واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ارتباط ورزش و سیاست دو نهاد تأثیر گذار در جامعه را می توان از طریق پرسشهای زیر مشخص ساخت:سازمان اداری فعالیت ورزشی؛ چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟ ارزشهای سیاسی مطلوبی که برنامههای تربیتی و ورزشی برای استفادهکنندگان از این برنامهها به دست میدهد، در چه سطح و گسترهای باید باشد؟رابطه سیاسی میان رهبران ورزش و استفادهکنندگان ار آنها چه ماهیتی دارد؟و بالاخره مسوولان اجرایی این برنامهها تا چه حد باید از آزادی بحث و مناقشه با رؤسای خویش برخوردار باشند؟بوک والتر-اندیشمند تربیت بدنی اهل آمریکا- معتقد است تربیت بدنی و ورزش، کارخانه منحصر به فرد برجستهای برای انتشار و ترویج ارزشهای دموکراتیک در اختیار مینهد. او پرسش بحثانگیزی را مطرح میسازد که مضمون اصلی آن چنین است: کدام عملکردها در تربیت بدنی و ورزش است که در جهت فراهم آوردن و تقویت فضای دموکراتیک و پذیرش مفاهیم بنیادین آن عمل میکند؟همه رسانه ها و بلند گوهای تبلیغاتی امروز سعی می کنند تا ورزش را عاری از سیاست و منفک از نظر سیاستمداران نشان دهند. علیرغم اینکه در طی 50 یا60 سال اخیر میدانهای ورزشی هیچ گاه عاری از جهتگیری سیاسی نبودهاند و این سخن صرف نظر از ذات و ماهیت "ورزش مدرن" است.در واقع «آلودگی سیاسی» بیماری دوم ورزش مدرن است. بیماری مهلک و اولیه را مذهب اومانیسم و رویکرد پایهگذاران ورزش مدرن به سنت یونانیان و بر اندام تربیت بدنی سنتی وارد کردند و ویروس دوم را اهل سیاست و منادیان «استراتژی قدرت».بسیاری از ورزشنویسان که خود نیز تابع همین سنت ورزشیاند، سعی بر آن دارند تا «هیتلر» را مبدع و مروج «ورزش سیاسی» یا «به ورطه سیاست کشیدن ورزش» قلمداد کنند. علیرغم آنکه ورزش مدرن همانطور که گفته شد در ذات خود همه استعداد لازم برای تبعیت از اهوا و هواجس اهل سیاست و قدرت را داشت و دیر یا زود این استعداد شکوفا میشود.ورزش مدرن حربهای برای تحقق اغراض ثانویه بود؛ اغراضی که با ذات تربیت بدنی نسبت نداشت بلکه به عکس از آنها نهایت استفاده را مینمود.از میان استفادههای گوناگون که از ورزش به عمل آمده، تبلیغ شعارهای ملی و یا حتی تهییج احساسات ناسیونالیستی در زمره سالمترین نوع استفاده از ورزش به عنوان حربه اغراض ثانویه است.گاستون مایر که در میان نویسندگان مطالب ورزشی به عنوان پیر عرصه ورزش جهان شناخته میشود و از اعضای اتحادیه روزنامهنگاران ورزشی فرانسه بود، درباره ورزش و سیاست به وجود سه نظریه اشاره میکند:1ـ فلسفه خیالپرستانه یا ایدهآلیستی طرفداران نجابت و پاکی محیط ورزشی.2ـ دسته دولتیها؛ آنها که صاف و صریح معتقدند بدون دخالت سیاست نمیتوان ورزش را بنا نهاد.3ـ آنها که این دو را جدا نمیدانند و حال را ملاک قرار میدهند؛ نه تحکمی از سوی سیاست بر ورزش میشناسند و نه سلامت کامل دور از سیاست را برای ورزش قائلاند. مایر نمیتواند پیوستگی مناسبات عملی را با مبنای فرهنگی در یابد؛ از همین رو ملاک او ورزش مدرن اروپایی است؛ ورزشی که در خود بار فرهنگی خاصی حمل میکند. این پیوستگی را از عبارت زیر میتوان به خوبی دریافت؛ عبارتی که سیاستمدارن استعمارگر و سرمایهداران یهودی به خوبی آن را درک کردهاند:... ورزشکاران درست مثل میسیونرهای مذهبی هستند که در اوایل قرن 18 و اواخر قرن 17، که کلیسا به سرزمینهای ناشناس می فرستاد تا در آنجا برای تبلیغ مسیحیت فعالیت کنند. قهرمانان از یک روش مخصوص و از یک شیوه خاص حساب شده پیروی میکنند و این شکل را در اختیار دارند و حتی حاضر نیستند این مبلغین گرانبها را به آسانی از دست بدهند. آهسته آهسته به مقصود خود نزدیک می شوند؛ تعجب اقوام بدوی را بر میانگیزند و با برانگیختن این تعجب نقش شگرف خویش را آغاز میکنند.تا کنون هر چه به قلم آمد، پیرامون تاثیر "سیاست بر ورزش" بود. اما ورزش نیز به نوبه خویش تاثیرات قابل تأملی بر سیاست میگذارد.وینستون چرچیل نخست وزیر سابق انگلستان، توجه خاصی به ورزش خصوصا ورزش فوتبال داشت. او در این باره می گوید: صلاح در این است که ملتها در میدانهای ورزشی درگیر شوند نه در میدانهای جنگ.تاثیرات ورزش بر سیاست داخلی را میتوان در موارد زیر تصور کرد: فعالیت داوطلبانه: یکی از گونه های مشارکت در زمینه فعالیت بدنی و به معنای ارائه خدمات بدون چشمداشت، «فعالیت داوطلبانه» میباشد و تنها در راه مصلحت گروه یا تیم ورزشی، به منظور سهولت بخشِدن به اجرای فعالیت و از میان برداشت موانع و مشکلاتی که بر سر راه آن وجود دارد، صورت میگیرد.رهبری: مسأله رهبری در عرصه تربیت بدنی زمینه عمل گسترده ای دارد؛ زیرا تنوع عظیمی که در انواع فعالیتهای بدنی و ورزش و در آموزش تربیت بدنی و فعالیتهای خارجی و داخلی وجود دارد، این فرصت را به اغلب افراد میدهد تا در مواردی رهبری را تجربه کنند و درمواردی دیگر نیز تجربه اطاعت و پیروی را تمرین نمایند. در جایگاههای اطاعت و پیروی نیز فرد باید به معیارهای گروهی تیم پایبندی نشان دهد و در جهت همکاری با رهبری خود بکوشد و نقش خویش و پیوندش با نقش های دیگران را درک کند.برابری و همسانی: افراد فعالیت بدنی و ورزشی را در فضایی عملا دمکراتیک انجام میدهند؛ چرا که تمامی بازیکنان در برابر مقررات بازی داوری یکسانند و هر یک از آنان برای رساندن تیم به پیروزی فرصتهای یکسانی در اختیار دارند و یگانه ملاک در این راه شایستگی و توانمندی بازیکن است.گرایشهای گوناگون سیاسی سعی کردهاند تا در تأکید ورزیدن بر اهمیت ورزش و فعالیتهای آن و فراهم آوردن تسهیلات مناسب برای ترویج و انتشار ورزش در میان گروههای شهروندان گوی سبقت را از یکدیگر بربایند.در پایان، جمله ای از "گاستون مایر" -نویسنده سرشناس فرانسوی- را به عنوان حسن ختام این برداشت به قلم میآوریم؛ دروغ بزرگ: ورزش از سیاست جداست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2051]