودتان را بشنوید.
جناب آقای شریعتمداری عزیز هنوز هم دیر نشده، به خاطر خدا، برای یک بار هم که شده از پشت پنجره آن برج عاج غرور، قدرت و شوکتتان نگاهی هم به بیرون بیندازید و سعی کنید مملکت و ملت را در ورای دنیایی که سالهاست برای خودتان ساخته و پرداختهاید، ببینید.
منبع: روزنامه قانون
۱۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]