واضح آرشیو وب فارسی:گیل نگاه:
گیل نگاه/ فرشاد نوروزپور *وقتی از دعوت آنهایی که به هر دلیلی تمایلی به مشارکت در انتخابات هفتم اسفند را ندارد ناامید و خسته میشوم؛ چهره دکتر عباس عراقچی را به یاد میآورم؛ وقتی در سالن جلسات طبقه سوم دانشکده روابط بین الملل وزارت امورخارجه، در اولین روز دی ماه و چند هفته قبل از اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در حاشیه جلسه کارگروه تحلیل برجام و پیامدهای آن، از ماوقع فرآیند رسیدن به برجام در خارج کشور و اتفاقات و مباحث صورت گرفته در داخل کشور صحبت میکرد.عباس عراقچی در این جمع محدود که متشکل از برخی پژوهشگران حقوق بین الملل و روزنامه نگاران نزدیک به تیم مذاکره کننده هستهای بود، با صورتی که یادآوری رنجها و سختیهای گذشته چین و چروکی آشکار بر آن میانداخت از سختی و جفایی که برخی در داخل بر تیم مذاکره کننده روا داشتند حکایت میکرد.خوب به یاد دارم که چگونه این دیپلمات کارکشته و سختی کشیده، وقتی از جزئیات جلسات با نمایندگان مجلس سخن میگفت و آن را با ماهها رایزنی با نمایندگان طرفهای خارجی مقایسه میکرد؛ چگونه تعامل و اقناع داخلیها را سختتر از خارجیها میدانست.هنگام نگارش این خط از یادداشت، صدای رنج کشیده آقای دیپلمات که در تیم سابق و فعلی مذاکره کننده حضور داشت در گوشم شنیده میشود که میگفت: «هیچ کس مثل من نمیداند در مذاکرات دوران آقای جلیلی چه گذشت همانطور که هیچ کس مثل من نمیداند در جلسات ما با نمایندگان مجلس چه گذشت.»قطعا «برجام» یکی از فرازها و مقاطع تاریخ سیاسی انقلاب اسلامی است. اتفاقی که مثل هشت سال جنگ تحمیلی، تاریخ کشور را به قبل از برجام و پسابرجام تقسیم میکند. تقسیمی که میتواند نشانه و نمادی برای تغییر روش و رویکرد اداره کشور در ابعاد سیاسی (داخلی و خارجی)، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی باشد.اگر به بیانی ساده بگوییم،به دنبال موج حضور چشم گیر ملت و خروش فریاد تدبیر و امید در خرداد ۹۲، پاسِ گُل ملت به دولت اعتدال در سایه رهبری و هدایت بزرگان و عقلای نظام، با یک تغییر تاکتیکی در مدیریت موضوع پرونده هستهای، منجر به روی کار آمدن بازیکنانی به مراتب حرفهایتر و تکنیکیتر و در نهایت گل طلایی حل مناقشه فرسایشی هستهای ایران شد.نیمه اول بازی با موفقیت ملت و دولت ایران همراه بود اما هنوز نیمه دوم باقی مانده است. نیمه دومی که پس از اثبات قدرت و ثبات منطقهای و فرامنطقهای ایران در بحرانیترین منطقه جهان، با نشان دادن چهره تعامل گرا، صلح طلب و اهل منطق و مذاکره جمهوری اسلامی ایران همراه شده که حالا منتظر رونق اقتصادی، بهبود فضای کسب و کار، افزایش اشتغال، آرامش و امید فرهنگی و اجتماعی در سایه تعامل تامین کننده منافع ملی با دنیا و توسعه همه جانبه، تقویت دانش بومی با اتکا به نیروی انسانی داخلی است.اینجاست که نقش ۵۴ میلیون و ۹۱۵ هزار و ۲۴ نفر واجد شرایط رای دادن در انتخابات ۷ اسفند ۹۴ مهم میشود. تک تک افرادی که حالا باید پاس گل طلایی در نیمه دوم بازی را به دولت بدهند. دولتی که برای بهبود امور در مسیر تدبیر و امید نیازمند مجلسی است که «نه ضد دولت و نه دولتی» باشد. در واقع به وظایفش آگاه باشد.واقعا همین کافی است تا برآیند مجلس دهم، مجلسی معتدل، متخصص و واقع گرا باشد و به جای دلواپسی و عقده گشاییهای ناشی از منافع گروهی و تسویه حسابهای سیاسی به آینده و منافع ملی کشور بیاندیشد. مجلسی که فرزندان افتخار آفرین کشور را به «دفن زیر سیمان» تهدید نکند و در روزهایی که موتور توسعه و پیشرفت کشور باید با قدرت تمام حرکت کند، در صحن علنی مجلس به خواب نرود.لازمه ایفای این نقش تاریخی، ارجح دانستن منافع کلان کشور بر منافع کوچک فردی است. تک تک ایرانیان باید با دوراندیشی و آینده نگری شرایط پیش روی کشور و دوران پسابرجام را درک کنند و با در نظر گرفتن این وضعیت، معیارهایی نظیر روابط قومی و خویشاوندی، مناسبات اقتصادی شخصی، دل خوشی به وعدههای غیرعملی و سایر عوامل نادرست انتخاب نمایندگان مجلس را فدای معیارهایی که منجر به تشکیل مجلس متخصص، معتدل و واقع گرا میشود نکنند.پس گام دوم آغاز حرکت در مسیر تدبیر و امید در کشور در ۲۴ خرداد ۹۲، روز هفتم اسفند۹۴ برداشته میشود؛ با هر میزان رضایت یا نارضایتی که از شرایط جاری کشور دارید، کافی است لحظهای به چهره ظریفها و عراقچیها فکر کنید. به رنجی که به دنبال باورنکردن نقش تاریخی خود میبریم.*کارشناس ارشد حقوق بین الملل
۶ اسفند ۱۳۹۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: گیل نگاه]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]