تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اگر بسم اللّه‏ را قرائت كنى، فرشتگان، تا بهشت تو را حفظ مى‏كنند و آن شفاى هر در...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820648296




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وقتی اصلاح طلبان شعور مردم را با رأی به خودشان اندازه می گیرند


واضح آرشیو وب فارسی:صاحب نیوز: دوم خردادی ها، پس از برگزاری انتخابات هم با بزرگنمایی پیروزی در یک بخش آن را به کل کشور تعمیم دادند و مدعی شدند عدم احراز صلاحیت برخی ها در سال ۹۲ به خاطر ترس از محبوبیت و رکوردشکنی در کسب آرای مردم بود.به گزارش صاحب نیوز، بی گمان اصلی ترین شاخصه دموکراسی را باید احترام به رای و خواست مردم دانست. این قانون اصلی و اساسی نظام هایی است که خود را توسعه یافته می دانند و یا پیشوند جمهوری را برای خود برمی گزینند. جمهوری اسلامی ایران هم به برکت انقلاب مردمی و رهبری امامی شکل گرفت که میزان را رای ملت می دانست و بر همین اساس هم به فاصله چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رفراندوم سراسری انتخاب مردم برای آینده کشور را در نظر گرفت. از همان زمان هم «انتخابات» به عنوان یکی از ارکان مهم تاثیرگذاری مردم بر نحوه اداره حکومت در شئون مختلف دستگاه های مختلف کشور نقشی تعیین کننده داشت. روندی که از ابتدای انقلاب اسلامی به عنوان جزء لاینفک ساختار اداره کشور ادامه یافته است. اما همین انتخابات در برخی مواقع دچار خدشه هایی شده است. خدشه هایی که اتفاقا مدعیان دموکراسی بر چهره آن ایجاد کرده اند. شاید با این اشاره خیلی زود همه به یاد «فتنه ۸۸» بیفتند، اما واقعیت آن است که حداقل در همین یکی دو دهه اخیر مواردی بوده اند که هرچند به مانند «فتنه سبز» نظام را به لبه پرتگاه نبرده اند، اما دست کم «استوانه» ها و زیرساخت های اتفاقی به مانند آنچه در خرداد ۸۸ و پس از آن رقم خورد، قلمداد می شوند. اگر کمی به گذشته برگردیم، به یاد می آوریم که پیش از انتخابات سال ۷۶ جریان اصلاحات با به کارگیری ادبیاتی خاص و ترویج آن در جامعه سعی بر آن داشت تا نظام را به مهندسی انتخابات متهم کند. کلیدواژه «می نویسیم… می خوانند…» یکی از همین ابزارهای جنگ روانی بود. اما با شمارش آرا و خواندن آرا به نام لیدر جریان اصلاحات مشخص شد که نظام جمهوری اسلامی، خواسته مردم را خواست خود می داند و علی رغم جوسازی ها امین آرای مردم است. جالب آنکه کاندیدای جناح اصولگرایی پیش از پایان شمارش آرا، انتخاب منتخب مردم را تبریک می گوید. کاری که ظاهرا «اصلاح طلبان» هیچ گاه آن را مشق نکرده و بلد نبوده و نیستند. ۸ سال بعد و در زمانی که این بار مردم در میان چهره های باسابقه و شناخته شده، به فردی رای می دهند که کمتر سر و صدایی در فضای سیاسی کشور داشته است، عده ای رای مردم را نمی پذیرند. گویی «السابقون» تصور می کردند که باید «رئیس جمهور مادام العمر» کشور می شدند. نه از تبریک پس از پیروزی رقیب خبری هست و نه احترام به خواست مردم. آنها طی همین دو سه سال اخیر مکنونات قلبی خود را بیرون ریختند و نشان دادند که چقدر به رای مردم احترام می گذارند! به عنوان مثال یکی از اعضای ستاد انتخابات کاندیدای شکست خورده آن روز که این روزها پشت تریبون سخنگویی دولت می ایستد، در اظهار نظری شفاف! و صادقانه گفته بود: «دل ما با کسی که سال ۸۴ پیروز شد اصلاً صاف نشد و هیچ وقت نتوانستیم او را به عنوان مظهر جمهوریت مردم فهیم و با فرهنگ و صادق جمهوری اسلامی ایران بدانیم.» آقای معاون رئیس جمهور فعلی در خرداد سال قبل به وضوح هم به منتخب مردم توهین کرد و هم فهم، فرهنگ و صداقت مردم و نظام را زیر سوال برد. کاری که مشخص بود ناشی از دل چرکینی و ماندن طعم تلخ شکست در وجود یک جریان سیاسی بود. موضوعی که اتفاقا کاندیدای شکست خورده سال ۸۴ هم طی همین دو سه سال اخیر که دوباره صاحب تریبون و منبر شد به شدت و حدت بیشتری تکرار کرد. از اتهام به نظام، وزارت کشور و دستگاه های برگزاری انتخابات گرفته تا انواع و اقسام اهانت هایی که به منتخب مردم و خواست مردم داشت. رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام چندی پیش در کنار همه اهانت ها به منتخب مردم در دو دولت گذشته گفته بود: «در مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ هر چه خواستند در صندوق ریختند و خواندند و استاندارها که همه اصلاح طلب بودند کار را به کلی رها کردند.اصلاح طلبان در سال ۸۴ نفهمیدند و اشتباه کردند و طرف مقابل هم از خدا خواسته بود.» به همین راحتی به جمهوریت نظام حمله شد و هیچ کس هم نپرسید این حضرات «السابقون» به چه مجوزی برای خود حق توهین به «رای» مردم را قائل می شوند. اما این پایان کار نیست. شکست سال ۸۴ آنقدر دردناک بود که از همان زمان عده ای برای پایین کشیدن منتخب مردم به هر دری بزنند و برای نشستن بر صندلی ریاست جمهوری حتی تا پای براندازی نظام هم پیش بروند. آقایانی که نه برای حفظ و استحکام نظام و نیت «قربه الی الله» که از کینه رئیس دولت، برعلیه رای مردم قیام کردند و با دروغ بزرگ «تقلب» به هیچ یک از اصول امام و انقلاب رحم نکردند. از توهین به امام، ولایت فقیه و جمهوری اسلامی گرفته تا اردوکشی های خیابانی و ایجاد ناامنی در برخی شهرهای کشور، همه و همه نتیجه تلاش افرادی بود که خود را «شناسنامه» انقلاب می دانستند. اما با همه این فشارها و «غلط»های بزرگ در عملکردشان باز هم رهبری انقلاب بود که مردانه پای رای مردم ایستاد و از «حق الناس» دفاع کرد. مردی که در روزگار به خواب زدگی برخی ها به خوبی «دست دشمن» را دید و در پیشگاه مردم خطاب به امام زمان عرضه داشت: «ای سید ما! ای مولای ما! ما آنچه باید بکنیم، انجام میدهیم؛ آنچه باید هم گفت، هم گفتیم و خواهیم گفت. من جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم، اندک آبروئی هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؛ همه ی اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ اینها هم نثار شما باشد.» اما آنها که خود را یار و همراه و همسنگر رهبری می دیدند یا قهر کردند و یا روزه سکوت گرفتند. سکوت در برابر همه هجمه هایی که به «جمهوری اسلامی» وارد می آمد. دم نزدند و اگر برای فتنه گران کف نزدند (که زدند) همچنان به فکر انتقام از مردم به خاطر انتخابشان برآمدند. قهر با صندوق های رای یا عدم حضور در دیدارهای مختلف با رهبری، کمترین کاری بود که از دستشان برمی آمد. آن چهار سال هم گذشت و با بصیرت مردم و نیروهای انقلابی و حافظ نظام اسلامی، مردم ما از پیچ خطرناکی عبور کردند. خرداد ۹۲ زمان دیگری بود تا مردم برای آینده خود تصمیم بگیرند. منتخب مردم با کمی بیش از ۵۰ درصد آرا توانست سکان هدایت دستگاه اجرایی کشور را برعهده بگیرد. یعنی کمی کمتر از نیمی از مردم ایران، به رئیس جمهور منتخب رای ندادند. حدود ۲۶۱ هزار رای کافی بود تا انتخابات دومرحله ای بشود، اما نظام جمهوری اسلامی و دستگاه های برگزاری انتخابات این حق مردم را هم حفظ کردند و خیانت در امانت نکردند. به محض اعلام پیروزی کاندیدای منتخب که اتفاقا حضرات «اصلاح طلب» هم خود را حامی وی معرفی می کردند، کاندیداهای شکست خورده و رقیب جریان پیروز، یک به یک پیام تبریک فرستادند و در مقابل دوربین ها ضمن تبریک به رهبری، ملت و منتخب مردم، اعلام کردند که هم به قانون پایبند خواهند بود و هم از هر کمکی به منتخب یازدهم دریغ نخواهند کرد. درست برخلاف آنچه آقایان مدعی دموکراسی و رای مردم در دو انتخاب قبل عمل کرده بودند. مردم هم که کاندیدا یا کاندیداهای مورد نظرشان پیروز نشده بودند، همگام با نامزدهای مورد علاقه خود، ضمن تبریک به منتخب یازدهم، همراه با هواداران او به جشن پرداختند و شبی به یادماندنی را خلق کردند. آن شب و شب ها نه خونی از دماغ کسی جاری شد و نه جایی به آتش کشیده شد. هیچ کس بیانیه نداد که مردم به خیابان ها بریزند و فریاد «رای منو پس بده» سر بدهند. هیچ کس نظام را به خیانت و جنایت متهم نکرد و کسی پیگیر این نبود که فلان کاندیدایی که پیروز نشده، فرزند و داماد کجا بوده و چرا به او رای نداده اند. برخی هم مثل برخی «استوانه»ها مجریان انتخابات را به «هر چه خواستند در صندوق ریختند و خواندند» متهم نکرد. در کمال آرامش قدرت سیاسی کشور دست به دست شد و چون انتخاب مردم با نظر «برخی»ها همخوانی داشت، از صبح علی الطلوع آماده حضور در مراسم تنفیذ و تحلیف بودند. آن انتخابات بی نظیرترین انتخابات عنوان شد و آقایان از شعور ملت برای انتخاب سخن گفتند. هیچ کس هم نپرسید چطور ظرف چهار یا هشت سال به این نتیجه رسیدید که مردم «ذی شعور» هستند. آنها در یک اقدام کاملا هماهنگ شروع به تخریب و تحقیر نظر مردم در فاصله سال های ۸۴ تا ۹۲ کردند و هر چه به دهانشان آمد را از تریبون های باربط و بی ربط فریاد زدند. تا جایی که انگ «خرابکار» و «نامشروع» را هم به سیاهه توهین های خود افزودند. در عوض طی این دو سال و اندی هیچ کس حق نداشت به دولت مورد علاقه بعضی ها نگاه «چپ» بیندازد و کمترین نقدی با سیلی و سِیلی از توهین ها همراه بود. آنقدر توهین به نیروهای انقلابی بالا گرفت و آنقدر برخی ها برای بی انگیزه کردن «حزب اللهی»ها سنگ تمام گذاشتند تا رهبری باز هم مجبور شدند به آنها نهیب بزنند که «حرف های دشمنان را تکرار نکنید» انتخابات اخیر اما محمل دیگری برای اقتدارگرایی، زیاده طلبی و طلبکاری آن جریان معروف بود. از چندین ماه قبل از شروع انتخابات، عده ای شروع به تخریب نهادهای قانونی کشور کردند و الحق هم کارشان را خوب انجام دادند. از تخطئه «شورای نگهبان» گرفته تا «بدهکار» دانستن مردم به افرادی خاص، از اتهام دخالت نیروهای امنیتی گرفته تا زخم زدن به نظام بابت عدم «احراز صلاحیت» برخی ها در سال ۹۲، از شعار «مهندسی انتخابات» گرفته تا سخن گفتن و تفسیر به رای کردن از «حق الناس»، همه تلاش افرادی بود که برای خدمت! به مردم بی تاب بودند. رد صلاحیت برخی از چهره های اصلاح طلب توسط شورای نگهبان، چنان برای بسیاری از اصلاح طلبان و دولتی ها و رهبر فکری و فعلی این جریان سخت و ثقیل بود که توهین، افترا، تهمت و تخطئه شورای نگهبان (که برابر است با تخطئه قانون اساسی و از همه مهمتر تخطئه نظام) را دستور کار خود قرار دادند و حاضر به تمکین نشدند و حتی سر صندوق رای نیز در اظهاری بسیار ناشایست نظام را ظالم محسوب و اعلام کردند که در حق رد صلاحیت شدگان ظلم شده است. آنها پس از برگزاری انتخابات هم با بزرگنمایی پیروزی در یک بخش آن را به کل کشور تعمیم دادند و مدعی شدند عدم احراز صلاحیت برخی ها در سال ۹۲ به خاطر ترس از محبوبیت و رکوردشکنی در کسب آرای مردم بود. اما واقعیت چیز دیگری است. واقعیت آن است که برخی ها رای مردم را تا زمانی محترم می شمارند که بر مدار میل آنها باشد. آن وقت هم ملت را باشعور خطاب می کنند و هم در فهم و فرهنگشان دچار شک و شبهه نمی شوند. آن وقت همه دستگاه های اجرایی کارشان را درست انجام داده اند و البته از همه مهم تر خواسته مردم را باید محترم شمرد. اما وقتی رای برخلاف نظرشان باشد، یا مردم درست نمی فهمند یا حتما «تقلب» شده است. در همین انتخابات هفتم اسفند هم عدم اقبال مردم ایران (منهای تهران) به جناح اصلاح طلب سبب شد تا باب توهین به مردم باز هم باز شود. حسین مرعشی، از اعضای ارشد حزب کارگزاران پس از اعلام نتایج انتخابات گفت: اکنون می توان شاخص توسعه سیاسی ایران در تهران را ۱۰۰، در مراکز استان ها ۵۰ و در شهرستان ها ۳۰ در نظر گرفت. ظرف ۱۰ سال آینده توسعه یافتگی سیاسی به سراسر ایران سرایت می کند و مردم می آموزند به جای تکیه بر شناخت خود به سمت انتخاب بسته های سیاسی پیش بروند. عقب مانده خواندن مردم دیگر شهرها به خاطر اینکه به نامزدهای اصلاح طلب رأی نداده اند، بلوغ سیاسی یک سیاستمدار است که خود هم نماینده مجلس بوده و هم در دولت اصلاحات مسئولیت داشته است. اما در طرف مقابل شخصیت های اصولگرا موضعی متفاوت داشتند. به عنوان نمونه علیرضا زاکانی، نماینده مردم تهران در مجلس نهم که از راه یابی به مجلس دهم بازماند ضمن اعلام اینکه «ما رأی مردم را به خوب و بد تقسیم نمی کنیم» عنوان داشت: «اصولگرایان با رعایت اخلاق انتخاباتی منعکس در تمکین از قانون و ارج نهادن به رأی مردم و کمک به منتخبان مردم برای خدمت شایسته براساس منافع ملی و مصالح انقلابی، آن را مکلف می دانند، از همه کسانی که رأی دادند (چه کسانی که به ما رأی دادند یا عزیزانی که به رقبای ما رأی دادند) تشکر می کنم و اذعان بدارم که رأی مردم ارزشمند بوده و مجاری قانونی فصل الخطاب خواهد بود.» امروز که هیچ کدام از اصولگرایان تراز اول کشور در لیست راه یافتگان تهران به بهارستان وجود ندارند و صاحب آرای مکفی نشده اند، آرام پذیرفته اند که مردم تهران پذیرای آنها نبوده اند و بر این امر واقفند که هیچ خللی در دستگاه های نظارتی وجود ندارد و سلامت انتخاباتی نظام هرچند در دولت ناهمسو نیز قرار دارد، از حد بسیار خوبی برخوردار است. ولی اگر همین ۳۰ نفر از اصلاح طلب ها به مجلس راه نمی یافتند چه سخنان و اظهاراتی بر زبانشان جاری می شد؟ چنانچه علت هر کاری را خوب بفهمیم و از طرفی خوب ابراز بداریم، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. متاسفانه در جریان اصلاحات و کسانی که اصلاح طلبان به دامانشان چنگ زده اند، هر آنچه که در انتخابات خوشایند نباشد، به جای اینکه از واقعیت ها صحبت کنند، فرافکنی می شود و به گردن نظام و ارکان آن می افتد و اگر نتیجه خوب رقم بخورد، همه را متوجه خود می کنند و در بوق و کرنا می کنند که ما در میان مردم مقبول واقع شده ایم. ایمان شریعتی دریافت آخرین اخبار ایران و جهان در کانال تلگرام صاحب نیوز


سه شنبه ، ۱۱اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: صاحب نیوز]
[مشاهده در: www.sahebnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن