واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه اعتدال: قسمت سوم و پایانی پس مسلمین در آنجا اقامت نموده و با سپر مشغول کیل کردن طلا می شوند و چون فرزندان (آنها را) تقسیم می کنند سهم هر یک از آنها سیصد دختر باکره خواهد شد، و از آن نعمت هائی که در ختیار آن ها قرار گرفته تا وقتی که خدا بخواهد استفاده می کنند، بعد از آن دجال خروج می کند و خدا قسطنطنیه را بدست مردمی که اولیاءالله هستند فتح می کند و مرگ و مرض را از آنها مرتفع می نماید تا اینکه عیسی بن مریم از آسمان بر آن ها نازل شود و به معیت او با دجال جنگ کنند. ابو امامه باهلی می گوید: رسول خدا(ص) ذکری از دجال کرد ام شریک گفت: یا رسول الله(ص) در چنین روزی مسلمین در کجایند؟ فرمود: در بیت المقدس (دجال؟) خروج می کند که آن ها را محاصره کند در آن روز مرد صالح و نیکوکاری امام مسلمین است به او می گویند: برای ما نماز صبح را بجا بیاور، موقعی که تکبیره الاحرام را گفت و داخل نماز شد عیسی بن مریم نازل می شود وقتی که آن مرد عیسی را می بیند عیسی او را می شناسد، آن مرد جلو می آید پس عیسی(ع) دست خود را بین دو کتف او نهاده به او می گوید: برای ما نماز بجا بیاور زیرا که اقامه برای تو گفته شده، پس عیسی(ع) به او اقتدا کرده پشت سر او نماز می گذارد. آنگاه می گویند: درب را بگشائید. در آن روز با دجال هفتاد هزار یهودی خواهد بود که همه آن ها دارای اسلحه و شمشیرند، وقتی که رجال به عیسی(ع) نظر می کند (از ترس یا خجل شدن) آب می شود آنچنان که قلع و سرب در آتش آب می شوند یا آن چنانکه نمک در آب، آب شود، پس فرار می کند و عیسی می گوید: من باید به تو ضربتی بزنم که آن ضربت فوت شدنی نیست، پس او را گرفته و به قتل می رساند. غیر از فرقد که از درخت یهود است و گویا نمی شود هیچ چیزی از مخلوقات خدا نیست که یک نفر یهودی آن را پناه گاه خود قرار دهد مگر اینکه خدا آن را گویا می کند تا بگوید: ای بنده مسلمان خدا، این کسیکه مرا پناه گاه خود قرار داده یهودی است او را بقتل برسان. (پس رسول خدا(ص) فرمود:) عیسی(ع) در میان امت من حاکم و امام عادلی است، عیسی(ع) صلیب (چوبه دار) را می کوبد و نابود می کند خوک را می کشد، جزیه را از بین می برد، صدقه را ترک خواهد کرد. (در آن زمان) گرگ مزاحم گوسفند نمی شود، بغض و دشمنی بر طرف می شود، اذیت و درندگی هر حیوانی به طوری از بین می رود که اگر طفل نوزادی انگشت خود را در دهانه کندوی عسل بگذارد زنبور او را ضرری نمی رساند، شیر، بچه را ملاقات می کند ولی ضرری به او نمی رساند، شیر درنده در میان شتران چون سگی است که آن ها را نگهبانی کند، گرگ دربین گوسفندان نظیر سگ گله خواهد بود، زمین مملو از مسلمین می شود، سلطنت کفار گرفته خواهد شد، سلطنتی برای غیر از اسلام نیست، زمین چون سفره نقره می شود، زمین گیاهان خود را آن طور می رویاند که در زمان آدم(ع) بوده، چند نفر که به دور یک گرده نان جمع شوند (و از آن بخورند) همه آن ها را سیر می کند، یک عدد انار را که چند نفر بخورند آن ها را سیر می کند، (قیمت) گاو چنین و چنان (ارزان) می شود (قیمت) اسب چند درهمی خواهد شد. کعب می گوید: عیسی بن مریم، نزدیک پل سفیدی که جنب دروازه دمشق است نزول می کند درحالتی که قطعه ابری او را حمل می کند و دو دست خود را بر کتف دو ملک نهاده و دو ریطه با آن حضرت است که یکی از آن ها را پوشیده و دیگری را نپوشیده و موقعی که سر خود را بزیر می اندازد شیئی شبیه به لولو از آن می چکد. پس ملت یهود نزد آن حضرت آمده می گویند ما اصحاب تو هستیم، آن بزرگوار می گوید: دروغ می گوئید، سپس نصارا خدمت او آمده می گویند: ما یاران توایم، می فرماید: دروغ می گوئید، بلکه اصحاب من مهاجرینی هستند که باقیمانده اصحاب جنگ و جهادند. بعد از آن می آید در مجمع مسلمین و می بیند که آن ها با خلیفه خود نماز می خوانند، عیسی عقب می ماند که به او اقتدا کند، خلیفه مسلمین به عیسی می گوید: جلو به ایست تا بتو اقتدا کنیم می گوید: نه، شما با اصحاب خود نماز بگذار زیرا که خدا از تو راضی است، من برای اینکه وزیر باشم فرستاده شده ام نه برای اینکه امیر باشم. آنگاه خلیفه مهاجرین با یاران خود فقط یک مرتبه دو رکعت نماز می خوانند و عیسی(ع) هم در میان آن ها است. و در حدیث دیگر است که حذیفه بن یمان از رسول خدا(ص) روایت کرده که فرمود: عیسی(ع) نزول می کند و مردم به او خوش آمد گفته از آمدن او خوشوقت می شوند زیرا که عیسی(ع) حدیث رسول خدا را تصدیق می کند، آنگاه به مؤذن می گوید نماز را اقامه کن، مردم به عیسی می گویند جلو به ایست تا ما به تو اقتدا کنیم، در جواب آن ها می گوید، شما بروید و با امام خود نماز بخوانید زیرا که او نیکو امامی است، مسلمین با امام خود نماز می گذارند و عیسی بن مریم هم بان حضرت اقتدا می کند.
دوشنبه ، ۳اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه اعتدال]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]