واضح آرشیو وب فارسی:55 آنلاین: به احتمال زیاد، سلطۀ دونالد ترامپ بر حزب جمهوری خواه در "سه شنبه بزرگ" به وقوع نزدیکتر خواهد شد و مقر فرماندهی این حزب یارای متوقف کردن او را ندارد.55 آنلاین : رای آنها (جمهوری خواهان) ممکن است که "سه شنبه بزرگ"، بدل به سه شنبۀ سیاه شود. جمعۀ گذشته به خودی خود به اندازۀ کافی برایشان تلخ بود. وقتی که کریس کریستی، که از بزرگان تابلودار جمهوری خواهان است، دستان دونالد ترامپ را بوسید و حمایت خود را به پای این غریبۀ سیاسی ریخت. حمایت کریستی فوق العاده غیرمنتظره بود و بار دیگر به ما آموخت که در این انتخابات باید منتظر غیرمنتظره ها باشیم. اما آیا جمهوری خواهان میانه رو و اهالی رسانه، نمی بایست ظهور بساز و بفروش میلیاردر را پیش بینی می کردند؟ هر چه باشد، جمهوری خواهانی که مطابق معیارهای این حزب هستند، سالهاست که از سوی رقبای ضد میانه رویشان به چالش کشیده شده اند و در برابر آنها آسیب پذیر بوده اند. پیش از ادامۀ بحث، باید بگوییم که منظور از بخش میانه روی حزب جمهوری خواه (Establishment) چیست. اصطلاحی که زیاد استفاده می شود، اما کمتر تشریح شده است. پنجاه سال پیش تشخیص میانه روهای حزب جمهوری خواه آسانتر بود. این بخش از حزب، تحت تاثیر جمهوری خواهان ساحل شرقی بود و بانکداران وال استریت و مدیران شرکتها بر آن مسلط بودند. آنها قویاً مدافع کسب وکار بودند و از لحاظ ایدئولوژی اعتدالگرا و از لحاظ سیاسی عملگرا بودند. نلسون راکفلر، سال 1965 نلسون راکفلر، ثمرۀ یک خاندان بانکدار و فرماندار نیویورک که همچون دونالد ترامپ در نهایت رفاه در "فیفث اوِنیو" زندگی می کرد، چهرۀ سرشناس آنها بود. این روزها اما، تعریف جمهوری خواهان میانه رو دشوارتر و پراکنده تر شده است و همین امر نیز سقوط آن را آسانتر کرده است. معمولاً کمیتۀ ملی جمهوری خواهان، سمت داران ارشد (چه سابق و چه فعال) نظیر کریس کریستی و لابی های محافظه کار نظیر اتاق بازرگانی ایالات متحده و کمک کنندگان مالی بزرگ و شکل دهندگان افکار عمومی که برای نشریاتی نظیر ویکلی استاندارد و نشنال ریویو و وال استریت ژورنال می نویسند، در زمرۀ بخش میانه روی حزب جمهوری خواه قرار می گیرند. اما این تعریف جای بحث دارد. از طرفی تنوع طیف اعضای تشکیل دهندۀ جمهوری خواهان میانه رو، یکی از عوامل ناتوانی آن در حفظ کنترل امور است. میچ مک کانل مهمترین علت افول میانه روهای جمهوری خواهان، ظهور دشمنان میانه روی بوده است. تی پارتی که یک جنبش از پایین است و پس از آغاز دور اول ریاست جمهوری اوباما اعلام موجودیت کرد، برزگترین تهدید را متوجه میانه روها کرد. این گروه همانقدر که از باراک اوباما متنفر است، از جمهوری خواهان معتدلی که در واشنگتن هستند نظیر میچ مک کانل رهبر جمهوری خواهان در سنا، هم متنفر هستند. آنها از این موضوع شکایت دارند که او به اندازۀ کافی کاخ سفید را به چالش نگرفته است. نامزدهای تی پارتی در رقابتهای مقدماتی، برخی از میانه روهای قدیمی را نظیر ریچارد لوگار که 36 سال متوالی سناتور ایالت ایندیانا بود، کنار زده اند. کمپین آنان نیز با حضور 50 نمایندۀ مورد حمایت تی پارتی در مجلس نمایندگان توانست به قدر کافی فشار ایجاد کند که جان بینر، رییس مجلس را به استعفا وادارد. شکل دهندگان افکار جمهوری خواهان نیز همچون راش لیمباو و گلن بک، مجریان برنامه های گفتگویی، و آن کولتر، تحلیلگر تلویزیونی، همگی منتقدان سرسخت میانه روها هستند. جان بینر که به خاطر فشار تندروها مجبور به استعفا از ریاست مجلس نمایندگان شد شبکۀ فاکس نیوز، با وجود اینکه به صداهای ضد میانه روی زیاد تریبون می دهد، خود در این دسته جای نمی گیرد. اما به هر حال به مرکز قدرت رقیبی بدل شده است که خارج از اختیار مرکز فرماندهی حزب جمهوری خواه قرار می گیرد. با آغاز کمپین برای انتخابات ریاست جمهوری 2016، نشانه های بزرگی از آسیب پذیری نامزدهای میانه رو عیان شد. اریک کانتور، رهبر اکثریت جمهوری خواه مجلس نمایندگان، پیش از انتخاباتهای میان دوره ای 2014 به طور غیرمنتظره ای در مرحلۀ مقدماتی شکست خورد. بینر نیز تحت فشار مجبور به استعفا از ریاست مجلس نمایندگان شد. با این وجود، اکثر تحلیلگران در تفسیر نتایج انتخابات میان دوره ای کنگره دچار اشتباه شدند و آن را شکست بزرگی برای تندروها دانستند، از این رو نتوانسته بودند دستاوردهای بیشتری داشته باشند. برای مثال، تلاش آنان برای بیرون راندن تاد کوچرَن، سناتور جمهوری خواه می سی سی پی، ناکام ماند. در کنتاکی نیز، میچ مک کانل رقیب خود را در انتخابات درون حزبی جمهوری خواهان له کرد. بنابر نظرسنجی ها، محبوبهای تی پارتی نظیر سارا پیلین و میشل باکمن نیز از محبوبیتشان کاسته شده است. تی پارتی زایده سرخوردگی لایه های پایین و مردمی جمهوری خواهان از پیروزی اوباما بود هر چند تی پارتی در حال افول بود- اکتبر سال گذشته نظرسنجی گالوپ نشان داد که محبوبیت این گروه به 17 درصد کاهش یافته است- خشم و عصبانیتی که در وهلۀ اول مسبب ایجاد آن بود، هنوز هم وجود داشت. تندروهای محافظه کاران تنها نیازمند نامزدی بهتر و سخنگویی موثرتر بودند. بدیهی ترین گزینه تد کروز بود که از دیرباز نورچشمی تی پارتی بوده است. اما دونالد ترامپ خود را با وجود اینکه رسماً کاندیدای تی پارتی نیست، برای بیان سیاست عقده و خشم آماده تر نشان داده است. این میلیاردر مدتها پیش از آنکه حضور خود را در رقابتهای انتخاباتی اعلام کند، با این ادعای کاذب که باراک اوباما شهروند متولد ایالات متحده نیست، دل هواداران تی پارتی را برده بود. حملات آشکار او علیه مکزیکی ها و مسلمانان به همراه دشمنیش با آداب سیاست، برای تندروها یک موسیقی خوشایند است. یک خطای تحلیلی دیگر این بود که تصور می شد میانه روهای جمهوری خواه همان کاری که در 7 دورۀ پیشین انتخابات انجام داده بودند را می توانند در این دوره نیز به انجام برسانند: یعنی فراهم آوردن زمینه برای اینکه نامزد محبوب خودشان در انتخابات درون حزبی پیروز شود. میت رامنی جورج هربرت واکر بوش، باب دول، جورج دبلیو بوش، جان مک کین و میت رامنی. همۀ اینها مورد تایید میانه روهای جمهوری خواه بودند. اما شاید آنچه که در مورد این زنجیرۀ موفقیتِ مرکز فرماندهی حزب قابل توجه است، این است که این همه مدت تداوم داشته است. تحلیلگران باید به این نکته توجه می کردند که میت رامنی، با وجود هیچ رقیب قدرتمند دیگری، به سختی توانست نامزدی را در سال 2012 به نام خود بزند. مشکل اساسی مرکز فرماندهی جمهوری خواهان در سال جاری این است که حضور مارکو روبیو، جان کاسیچ، جب بوش و کریس کریستی باعث انشقاق آرا شده است. تحلیلگران ضمناً باید به نمایش قابل ملاحظۀ ریک سنتورم نیز در چهار سال پیش توجه می داشتند. این سناتور پنسیلوانیایی دست راستی، در آن سال توانست در 11 ایالت پیروز شود و چهار میلیون رای جمع کند. آن هم در حالی که از آغاز رقابتها او را کاندیدایی ضعیف می پنداشتند. با این تفاسیر، مشخص بود که اگر یک دست راستی قویتر در سال 2016 ظهور می کرد، میانه روهای جمهوری خواه دچار مشکل بسیاری جدیتری می شدند. ضمناً، دلیل دیگر اینکه تب ضدمیانه روی این بار چنین شدت گرفته، این است که لایه های پایین حزب از میانه روهای حزب نظیر رامنی خسته شده اند. اگر کمی در تاریخ حزب جمهوری خواه دقیق شویم، خواهیم دید که غلبۀ خصمانه بر رقیبان در این حزب مسبوق به سابقه بوده است. رونالد ریگان در سال 1980، ریگان خود را به عنوان نامزدی ضد جریان میانه رو معرفی کرد و بر جورج بوش پدر که نماد جمهوری خواهان میانه رو بود، پیروز شد. همچنین مورد بَری گلدواکر را در سال 1964 داریم که به یک پیروزی بزرگ و نمادین بر نلسون راکفلر، که ستون جمهوری خواهی میانه رو محسوب می شد، رسید. در آن دوران، پیروزی یک دست راستی آریزونایی جسور بر یک نیویورکی معتدل، نشان از تغییری در مرکز ثقل حزب جمهوری خواه در دوران جنبش حقوق مدنی بود که از شمال شرق تا جنوب و جنوب غرب ایالات متحده را دربرگرفت. آن اتفاق، شخصیت حزب را تغییر داد و آن را در مسیری قرار داد که امروز به اینجا رسیده است. تنازع شدید فعلی میان طبقۀ سیاسی دائمی و نخبگان حزب ظاهراً پدیده ای جهانی است، اما در آمریکا هم در چپ و هم در راست، نمود چشمگیری دارد. اما چهره ای ضد میانه روی نظیر ترامپ این چنین قدرت نمی گرفت، اگر میانه روهای حزب این چنین ضعیف نشده بودند. حزب جمهوری خواه، سالهاست که زمینۀ دست به دست شدن را پیدا کرده است. منبع : فرارو
سه شنبه ، ۱۱اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: 55 آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]