واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پروفسور گئورگ اشتنگر رئیس انجمن بین المللی میان فرهنگی با حضور در فرهنگستان علوم با دکتر رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران دیدار و گفتگو کرد. در این دیدار، پروفسور اشتنگر در سخنانی اظهار داشت که در فلسفه میان فرهنگی آنچه برای وی اهمیت دارد رسیدن به جای و جایگاهی است که تکنولوژی و طبیعت و انسان در کنار هم قرار گیرند. وی تأکید کر: این فکر یک جهان بینی نیست اما فلسفه میان فرهنگی تجربه کردن دیگری به نحو خاص است که در این تجربه، دیگری را به عنوان دیگری بشناسیم. در ادامه دکتر داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم در سخنانی اظهار داشت: وقتی ما از فلسفه میان فرهنگی می گوییم اول باید فکر کنیم که با اروپا چه نسبتی داریم. اروپا کانون علم جدید و فلسفه و تفکر جدید است. ما اروپا را خوب نمی شناسیم ،اما اروپا هم بیرون اروپا را خوب نمی شناسد. وی افزود:اکنون مهمان گرامی ما با طرح مسئله میان فرهنگی زمینه ای مهیا کرده اند که می تواند تا حدودی به فرو ریزی این دیوار جدایی کمک کند. من از این بابت خوشحالم چرا که از 40 سال پیش مثل ایشان به این معنی فکر می کرده ام. یکی از مسائلی که از 40 سال پیش برای من مطرح بوده این است که فلسفه در کشور ما چه شأن و جایگاهی دارد. چنانکه می دانید ما تنها قومی در بیرون اروپا بودیم که به فلسفه یونانی توجه کردیم. اینکه چطور یونان را فهمیدیم مسئله ای است که چندان به آن فکر نکرده ایم و البته باید به آن بیندیشیم. آقای دکتر داوری اردکانی در ادامه سخنان خود به تشریح ورود فلسفه اسلامی و فلسفه جدید به ایران پرداخت و افزود: ما از دویست سال پیش نیاز محسوس داشته ایم و داریم که علم اروپا را فرا گیریم اما هنوز از نیاز خود به فلسفه اروپا خبر نداریم. این اختلافی که میان جهان توسعه نیافته و توسعه یافته ذکر کردم در ظاهر کوچک است اما آن را می توان یکی از زمینه های بحران کنونی جهان دانست. این اختلاف به فهم ما از جهان تجدد و جهان مدرن از جهان توسعه نیافته برمی گردد. ما جهانی داریم که جهان در حال توسعه است. معمولاً تلقی این است که جهان توسعه نیافته، دنباله رو جهان مدرن در امور اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است، اما بازمانده از راه است. به نظر من توسعه نیافتگی گرچه بازماندگی از راه است آن را باید صورتی از فهم دانست زیرا مشکل جهان توسعه نیافته گرچه مشکل پول و اقتصاد و مشکل سیاسی است اما همه این مشکلات یکسره به فهم توسعه نیافتگی بازمی گردد. داوری تاکید کرد: وقتی شما می گویید که در فلسفه میان فرهنگی به تفاوت ها بپردازیم و تفاوت ها را ببینیم باید از آن استقبال کرد،امیدوارم این سعی برای شما تجربه خوبی در درک شرایط فلسفه میان فرهنگی باشد. ما هم در این تجربه شرکت می کنیم. هر چند که در 200 سال اخیر چون فکر کردیم که از ابتدا برای متجددشدن باید تکنولوژی را بگیریم و تکنولوژی کافی است، از تجربه تاریخ و فرهنگ بازماندیم. البته همه اینها با حسن نیت انجام شد اما تاریخ عذر حسن نیت را نمی پذیرد. رئیس فرهنگستان علوم گفت: روابط میان فلسفه دانشگاه و فلسفه حوزه خوب است اما هنوز میان این دو حوزه بحث و نظر، دیالوگی پدید نیامده است. نکته دیگر اینکه در 20 سال اخیر بسیاری از کتاب های فیلسوفان غربی ترجمه شده است اما فهم ترجمه ها هنوز مشکل است. ما ناگزیریم صبر کنیم تا فلسفه جدید زبان خاص خود را پیدا کند. وی افزود:ما به توسعه نیاز داریم و توسعه بدون علوم انسانی میسر نیست. آموزش عالی در کشور ما پیشرفت کرده است. ما نه فقط به اندازه کافی مهندس و پزشک داریم بلکه تعدادی از مهندسان و پزشکان ممتاز ما به اروپا و امریکا مهاجرت کرده اند و شاید عدد دانشمندان مهاجر دو برابر مهندسان و پزشکان مقیم کشور باشد. اما اینکه چرا علوم انسانی نتوانسته است جایی داشته باشد، شاید قضیه به فلسفه مربوط باشد. پیداست که نمی توان علوم انسانی را نفی کرد و در عین حال از علوم انسانی انتظار کارسازی داشت.
سه شنبه ، ۴اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 79]