واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
کنایه سنگین سرمربی استقلالی به فرهاد مجیدی
روز نو : مهدی پاشازاده با پارس جم در لیگ دو مدعی صعود است. صعود به لیگ یک که برای او سه بار تکرار شده و انتظار چهارمیناش را میکشد. فرسنگها دورتر از بوشهر و در 60 کیلومتری عسلویه. تلاش میکند و انرژی میگذارد تا پلههای موفقیت را طی کند.
برای او که سالها در آلمان و اتریش یک نماینده سربلند برای ایران بوده، فقط یک سوال باقی مانده! اینکه چطور با این همه موفقیت و در آستانه چهارمین صعود، از لیگ دو به لیگ یک، تیمی لیگ برتری را خواهان خود نمیبیند. این علامت سوال وقتی پررنگتر میشود که او با قاطعیت میگوید اگر در آلمان این موفقیتها را به دست میآورد الان سرمربی دورتموند بود.
پاشازاده پاسخگوی سوالها از استقلال تا لیگ دو و البته فوتبال آلمان بود که در ادامه می خوانید:
* شما در لیگ دو نتایج قابل توجهی کسب کردهاید. سه بار با گسترش سهند، شهرداری تبریز و آلومینیوم اراک به لیگ یک صعود کردهاید و در این عرصه موفق هستید. یادم میآید یک بار گفتید اگر در آلمان این نتایج را کسب میکردید قطعا هدایت تیمی مطرح در بوندس لیگا را به شما میدادند. هنوز روی حرف خود هستید؟
- چرا نباشم؟ در آلمان صد در صد همینطور است اما در ایران نه. خیلی از دوستان مان هستند که در لیگ برتر نتایج ضعیفی کسب میکنند و اخراج میشوند اما دوباره به آنها تیم میدهند. در لیگ یک هم همینطور. تیم مربی ته جدول است و اخراج میشود اما چند روز بعد میرود و هدایت تیمی بهتر را بر عهده میگیرد. این قانون فوتبال ایران است. قانونی عجیب که اکثر تیمها از آن تبعیت میکنند.
* اما شما که موفق هم هستید چرا در لیگهای بالاتر مشغول به کار نمیشوید؟
- یکی دو مساله وجود دارد. اول اینکه اجازه دخالت به هیچ احدی را نمیدهم. از مدیر گرفته تا مالک. دوم اینکه ارتباط مناسبی با دلالها ندارم. یعنی بازیکنی را که نشناسم بدون تست فنی جذب نمیکنم چون به تیم و باشگاهم تعهد دارم. البته بقیه را محکوم نمیکنم، چون این واقعیت فوتبالمان است. پارس جم چهارمین تیم من است که در آستانه صعود به لیگ یک قرار دارد. اگر در آلمان این موفقیت را به دست میآوردم قطعا مرا بهعنوان مثلا سرمربی دورتموند انتخاب میکردند. حالا یا کار من در ایران ایراد دارد که تیم نمیدهند یا اتفاقهایی دیگر رخ میدهد که از آنها خبر ندارم.
* در فوتبال آلمان نمونهای هست که یک مربی مثلا در سطوح پایینتر موفق شود و بعد تیمهای بوندس لیگا جذبش کنند؟
- دهها نمونه وجود دارد. یورگن کلوپ را برایتان مثال میزنم. دو فصل مربی ماینتس بود و عنوان قهرمانی هم به دست نیاورد اما دیدند که تواناییاش را دارد و سرمربی دورتموند شد. توخل نیز همینطور. سالها مربی ماینتس بود و الان سرمربی دورتموند است. در اسپانیا همین شرایط وجود دارد. قصدم مقایسه نیست اما گواردیولا را هم ابتدا به تیم ب بردند و بعد از چند فصل سرمربی تیم اصلی بارسلونا شد. یا لوییس انریکه که همین مراحل را پشت سر گذاشت. در اتریش نیز چنین قاعدهای وجود دارد. یادم میآید یکی از هم تیمیهایم در لیگ سه مربیگری میکرد. یک سال تیم آماتور باشگاه را به او دادند، وقتی دیدند موفق است هدایت تیم اصلی را به او سپردند. یا یکی دیگر از بازیکنان تیممان بعد از چند سال موفقیت در تیم آماتور استریا وین، حالا سرمربی تیم اصلیاش است. در ایران اما این قواعد رعایت نمیشود. موفقیت ملاک حضور در سطح بالاتر نیست. تا یک اتفاقهای خاصی نیفتد به یک مربی تیم نمیدهند. نه همه جا اما 70 درصد اینطور است.
* مشکلات دیگری هم وجود دارد. مثلا خیلی از باشگاهها در لیگهای پایین تر هدایت خود را به مربی بومی میسپارند. شاید این موضوع هم دلیلی برای نادیده گرفتن موفقیت یک مربی باشد.
- دقیقا. من اسم نمیبرم اما خیلی از تیمهای لیگ یک و حتی لیگ برتر هستند که مربی باید حتما از شهر خودشان باشد. اگر هم بخواهند مربی غیر بومی انتخاب کنند یا باید باج بدهی و یا از آنها بازیکن برداری. این کارها را هم انجام ندهی با چاقو دنبالت میکنند و تو را به قصد کشت میزنند. همان اتفاقی که چند هفته قبل برای یکی از مربیان لیگ یکی افتاد. دانش فوتبالی و موفقیت در جابهجایی مربیان خیلی دخیل نیست. فقط درصد کوچکی اهمیت دارد.
* در نهایت چه میشود؟ همرنگ جماعت میشوید یا به همین روند ادامه میدهید؟
- من کارم را انجام میدهم. با عشق هم کار میکنم. صبرم زیاد است. همانطور که در دوران بازی صبرم زیاد بود و در نهایت حقم را گرفتم. من در فوتبال پر رو هستم و حرفم را داخل زمین میزنم. تیمهایم را بیخودی به لیگ یک نیاوردهام. آنهایی که بازی ما را دیدهاند میدانند که فوتبال را در چه حد بازی میکنیم. شما نگران نباشید، آخر به حقم میرسم. البته باید مثل بقیه شو هم بازی کنم.
* شو چرا؟
- من مدرکی دارم که در ایران فقط وحید هاشمیان موفق به اخذ آن شده. هیچوقت این را نگفتهام. بارها به کلاسهای مربیگری پیشرفته رفتهام اما کسی نفهمیده. میخواهم از این پس در کلاسها، هم عکس بیندازم و هم به رسانهها بدهم تا چاپ کنند. درست مثل خیلیهای دیگر که به یک باشگاه میروند و 100 تا عکس یادگاری میاندازند و در اختیار رسانهها قرار میدهند. هفته دیگر به لندن میروم تا در یک کلاس پیشرفته شرکت کنم. سپس در باشگاه پاری سن ژرمن به یک کلاس مربیگری میروم و در نهایت مقصدم بارسلونا است. فکر میکنم حدود دو، سه هفته دیگر.
* این نمایش دادنها در فوتبال ایران که مد است.
- مشکلم همین است که تا امروز نمایش ندادهام و سرم در لاک خودم بوده. به من میگویند چرا زیاد به خارج کشور میروی. به خدا همهاش کلاس مربیگری است. بلیتهایم را نشان میدهم تا باور کنید. مثل بعضیها دبی و قطر هم نمیروم.
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۲:۲۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]