محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842869274
بارها او را به مرگ تهديد كردند
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بارها او را به مرگ تهديد كردند
روزهايي كه بر ما ميگذرد، تداعيگر سالروز رحلت يكي از مدافعان نامدار و غيور حريم ايمان و انديشه ديني است.
نویسنده : علي احمدي فراهاني
عالم مجاهد، فقيد سعيد، مرحوم حجتالاسلام والمسلمين علي ابوالحسني(منذر) از سلسله جنبانان مواجهه با انحرافات فكري و سياسي در دوران معاصر و به ويژه جريان انقلاب اسلامي به شمار ميرود. از همين رو و در سالروز ارتحال اسفناك آن بزرگ، با خانم دكتر سيدي همسر گرانمايه استاد گفتوشنودي انجام دادهايم كه نتيجه آن در پي ميآيد. به عنوان اولين سؤال براي ما بفرماييد كه شرايط و حال و هواي زندگي شما پيش از پيوند با استاد ابوالحسني چگونه بود و چه انگيزهاي شما را به ازدواج با ايشان ترغيب كرد؟ بسماللهالرحمنالرحيم. من در دوران انقلاب 12 ساله بودم و حقيقت اين بود كه نوع تفكر و نگاه من با خانوادهام متفاوت بود چون آنها خيلي علاقهاي به ورود در مسائل روز و بحثهاي سياسي نداشتند. ولي به هر صورت حال و هواي انقلاب و عشق به مرحوم امام (ره) و اطلاعاتي كه از استادم گرفته بودم، مرا وارد مسائل سياسي دوران انقلاب كرد. ورود امام خميني (ره) به ايران عشق مرا به روحانيت چند برابر كرد و بعد از آن من علاقه زيادي به پيگيري مطالب و سخنرانيهاي روحانيون داشتم. زماني كه انقلاب به پيروزي رسيد من 14 ساله شده بودم و آن سالها 14 سال سني بود كه دختر آمادگي ازدواج را داشت. خواستگارهاي مختلفي ميآمدند ولي خانوادهام خيلي اشتياقي به ازدواج من با يك روحاني نداشتند. البته پدرم از طرفداران خطباي بزرگي مثل آقايان فلسفي، كافي، حاج انصاري و برقعي بود و مرتّب به مجالس آنها ميرفت اما چون هيچ روحاني در خانواده ما نبود، تصور روشني از زندگي با روحانياي نداشتند. آنها احساس ميكردند زندگي يك طلبه چون با مشكلات مالي همراه است، خيلي دشواري دارد اما از صفا، طراوت و حلاوت معنوي آن بيخبر بودند. من هم خواستگارها را به بهانه اينكه بايد درسم را بخوانم رد ميكردم. تا اينكه مادرم، داييام را واسطه كرد تا با من صحبت كند و ببيند مشكل چيست كه من آنجا علاقهام را مطرح كردم. خبر اين موضوع در فاميل پيچيد و همه تعجب كردند. من تصميمم را گرفته بودم و با جديت دنبال كردم. اولين ديدار شما با مرحوم منذر چه زماني بود و چگونه رخ داد؟ اولين ملاقات ما در شب خواستگاري بود. وقتي اطلاع دادند كه مرحوم منذر براي خواستگاري قرار است به منزل ما بيايد خانواده علاقه نشان ندادند ولي خودم با شوق و ذوق بلند شدم و به تنهايي همه چيز را براي حضور آنها مهيا كردم. ايشان اواخر ماه شعبان سال 1360 همراه مرحوم پدرشان به منزل ما آمدند. در اولين برخورد مرحوم آقاي منذر را چگونه ديديد؟ در اولين نگاه ميشد مهر و محبت را از چشمانش فهميد. عزم و اراده استوارش از همان جواني پيدا بود و سلامت نفس و وارستگي در آينه رفتارش، رخ مينمود. البته تفاوت سني ما كم نبود. ايشان 26 ساله بود و من 15 ساله. در همان نگاه نخست آقاي منذر را مردي باعظمت ديدم. ايشان تا همان موقع هفت جلد كتاب تأليف كرده بود و در راديو صحبت ميكرد و سردبير ماهنامه كوثر بود و فعاليتهاي سياسي زيادي داشتند. چه صحبتهايي ميان شما مطرح شد؟ در آن ملاقات ايشان از من سه سؤال كردند؛اول اينكه آيا علاقهمند به زندگي با يك روحاني هستيد؟ كه پاسخ مثبت دادم. دوم اينكه چقدر مطالعات غيردرسي داريد؟ وقتي گفتم به آثار استاد مطهري علاقهمندم، خيلي خوشحال شدند. سومين نكتهاي كه در همان ملاقات اول عنوان كردند اين بود كه دوست دارم همسري وارد زندگي من شود كه او در متن باشد و من در حاشيه، آيا شما آمادگي چنين چيزي را داريد؟ موضوع براي من مشخص نبود و از ايشان توضيح بيشتر خواستم. ايشان با اشاره به مرحوم لنكراني كه تمام زندگيشان وقف اسلام و تشيع و مسلمين بود، گفت: من همسري ميخواهم كه بسيار مستقل باشد. من تأمل كردم. ايشان گفتند عجلهاي در جواب نداشته باشيد. تا تشكيل جلسه بعدي، چون شنيده بودم آقاي ابوالحسني در راديو كارشناس تاريخ است، مباحث ايشان را از راديو گوش كردم و پسنديدم. جلسه بعدي ما بعد از ماه مبارك رمضان انجام شد و طي آن به من توضيحاتي داد كه همسري ميخواهم جداي از دلبستگيها و درخواستها، شرايطم را درك كند، همراهم باشد، تعهد بدهد غير از توجه به علوم و رشد به چيزي فكر نكند. من همسري كه همچون برخي از زنان فقط به دنبال خوردن و خريد باشد، نميخواهم و متعهد ميشوم چيزهايي كه مردان ديگر از همسرانشان ميخواهند را از همسرم نخواهم. طبعاً چون عاشق اين فضا و انقلاب و لباس روحانيت بودم پاسخ مثبت دادم. خانواده شما چه احساس و عكسالعملي داشتند؟ به هرحال چون متمايل نبودند، خيلي استقبال نكردند و حتي پدرم با اينكه بسيار عاطفي بود به من گفت تعهد بده كه اگر رفتي به خاطر مشكلات گلايه نكني. ايشان چون حرفهاي زيادي از زندگي روحانيون شنيده بود كه ميگفتند خيلي درشرايط سخت اقتصادي زندگي ميكنند، نگران بود. من تعهد دادم و آنها هم پذيرفتند و خيلي زود مراسم عروسي ما برگزار شد و من همراه آقاي منذر به قم رفتم. ايشان منزلي در قم داشتند و ما زندگيمان را شروع كرديم. چند سالي گذشت. در اين ايام با توجه به شروع جنگ تحميلي مرحوم آقاي منذر چند بار به جبهه رفتند و من همراه بچه كوچك و با توجه به اينكه در قم از خانواده و همسرم دور بودم، به تنهايي زندگي را اداره ميكردم و از كسي كمك نگرفتم. روابط استاد منذر با پدرتان چگونه بود؟ حاج آقا بعد از مدتي توانست پدرم را جذب خودش كند و بعدها بزرگ خانواده شد و پدر من تمام مسائلش را با ايشان مطرح ميكرد. در برههاي از زندگي كه پدرم با مشكلات كاري مواجه شد، آقاي ابوالحسني خيلي به او كمك كرد. علاوه بر اين پس از فوت ايشان هميشه دريغاگوي اوست و ميگويد به اين داماد افتخار ميكنم. ميگويند برخي مخالفين استاد منذر، به خاطر بعضي از آثاري كه اول انقلاب نوشته بود، مزاحمتهايي را براي ايشان و خانوادهاش ايجاد كردند و حتي دست به ترور استاد زده بودند. اگر ممكن است از شرايط حساس زندگي در آن سالها برايمان بگوييد. بله، ايشان قبل از انقلاب پرونده قطوري در ساواك داشت و بعد از انقلاب هم به واسطه تأليفاتش بر ضد تودهايها، غربزدگان و منافقين، خصومتهايي از سوي گروههاي ضد انقلاب و فرقان نسبت به ايشان وجود داشت. علاوه بر اين آقاي منذر جنايات گروه هدفيها و باند سيد مهدي هاشمي را برملا كرد و اين كار خشم آنها را برانگيخت. اين بود كه فشارها و هجمهها بر استاد آغاز شد و مدت زيادي ادامه داشت. گذشته از خطراتي كه قبل از انقلاب استاد را تهديد ميكرد، بعد از انقلاب، اولين تهديدها از ايام شهادت شهيد مطهري آغاز شد. آقاي منذر به مناسبت شهادت شهيد مطهري و در دفاع از مواضع او، مقالهاي در مجله «كوثر» (ش 2، با عنوان روي جلد: «شهيد، شمع تاريخ است»، منتشره از سوي انتشارات كوثر، قم) بر ضد انحرافات فكري عناصر چپزده نوشت. گروه فرقان، اظهار لطف كرد! و يكي از جزواتش را كه در آن، مخالفين را به ترور فيزيكي تهديد كرده بود، به آدرس دفتر انتشارات (واقع در پاساژ صاحب الزمان (عج)، ابتداي خ چهارمردان قم) فرستاد. البته اين كار در گير و دار كشتارهاي گروه فرقان پيام روشني داشت. اين اولين مورد بود اما ترور استاد و آزار خانواده ايشان به طور جدي، بعد از تأليف كتاب «شهيد مطهري افشاگر توطئه» در دستور كار منافقين، التقاطيون و ضد انقلابها قرار گرفت. براي درهم شكستن حاج آقا از شيوههاي مختلف استفاده كردند. يكي از راهها از طريق تماس تلفني بود. دو سه نفر بودند كه مدام تماس ميگرفتند. دو نفر از آنها اهل توهين و تهديد بودند و مثلاً ميگفتند: ما همسر شما را به اين راحتي رها نميكنيم. يا صبر ميكردند كه همسرم به مسافرت برود بعد تماس ميگرفتند. يك بار كه ايشان مسافرت رفته بود، شب زنگ زدند و گفتند الان به خانه شما حمله ميكنيم. يك نفر ديگر كه مسنتر بود، بيشتر روي شناخت ايشان تكيه ميكرد. مرتب ميگفت مدتهاست كه همسرتان را ميشناسم و بهتر است به توصيهها و هشدارهاي من گوش كنيد. ميگفت بالاخره همسر شما تا كي ميخواهد در اين مسير حركت كند و قلم بزند؟ يا ميگفتند: به صلاح شماست كه از ايشان جدا شويد! گاهي به محتواي پژوهشهاي همسرم اشاره ميكردند و ميگفتند: ميدانيم الان تحقيقاتي را شروع كرده است!بعضي اوقات كه بچهها تلفن را برميداشتند، آنها را نيز اذيت ميكردند. مثلاً تماس گرفته بودند و به دروغ به بچهها گفته بودند كه دايي شما تصادف كرده و الان در فلان بيمارستان بستري است. يعني دقيق با اسم و فاميل نام او را برده بودند و اسم آن بيمارستان هم كه برده بودند، دقيقاً محل كار دايي بچهها بود. گاهي خانه را تحت نظر داشتند و گاهي خطاب به حاج آقا نامههاي تند مينوشتند و داخل خانه ميانداختند. آزارها به اينجا محدود نشد بلكه در مرحله بعدي، اقدامات عملي در راستاي وحشت آفريني و ترور استاد به جريان افتاد. خُب، ميدانيم كه در ارديبهشت ماه سال 1362 كتاب افشاگري راهي بازار شد و ضربه سختي به بدنه جريان التقاط و منوّرالفكري زد. فراموش نميكنم در همان ايام، يك روز بعد از خروج همسرم از منزل، به فاصله چند دقيقه، موتور سواري پشت در آمد و ضمن لگد زدن به در و تهديد به قتل، با صداي بلند گفت: الان مُنذِر از خانه خارج شد و ما او را تحت نظر داريم؛ اگر باز هم از اين كارها انجام دهد، چنين و چنان خواهيم كرد. آنها قساوت قلب عجيبي داشتند. خُب در طول آن سالها مواردي پيش ميآمد كه ايشان ناچار به سفر ميشد. يادم است يك شب كه حاج آقا به تهران آمده بود و من دسترسي به ايشان نداشتم، ساعت 9 شب به منزل ما تلفن زدند و گفتند ما سر همسر شما را بُرديم و شما بياييد از پشت در برداريد! اتفاقاً يك كارتن هم پشت در گذاشته بودندكه من از روي بام ديدم. شما فكر كنيد در آن روزها كه اين كارها از سوي منافقين طبيعي بود، من تا صبح چه حالي داشتم و چقدر دلشوره داشتم كه اين اتفاق واقعاً افتاده يا نه ولي خدا را شكر ميكنم كه در را باز نكردم. البته اين مسائل فقط به همان سال محدود نشد بلكه اين اقدامات حداقل تا سال 68 استمرار يافت. اين در حالي بود كه من سه تا بچه با فاصله سني كم داشتم و واقعاً شرايط سختي بود. آنها نقشههاي زيادي براي اذيت ما داشتند. به اعتقاد شما، دشمنان استاد ابوالحسني از انجام اين اقدامات چه اهدافي را دنبال ميكردند؟ همه اين كارها براي اين بود كه در مسير استاد مشكل ايجاد كنند چون از منطق و برهان بيبهره بودند و بهترين ابزار آنها تهديد و ترور بود. واقعاً دانشآموخته دانشگاه جنگ رواني بودند و مهارت زيادي در ترورهاي فيزيكي و ترورهاي شخصيتي داشتند. وقتي آن همه خشونت و تندي دشمنان يادم ميآيد و متقابلاً صبر و محبت حاج آقا با آن منطق استوارش را به خاطر ميآورم با خود ميگويم چطور دشمنانش اين همه دم از آزادي و روشنفكري ميزدند و ميخواستند از استاد يك چهره تند و متعصب نشان دهند؟ براي من كه خودم شاهد عيني ماجرا بودم اصلاً اين ادعا قابل قبول نبود. خُب، ماه هميشه پشت ابر پنهان نميماند و خدا را شاكرم كه در دو سه دهه بعد از انقلاب ماهيت آنان روشن شد. عكسالعمل همسرتان چگونه بود؟ ترديدي نيست كه اقدامات دشمنان آزاردهنده بود اما مُنذِر كسي نبود كه با اين تهديدها از وظيفهاش كوتاه بيايد. هيچ وقت كوچكترين احساس ضعفي در ايشان نديدم. هر چقدر اين اقدامات بيشتر شد، به آرمانش معتقدتر ميشد. عنوان كتابهايي را كه نوشته ببينيد، اينها شعار نبود، نقشه راه زندگياش بود. كسي كه از اميرالمؤمنين (ع) درس «حكمت» و «توكل» آموخته و از علماي بزرگي مثل شيخ فضل الله نوري، رسمِ «پايداري تا پاي دار» را فراگرفته، دريادل است؛ كشتيهاي غولپيكر را هم درونش غرق ميكند و به وقتش موجآفريني دارد؛ نه اينكه مثل بركهاي كوچك با پرتاب چند سنگ، به تلاطم بيفتد. اصلاً مثل شيخ فضل الله نوري «خانه بر دامنه آتشفشان» زده بود. يعني به استقبال خطرها ميرفت. گويا استاد ايشان آقاي لنكراني هم در طول زندگي با خطرات زيادي مواجه بوده است. اينطور نيست؟ دقيقاً. آقاي منذر در اين مسير شباهت زيادي به استادش آقاي لنكراني داشت. يعني مثل استادش ترور شد اما در سايه عنايت خداوند به طرزي شگفت، نجات يافت. آيت الله شيخ حسين لنكراني سابقه زيادي در ستيز با استعمار روس و انگليس، حكومت پهلوي، فرقههاي ضاله مثل وهابيت، بهائيت و جريانات اخير مثل شهيد جاويد و امثال آن داشت. در دهههاي 20 تا 50 بارها آقاي لنكراني را ترور كردند. لذا ايشان براي دفاع از خودش شبها كه ميخوابيده اسلحه زير بالش ميگذاشته است. شيخ حسين لنكراني فارغ از اينكه دانش سرشاري داشت و مسلح به سلاح علم بود، در تيراندازي هم مهارت عجيبي داشته است. شاهدان عيني، تمرينات تيراندازي او را در باغ كرج ديده بودند. مواردي بوده كه طرفداران انگليس، شبانه به منزل او حمله كرده بودند و او از خود دفاع كرده بود. از صحبتهايي كه ميكنيد پيداست شرايط سختي را پشت سر گذاشتيد. اين دشواريها براي شما موجب ترديد، ترس و نا اميدي نشد؟ با همه رنجها و شكنجههاي دشمنان خوشحالم كه در كنار همسرم بودم و شايد براي كساني كه اين گفت و گو را ميخوانند عجيب باشد اگر بگويم حتي من در حسرت آن روزها هستم. حاضرم با همه آن مسائل دوباره به آن روزها برگردم تا ايشان باشد و خدمتي كنم. دوست دارم دوباره برگردد، قلم به دست بگيرد، از حق و حقيقت و مظلوميت دفاع كند و من هم دوباره در كنارش باشم و در حد توانم شرايط را برايش مهيا كنم. در پرتو ايدههاي ايشان بود كه شخصيت من در شرايط سخت رشد كرد و شكل گرفت و در مقابل خطرات بيمه شد. اصولاً خصوصيت ايشان اين بود كه نگاهش به افقهاي پيش رو بود و مشكلات مختلف او را از هدف باز نميداشت. در سختيها نه تنها آرامش داشت بلكه به همراهانش نيز اميد و آرامش ميداد. براي يك دانشمند سخت است كه هم از ايده و تحقيقاتش دفاع كند و هم در مقابل تهديدهاي سخت از خانوادهاش حمايت نمايد. ايشان هر دو كار را به خوبي انجام داد. اقدامات مهمي را براي حفظ جان ما در برابر منافقين انجام داد كه نشان از اهتمامش به خانواده داشت. همين جا بايد از حجتالاسلام شرعي ياد كنم كه او هم خيلي به استاد علاقه داشت و در آن شرايط از استاد دفاع كرد. آقاي منذر هميشه ميگفت: براي دفاع از حق بايد زينبوار دل به دريا زد. كاملاً پيدا بود كه حاضر است جان خود را در اين مسير فدا كند. من هم هر چه در توان داشتم براي فراغت بال همسرم به عنوان يك عالم بزرگ و دلسوخته به كار گرفتم. آيا ماهيت سوداگران ترور و تهديد، برايتان روشن شد؟ يعني شواهدي براي شناسايي آنها به دست آمد؟ الان تاريخ مصرف آن افراد و آن ماجراها گذشته و لذا ديگر به آنها كاري ندارم. ديگر مهم نيست آنها چه كساني بودند چون با موفقيت از آن شرايط عبور كرديم. فقط خيلي سربسته به دو نكته اشاره ميكنم. اول اينكه همه اين جريانات از يك گروه و افراد خاصي خط ميگرفت. شواهد زيادي هست كه اين مسئله را ثابت ميكند. افراد دخيل در آن اقدامات، استمرار منسجم آن در طول چند سال، شباهت معنادار آزارها به يكديگر و اطلاع آنها از برخي جزئيات زندگي ما به خوبي نشان ميداد كه اين برنامه هدفمند و داراي پشتوانه سازماني است. نكته دوم اينكه استاد مورد هجمه همان تفكري قرار گرفت كه ميگفت: «خداپرستي را آخونديسم به ابتذال كشاند»، «اسلام فردا ديگر اسلام ملا نخواهد بود» و«بايد با انحراف آخونديسم مبارزه كرد »! در حقيقت عامل ترور استاد همان بود كه شهيد مطهريها، شيخ قاسم اسلاميها، مفتحها و شمس آباديها را قرباني كرد؛ يعني تزِ «اسلام منهاي روحانيت». لذا اگر كتابها و بيانيههاي گروهك تروريستي فرقان را ببينيد، نوعاً با نقل همين گونه جملات همراه است كه پيام كاملاً روشن و مشخصي دارد. جرياني كه با ادعاي خشونتزدايي و بازشناسي اسلام وارد جامعه شد و در نهايت با خشونتزايي و خودمحوري در فهم اسلام عرض اندام كرد. طبيعي است آن روزها نقد جريان حسينيه ارشاد از سوي فرهيختگان با عكس العملهاي خشن روبهرو ميگشت و گيوتينِ «اسلام منهاي روحانيت» براي قلع و قمعِ منتقدين به كار ميافتاد. ارتباط ايشان با همسايهها چگونه بود؟ با همسايگان صميمي بود و به آنان كمك ميكرد. يكي از همسايههاي ما بعد از فوت حاج آقا در حالي كه اشك در چشمانش حلقه زده بود و از فقدان زودهنگام ايشان ناراحت بود، ماجرايي را براي ما نقل كرد. ميگفت: يك بار از منزل خارج شدم تا براي كاري به بيرون بروم ضمناً كيسه زباله را برداشتم تا در سطل بيندازم. وقتي به پاركينگ دمِ در رسيدم، تصميم گرفتم ابتدا ماشينم را بيرون بياورم بعد زباله را دور بريزم لذا كيسه را كنار گذاشتم. وقتي كه با ماشين از پاركينگ خارج شدم، هرچه گشتم كيسه زباله را پيدا نكردم و تعجب كردم. بعد از كمي جستوجو ديدم آقاي ابوالحسني بدون اينكه من بفهمم، آن را برداشته و درون سطل گذاشته است. البته ناگفته نماند كه سطل و جايگاه مزبور يك كوچه پايينتر از منزل ايشان بوده است و آن مرحوم براي انجام مقصودش، اين مسير را طي كرده است. خانواده همسايه ميگفتند گاهي صبحها يا عصرها كه حاج آقا نان ميخريده، اول براي آنها ميبرده است. يك روحيه جالبي كه داشت اين بود كه اگر در محله دوتا فروشنده از يك صنف بود مثلاً دوميوه فروش يا مواد غذايي بود، سعي ميكرد از هر دو خريد كند و تفاوت نگذارد. البته در خريدهايش مخصوصاً آنچه جنبه خورد وخوراك داشت، دقت ميكرد و اگر تشخيص ميداد كه فردي نااهل است، در خريد احتياط ميكرد. ما افراد مختلفي را پس از فوت ايشان ديديم كه به ما ميگفتند در شرايط سخت زندگي به آنها از نظر مالي كمك كرد و اگر لطف خدا و حمايتهاي ايشان نبود، از مشكلات خلاص نميشديم. خيلي از كمكهايي كه ايشان به ديگران داشت، مثل كمك براي جهيزيه يا سفر به كربلا يا اداي قرض بدهكاران و. . . به ما اطلاع نداده بود و براي ما جالب بود. از ويژگيهاي جالب استاد منذر (ره) چه مواردي قابل توجه و درسآموز است؟ ايشان عمل به وظيفه، سلامت نفس و عقيده، اعتدال در رويه، پختگي در تدبير، دلسوزي و اعتماد نسبت به خانواده و فرزندان را با هم جمع كرده بود و همين رمز موفقيتش بود. تقواي فوقالعادهاي داشت. در تمام عمر نديدم دروغ بگويد يا غيبت كند يا اهل حسادت باشد. نه تنها اهل ترك گناه بود كه از خيلي مكروهات اجتناب ميكرد و به مستحبات تقيد داشت. از بارزترين خصوصيات ايشان، عشق به اهل بيت (ع)، غيرت و شجاعت بود. زرق و برق دنيا هرگز مجذوبش نكرد و از تكلّف در زندگي دوري ميجست. هميشه خودش بود و هرگز ديده نشد كه در برههاي از زمان، دوگانگي نشان دهد، تذبذبي داشته باشد يا از كسي تقليد كند يا مصلحتانديشي شخصي را بر حق و وظيفه مقدم دارد. من شهادت ميدهم كه همان منذري را كه در شب خواستگاري ديدم، هماني بود كه پيكر پاكش را بزرگان و فرهيختگان تا آرامگاهش در مقبره العلماي باغ بهشت قم همراهي كردند. يك همسر بود و يك مربي. هم صبور بود؛ هم بلند نظر. آستانه صبر بسيار بالايي داشت. من هميشه به دو چيز افتخار ميكنم اول اينكه چنين همسري داشتم و بعد به پيماني كه از اول زندگي با هم بستيم تا آخر وفادار مانديم. خدا را شاكرم كه در چهارمين سالگرد ايشان ميبينم بعد از رحلتش تاكنون پنج كتاب و حدود 25 مقاله از ايشان منتشر شده است. اجازه دهيد سخنم را با دلنوشتهاي از استاد منذر در كتاب تراز سياست به پايان ببرم: «عالمان رباني تا جهان باقي است، باقي و ماندگارند. جسم آنان درنقاب خاك پنهان، ولي نام و ياد و وصفشان در دلها موجوداست». مصداق روشن اين كلام مولا(ع) هستندكه فرمود:أعيانهم مفقوده و امثالهم في القلوب موجوده.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۱:۵۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]
صفحات پیشنهادی
داعش مدیران توییتر و فیس بوک را به مرگ تهدید کرد
گروه تروریستی داعش مدیران سایت های فیس بوک و توییتر را به علت بستن حساب های کاربری متعلق به خود به مرگ تهدید کرد به گزارش کاوشگران روابط عمومی به نقل از خبرگزاری فارس به نقل از ووکیتیو داعش در پیامی که به این منظور منتشر کرده تهدید کرده که هکرهایش با تلاش برای محو داعش از اینمدیران فیس بوک و توییتر از سوی داعش تهدید به مرگ شدند +عکس
با افزایش اقدامات ضد تروریستی سایت های فیس بوک و توییتر موسسان این دو شبکه با تهدیدات جدی داعش مواجه شده اند به گزارش پارس به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان گروه تروریستی داعش به تازگی ویدیویی منتشر و در آن مدیرعاملان شرکت های توییتر و فیس بوک را به مرگ تهدید کرده است با افزایشمدیران فیس بوک و توییتر از سوی داعش تهدید به مرگ شدند
وکیل ملت با افزایش اقدامات ضد تروریستی سایت های فیس بوک و توییتر موسسان این دو شبکه با تهدیدات جدی داعش مواجه شده اند به گزارش وکیل ملت به نقل از "گاردین" گروه تروریستی داعش به تازگی ویدیویی منتشر و در آن مدیرعاملان شرکت های توییتر و فیس بوک را به مرگ تهدید کرده استمدیران توییتر و فیس بوک به مرگ تهدید شدند
گروه تروریستی داعش مدیران سایت های فیس بوک و توییتر را به علت بستن حساب های کاربری متعلق به خود به مرگ تهدید کرد به گزارش سیتنا خبرگزاری فارس به نقل از ووکیتیو نوشت داعش در پیامی که به این منظور منتشر کرده تهدید کرده که هکرهایش با تلاش برای محو داعش از این شبکه های اجتماعی مقاتهدید به مرگ مدیران فیسبوک و توئیتر
گروه تروریستی داعش روز پنجشنبه بطور مستقیم مدیران شبکه های ارتباطی فیس بوک و توئیتر را تهدید کرد خبرگزاری ایتارتاس روسیه در گزارشی از واشنگتن اعلام کرد که این گروه ترویستی بین المللی امروز با پست گذاشتن یک پیام ویدئویی 25 دقیقه ای در تلگرام مارک زوکربرگ و جک دورسی مدیران کل فیجنجال هـای مجلس نهم؛ از دختران ساپورت پـوش تا تهدید صالحی به مرگ
مجلس نهم در حالی پا به اتمام می گذارد که در طول چهار سال فعالیت میزبان حواشی بسیاری بود به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در طول ادوار مجلس شورای اسلامی دوره های ششم و نهم بیشترین کنش ها و واکنش های سیاسی را از سوی نمایندگان و البته رؤسای دولت های وقت به خود دید یکشنبه سیاه قردانگاهی به حواشی مجلس نهم/ از جنجال بورسیهها و یکشنبه سیاه تا حمله به مطهری و تهدید به مرگ صالحی
نگاهی به حواشی مجلس نهم از جنجال بورسیهها و یکشنبه سیاه تا حمله به مطهری و تهدید به مرگ صالحی مجلس نهم در حالی پا به اتمام می گذارد که در طول چهار سال فعالیت میزبان حواشی بسیاری از جمله یکشنبه سیاه قرداد گازی کرسنت تهدید صالحی به مرگ و بود به گزارش خبرنگار نامه نیوز مجلداعش بنیانگذاران فیسبوک و توئیتر را به مرگ تهدید کرد
خبرگزاری شبستان گروه تروریستی داعش تهدید کرد نام مارک زاکربرگ و جک دورسی را از صفحه روزگار محو خواهد کرد به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از روسیا الیوم گروه تروریستی داعش مارک زاکربرگ –مؤسس فیسبوک- و جک دورسی –مؤسس توئیتر- را تهدید کرد که اسمشان را از صفحه روزگار محکارگر شهرداری از خطر مرگ در کانال آب نجات یافت
با تلاش نیروهایهای آتش نشانی کارگر شهرداری از خطر مرگ در کانال آب نجات یافت ایلنا مدیرعامل سازمان آتش نشانی استان کرمانشاه گفت پس از یک ساعت و 20 دقیقه تلاش نیروهای آتشنشانی کرمانشاه کارگر شهرداری از میان کانال آب بیرون کشیده شد و از غرق شدن نجات یافت مدیرعامل سازمان آتش نهمایش اصلاح طلبان لغو شد/سردار سلیمانی هم مورد تمجید رسانه های بیگانه است/روحانی تهدید برجامی کرد!/واکنش علم ا
رصد خانه تابناک خبرهایی برای مخاطبان آماده می کند که غیررسمی هستند یا اینکه کمتر از اهمیت خود مورد توجه قرار می گیرند تیترهایی مانند علت لغو سخنرانی رحیم پور ازغدی در نماز جمعه دولت نمی خواهد رأی عده ای اهل منکر را از دست بدهد انتقاد رضا صادقی از بی تفاوتی مسئولان و-
گوناگون
پربازدیدترینها