واضح آرشیو وب فارسی:خرداد: یکی از فعالین اصلاح طلب و دبیر سازمان عدالت و آزادی خراسان رضوی در نامه ی سرگشاده ای به رییس جمهور به بهانه ی تاخیر پیش آمده در اعلام نتایج انتخابات مجلس شورای اسلامی در مشهد، گلایه هایی را با حسن روحانی در میان گذاشت. به گزارش انصاف نیوز، متن این نامه ی گلایه آمیز «ناصر آملی» در پی می آید: جناب دکتر روحانی ریاست محترم و عزیز جمهوری اسلامی ایران، سلام علیکم. جناب رییس جمهور! ما مستوجب چنین عقوبتی نیستیم؛ ما مستوجب عقوبت چنین مسوولان اجرایی در خراسان رضوی نیستیم؛ ما مستوجب تحمل عقوبت بهترین و باشکوه ترین استقبال انتخاباتی از شما نیستیم؛ ما مستوجب چنین رنج و عذابی که استاندار و فرماندار شما بر ما تحمیل می کند نیستیم؛ ما نباید در شهر امام مهربانی و شرف و وفای بعهد و بزرگواری، مستوجب تحمل بی حرمتی از سوی مدیرانی که چه بسا به شما تحمیل شده باشند نیستیم؛ ما مستوجب شرمندگی در مقابل رأی دهندگان مشهدی که تماس از تماسشان با ما قطع نمی شود و یکسره می پرسند «چه فرقی بین مشهد و دیگر شهرهای کشور است که مدیرانش با بولدزر روی اعصاب ما می کوبند و روح و روان ما را ویران می کنند» نیستیم. جناب رییس جمهور! در این شهر یک نفر بر خلاف قانون و روندهای متعارف کشوری و ملی، تصمیم می گیرد، کنسرت اجرا نشود و نمی شود. از این شهر بهترین مدیران کارآزموده و پاک را به شیراز و مناطق دیگر می برند و ما را گرفتار کسانی می کنند که کوچکترین حرمتی برای پرسش ها و دغدغه های مردم قایل نیستند. در این شهر و بلکه زندان سکندر، ما بدون داشتن حقّ و اجازه ی حضور در یک مسجد، بدون داشتن یک سقف برای یک میتینگ انتخاباتی و حزبی، بدون اجازه ی برگزاری یک سخنرانی در شبهای تبلیغات در مرکز شهر و در فقر مطلق امکانات به شما بالاترین آراء را تقدیم کردیم و روز جمعه با شکوهترین حضور رای دهندگان را رقم زدیم. اکنون از شما می پرسم که آرای ما گروگان چیست؟ چرا آرای مردم مشهد را اعلام نمی کنند و دیر اعلام می کنند؟ ما نه در ۸۸ و نه امروز به خیابان نیامدیم و نمی آییم. ما با رای خود رفراندم برگزار کردیم.؛ آن روز اما به مردی که شهره به دروغ و تهمت بود نامه ننوشتیم؛ چرا که بی فایده بود. من تنها به مقامات عالی کشور تظلم کردم. خدمت ایشان عرض کردم که آن مرد که به یک ملت دروغ می گوید، به شما هم دروغ می گوید و خواهد گفت و دیدیم و دیدید و دیدند که شد آنچه شد. اکنون اما شما هستید. شما وکیل و نماینده ی مایید و مورد اعتماد ما و مردم. چرا تظلم ما را خدمت ایشان نمی برید و از ایشان نمی خواهید در این شهر، در این زندان، ما را از شرّ کسانی که با وجدان و اعصاب و روح و روان ما بازی می کنند، نجات دهند و دهید؟ پس از این نامه به خداوند پناه می بریم و از حضرتش می خواهیم «ربّنا و لا تحملنا ما لا طاقة لنا واعف عنّا واغفرلنا وارحمنا انت مولینا … ربّنا اخرجنا من هذه القریة الظالم اهلها واجعل لنا من لدنک ولیّا واجعل لنا من لدنک نصیرا». ولا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم. ناصر آملی. بامداد ۹ اسفند ۹۴٫
دوشنبه ، ۱۰اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خرداد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]