واضح آرشیو وب فارسی:لاهیگ: احزاب سیاسی متشکل از جمعی از شهروندان یک کشور هستند که با استفاده از ابزار رأی، قصد تسلط بر ارکان قانونی یک حکومت را دارند تا سیاست های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش را در داخل و خارج از کشور عملیاتی سازند. احزاب همانند یک گیاه و یا درختی هستند که در زمین مساعد به وجود آمده و رشد و نمو پیدا می کنند. حزب در سنگلاخ و شوره زار و بدون مراقبت و مواظبت به وجود نمی آید. حزب سیاسی نیازمند باغبان و کشاورزان پرتلاش، زحمتکش و صبور است. فلسفه وجودی احزاب، کسب قدرت سیاسی با توجه به فرآیندهای قانونی و ضابطه مندی یک کشور است. چشم انداز یک حزب سیاسی به دست آوردن قدرت در قوه مجریه (ریاست جمهوری)، قوه مقننه (کرسی های مجلس) و پارلمان شهری (عضویت در شوراهای شهر و روستا)، نهاد اثرگذار انتخاب و نظارت بر رهبری (خبرگان رهبری) و حضور شفاف و قانونی در سایر ارکان قدرت است. حزب سیاسی بر سه پایه ایدئولوژی، سازماندهی افقی و عمودی و برنامه های عملیاتی برای اداره کشور در سطوح ملی، استانی و شهرستانی ایجاد و تدوام می یابد. احزاب سیاسی به معنای امروزی در درون افکار و اندیشه ها و پارگی های طبقاتی جوامع غربی شکل گرفته است. بیشترین کارکرد احزاب سیاسی در محدوده زمانی فعالیت انتخاباتی، شکل دادن به افکار عمومی و تنظیم برنامه های نفوذ در افکار و اندیشه های مردم در شهر و روستاست. اما مهمترین نقض احزاب در ایران، عدم گزینش و انتخاب نامزدهای حزبی برای فعالیت های انتخاباتی در حوزه انتخابیه شهرستان هاست که بیم و نگرانی برای رد صلاحیت کاندیدای حزبی موجب آن گردیده است که کاندیداها به صورت غیرحزبی و انفرادی پا به عرصه انتخابات گذارند و سازمان و تشکیلات حزبی و حتی ایدئولوژی و برنامه های حزبی خویش را مخفی نگه دارند. پدیده تحزب در ایران به علت تعداد احزاب در نظام سیاسی ایران، توسعه سیاسی کشور را به تأخیر انداخته است. در دنیای غرب، متداول ترین و شناخته شده ترین نوع سیستم حزبی، نظام دو حزبی (آمریکا و انگلیس) و در کشورهایی همچون آلمان و ایتالیا، نظام سه حزبی بر مقدرات پارلمان حاکم است. مدل تحزب در ایران با توجه به تعدد، تکثر و بی قاعدگی از عجایب و استثنائات نظام حزبی در دنیاست. بیش از ۲۳۰ حزب و گروه ناموزون مردم را دچار سردرگمی کرده اند. عدم شفافیت و مرزبندی دقیق نظام تحزب در ایران را قبیله گی، بی قواره و ناموزون کرده است. زودمرگی، فصلی یا ادواری بودن احزاب و فعالیت تند و تیز در آستانه انتخابات، عدم شفافیت مالی، عدم کارسازی بر آینده مدیریت حزبی و یا تربیت کاندیداها برای نقش آفرینی در قوه مقننه و یا جانمایی در پست های اجرایی و مسئولیت های شهرستانی، استانی و ملی احزاب را فاقد کارکرد حرفه ای کرده است. احزاب و کاندیداها در ایران فاقد استراتژی و برنامه عملیاتی هستند و صرفاً در آستانه انتخابات با کپی برداری از سایرین، عنوان برنامه انتخاباتی خود را برای توسعه و پیشرفت حوزه انتخابیه و یا در سطح ملی اعلام می کنند که بخش اعظم آنان قابلیت اجرایی در سطح شهرستانی و یا ملی ندارد. احزاب در ایران فاقد بدنه کارشناسی هستند و به همین خاطر تا کنون هیچ حزب و یا جریان سیاسی در ۳۷ سال گذشته مسئولیت نابسامان کشور را در حوزه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نپذیرفته است و با فرافکنی توپ را به زمین حریف حزبی خویش می اندازند. فضای سیاسی کشور ما فضای انگ زنی و اتهام زنی است. احزاب و کاندیداها خود را دلربا و دلبر و رقیب را دیو و دد جلوه می دهند. کاندیداها از ترس رد صلاحیت ها، روحیه تنزه طلبی را شبیه خویش ساخته اند و این طنز تلخ جامعه امروزی ماست که نهادهای نظارتی، جوانان فرهیخته، دانشمند و فداکار ما را به سمت دورویی، ریاکاری، مخفی کاری فکر و اندیشه سوق می دهند. پنهان کاری عقاید و اعتقادات و نظرگاه سیاسی سبب آن گردیده تا فهرست عدم احراز صلاحیت ها در مقایسه با ادوار گذشته افزایش قابل توجهی پیدا کند تا جایی که ماجرای حسنک وزیر در دوران غزنویان و قرمطی گری از جرائم سنگین آن دوران بوده است؛ ولی در قرن ۲۱ سرّ فاش کردن در دنیای دیجیتال، محروم شدن نخبگان کشور برای خدمت صادقانه و مخلصانه در ساختار قوه مقننه شده است. اندیشه سوزی، افکار عمومی جامعه را سخت منقلب کرده است. تصلب اندیشه و دگماتیسم کور در جوامع توسعه نیافته، از آفات تعالی بخش انسان هاست. به نظر می رسد برای برون رفت از کوچه بن بست ها باید عقلا چاره دیگری را پیش روی مردم گذارند. آمارها نشان می دهد در برخی از شهرستان ها و حوزه های انتخابیه، ده ها فارغ التحصیل و نخبه ملی با تحصیلات و درجات عالی در بهترین دانشگاه ها و مراکز علمی کشور توسط افراد کم سن و سال و یا با تحصیلات پایین ارزیابی می شوند. مثل این که شما برای تدریس، تحقیق و پژوهش دانشجویان دکتری در دانشگاه ها و مراکز علمی، از افراد دیپلم و یا لیسانس و فوق لیسانس به عنوان مدرس و استاد دانشگاه استفاده کنید. قیف وارونه مروج نخبه کشی، جامعه آزاری و مردم آزاری، سبب گسست از سطوع مختلف جامعه شده است. علی رغم همه بی مهری ها و کم لطفی ها در فرآیند به گزینی کاندیداها در این دوره انتخابات خبرگان رهبری و نمایندگی مجلس شورای اسلامی، شاهد شکل گیری سه ائتلاف بزرگ اصولگرایان (راست سابق)، اصلاح طلبان (چپ سابق) و اعتدال گرایان در کشور بودیم. هر چقدر این ائتلاف ها در تهران و کلانشهرها با وسواس و جدیت بیشتری دنبال شده است، ولی برخلاف انتخابات ریاست جمهوری، این ائتلاف در شهرستان ها بر اساس منافع جمعی و با تکیه بر عنصر عقل و خرد و فارغ از قوم، قبیله و منافع فردی، مبتنی بر شاخصه شایسته سالاری کمتر دیده شده و وابستگی های محلی، خویشاوندی زبانی و قومی بر نگرش های سیاسی و حزبی دخالت غالب داشته است. وقتی چتر ایران بزرگ و منافع ملی جای خود را به چتر قبیله، طایفه و منطقه می دهد و نقش کلیدی و حساس در مجلس شورای اسلامی پیرامون مفهوم وفاق اجتماعی به افراد طایفه و محله سپرده می شود؛ به جای بهره مندی تمام ساکنان یک شهرستان، صرفاً اقلیتی محدود جایگزین اکثریت شده و عنصر خویشاوندی، زبانی و قومی تعیین کننده مناسبات سیاسی و اقتصادی می گردد. دستاورد این نوع انتخاب نادرست، بروز فساد، از جمله ریاکاری، پارتی بازی، قوم و خویش بازی، رشوه خواری و اختلاس خواهد شد. شخصیت منتخب به جای ملی فکر کردن، منافع فردی و حداکثری جمع محدود در سپهر یک منطقه را درنظر خواهد گرفت و فرآیند توسعه متوازن در مناطق دیگر را با خطر مواجه خواهد ساخت. تجربه ۹ دوره انتخابات مجالس شورای اسلامی نشان می دهد، وفاق مناطق یک شهرستان از جنس وفاق در هزاره سوم میلادی نیست. این وفاق انفعالی و خاص گرایانه است و مروجان اصلی آن درپی دست یافتن به نقش های سیاسی، اداری و مزایای اقتصادی هستند. وفاق در زمان انتخابات در شهرستان ها کاملاً ساختار قبیله ای و منطقه ای دارد و این وفاق منشاء ثبات، امنیت و آرامش و موجب اشتغال و رونق کسب و کار در حوزه انتخابیه نخواهد بود. ائتلاف های اصولگرایی، اصلاح طلبی و اعتدال گرایی در شهرستان ها نشان می دهند که گردانندگان آنان از ضعف علمی، فنی، تخصصی و قانونی برخوردارند. مجمع شورای این ائتلاف های زودگذر پایبند به مرامنامه، اساسنامه، ایدئولوژی و برنامه حزبی نیستند. این شوراها فاقد جامعیت و تفکر ناب و خالص گروه خویش بوده و از کمترین آموزه ها و آموزش های حزبی نیز برخوردار نیستند. یارگیری کاندیداهای طایفه ای، محلی و منطقه ای از میان اعضای اصلی شورای این ائتلاف ها نشان می دهد که احزاب به رنج و درد عمیقی در حوزه شناسنامه دار کردن اعضای گروه خویش مبتلا هستند. تشکیل سازمان های سیاسی جدید حزبی برای تربیت و آموزش کادرهای اصلی و سمپات ها به منظور مبارزه سیاسی برای کسب قدرت سیاسی از الزامات دبیران کل احزاب کشور است. آسیب شناسی پدیده تحزب در ایران از تأسیس و کسب پروانه، سازماندهی، آموزش و نحوه عضوگیری از تکالیف وزارت کشور و سران احزاب است. بررسی میدانی فعالیت های جبهه اصولگرایان و جبهه اصلاح طلبان در پاره ای از شهرستان ها نشان می دهد، بارقه های امید در شکل گیری احزاب در شهرستان ها مهیا شده است، ولی به علت عدم تربیت و آموزش اعضاء و کارکردها و نقش آفرینی آنان در بزنگاه های تصمیم گیری برای اجماع یک عنصر هم فکر دچار نارسایی و تزلزل جدی و ناکافی است. هرهری مذهبان، مرددان، نفع طلبان و بادبادک های سیاسی بخشی از آفات و آسیب های موانع حزبی در ایران هستند. مدیرمسئول هفته نامه شکوفه های زیتون
شنبه ، ۸اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: لاهیگ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]