محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827462541
متحول شد و در انتخابات شرکت می‌کند
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۵:۲۹
خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز رضا ساکی همسایه‌ای داریم که الهه غر است. یعنی از صبح که از خواب بیدار می‌شود غر می‌زند تا شب. این همسایه ما آدمی معمولی است؛ یعنی هم خودش معمولی است هم درآمدش و هم قیافه‌اش. مثل خود من. همسایه ما سال‌هاست در مملکت خودش زندگی می‌کند چون نه مغز بوده که فرار کند، نه پول داشته که مهاجرت کند و نه قیافه که عاشق چشم‌وابرویش بشوند. دقیقا مثل من که همین جا مانده‌ام و همین جا هم خواهم مرد. همسایه‌مان اما از صبح تا شب غر می‌زند، طوری که فکر می‌کنند مغزی بوده که مانع فرارش شده‌اند یا میلیاردری بوده که مانع مهاجرتش شده‌اند و یا زیبارویی بوده که نگذاشته‌اند مشهور بشود. اما واقعیت این است او یک شهروند معمولی است. مثل من. همسایه‌مان اما از صبح تا شب غر می‌زند و هی می‌گوید: با این نوناشون، با این گوشتاشون، با این صداوسیماشون، با این مبلاشون، با این کنسرواشون، با این اتوبوساشون، با این خیابوناشون، با این سریالاشون، با این ماشیناشون، با این گشت ارشاداشون، با این سینماشون، با این نوروزاشون و... وقتی هم من را می‌بیند می‌گوید: با این طنزنویساشون. خیلی‌ها فکر می‌کنند همسایه به خیلی از کشورهای جهان سفر کرده است که این‌طوری از همه چیز می‌نالد اما همسایه ما فقط یک بار در زندگی سفر کرده است و وقتی به سد کرج رسیده گفته است با این سدهاشون و برگشته است تهران! امروز اما همسایه‌مان از صبح که بیدار شده بود به جای غر زدن معمولی بلند‌بلند می‌گفت: با این نوناشون من در انتخابات شرکت می‌کنم، با این سینماشون من در انتخابات شرکت می‌کنم، با این کنسرواشون من در انتخابات شرکت می‌کنم و... دلیل را که پرسیدم گفت: دکتر اعصاب روش جدیدی برای من تجویز کرده و گفته است هر وقت غر زدم در ادامه‌اش بگویم من در انتخابات شرکت می‌کنم. برایم دو نوبت رای دادن هم در روز جمعه تجویز کرده است و الان به زندگی احساس بهتری دارم. بعد گفت: با این زندگی‌هاشون من در انتخابات شرکت می‌کنم. باقی بقای‌تان انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 59]
-
سرگرمی
پربازدیدترینها