تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):يا على دانشمند سه نشانه دارد: راستگويى، حرام‏گريزى و فروتنى در برابر همه مردم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1821230453




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فرهنگ در رسانه


واضح آرشیو وب فارسی:بولتن نیوز: آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آن ها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.گروه فرهنگی: امروزه رسانه ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمی توان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانه هایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامه ها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد. به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالب های مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامه ها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایت ها و مجلات و روزنامه ها و رسانه های مختلف دیگری که وجود دارد، می توان به همه آن ها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است … * * * ابتکار/ نمایش فیلم های منتخب جشنواره فجر در پردیس چارسو آثار منتخب جشنواره فیلم فجر در پردیس سینمایی چارسو روی پرده می رود. به گزارش ایلنا، هفته نمایش فیلم های منتخب سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر از پنجشنبه ۱۳ اسفند لغایت جمعه ۲۱ اسفند در این پردیس برگزار می شود.در این برنامه که در روزهای یاد شده از ساعت ۱۹ آغاز می شود، پس از نمایش فیلم نشست نقد و بررسی با حضور عوامل فیلم ها برگزار می شود.در هفته فیلم پردیس چارسو پنجشنبه ۱۵ اسفند فیلم «اژد ها وارد می شود» با حضور مانی حقیقی، یکشنبه ۱۶ اسفند فیلم «نفس» با حضور نرگس آبیار و پانته آ پناهی ها، دوشنبه ۱۷ اسفند فیلم «لانتوری» با حضور رضا درمیشیان، باران کوثری و نوید محمد زاده، سه شنبه ۱۸ اسفند فیلم «من» با حضور سهیل بیرقی و امیر جدیدی، چهارشنبه ۱۹ اسفند فیلم «سینما نیمکت» با حضور محمد رحمانیان، مهتاب نصیرپور و اشکان خطیبی، پنجشنبه ۲۰ اسفند فیلم «ایستاده در غبار» با حضور محمد حسین مهدویان و هادی حجازی فر و جمعه ۲۱ اسفند فیلم «نیمرخ ها» با حضور سحر دولتشاهی و رویا نونهالی به نمایش در می آید و سپس مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.علاقمندان به حضور در این هفته فیلم می توانند جهت تهیه بلیت به سایت پردیس چارسو به نشانی www. cinemacharsou. com و سایت سینماتیکت به نشانی www. cinematicket. org و یا گیشه پردیس چارسو مراجعه نمایند.پردیس چارسو با دارابودن ۵ سالن مجهز به پیشرفته ترین تکتولوژی صدا و تصویر و هزار واحد پارکینگ در خیابان جمهوری، تقاطع پل حافظ، طبقه هفتم بازار موبایل چارسو واقع شده است. اعتماد/مراسم تقدیر از محمود کلاری در سیزدهمین دوره جشن تصویر سال برگزار شد خاطره بازی با ٧٦ فیلم کلاری «در شب تصویر محمود کلاری» علی مطلب زاده/ تقدیر از محمود کلاری در سیزدهمین دوره جشن تصویر سال بهانه ای بود تا دوستان، خانواده و همکاران این عکاس و فیلمبردار باسابقه در مراسمی که یکشنبه شب در خانه هنرمندان برگزار می شد برایش سنگ تمام بگذارند. در این مراسم اکبر عالمی، محمد رحمانیان، مانی حقیقی، شهرام مکری و سیف الله صمدیان، دبیر جشن تصویر سال در مورد کلاری صحبت کردند. داریوش مهرجویی، بهمن فرمان آرا، رخشان بنی اعتماد، رضا کیانیان و علیرضا زرین دست پیام دادند. حاضرین ایستادند و به بهانه ٧٦ فیلمی که کلاری در آنها به عنوان مدیر فیلمبرداری حاضر بوده به مدت ٧٦ ثانیه او را تشویق کردند و در نهایت هم با اهدای تندیس جشن تصویر سال از کلاری تقدیر شد. در ابتدای این مراسم که با پخش سی وشش عکس از مجموعه عکس های کلاری شامل عکس های او قبل از انقلاب، انقلاب، تعزیه و تعدادی عکس از پاریس و برلین در دهه ۱۹۷۵تا ۱۹۸۵ میلادی همراه بود، سیف الله صمدیان، دبیر جشن تصویر سال با بیان نزدیکی و صمیمیتش با محمود کلاری، از دلایل برگزاری این مراسم تقدیر سخن گفت؛ «از سال گذشته و دوازدهمین دوره جشن تصویر سال تصمیم گرفتیم که در نبود بسیاری از توجهات به فرهنگ، خودمان بخشی را با عنوان تجلیل از هنرمندانی که به کلمه تصویر آبرو داده اند در جشن تصویر سال راه بیندازیم و از آنان تقدیر کنیم.» سال گذشته و به عنوان نخستین چهره تقدیر شده در جشن تصویر سال از اکبر عالمی به بهانه کارهایی که او برای ارتقای تصویر انجام داده تقدیر شد و امسال در سیزدهمین دوره نوبت به محمود کلاری رسید. به گفته صمدیان انتخاب محمود کلاری برای یادآوری قدرت سینمای مان به خود ما بود چون احساس کردیم که او فردی مناسب و لایق این تجلیل است. او علاوه بر تاثیر مثبتی که بر عکاسی گذاشت، در آن سوی مرزها هم فعالیت های زیادی برای عکاسی ایران انجام داده است. او به جز عکاسی در سینما هم مشغول است که تا به امروز که این جا هستیم، ۷۶ فیلم را فیلمبرداری کرده است. در ادامه مراسم، تصاویری از مراسم تقدیر از محمود کلاری در انجمن فیلمبرداران فرانسه به نمایش درآمد و پس از آن اکبر عالمی روی سن دعوت شد و در سخنانی درباره کلاری گفت: «کلاری همین است که می بینید، قلبی دارد مثل قناری و ظاهر و باطنش یکسان است.» عالمی با گفتن اینکه نقاشی با نور و عکاسی، جادوی عجیبی است، از محمود کلاری به عنوان نقاشی یاد کرد که با نور نقاشی می کند. او با اشاره به ۷۶ فیلمی که محمود کلاری در آنها حضور داشته است، گفت: کلاری در نیویورک زیبایی شناسی عکاسی را خواند و به سرزمین مادری خود برگشت. او با چشم های تیزبین خود به فیلم های سینمایی خیره شد تا به کشف و شهود رسید. عالمی در ادامه با انتقاد از حسادت هایی که آدم ها نسبت به یکدیگر دارند، گفت: «امروز هیچ کس جای دیگری را تنگ نکرده است، کلاری جای زرین دست را و آلادپوش را تنگ نکرده است. سرزمین ما آنقدر بزرگ است که هیچ کس جای دیگری را تنگ نمی کند. وقتی حس حسادت شما را فراگرفت، این شعر سهراب را یاد کنید که می گوید من ندیدم دو صنوبر با هم دشمن. شما حتی یک کلمه منفی درباره ۷۶ فیلمی که کلاری کار کرده است، نشنیده اید و او آبروی سینمای ایران است. ایتالیایی ها به ویتوریو استرارو می نازند و من به عنوان یک معلم و هموطن به محمود کلاری می نازم.» روایت های فرمان آرا، مهرجویی، بنی اعتماد و کیانیان از همکاری با کلاری از فیلم «در جاده های سرد» گرفته که کلاری به عنوان نخستین تجربه فیلمبرداری در آن حضور داشت تا فیلم های «سرب»، «گبه»، «بوی کافور، عطر یاس» و «جدایی نادر از سیمین» که این فیلمبردار به خاطر آنها سیمرغ بلورین بهترین فیلمبرداری را در دوره های هفتم، چهاردهم، هجدهم و بیست و هشتم جشنواره فیلم فجر گرفت و حتی «بادیگارد»، «هفت ماهگی» که در سی وچهارمین جشنواره فیلم فجر امسال حاضر بودند، بخشی از پرونده درخشان حضور محمود کلاری به عنوان مدیر فیلمبرداری در سینمای ایران است. همین ها باعث شد در ادامه این مراسم و بعد از خواندن پیام علیرضا زرین دست به مناسبت بزرگداشت محمود کلاری برای حاضران با پخش قسمت هایی از دو فیلم «خانه ای روی آب» و «خون بازی» پیام های بهمن فرمان آرا، رخشان بنی اعتماد، رضا کیانیان و داریوش مهرجویی درباره محمود کلاری پخش شود. فرمان آرا یکی از مزایای کار کردن با کلاری را اجرای هر ایده ای که در ذهن کارگردان می گذرد، بیان کرد و به این اشاره داشت که او نه تنها این ایده ها را اجرا می کند بلکه راه حل های بسیار خوبی هم پیشنهاد می دهد. فرمان آرا با اشاره به فیلمبرداری فیلم «خانه ای روی آب» گفت: «اکنون که پس از سال ها به این فیلم نگاه می کنم، می بینم که یکی از بهترین کارهایی است که با هم کار کردیم، همان طور که فیلم «بوی کافور عطر یاس» بدون محمود امکان پذیر نبود و به او اعتماد داشتم. هر کارگردانی که با کلاری کار می کند، می داند که در کارهای دسته جمعی، او بیش از سهم خود کار می کند.» رخشان بنی اعتماد هم تجربه کار کردن با کلاری را ارزشمند و فراموش نشدنی دانست؛ «اینکه فیلمبردار با تجربه ای را در کنار خود داشته باشی که انرژی و ظرفیت بحث ها و تجربیات تازه را در خود داشته باشد و همسو با فیملساز، مقید به تمام قراردادها و تصمیمات درباره ویژگی های بصری فیلم باقی بماند، برای من ارزشمند است. برای من ارزش این همکاری در فیلم «خون بازی» با حضور محمود کلاری ارزش به جای مانده است.» رضا کیانیان نیز در سخنانش، بخشی از اعتماد به نفس خود را در سینما مدیون کلاری دانست و با ذکر خاطراتی از همکاری با کلاری در فیلم «خانه ای روی آب» از این هنرمند به عنوان فیلمبرداری یاد کرد که با همدلی باعث می شود فیلمبرداری بهتری انجام شود. در ادامه این مراسم، داریوش مهرجویی نیز به صورت تصویری درباره کلاری سخن گفت و از اینکه به دلیل دیر خبردار شدن امکان حضور در مراسم را نیافته است، ابراز تاسف کرد: «من هشت فیلم با محمود کلاری ساختم که هر کدام یک خاطره دلچسب وخوب برای من داشته است. چون کلاری یکی از خصیصه هایش این است که همیشه از ایده و نگاه های جدید استقبال می کند، با شعف پیش می آید و روح خلاقیت خود را به کار می اندازد، چیزی که برای یک کارگردان واقعا ایده آل است.» خاطره بازی مانی حقیقی و شهرام مکری در کار با کلاری همکاری محمود کلاری با مانی حقیقی و شهرام مکری در نخستین فیلم های شان بهانه ای بود برای سخنرانی های این دو کارگردان جوان در مورد کلاری و خاطرات شان از این همکاری. مانی حقیقی با اشاره به اینکه نخستین بار کلاری را در نمایشگاه کیارستمی در گالری گلستان دیده، از آرزویش برای همکاری کلاری در فیلم «آبادان» صحبت کرد و گفت: «بعد از کلی کلنجار تصمیم گرفتم با او تماس بگیرم و وقتی به کلاری گفتم قصد دارم این فیلم را با دوربین دیجیتال بگیرم، احساس کردم موضعش نسبت به کار کردن با یک فیلم اولی تغییر کرد. بدون معطلی به خانه ام آمد و از همان زمان کار شروع شد.» شهرام مکری، کارگردان فیلم «ماهی و گربه» نیز در ادامه این مراسم به ذکر خاطراتی از چگونگی نخستین همکاری اش با محمود کلاری پرداخت: «نخستین بار محمود کلاری را در فستیوال فیلم پوسان دیدم که متوجه شدم او علاوه بر ایران در خارج از ایران نیز یک سوپراستار است و در بازگشت از این فستیوال هم در فرودگاه دوبی او را دیدم. همان جا از من خواست که برای خرید ساعت همراهش بروم و من تا مدت ها پز می دادم که محمود کلاری ساعتش را با نظر من خریده است، اما زمان ساخت فیلم «ماهی و گربه» اصلا تصور نمی کردم بتوانم با کلاری کار کنم به خصوص که حالا معروف تر از زمانی است که من او را دیده بودم و فیلم قبلی او نیز اسکار گرفته بود، اما با اعتماد به نفسی که مانی حقیقی به من داد، جرات کردم و با او تماس گرفتم و او دو روز بعد از ورودش به ایران سر لوکیشن ما بود.» به گفته مکری این آرزوی هر جوان فیلمسازی است که کلاری فیلمبرداری کارشان را بپذیرد. شما ۷۶ ثانیه به نیت ۷۶ فیلمی که او فیلمبرداری کرده است، برایش کف زدید و یک ثانیه آن برای فیلم من بود که از این بابت خوشحالم. کلاری در آثارش دست به مکاشفه می زند محمد رحمانیان، کارگردان تئاتر نیز از دیگر حاضران در مراسم بود که در سخنانی درباره محمود کلاری اظهار کرد: «اکبر عالمی از من خواست که به شاگردانم بگویم حسادت نکنید اما خودم هم اکنون به مانی حقیقی و شهرام مکری که با کلاری کار کرده اند و فیلمسازان خوبی هستند، حسادت می کنم که البته چون پشت هر حسادتی، ستایشی نهفته است، این گونه خودم را آرام می کنم.» رحمانیان با اشاره به اینکه من از حوزه تئاتر می آیم بنابراین نه تجربه مشترکی با کلاری داشتم و نه خاطره ای که اشکی به چشمم بیاورد، گفت: «کلاری همواره در زندگی ما حضور داشته است و افتخار می کنم که هر بار او را به دیدن نمایشی دعوت کردم، با روی باز آمده و اگر دوست نداشت چیزی نمی گفت و اگر دوست داشت، تشویقم می کرد که این باعث افتخار من است.» به گفته رحمانیان کلاری قبل از کار با هر کارگردانی نشسته و به دقت فیلم دیده است. اگر با فرمان آرا کار کرده، حتما فیلم درخشان «شازده احتجاب» را با فیلمبرداری نعمت حقیقی یا فیلم «سایه های بلند باد» را با فیلمبرداری علیرضا زرین دست دیده است و زمانی که با فرمان آرا کار می کند، این دقت ها را در فیلمبرداری اش دوباره سازی می کند و سعی می کند به مکاشفه ای جدید در فیلم بعدی اش برسد. این مکاشفه همزمان میان فیلمبردار و سینماگر همیشه در آثار محمود کلاری وجود داشته است. رحمانیان به عکس های محمود کلاری با موضوع انقلاب نیز اشاره ای کرد و گفت: «وقتی عکس های کلاری را از انقلاب دیدم یاد عکس های بهمن جلالی از جنگ افتادم که هیچ حماسه ای ندارد و به جز حزن و اندوه و خرابی چیز دیگری در این عکس ها نیست، در عکس های کلاری هم با موضوع جنگ ستایشی از خشونت نیست و این بزرگ ترین ودیعه کلاری است که آرزو می کنم او هیچ گاه جهان گسترده عکاسی را رها نکند و همچنان با عکس های جذاب و نگاهی که در عکاسی دارد، ما را سرافراز و سیراب کند.» تقدیر از کلاری در «شب تصویر محمود کلاری» در انتهای این مراسم محمود کلاری در میان تشویق حاضران در سالن که به احترام او دوباره ایستادند و او را تشویق کردند پشت تریبون رفت و بعد از صحبت هایش مراسم اهدای تندیس و لوح تقدیر جشن تصویر سال با حضور اکبر عالمی و سیف الله صمدیان انجام شد. پایان بخش این مراسم هم عکس یادگاری محمد کلاری در کنار سیف الله صمدیان، محمد رحمانیان، مانی حقیقی، شهرام مکری، ساعد نیک ذات، محمد فرنود، محمد قاسمی و دو پسرش، کامیار و کوهیار کلاری بود. باید به چنین داشته ای افتخار کرد علیرضا زرین دست| می توان گفت که سینمای ایران دردوره های مختلف به بخش های مختلف تقسیم می شود. بخش هایی که شبیه ابربهارهست و بخش هایی که می توان گفت شفاف ترین و بهترین دوره های سینمای ایران است. چه کسانی این شفافیت و این تابش را توانسته اند به وجود بیاورند؟ پدیده هایی که سینمای ایران را با مهارت خود به عنوان های ارزشمند و جهانی رسانده اند و در میان آنها پدیده هایی که با مهارت خود توانسته اند تصاویر ماندگار، ارزشمند و فوق العاده ای به وجود بیاورند. بدون شک در میان آنها مردی توانا به نام محمود کلاری است. او توانسته است در بخش هایی از عمر کاری خود به جایگاهی رفیع و ارزشمند دست یابد. مردی تحسین انگیز با توانایی های فوق العاده و مهارتی مثال زدنی. باید به چنین داشته ای افتخار کرد، من برای او بهترین آرزوها را می کنم، می دانم که او همیشه می تواند بهتر از امروز و بهتر از فردا ها باشد. اعتماد/گفت وگو با «کاوه میرعباسی» کتاب های مارکز آدم را گول می زنند علی مطلب زاده/ به تازگی نامه های عاشقانه تعدادی از شخصیت ها و نویسندگان در مجموعه «نامه های نامداران» با سرپرستی و گردآوری کاوه میرعباسی منتشر شده است. «رئالیست ها در غرقاب عشق» شامل نامه هایی از بالزاک، فلوبر، دیکنز، برنارد شاو، هاثورن، تواین و تولستوی با ترجمه امیرحسین میرزاییان، «ب نام عشق» با نامه هایی از بناپارت، بتهوون، بایرون و بورخس با ترجمه فرناز تیمورازف و کاوه میرعباسی و همچنین «نامه های جویس به نورا» با ترجمه سائنا حبیب سه کتاب از این مجموعه هستند که توسط انتشارات کتابسرای نیک منتشر شده اند. میرعباسی این روزها مشغول ترجمه ادامه آثار مارکز است تا این ترجمه ها را هم توسط همین انتشارات منتشر کند. او همچنین نوشتن جلد دوم رمان هفت جلدی و پلیسی خودش را هم انجام می دهد که جلد اول آن با عنوان «سین مثل سودابه» منتشر شد. گفت وگو با میرعباسی را در مورد انتشار این آثار، ترجمه آثار مارکز و جلد دوم رمانش در ادامه بخوانید. این ایده که نامه های عاشقانه بزرگان در قالب مجموعه «نامه های نامداران» گردآوری و منتشر شود از کجا آمد و چه مراحلی طی شد تا به صورت کتاب به چاپ رسید؟ ایده انتشار این مجموعه خیلی تصادفی بود. دو سال پیش همین ناشر قصد داشت پروژه دیگری را تهیه کند که من برای آن پروژه نامه های زیادی را از اشخاص مختلف گردآوری کردم. نامه های بورخس به استلا کانتو در کتاب «ب نام عشق» در مجموعه «نامه های نامداران» هم بخشی از همین پروژه بود که من خودم آنها را ترجمه کردم. آن پروژه عملی نشد و انتشارات کتابسرای نیک پیشنهاد داد تا در پروژه دیگری با عنوان نامه های مشاهیر این نامه ها منتشر شوند و حاصل آن هم مجموعه ای است که الان منتشر شده است. در ادامه این مجموعه چه آثاری منتشر می شود؟ دو کتاب دیگر از مجموعه نامه های عاشقانه «رمانتیک های عاشق» و «هفده خوان عشق» هستند که چند روز آینده منتشر می شوند. مجوز چاپ این دو کتاب کمی دیرتر صادر شد و با توجه به تراکمی که در چاپخانه بود با تاخیر یکی، دو هفته ای نسبت به سه کتاب اول منتشر می شوند. این مجموعه ادامه خواهد داشت؟ برای این پروژه یک سری منابع تهیه شده بود و ترجیح بر این شد تا پنج کتاب اول این مجموعه نامه های عاشقانه باشند. حالا باید دید این سه کتاب منتشر شده چه بازخوردی خواهند داشت تا در ادامه به سراغ نامه های دیگر که غیرعاشقانه محسوب می شوند برویم. این نامه ها بیشتر جنبه فلسفی و اجتماعی دارند و اصطلاحا دیریاب تر هستند و بنابراین ترجیح دادیم تا در شروع به سراغ نامه های عاطفی که مقبولیت عام تری دارند، برویم. در همین مجموعه باز هم ترجمه ای از شما خواهد بود؟ در این مجموعه دیگر ترجمه ای ندارم و چون به عنوان سرپرست آن مشغولم قصد ندارم ترجمه دیگری از نامه ها انجام دهم. اما از ترجمه های در دست چاپ، «صد سال تنهایی» مارکز را دارم که آن هم به احتمال زیاد قبل از عید منتشر خواهد شد. «صد سال تنهایی» یکی از همان ترجمه های ادامه دار آثار مارکز است که چندی پیش اعلام کردید قصد دارید آن را انجام دهید. بعد از این کتاب به سراغ کدام یک از آثار مارکز خواهید رفت؟ این ترجمه را هفت هشت ماه پیش تمام کردم و همان موقع هم تحویل ناشر دادم. دو هفته پیش هم «عشق در روزگار وبا» را تحویل همان ناشر دادم. حالا باید منتظر ماند تا ببینیم کی مجوز انتشار آن صادر می شود. از آثار مارکز ترجمه های زیادی در بازار موجود است، چه ضرورتی در تصمیم شما برای ترجمه تمام آثار مارکز وجود داشت؟ دقیقا به دلیل زیادی این ترجمه ها که توسط نشرهای مختلف منتشر شده و بعضا ترجمه های معیوبی هم هستند تصمیم گرفتم کل مجموعه آثار را ترجمه و توسط یک ناشر منتشر کنم. من خیلی وقت پیش «لی لی بازی» خولیو کارتاثار را هم ترجمه کردم که متاسفانه نمی دانم چرا مجوز انتشار نگرفت، آن هم با این فرض که ترجمه دیگری از این کتاب مجوز گرفت و منتشر هم شد. این را گفتم که بگویم ترجمه من به ترجمه ای که از «لی لی بازی» در بازار هست لطمه ای نمی زند. علاوه بر این موقعی که من تصمیم به ترجمه آثار مارکز گرفتم آنها را از زبان اسپانیایی ترجمه کردم. غیر از کیومرث پارسایی که ادعا کرده کتاب مارکز را از اسپانیایی ترجمه کرده، مابقی ترجمه های موجود از زبان های واسطه است. نمی خواهم در مورد کیفیت این ترجمه ها صحبت کنم، اما ترجمه پارسایی هم بیشتر شبیه ترجمه های ذبیح الله منصوری است و حذفیاتی دارد که ناشی از ممیزی نیست. در هر صورت به نظرم ترجمه از زبان اصلی یک چیز دیگری است، آن هم در مورد نویسنده ای مثل مارکز که مخاطب زیادی هم دارد. در مورد کارهای کم مخاطب حتی اگر ترجمه ضعیفی هم ارایه شود شاید لطمه ای به اصل کتاب نزند اما به نظرم در مورد کارهای نویسندگان پرمخاطب بجاست که از زبان اصلی این ترجمه را انجام بدهیم. در طول این سال ها مترجمان توانایی به سراغ یوسا و فوئنتس رفته اند اما در مورد مارکز در ایران هیچ وقت این اتفاق نیفتاده و من به شخصه مترجم طراز اولی ندیده ام که تصمیم به ترجمه آثار او بگیرد. البته من ترجمه قدیم «پاییز پدرسالار» را ندیده ام و می گویند ترجمه خوبی است اما خب، آن هم از فرانسه ترجمه شده است. ترجمه شما از آثار مارکز که توسط انتشارات دیگر منتشر شده هم در این مجموعه خواهد بود؟ «خاطره دلبرکان غمگین من» مارکز با ترجمه شما توسط انتشارات نیلوفر منتشر شد... قبل از «خاطره دلبرکان غمگین من» و در نخستین ترجمه ام از آثار مارکز، «زنده ام که روایت کنم» که زندگینامه خودنوشته اوست توسط نشر نی منتشر شد و الان هم به چاپ یازدهم رسیده است. این زندگینامه جزو آثار داستانی مارکز نیست و به همین دلیل در این مجموعه نخواهد بود. «خاطره دلبرکان غمگین من» هم غیرمجاز اعلام شده و بنابراین این مجموعه شامل مابقی آثار داستانی مارکز است. از این مجموعه دو جلد تاکنون منتشر شده و مابقی آثار او در شش جلد منتشر خواهد شد. تمام داستان های کوتاه مارکز در یک جلد، هر سه رمان کوتاهش در یک مجلد دیگر، دو رمان نسبتا کم حجم او و دو رمان «سرگذشت یک غریق» و «گزارش یک آدم ربایی» هم که شبه روایت هستند در دو جلد دیگر منتشر خواهد شد. با این حساب هیچ کدام از این کتاب ها برخلاف دیگر ترجمه های حاضر از مارکز کم حجم نیستند. از جلد دوم رمان خودتان چه خبر؟ قرارداد آن را با ناشر بسته ام، اما چون در حال حاضر ترجمه آثار مارکز وقت بیشتری از من را می گیرد ممکن است این رمان با کمی تاخیر نوشته شود. در این موارد تا الان هر پیش بینی که کرده ام همه غلط از آب درآمده و ترجیحم این است که در مورد تمام شدن این رمان پیش بینی ای نداشته باشم (می خندد). اما واقعیت این است که کتاب های مارکز آدم را گول می زنند. مارکز بر خلاف اغلب نویسندگان دیگر پاراگراف های فشرده را ترجیح می دهد و همین باعث می شود کتاب هایش با اینکه کم حجم به نظر می رسند و همین هم آدم را گول می زند، در نهایت وقت بیشتری را برای ترجمه بگیرند. جلد دوم رمان خودتان با همان اسم «ستاره ها سیاهند سودابه» منتشر خواهد شد؟ قبلا اعلام کردید کارگاه آن هم شبیه شخصیت هرکول پوآروست و فضای رمان هم شبیه رمان های آگاتا کریستی... بله، با همین اسم و با همین توصیفات در حال نوشتنش هستم. داستان در جلد دوم برخلاف آثار فیلیپ مارلو که شرح ماوقع و روایت در خیابان می گذرد درست مثل آثار کریستی در یک محیط بسته اتفاق می افتد. شاید در یک خانه ییلاقی که به نظرم رایج ترین مکان در مورد وقوع قتل در داستان های کریستی و کارگاه هرکول پوآروست. علاوه بر این، یکی دیگر از خصوصیات رمان های کریستی روایت آن در یک بازه زمانی کوتاه است. در «ستاره ها سیاهند سودابه» هم دقیقا همین اتفاق می افتد و وقایع داستان از چهارشنبه سوری شروع شده و پس از روایت ماجرا در بخش های قبل از قتل، قتل و گره گشایی از معما، نهایتا در سیزده بدر به پایان می رسد. ایران/در افتتاحیه پنجمین جشنواره مد و لباس مطرح شد تأکید معاون هنری وزارت ارشاد بر جنبه هنری پوشاک پنجمین جشنواره بین المللی مد و لباس با هدف ترویج مد و لباس ایرانی و اسلامی در کشور روز دوشنبه 10 اسفندماه رسماً آغاز به کار کرد. در آیین افتتاحیه این دوره از جشنواره که پیش از ظهر روز گذشته با حضور شخصیت های فرهنگی و هنری،صنعتگران،تولید کنندگان و طراحان مد و لباس در تالار رودکی برگزار شد علی مرادخانی بر توجه به جنبه هنری پوشاک بیش از فروش آن تأکید کرد. او در این باره گفت: ما بر آن هستیم تا ایرانی ها به استفاده از لباس های ایرانی- اسلامی راغب شوند و علاوه بر این بتوانیم لباس هایی با شاخصه های فرهنگی خود تولید و به کشورهای همسایه ارسال کنیم به همین خاطر در جشنواره امسال، بیش از عرضه به جنبه های هنری و طراحی پوشاک ارائه شده توجه کرده ایم. به گفته مرادخانی مهم ترین وظیفه بخش دولتی توجه به بخش علمی مد و لباس و ارزیابی مقالات ارائه شده در این حوزه است. معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، لباس را نشان دهنده هویت، فرهنگ و درونمایه هر فرد عنوان کرد و بر این اساس به تولید پوشاک هماهنگ با فرهنگ و هنر و پیشینه جامعه ایرانی تأکید کرد. مرادخانی در ادامه اقبال و توجه عمومی را یکی از مؤلفه های نگاه سیاستگذاران در زمینه مد و لباس معرفی کرد و لازمه رسیدن به این نقطه را ارتباط میان هنر و صنعت دانست. رئیس کارگروه مد و لباس در پایان سخنرانی کوتاه خود به ضرورت حمایت از بخش خصوصی اشاره کرد و از این نکته سخن گفت که بخش خصوصی به خاطر دغدغه بازگشت سرمایه به سلیقه و خواست مخاطب توجه بیشتری می کند اما او در عین حال بر این موضوع هم تأکید کرد که آنچه تولید می شود علاوه بر این که با پسند مشتری هماهنگ است باید با فرهنگ و هویت ما هم همخوانی داشته باشد. برگزاری مسابقه زنده طراحی لباس با هدف هدایت طراحان به بخش صنعت، برپایی بخشی با عنوان «ویترین ملی» جهت ارتقای ارتباط میان تولیدکنندگان با حوزه مد و لباس و همچنین برگزاری همایش سه روزه طراحی لباس با حضور استادانی از دانشگاه پلی مدا ایتالیا از جمله شاخصه های پنجمین دوره این جشنواره است. این دوره از جشنواره که به همت کارگروه ساماندهی مد و لباس کشور برگزار می شود در بیستم اسفندماه جاری با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان می دهد. همچنین نمایشگاه آثار این جشنواره از ساعت 10 تا 21 در تالار وحدت میزبان علاقه مندان است. ایران/ بهره مندی از تجربیات شخصیت های فرهنگی در پیشبرد اهداف فرهنگ کشور «اولویت برای انتخاب اعضای هیأت مدیره بنیاد فرهنگ، هنر و ادب، باید از شخصیت های فرهنگی و هنری و مجرب در این زمینه باشد تا در این مورد بتوانیم از تجربیات علمی و فرهنگی آنها در راستای پیشبرد اهداف بنیاد بهرمند شویم.» علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صبح دیروز در نشستی با اعضای هیأت امنای بنیاد فرهنگ، هنر و ادب آذربایجان با تأکید بر این مطلب گفت: رئیس جمهوری نیز قبل از انتخابات در سفری که به آذربایجان داشتند بر اساس خواسته اهالی فرهنگ و ادب آذربایجان بر تأسیس این بنیاد که بر زبان آذری و مانایی آن توجه دارد، تأکید داشتند. وی افزود: براین اساس بر آن شدیم تا با تأسیس این بنیاد که صرفاً نامش هم فرهنگستان زبان آذری نباشد ولی پرداختن به این زبان نیز در آن ملحوظ باشد، به این خواسته اهالی فرهنگ و ادب جامه عمل بپوشانیم. جنتی ادامه داد:برای تأسیس این بنیاد به تدوین اساسنامه ای پرداخته شد و در آن استان های آذری زبان شامل آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل و زنجان مورد توجه قرار گرفت و در هیأت رسیدگی به مراکز و مؤسسات فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به تصویب رسید. جام جم/تاثیر فضای مجازی بر خانواده در گفت وگو با دکتر محمدصادق مهدوی همه تقصیرها به فضای مجازی بازنمی گردد تاثیر فضای مجازی بر خانواده و ارکان و اعضای آن بهانه این گفت وگو ست با دکتر «سیدمحمد صادق مهدوی»، جامعه شناس و استاد دانشگاه. دکتر مهدوی، فارغ التحصیل رشته جامعه شناسی خانواده و جوانان از دانشگاه وین اتریش و مولف و مترجم ده ها جلد کتاب در این حوزه است. وی همچنین سال 1377 از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به عنوان استاد نمونه برگزیده شده است. بتازگی برخی کارشناسان نسبت به افزایش نرخ طلاق در کشور ابراز نگرانی کرده و فضای مجازی را مسبب و متهم فروپاشی خانواده ها در کشور دانسته است. نظر شما به عنوان یک جامعه شناس در این خصوص چیست؟ عوامل بسیاری در افزایش طلاق میان زوج های ایرانی دخیل است. در علم جامعه شناسی هرگز یک عامل نمی تواند مسبب و عامل بروز پدیده های اجتماعی باشد، هر چند یک عامل ممکن است مهم تر و پررنگ تر باشد. عوارض اجتماعی و فرهنگی عموما منشا و دلایل متعددی دارد. در مورد مساله افزایش نرخ طلاق در کشور هم اگر چه سهم رسانه های جمعی قابل تامل و توجه است، اما این رسانه ها به تنهایی در این ناهنجاری دخیل نیستند. صنعتی شدن جوامع، یک روند قهری است و خواهی نخواهی دنیا و ازجمله کشور ما دیر یا زود و با آهنگ تند یا کند به این سمت در حرکت هستند. شهرنشینی همچنین فرآیندی را طی می کند. دید علم جامعه شناسی به پدیده طلاق به گونه ای است که عوامل متعددی را در آن دخیل و سهیم می داند که شاید برخی از آنها برآمده از همین صنعتی شدن و زندگی شهرنشینی باشد. برای مثال، پیدایش و پررنگ شدن تفاوت های فردی، یکی از عوامل افزایش طلاق در کشور است. در گذشته انسان ها خیلی شبیه هم بودند و به یک شکل فکر می کردند. آن دوران به نوعی عصر حاکمیت هنجارها بود و انسان ها در شرایط یکسان و قالبی رشد می کردند، اما در روزگار حاضر، این فشار هنجارها برداشته و تنوع فکری و رفتاری جایگزین آن شده است. اختلافات فردی، این روزها خیلی شدید شده و خود یکی از دلایل بالارفتن آمار طلاق است. در جامعه شناسی، از فضای مجازی به عنوان تنها عامل بروز و افزایش طلاق یاد نمی شود. شاید این فضا بستری مهیا کرده باشد که احتمال آشنایی افرادی که به دلایلی از همسران شان شکوه های کوچکی دارند، با دیگران فراهم شده و چه بسا به اختلافات دامن زده شود. عوامل دیگری هم در بالارفتن نرخ طلاق موثر است؛ ازجمله استقلال زنان به لحاظ مالی، اقتصادی و حتی فرهنگی. زنان در گذشته هویت مستقلی نداشتند و وقتی ازدواج می کردند و فرزند می آوردند تازه دارای هویت می شدند، اما این روزها زنان مشاغل حساسی در جامعه دارند و از نظر اقتصادی مستقل شده اند. بسیاری از مشکلاتی که در ارتباط با نارسایی های اجتماعی به گردن فضای مجازی و شبکه های اجتماعی می افتد قبلا هم در سطح جامعه قابل رویت بوده است. اصولا از عمر فضای مجازی چه در دنیا و چه در کشور ما زمان زیادی نمی گذرد. به نظر می رسد این فضا به نوعی مظلوم واقع شده و همه مشکلات به آن حواله داده می شود. ما یکسری عوامل داریم که آنها را موجده می نامیم. در عین حال عواملی هم هستند که نقش پررنگ کننده و به تعبیر دیگر کاتالیزور دارند. برای مثال، اختلاف سنی زن و شوهر فی نفسه نمی تواند عاملی برای جدایی باشد، اما می تواند اختلاف ها را پررنگ و گل درشت کند. فضای مجازی هم نمی تواند به تنهایی بهانه طلاق باشد، ولی قادر است سایر عوامل را پررنگ کند. یعنی اختلافات ریز و کوچک زوج ها را درشت تر و نمایان تر می کند. اصولا فضای مجازی بستری فراهم می آورد تا کاربر شخصیتی را از خود بروز دهد که دوست دارد و نه آنچه واقعا هست. خود همین مساله دامن می زند به بسیاری از ناهنجاری هایی که به طلاق منجر می شود. اصولا در مقام یک جامعه شناس فضای مجازی را برای نهاد خانواده فرصت می دانید یا تهدید؟ از عمر فضای مجازی چه در دنیا و چه در کشور ما خیلی نمی گذرد و به همین دلیل زود است درباره آن نظر قطعی بدهیم. مسلم است این فضا چند کارکرد دارد؛ ایجاد هویت و شخصیت سایبری و فراهم آوردن این امکان برای کاربران تا با کسانی که در فضای واقعی امکانش را ندارند، ارتباط برقرار کنند. فضای مجازی با چنین قابلیت هایی، هم فرصت است و هم تهدید. در نگاهی خوشبینانه ابتدا باید به نقش ها و کارکردهای مثبت آن توجه کرد؛ مثل کارکرد همسریابی. ما هنوز آمار مشخص و متقنی نداریم که نشان دهد چند درصد از زوج هایی که از طریق فضای مجازی با یکدیگر آشنا شده اند کارشان به طلاق و جدایی کشیده است. در این که نرخ طلاق در کشور بالا رفته، شکی نیست، اما نباید همه گناه ها را به گردن فضای مجازی انداخت. عوامل دیگری مانند اعتیاد، روابط نامشروع، دخالت خویشاوندان و عدم تامین مالی هم در بروز طلاق نقش دارند. البته گسترش فضای مجازی هم قدری بر نرخ طلاق تاثیر داشته است، اما آمار قطعی در این باره وجود ندارد. چه تعامل و ارتباطی می تواند میان خانواده های ایرانی و فضای مجازی برقرار شود؟ فضای مجازی مثل یک ابزار است با کارکردهای متفاوت. همه چیز به کاربر و نوع استفاده اش از این فضا بازمی گردد. فضای مجازی ذاتا و فی نفسه مضر نیست و بسته به نوع استفاده کاربر، هم می توان از آن بهره برد و هم سوء استفاده کرد. دلایل این سوءاستفاده چه می تواند باشد؟ علت اصلی اش در ناشناخته بودن این فضا ست. انسان در یک محیط ناشناخته، چهره واقعی اش را بهتر نشان می دهد. نبود نظارت و کنترل، ضریب و امکان سوءاستفاده را بالا می برد. با این که قرائن محکمی در دست نیست، اما به نظر می رسد سوء استفاده ها از این فضا بیشتر است. از سوی دیگر، حسن های این فضا را بخصوص در رسانه های رسمی بخوبی اعلام نمی کنند و در عوض کارکردهای منفی و سوءاستفاده ها بیشتر بازتاب داده می شود. همه اینها این حس را به جامعه تلقین می کند که عوارض فضای مجازی از محاسنش بیشتر است. قبول دارید کاربران فضای مجازی آموز ش های لازم را هم درخصوص چگونگی استفاده از این فضا دریافت نکرده اند؟ فناوری مثل هواست و انسان بدون آن که خود مطلع باشد از آن استفاده می کند. فناوری ارتباطات به دلیل نیاز انسان به آن، گسترش بیشتری یافته و به نوعی خود را به زندگی تحمیل کرده است. حالا عده ای از آن استفاده می کنند و جمعی دیگر سوء استفاده. منظورم بیشتر آموزش سواد رسانه ای است. بگذارید این گونه بگوییم. آیا در غرب که فضای مجازی از آن آمده و احتمالا انطباقات فرهنگی بیشتری دارد، سوءاستفاده از این فضا وجود ندارد؟ چرا، آنجا هم بهره های سوء و نادرست هست. اما درصدش باید کمتر باشد. این بیشتر حدس و گمان ماست وگرنه آمار متقن و محکمی در این خصوص وجود ندارد. البته من با شما هم عقیده هستم که آنجا درصد خطاها کمتر است. به هر حال مستندات چندانی در این باره وجود ندارد. ذکر این نکته هم ضروری است که تکنولوژی برای ادامه حیاتش، مجبور است خودش را بازسازی و نوسازی کند. با در نظر گرفتن چنین مساله ای، فضای مجازی و ابزار آن قطعا چه به لحاظ کیفی و چه از منظر کمی توسعه پیدا خواهد کرد. ما باید خودمان را برای این موضوع آماده کنیم. فضای مجازی توسعه پیدا خواهد کرد و تعداد کاربرانش هم افزایش می یابد و حضور و تاثیراتش در زندگی ما بیشتر خواهد شد. پس به جای نفی و طرد این فضا ـ که البته امکان پذیر هم نیست ـ باید تلاش کنیم استفاده صحیح و کاربری بهینه از آن را در جامعه آموزش دهیم. باید یک عزم ملی برای آموزش استفاده صحیح از این ابزار جدید وجود داشته باشد. آیا امکان پذیر است که فضای مجازی را در خدمت خانواده و ارکان آن و تحکیم روابط درونی اش قرار داد؟ از آنجا که این فضا در هر لحظه به یک رنگ درمی آید، در نتیجه راه حل ها مقطعی خواهد بود. باید به افراد این توانایی را داد که از فضای مجازی استفاده بهینه را ببرند. باید ارزش های فرهنگی را به جوانان آموزش داد و یادآوری کرد. وضع قوانین دستوری و برخوردهای سلبی هم جواب نخواهد داد. باید به کاربران آموخت عضو چه گروهی شوند و چه مطالب و داده هایی را ببینند، بخوانند و بشنوند. آیا والدین باید از ورود فرزندانشان به فضای مجازی واهمه داشته باشند؟ والدین باید دغدغه داشته باشند، چراکه فرزندانشان وارد فضایی می شوند که همه چیز در آن موجود است. امکان دارد کاربر به سمت ضدارزش ها تمایل پیدا کند. در عین حال، فضای مجازی پر است از آموزه های دینی، مذهبی و اخلاقی. والدین باید کنترل داشته باشند و البته نظارت کنند. این نظارت باید به چه شکل باشد؟ گاه رسمی و علنی و گاهی هم پنهانی و غیررسمی. احتمال لغزش در هر لحظه وجود دارد. بماند که نظارت والدین هم محدود است و کارکرد چندانی ندارد. بیشتر باید بر آموزش تمرکز کرد. جوان/معاون سیما: بودجه ای برای برنامه سازی نداریم!/ تلویزیون پول ندارد ادغام می کند معاون سیما از امکان محدودسازی و ادغام شبکه های تلویزیونی در سال آینده خبر داد تا بودجه سازمان برای بهبود تولیدات دیگر شبکه ها صرف شود. علی اصغر پور محمدی در آستانه پنجمین سالگرد راه اندازی شبکه مستند سیما، از وضعیت نامطلوب بودجه سازمان صداوسیما گفت. نویسنده : محمدصادق عابدینی معاون سیما از امکان محدودسازی و ادغام شبکه های تلویزیونی در سال آینده خبر داد تا بودجه سازمان برای بهبود تولیدات دیگر شبکه ها صرف شود. علی اصغر پور محمدی در آستانه پنجمین سالگرد راه اندازی شبکه مستند سیما، از وضعیت نامطلوب بودجه سازمان صداوسیما گفت. پور محمدی که این روزها سازمان متبوعش به دلیل رشد کم بودجه به شدت از دست دولت گلایه مند است، گفت: اکنون بودجه ای که به رسانه ملی اختصاص داده می شود، صرفاً به حقوق کارمندان و بازنشستگان اختصاص پیدا می کند و بودجه ای برای برنامه سازی باقی نمی ماند. در نظر داریم برای سال آینده، شبکه ها را محدود و بودجه مان را صرف بهبود تولیدات شبکه ها کنیم. بنابراین امکان دارد شبکه دیگری با شبکه مستند ادغام شود. تلویزیون پیش از این نیز یک بار دست به ادغام شبکه های تلویزیونی زده بود و شبکه «تماشا» را در شبکه «نمایش» ادغام کرده بود. در صورتی که ابتدا قرار بود «تماشا» مختص مجموعه های تلویزیونی و «نمایش» مختص فیلم های سینمایی باشد. ادغام راه خلاصی از نیروهای مازاد! سیاست صداوسیما در راه اندازی شبکه های دیجیتالی در سال های پایانی ریاست عزت الله ضرغامی کلید خورد. در مدت چند سال به مدد سیاست صداوسیما در رفتن به سوی استفاده از تکنولوژی دیجیتال به جای سیستم های قدیمی آنالوگ، شبکه های تخصصی دیجیتالی یکی یکی از راه رسیدند. ضرغامی معتقد بود می توان چندین شبکه تخصصی دیجیتالی ایجاد کرد؛ شبکه هایی که هزینه ایجادشان پایین بود. در آن زمان قرار بود حتی برای «کتاب» هم شبکه تلویزیونی راه اندازی شود. ضرغامی در بهمن ماه سال 92 یعنی کمتر از یک سال به پایان دوران ریاستش بر سازمان صداو سیما گفته بود: «شبکه های جدیدی با توجه به نیازهایی که در کشور احساس می شود در نوبت راه اندازی قرار دارند. راه اندازی این شبکه های جدید از لحاظ فنی در تهران فعلاً به سبب سرمایه گذاری های انجام شده مشکلات کمتری دارد و می توانیم چندین شبکه دیگر را با هزینه های کمتر در پایتخت راه اندازی کنیم، اما مسئله جدی ارسال این سیگنال ها به استان ها است.» اما کمی بیش از دو سال از آن سخنان، شبکه های سازمان در خطر ادغام و حذف قرار گرفته اند و به گفته معاون سازمان حتی بودجه ای نیز برای تولید برنامه وجود ندارد. با وجود اینکه شبکه های دیجیتالی از نظر نیروی انسانی به مراتب کم حجم تر از شبکه های قدیمی و آنالوگ هستند، اما امکان حذف یا ادغام آنها راحت تر از شبکه های عمومی ریشه دار است. همان طور که پور محمدی اشاره کرده است تعداد بالای نیروهای شاغل و بازنشسته سازمان ناشی از یک دوره سه دهه ای گسترش بی رویه چارت سازمانی رسانه ملی است. اکنون نیز سازمان تلاش کرده است با حذف پست های مدیریتی، کاهش نیروهای انسانی از طریق تجمیع (مانند آنچه در روابط عمومی سازمان رخ داد) و همچنین برون سپاری که درباره آگهی ها در حال رخ دادن است و عملاً بازرگانی سازمان را بلا استفاده می کند، از حجم انبوه نیروهای خود بکاهد. یک شبکه نمونه خوب مصرف بودجه شبکه مستند سیما چند روز دیگر پنج ساله می شود، شبکه ای که با تغییر مدیریت و رویکرد به یکی از پر بیننده ترین شبکه های تلویزیونی تبدیل شده است، پورمحمدی این شبکه را نمونه خوبی برای رفع کمبود بودجه سازمان معرفی می کند. معاون سیما می گوید: یکی از کارهای خوبی که در شبکه مستند انجام شده و از اهمیت بسیاری برخوردار است، استفاده از پتانسیل جوانان در کنار تجربه پیشکسوتان است. ما جوانان بااستعداد زیادی در زمینه های گوناگون داریم که ساماندهی و سازماندهی آنها ضروری است. از آنها در شبکه مستند حمایت شده و همین که جوانان احساس کنند شبکه مستند مأمن و پناهگاه آنها است اینگونه می توانیم کمبود بودجه را جبران کنیم. وی با بیان اینکه اگر شبکه ای به تهیه گزارشی از یک بیمارستان اقدام کند و آن را مستند بنامد، درست نیست، می افزاید: همین موضوع با پرداخت عمیق تر، اختصاص زمان بیشتر و پژوهش دقیق تر می تواند به یک مستند واقعی تبدیل شود. یک مستند خوب از فیلم سینمایی پرهزینه هم بیننده بیشتری جذب می کند؛ چون هم واقعی و هم تأثیرگذار است. روزهای سخت تلویزیون! بحث جدی ای که پورمحمدی درباره ادغام شبکه های تلویزیونی مطرح کرده و از احتمال ادغام یک شبکه در شبکه مستند سخن گفته، زنگ خطری را به صدا در آورده است که در آن شبکه های تخصصی سازمان در خطر تعطیلی هستند. قطعاً به دلیل شخصیت مستقل شبکه مستند و رویکرد تخصصی ای که شبکه های دیجیتالی دارند، هر گونه ادغام به معنای حذف یک شبکه از باکس صداو سیما است. پیش بینی اینکه قرعه ادغام به نام کدام یک از شبکه ها خواهد افتاد، سخت است، زیرا هر کدام از شبکه ها بنا بر نیازی که در بین مخاطبان تلویزیون دیده می شد، طراحی و ایجاد شده اند. به نظر می رسد روزهای سخت تلویزیون تا حل نشدن قطعی مشکل بودجه ادامه خواهد داشت. این در حالی است که شبکه های تلویزیونی از جمله شبکه مستند سیما در حال دگردیسی به سمت HD شدن نیز هستند که فرایندی هزینه بر به شمار می رود. جوان/گفت وگوی «جوان» با نویسنده کتاب «زندان موصل» نهضت خاطره نویسی شروع شد جواد کامور بخشایش نویسنده، محقق و پژوهشگر حوزه ادبیات، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است که تاکنون آثار متعددی را به چاپ رسانیده. او علاوه بر نگارش مقالاتی در فرهنگ ناموران معاصر ایران، دایره المعارف انقلاب اسلامی، فرهنگ نام آوران، فصلنامه پانزده خرداد و... در همایش های مختلف آثاری همچون یاس در قفس و نامی که ماند را در قالب کتاب انتشار داده است. کتاب «زندان موصل» خاطرات 10 سال اسارت رباط جزی بهانه ای شد تا با ایشان گپ وگفتی داشته باشیم. نویسنده : معصومه طاهری جواد کامور بخشایش نویسنده، محقق و پژوهشگر حوزه ادبیات، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است که تاکنون آثار متعددی را به چاپ رسانیده. او علاوه بر نگارش مقالاتی در فرهنگ ناموران معاصر ایران، دایره المعارف انقلاباسلامی، فرهنگ نام آوران، فصلنامه پانزده خرداد و... در همایش های مختلف آثاری همچون یاس در قفس و نامی که ماند را در قالب کتاب انتشار داده است. کتاب «زندان موصل» خاطرات 10 سال اسارت رباط جزی بهانه ای شد تا با ایشان گپ وگفتی داشته باشیم. در ابتدا بفرمایید چرا تاریخ شفاهی اهمیت دارد؟ تاریخ شفاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد توجه قرار گرفت از این جهت که تاریخ را مردمی می کند و روایت و نگارش حوادث را به متن جامعه می کشاند. به ریزترین و جزئی ترین حوادث، آن هم از زبان مردم و شاهدان اشاره دارد. احساس و عاطفه در این آثار حاکم است که تاریخ رسمی این مشخصه ها را ندارد، به همین خاطر تاریخ شفاهی توانسته بین مردم جا باز کند. چرا با این وجود خیلی شناخته شده نیست؟ به نظر من اقبال مردم برای کارهای خاطره ای بد نیست. ما توانستیم یک نهضت جدیدی به اسم نهضت خاطره نویسی راه بیندازیم. در این 10 سال اخیر حتی سینمای جنگ ما هم نتوانسته است ارتباط دائمش را با مخاطب حفظ کند ولی کتاب و خاطره با استناد به این سبک موفق بوده است. نهضتی پدید آمد که آغازگر آن هم کتاب های تاریخ شفاهی بودند و توانستند مخاطبانی را که شاید 10 سال از خاطرات جنگ دورشده بودند، به خاطرات انقلاب و جنگ برگردانند. چگونه باید حرکت کنیم تا این ارتباط کم نشود؟ این فرآیندی است که باید درباره آن فکر و برنامه ریزی داشت و راهکاری پیدا کنیم که تاریخ شفاهی را به سمت دانشگاه ها ببریم و به شکل آکادمیک به آن نگاه کنیم تا مباحث نظری درباره آن زیاد تولید شود چون هرچه در این عرصه وجود دارد به نوعی تجربه است. حرکت تاریخ شفاهی امروز با استناد از تجربه افرادی است که در این عرصه گام نهاده اند، بنابراین ضرورت دارد به سمت مردم کشیده شود و اصولی و علمی باشد تا بتواند ماندگاری خود را حفظ کند. در عین حال توجه به مخاطب امروز را هم در نظر داشته باشیم. یکی از مشکلات تاریخ شفاهی غلو خاطرات افراد در طول زمان است. این مسئله را چطور برطرف می توان کرد؟ قطعاً همینطور است یعنی در کنار محاسن، آفت من محوری راوی در حوادث وجود دارد، چون با توجه

[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بولتن نیوز]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن