واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
خاطرات پیشکسوت بسکتبال بانوان ایران از شکست کره و ماجرای شمشیرباز قاتل!
زهر شهمایی بسکتبالیست سابق ایران و بازیکن تیم ملی کشورمان در بازیهای آسیایی تهران که در المپیاد دانشجویان هم حضور داشت، خاطراتش را از بازیهای آسیایی تهران بیان کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس، تیم ملی بسکتبال بانوان ایران یکی از تیمهایی است که در بازیهای آسیایی تهران در سال 1974 حضور داشت. این تیم با کشورهای کرهجنوبی، ژاپن، کره شمالی و چین رقابت کرد و با شکست در همه مسابقات عنوان پنجمی این رقابتها را به دست آورد. زهره شهمایی یکی از بازیکنان ایران در آن دوره است. وی از 15 سالگی بسکتبال را شروع کرد و سابقه حضور در رقابتهای دانشجویان جهان مسکو را نیز در کارنامه دارد. این پیشکسوت بسکتبال کشورمان در حاشیه فینال سوپرلیگ بانوان حضور داشت و گفتوگویی را با فارس انجام داد. خاطرات و داستان این بسکتبالیست ایران را میتوانید در زیر بخوانید: فارس: چند سال داشتید که بسکتبال را شروع کردید؟ از 15 سالگی بسکتبال را شروع کردم. آقای نیکو در آن زمان رئیس تربیت بدنی منطقه 8 و معلم مدرسه ما بود. مدرسه رازی محل رقابت دختران بود و ما همیشه در رقابتهای مختلف شرکت میکردیم. ما عاشقانه بازی میکردیم و به هیچچیزی به جز بسکتبال فکر نمیکردیم. بهترین روزهای زندگی من زمانی بود که بسکتبال بازی میکردم. مربیان زیادی داشتم که البته همه آنها با آقای نیکو کار میکردند. فارس: چطور شد که بسکتبال را انتخاب کردید؟ برادرم در مدرسه شاگرد آقای نیکو بود. یک روز به خانه آمد و به من گفت بیا باهم بسکتبال بازی کنیم، همان زمان عاشق بسکتبال شدم. البته قبل از بسکتبال تنیس روی میز بازی میکردم. بعد از آغاز بسکتبال در خاطرم هست به تیم مدرسهمان دعوت نشدم و یک ماه تمام به تمرینات بازیکنان نگاه میکردم. معلم مدرسهمان دلش سوخت و از من خواست بازی کنم. بعد از یک ماه عضو ثابت تیم مدرسهمان شدم. فارس: در ایران در چه باشگاههایی بازی کردید؟ در باشگاههای تاج، آزمایش و برق بازی کردم. در مدت زمانی که دانشگاه بودم هم بازی میکردم و در همان زمان فکر میکنم سال 1352 بود که در المپیاد دانشجویی در مسکو شرکت کردم و در واقع این رقابتها نخستین بازی بینالمللی من به شمار میرفت. وقتی از این رقابتها به ایران برگشتیم با خودم گفتم حاضرم هر چه دارم بدهم و دوباره همان 16 روز المپیاد تکرار شود. فارس: چند بازی در المپیاد دانشجویان داشتید و چه نتیجهای گرفتید؟ ما دو بازی با تیمهای قدر داشتیم و با دو باخت حذف شدیم. اولین بازی ما با کوبا بود، اما حریف دوم را در خاطرم نیست. این مسابقات واقعا در سطح المپیک بود. فارس: شما یکی از بازیکنان ایران در بازیهای آسیایی تهران بودید، بانوان ایرانی در این رقابتها چطور بودند؟ تازه ابتدای کار ما بود. زمانی که ما بازی میکردیم بالاترین سطح بسکتبال ایران بود. حدود 2 ماه در اردو بودیم. یک مربی از رومانی داشتیم که از صبح تا بعدازظهر با ما تمرین میکرد. اما همه بازیها را باختیم. فارس: خاطرهای از آن دوران دارید؟ خاطرهای جالب دارم. مسابقات شمشیربازی هم در این بازیها برگزار میشد. یک بازیکن ایرانی در این رقابتها با شمشیر ضربهای به شکم حریف وارد کرد که باعث مصدومیت او شد و مجبور شدند حریف خارجی را به بیمارستان ببرند. این شمشیرباز ایران در حال گریه فریاد میزد من قاتل هستم، آدم کشتهام! ما هم همراه او تا صبح گریه کردیم اما بالاخره شمشیرباز خارجی خوب شد و برگشت و نماینده ایران هم مدال گرفت. شمشیربازی ما در آن دوران تیم بسیار خوبی داشت. الان نام این ورزشکار در خاطرم نیست. فارس: دیدارهای تدارکاتی در آن دوره داشتید؟ کره جنوبی برای برگزاری چند دیدار دوستانه به ایران سفر کرد و چند باشگاه از ایران با این تیم مسابقه دادند و باختند. تنها تیمی که توانست کره را شکست دهد تیم آزمایش بود که من هم در آن بازی میکردم. ما با یک پنالتی توانستیم این کشور را شکست دهیم. ژاپن هم در ایران بازی دوستانه داشت. البته ما هم چند باری به خارج از کشور رفته بودیم. فارس: الان سطح بسکتبال بانوان ایران را چطور میبینید؟ خوب است و بهتر هم شده است. اما ما گروهی بازی میکردیم و الان که دقت میکنم میبینم تکروی در بین آنها زیاد است. سیستم بازی آنها با ما متفاوت است. فارس: چه زمانی از بسکتبال خداحافظی کردید؟ بعد از بازیهای آسیایی تهران دیگر در هیچ مسابقهای شرکت نکردم. فارس: چرا به مربیگری نپرداختید؟ دوست نداشتید بسکتبال را در این زمینه ادامه دهید؟ دانشگاهی که درس میخواندم از من دعوت کردند و حتی میخواستند مرا استخدام کنند، اما هیچ وقت دوست نداشتم از این رشته کسب درآمد کنم. البته الان پشیمان هستم که نرفتم. از وقتی بسکتبال را گم کردم دیگر در زندگیام شاد نبودم.
94/12/08 - 09:51
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]