واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: لیلا حاتمی اعصاب ندارد فرار کنید!
خاهر؟ نه واقعا خاهر؟ تو با این سن و سالت نمی دونی خاهر «و» داره که نوشته میشه ولی خونده نمیشه؟ تو خبرنگاری؟ تو ایرانیای؟ تو آدمی؟
گروه خواندنی های نامه نیوز: چندی قبل تعدادی از خبرنگاران در پشت صحنه «رگ خواب» تازهترین اثر حمید نعمتالله حضور پیدا کردند تا گزارش تهیه کنند. در این بین لیلا حاتمی بازیگر اصلی این فیلم فرصتی به خبرنگاران داد تا با او گفتوگو کنند. اما این مصاحبه جمعی با پاسخهای عجیب این بازیگر سرشناس همراه بود. پاسخهایی که در نوع خود هم برای خبرنگاران تعجبآور بود هم احتمالا برای مخاطبانی که این مکالمه را میخوانند.متن این مصاحبه را در اینجا بخوانید
و حالا طنزی که آیدین سیار سریع در اینباره نوشته هم می تواند برایتان خواندنی باشد:
خبرنگار: خانم حاتمی بفرمایید به نظرتون فیلم قبلی که با آقای کارگردان کار کردین چه تفاوتهایی با این فیلم داره؟
حاتمی: خودت کوری نمیبینی چه تفاوتهایی داره؟ حتما من باید بگم؟ با این شان و منزلت باید بیام برای یه مشت خبرنگار فیلمنامه مقایسه کنم؟ فکر کردی اصغر فرهادیای؟
خبرنگار: ببخشید… پس بفرمایید فیلمنامهای که خودتون به تازگی نوشتین در مورد چه موضوعیه؟
حاتمی: راجع به گذشته اقوامته!
خبرنگار: همین را منتشر کنیم؟
حاتمی: نه، به جای اقوام بنویس عمه!
خبرنگار: جذابیت کار کردن با آقای کارگردان بود که شما رو برای ایفای این نقش راضی کرد یا بیشتر جذب فیلمنامه شدید؟
حاتمی: نه پس جذابیت تو بود که باعث شد قبول کنم. عنتر!
خبرنگار: نظرتون راجع به جشنواره امسال چی بود؟
حاتمی: جشنواره امسال… جشنواره امسال؟ امسال من بیست تا جشنواره شرکت کردم. وقتی میگی جشنواره من از کجا باید بدونم کدوم جشنواره رو میگی؟ مثلا الان من نظرم رو درباره جشنواره گل آمستردام یا جشنواره کتاب فرانکفورت بگم تو راضی میشی؟ وای خدا…
خبرنگار: مسلما جشنواره فیلم فجر منظورمون بود.
حاتمی: دیگه حس جواب دادن رفت! بعدی…
خبرنگار: در طرح فیلمنامهای که ما خواندیم خاهر نقش اصلی…
حاتمی: یه لحظه صبر کن! چیِ نقش اصلی؟
خبرنگار: خاهر؟
حاتمی: خاهر؟ نه واقعا خاهر؟ تو با این سن و سالت نمی دونی خاهر «و» داره که نوشته میشه ولی خونده نمیشه؟ تو خبرنگاری؟ تو ایرانیای؟ تو آدمی؟
خبرنگار: خانم حاتمی ما داریم حرف می زنیم از کجا میدونین من «و» نذاشتم؟
در این لحظه لیلا حاتمی همچون پلنگی تیزچنگال به سمت خبرنگار هجوم میبرد و دست او را از مچ میگیرد و میپیچاند. خبرنگار می گوید: آی آی آی ول کن!
حاتمی: بگو غلط کردم!
خبرنگار: آی آی آی… غلط کردم.
حاتمی: بگو از این به بعد «خواهر» رو با «و» مینویسم!
خبرنگار: از این به بعد خواهرا رو با و مینویسم.
حاتمی (بیشتر میپیچاند): خواهر کیو؟ خواهر منو؟؟ با کی بودی؟؟
خبرنگار: صَدام… صَدام…
حاتمی دست خبرنگار را رها میکند و میرود پشت میز مینشیند.
خبرنگار: خانم حاتمی شما مثل این که عصبانی هستین. ما میریم یه دوری میزنیم یه وقت دیگه مزاحم میشیم.
حاتمی: حالا که گند زدین به اعصاب من؟ حالا که با آبروی من بازی کردین؟ حالا که…
لیلا صورتش را با دستانش میگیرد و گریه میکند. خبرنگاران از همین فرصت استفاده میکنند و از محل میگریزند.
تکلیف شب (سه بار از روی جملات زیر بنویسیم):
شعور چیز خوبی است
بیایید شعور داشته باشیم
به همدیگر احترام بگذاریم
بابا نان داد
بابا آب داد
بابا لزوما شعور نمیدهد
۱۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۷:۵۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]