واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دشمن صهيونيستي با وقاحت هميشگي اش اعلام كرد كه هدف از اين عمليات خلق واقعيت هاي جديد است و اين واقعيت ها همان طور كه رخدادها و حوداث مختلف نشان مي دهد ـ در هم شكستن اراده مقاومت و پايداري در ميان عرب ها و فلسطيني ها است در هنگامي اين مقاله به رشته تحرير در مي آيد كه چند روز از حمله اخير اشغالگران قدس به نوار غزه گذشته است و طي آن، ماشين جنگي رژيم صهيونيستي علاوه بر آنكه بيش از 1900 شهروند فلسطيني را به شهادت رسانده و زخمي كرده است، به ويرانگري هاي گسترده نيز دست زده و تاسيسات زيربنايي اين منطقه از جمله ساختمان هاي دولتي، انبارهاي دارو و مراكز آموزشي كه به خاطر محاصره به شدت ضربه ديده بود، را از بين برده است. البته در اين ميان مساجد و مراكز عبادي نيز از حملات اشغالگران قدس در امان نمانده است. حمله وحشيانه اشغالگران قدس بعد از گذشت مدتي بالغ بر يك سال و اندي از آغاز روند محاصره كه باعث مرگ تدريجي نوار غزه شده، انجام گرفته است و اظهارات رهبران سياسي و فرماندهان نظامي رژيم اشغالگر قدس حكايت از آن دارد كه اگر شرايط اقتضا كند، ارتش عبري دامنه حملات خود به نوار غزه را گسترش مي دهد. صهيونيست ها به بهانه دفاع از خويشتن و متوقف ساختن حملات موشكي مقاومت به شهرك هاي صهيونيست نشين و نيز در واكنش به اقدام گروه هاي مبارز فلسطيني در اعلام پايان دوره آتش بس دست به كشتار گسترده شهروندان فلسطيني زدند ؛ البته ذكر اين نكته ضروري است كه اشغالگران قدس در دوره شش ماهه آتش بس به روند محاصره پايان ندادند ؛ بلكه آن را تشديد بخشيدند تا جايي كه ديگر فلسطينيان از ساده ترين نيازهاي بشري از جمله آب، غذا و دارو محروم ماندند. صهيونيست ها همچنين در دوره مذكور هر روز به نقض مفاد توافق نامه آتش بس مبادرت مي ورزيدند يعني اينكه عملا تنها طرف فلسطيني پايبند اين توافق نامه بود. جنايت حمله به نوار غزه بعد از اظهارات تهديدآميزي انجام شد كه وزير امور خارجه رژيم صهيونيستي در مصاحبه مطبوعاتي مشتركش با وزير امور خارجه مصر و در قلب قاهره بيان داشت و تاكيد كرد كه رژيم صهيونيستي روند حملات موشكي مقاومت كه از شهرك و شهرهاي صهيونيستي شليك مي شود، پايان خواهد داد. نسل كشي كه اشغالگران قدس در نوار غزه به راه انداخته اند، سوالاتي چند را در مورد اهداف حقيقي اين جنايت و نيز موضعگيري دولت هاي عربي در قبال رخدادهاي امروز نوار غزه بر مي انگيزد و همان طور كه مي دانيد برخي دول عربي در موضعگيري هاي خود در خصوص حوادث اخير تا سطح همسويي با توجيهات رژيم صهيونيستي پيش رفته اند و قرباني را ـ به خاطر بر هم زدن آسايش جلاد ـ مسئول نسل كشي و ويرانگري مي دانند. با وجود تاثير عاطفي رخدادهاي امروز نوار غزه كه با تصاويري دلخراش همچون اجساد تكه تكه شهدا، فرياد ناله مجروحان و داغ ديدگان، شعله هاي برافروخته آتش در خيابان غزه و محله هاي پر از جمعيت آن و نيز خشم مردم در سراسر جهان عرب همراه است و با وجود آنكه ارائه يك برداشت دور از احساس از درگيري ميان شهروندان بي پناه فلسطيني و نيروهاي تا بن دندان مسلح صهيونيستي سخت است ؛ ولي تلاش ما در راستاي اين است كه به فهم درستي از اين حملات و يورش هاي وحشيانه دشمن اشغالگر دست يابيم تا مسائل هر چه بيشتر و بهتر روشن شود و ما نيز از افتادن در دام توهم يا درافتادن به جهنم نااميدي و عجز رهايي يابيم. دشمن صهيونيستي با وقاحت هميشگي اش اعلام كرد كه هدف از اين عمليات (حملات هوايي به نوار غزه) خلق واقعيت هاي جديد است و اين واقعيت ها ـ همان طور كه رخدادها و حوداث مختلف نشان مي دهد ـ در هم شكستن اراده مقاومت و پايداري در ميان عرب ها و فلسطيني ها است كه اين امر به معناي برافراشتن پرچم سفيد تسليم، چشم پوشي از مسئله آزادسازي و حق تعيين سرنوشت و تسليم بي قيد و شرط در برابر پروژه هاي استعماري دشمن است و صد البته كه دشمن صهيونيستي براي تحقق اهداف مذكور از انجام هيچ جنايتي ابا ندارد. براي اينكه زياد از بحث مان دور نشويم، ذكر اين نكته ضروري است فلسطينيان بعد از پايان جنگ اكتبر (1973) آمادگي خود را براي پذيرش راهكار ايجاد دو كشور در فلسطين اعلام كردند. يكي از اين كشورها فلسطيني بود و در مناطق اشغالي 1967 برپا مي شد و كشور دوم صهيونيستي بود كه در اراضي اشغالي 1948 ايجاد مي شد ؛ البته مساحتي كه به طرف فلسطيني داده مي شد، بسيار كمتر از آن ميزاني بود كه در قطع نامه 181 تعيين شده بود. به هر حال، شوراي ملي و سازمان آزاديبخش موافقت خود را با ايجاد كشور فلسطيني در دو منطقه كرانه باختري و نوار غزه اعلام كردند و سران كشورهاي عربي نيز در كنفرانس سپتامبر 1982 خود در شهر فاس براي حمايت از موضع ساف و رهبر اين سازمان يعني ياسر عرفات، با طرح تشكيل دو كشور در سرزمين تاريخي فلسطين موافقت كردند. شايان ذكر است كه تصميم شوراي مركزي ساف در خصوص ايجاد دو كشور همان موضعي بود كه ياسر عرفات، رئيس فقيد ساف در زمان مذاكراتش با صهيونيست ها در اسلو آن را به عنوان اساس قرار داد كه البته اين مذاكرات به امضاي توافق نامه غزه ـ اريحا در سال 1993 انجاميد. مذكرات اسلو بر پايه پذيرش قطع نامه هاي 242 و 338 شوراي امنيت بنا شده و اين امر در ساختار نهايي توافق نامه اسلو ذكر شده است. ضمنا مفاد اسلو ناظر بر اين بود كه مذاكرات براي تشكيل كشور فلسطيني بعد از اجراي مرحله اول توافق نامه تداوم يابد و در دوره حداكثر 5 ساله به نتيجه برسد و بعد از آن كشور مستقل فلسطيني اعلام موجوديت نمايد. اگر با دقت به متن توافق نامه اسلو كه هنگام ضعف طرف فلسطيني به امضا رسيد و در همسويي كامل با منافع صهيونيستي بود، نگاهي بياندازيم به وضوح مي بينيم كه اشغالگران قدس خود اين توافق نامه اجحاف آميز در حق فلسطينيان را زير پا گذاردند. كشور فلسطيني كه بر اساس مفاد توافق نامه اسلو قرار بود در سال 1998 و بعد از گذشت 5 سال از امضاي توافق نامه مذكور اعلام موجوديت نمايد، در حال حاضر و بعد از سپري شدن بيش از ده سال از زمان تعيين شده هنوز خبري از ايجاد آن نيست. ضمنا مذاكرات نفس گير كمپ ديويد، واي ريور، شرم الشيخ و آناپوليس نيز باعث نشد كه حتي ذره اي از انتظارات ملت فلسطين در خصوص آزادسازي و ايجاد كشور فلسطيني تحقق يابد. در دوره بعد از امضاي توافق نامه اسلو، روند احداث شهرك هاي صهيونيست نشين به شكل چشمگيري افزايش يافت و مساحت گسترده اي از اراضي فلسطيني مصادره شد. در دوره مذكور اشغالگران قدس بر ميزان حملات گسترده خود به كرانه باختري و نوار غزه افزودند و نقطه به نقطه مناطق فلسطيني را هدف قرار مي دادند تا جايي كه رئيس تشكيلات خودگردان در مقر خود محاصره شد و اين محاصره تا زمان تشديد بيماري و نيز مرگ مشكوك وي ادامه يافت. بعد از مرگ ياسر عرفات، دولت آمريكا به شدت بر اصلاح ساختار ساف و اجراي انتخابات آزاد براي رهايي از ماترك عرفات تاكيد مي كرد كه البته اين تاكيدات تا حد فشار به ابومازن براي برگزاري انتخابات مجلس قانونگذاري فلسطين پيش رفت. انتخابات با حضور حماس برگزار شد و اين جنبش توانست اكثريت آرا را از آن خود كند و مسئول تشكيل دولت شود. جنبش حماس از همان آغاز، كارشكني هاي طرف هاي مختلف را پيش بيني مي كرد و از اين رو، در يك اقدام پيشگيرانه اعلام كرد كه در صورت موافقت رژيم صهيونيستي با تشكيل كشور مستقل فلسطيني، حاضر است كه يك توافق نامه آتش بس ده ساله امضا كند كه اين امر با مخالفت دشمن صهيونيستي و آمريكا مواجه شد. به هر حال، جنبش حماس با وجود تمامي عهدشكني هاي رژيم صهيونيستي با ميانجيگري مصر براي برقراري آتش بس شش ماهه موافقت كرد. بعد از امضاي توافق نامه آتش بس حماس خود را نسبت به آن پايبند مي دانست و حال آنكه اشغالگران قدس هيچ پايبندي به آن نداشتند. درست است كه صهيونيست هاي غاصب در طول شش ماهه گذشته حمله گسترده اي را به نوار غزه ترتيب ندادند ؛ ولي اين منطقه را هدف محاصره شديد خود قرار دادند و روند احداث شهرك هاي صهيونيست نشين را تسريع بخشيدند و ماشين جنگي آنها نيز به قتل تدريجي شهروندان مبادرت ورزيد تا جايي كه شمار قربانيان در دوره آتش بس به 500 شهيد رسيد. به دنبال پايان دوره شش ماهه توافق نامه آتش بس، گروه هاي مبارز فلسطيني آن را پايان يافته اعلام كردند و در نهايت، اشغالگران قدس اوضاع را به شكل تراژديك امروزي درآوردند. به نظر بنده، در شرايط كنوني كه دشمن صهيونيستي وحشيانه ترين جنايت ها و كشتارها را در حق شهروندان فلسطيني در نوار غزه انجام مي دهد، منطقي نيست كه به بحث درباره مسئول اين حوادث بپردازيم ؛ زيرا اين نكته كاملا مشخص است كه پروژه صهيونيسم هميشه در راستاي تجاوز و جنگ مي كوشد و براي لحظه اي نيز به دنبال صلح نبوده است و براي انجام جنايت هايش به هيچ توجيهي نياز ندارد. انتظاري كه امروز از جهان عرب مي رود، آن است كه هر كدام به نوبه خود رژيم صهيونيستي را براي متوقف ساختن تجاوزاتش عليه فلسطينيان و نيز رفع محاصره تحت فشار قرار دهند. منبع:مركز اطلاع رساني فلسطين
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 230]