تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه نيت فاسد شود، بلا و گرفتارى پيش مى آيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820962704




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ریشه یابی آسیب های اجتماعی در دوران کودکی


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: تا همین چند سال پیش، صبوری یک زن در برابر مشکلات و حتی بدرفتاری های شوهرش، صفتی پسندیده به شمار می رفت و تحت عناوینی مانند نجابت و وفاداری تحسین می شد. به همین ترتیب، طلاق در بسیاری از خانواده ها امری نکوهیده بود و آخرین راه حل اختلاف های زناشویی به حساب می آمد. دیر زمانی نیست که اوضاع عوض شده است و کمتر کسی از زنانی که خودشان کار می کنند، توقع دارد که اعتیاد، ناخن خشکی یا دست بزن شوهرشان را تحمل کنند و دم برنیاورند. طلاق در بسیاری از خانواده ها اتفاق افتاده و قبح آن را از میان برده است. به همین ترتیب سایر مسایل زناشویی نیز دستخوش تغییراتی شده و حتی گاهی ارزش ها و ضد ارزش ها در حال تغییر مکان به سوی همدیگر است. این تغییرات که در بازه زمانی کوتاهی اتفاق می افتد، می تواند عامل به وجود آمدن انواع آسیب های جدید اجتماعی باشد که اگر درست شناخته نشود، امکان برخورد کارشناسانه و به موقع را از نهادهای مرتبط با خانواده می گیرد و به سرعت تبدیل به بحران می شود؛ کما این که پیش از این نیز جامعه شناسان و روان شناسان، هشدارهای جدی درباره وقوع آسیب های جدید اجتماعی داده بودند و همچنان آینده خوبی را برای مسایل مبتلابه جامعه و خانواده ها، متصور نیستند که در این میان، رسانه ها و مسئولان، نقشی بیش از پیش با اهمیت پیدا می کنند. رسانه باید نظرات کارشناسان را به درستی به جامعه و نهادهای مرتبط با امور خانواده منتقل کند و مسئولان باید با اعتماد به نظرات کارشناسان، راه را برای اجرای راهکارهای پیشنهادی آنان، هموار سازند. حوزه سهل و ممتنع خانواده دکتر مهدی میرمحمدصادقی ـ مدیر دفتر مشاوره و امور روان شناختی سازمان بهزیستی کشور، با بیان این که حوزه خانواده در ایران در حال دگرگونی های جدی است، می گوید: دیدگاه زنان و دختران ایرانی نسبت به حوزه های خانواده و مسایل جنسی، به شدت تغییر کرده است. این که یک شبکه ماهواره ای فارسی زبان، جامعه هدف خود را زنان خانه دار اعلام می کند- که اتفاقا هدف بسیار دقیقی است- نشان می دهد که اگر کسی بتواند نگرش زنان جامعه ای را درباره یک موضوع، مثلا در حوزه مسایل جنسی، تغییر دهد، در کل آن جامعه تحولی اتفاق می افتد. وی می افزاید: حوزه خانوادگی، سهل و ممتنع است، یعنی از فرط سادگی، پیچیده به نظر می رسد. ما با بحرانی در حوزه طلاق مواجهیم که از سال 1381 قابل پیش بینی بود، اما رسانه ها به موقع به اعلام این مسأله نپرداختند. وقتی هم که رسانه درست اقدام نکند، صدای کارشناسان و جامعه شناسان به جایی نمی رسد. در حال حاضر ممکن است خیلی ها فکر کنند که اقدامات آنها، آمار طلاق را کاهش داده است. اما این ادامه همان روند طبیعی است که قابل پیش بینی بود؛ البته اقدامات اجرایی، آموزشی و تخصصی قطعاً در کاهش آمار آسیب های اجتماعی، موثر است. اهمیت آموزش های پیش از ازدواج دکتر میرمحمدصادقی با اشاره به این موضوع که حرکات هیجانی در مورد طلاق بسیار زیاد شده است، می افزاید: شوخی معروفی می گوید که ریشه طلاق، ازدواج است! در این شوخی، حقیقتی وجود دارد؛ زیرا اگر ازدواج ها بر مبنای درست شکل بگیرد، آمار طلاق نیز پایین می آید. تحقیقات نشان داده است که در آمریکا، آموزش های پیش از ازدواج، به کاهش 40 الی 70 درصدی آمارهای طلاق می انجامد. وی می گوید: پیش از این نهاد خانواده در ایران، گسترده بود و آموزش های لازم برای زندگی، سینه به سینه به افراد منتقل می شد و هرکس تا وقتی به سن ازدواج می رسید، چند مراسم خواستگاری و عقد را از نزدیک دیده بود. الان وقتی قرار است برای دختری خواستگار بیاید، پدر خانواده، بعد از ازدواج خودش، اولین مراسم خواستگاری است که قرار است پشت سر بگذارد. حوزه های خویشاوندی و کودکی مدیر دفتر مشاوره و امور روانشناختی سازمان بهزیستی کشور می گوید: اگرچه آموزش های پیش از ازدواج بسیار مهم است، اما اگر یک قدم عقب تر برویم، به حوزه مهم دیگری با عنوان «حوزه خویشاوندی» می رسیم که تعداد فاکتورهای ریسک در آن، بالاست. مثلا تحقیقات نشان می دهد فرزندی که ارتباط خانواده او با خانواده پدری اش قطع شده است، در آینده با احتمال بیشتری ممکن است با خانواده همسرش قطع رابطه کند. همین طور احتمال وقوع طلاق در زندگی فرزندان خانواده ای که یک قهر جدی خانوادگی در آنها وجود دارد، بیشتر است؛ زیرا فرزندی که با قطع ارتباطات خویشاوندی مواجه شده است، در آینده این قدرت را دارد که یک سیستم ارتباطی دیگر را قطع کند. دکتر میرمحمدصادقی می افزاید: یک قدم عقب تر از حوزه خویشاوندی، به دوران کودکی می رسیم. به واقع می توان گفت که برنامه و مسیر زندگی ما در دوران کودکی، بارگذاری شده است و در نوجوانی و جوانی، صرفاً مجری این برنامه هستیم. اگر می خواهید بدانید که فرزندتان با چگونه آدمی ازدواج خواهد کرد، ببینید که در دوران کودکی با چه کسی بازی می کند؛ زیرا به احتمال زیاد در آینده هم همسری شبیه به همبازی دوران کودکی اش انتخاب خواهد کرد. او در بیان مثالی برای این موضوع می گوید: موردی داشتیم که مرد جوانی با خانواده مذهبی، به دختران غیرمذهبی علاقه نشان می داد. با بررسی های بیشتر مشخص شد در دوران کودکی اش به خانه عروس و داماد جوان همسایه می رفته و چون آن خانم جوان با او مهربان بود و برایش کارتون می گذاشت و خوراکی های خوشمزه می خرید، لذت کودکانه ای برده که در بزرگسالی هم به دنبال مشابه آن می گردد و ناخودآگاه چنین همسری را طلب می کند. بنابراین اگر می خواهیم یک آسیب اجتماعی را از میان ببریم، ابتدا باید در سیستم کودکی تغییراتی بدهیم و بعد به حوزه های خویشاوندی و ازدواج برسیم. تجارب و روابط کودکانه ما در بزرگسالی مان تأثیر مستقیم، اما ناهشیار دارد. این تأثیرات می توانند عامل ازدواج، دعواهای زناشویی و طلاق باشند. دو ماجرای واقعی خانمی با 3 فرزند قصد جداشدن از شوهرش را دارد. مشاور خانواده، دلایل او را منطقی و محکمه پسند می بیند، اما برای بررسی ریشه های کودکانه این تصمیم، از او می پرسد شوهرت تو را به یاد چه کسی می انداخت که به او علاقه مند شدی؟ زن می گوید برادرم! مشاور می گوید: سپس پرسیدم الان چطور، شبیه چه کسی است؟ گفت الان رفتارهایش شبیه پدرم است. من از 15 سالگی با پدرم قهر کردم، چون مادرم را خیلی اذیت می کرد. وقتی 18 ساله شدم پدرم فوت کرد، اما هنوز او را نبخشیده ام، حتی یک بار به خوابم آمد و گفت من زیر درخت توت هستم، اگر کارم داشتی به آنجا بیا. از آن روز به بعد دیگر به درخت توت سر نزدم. با شوهر آن خانم صحبت کردم و داستان را گفتم. او گفت اگر مرا شبیه پدرش می بیند که کار تمام است، چون همسرم رابطه خیلی بدی با پدرش داشته است. آنجا بود که فهمیدم به جای بررسی مشکلات آن خانم با همسرش، باید به بررسی مشکلات او با پدرش بپردازم. چند جلسه روانکاوی باعث شد او یک شب جمعه به خانه و محله کودکی اش سر بزند و بعد پیش آن درخت توت برود و برای پدرش خیرات کند. همچنین بر سر مزار پدرش رفت و فاتحه خواند و با او آشتی کرد و در نتیجه روابطش با شوهرش هم بهبود یافت! این مشاور خانواده در بیان یک مثال دیگر از تأثیر وقایع دوران کودکی در زندگی زناشویی می گوید: زن و شوهری مدام کتک کاری داشتند و مرد، زن را مورد ضرب و شتم قرار می داد و حتی یک بار دست خانم را قلم کرده بود. با بررسی های بیشتر متوجه شدیم که مرد، غیظی را که در دوران کودکی از پدرش داشت، سر همسرش خالی می کند، زیرا همسر او مثل پدرش، نمی گذاشت او فوتبال بازی کند و به علایقش برسد. آنجا بود که دریافتیم باید روی رابطه مرد جوان با پدرش کار کنیم، بنابراین با پدر او صحبت کردیم و او توانست با توجه و محبت و حتی کمک مالی، در از میان بردن تصویرهای ناخوشایند کودکی از ذهن پسرش، تأثیر داشته باشد. ریسک فاکتورهای طلاق دکتر مهدی میرمحمدصادقی می گوید: این که خانواده های جدید متزلزل شده اند، ریشه در خانواده های دوران کودکی دارد. مردی خیانت می کند که در کودکی خیانت دیده باشد. بچه ای که در کودکی کتک خورده است، در آینده هم احتمال بیشتری دارد که کتک بزند یا کتک بخورد. دختری که با پدر و برادرش ناسازگار است، امکان بیشتری برای طلاق دارد و پسری که با خواهر و مادرش نمی سازد نیز همین طور. شاید درست تر از این که می گویند «مادر را ببین، دختر را بگیر»، این باشد که اول روابط دختر با پدر و برادرش و یا پسر را با خواهر و مادرش ببین و بعد برای ازدواج تصمیم بگیر! وی تأکید می کند: در حال حاضر، دوستان خانوادگی نیز به نوعی خویشاوند به حساب می آیند و نوع رابطه با آنان می تواند در آینده کودکان خانواده نقش داشته باشد. مدیر دفتر مشاوره و امور روان شناختی سازمان بهزیستی کل کشور می افزاید: خانمی از مراجعان من ازدواج نکرده بود، اما چندین دوست اجتماعی از میان آقایان داشت. در معرفی و توجیه ارتباطش با آنان می گفت فلانی برایم لطیفه می فرستد، با بهمانی بحث های روشنفکری می کنم، فلانی راننده آژانسم است... او عقیده داشت که همه مردان خائن هستند و وقتی دوستان بیشتری داشته باشد، حتی اگر 2 نفر از آنها ترکش کردند، بقیه باقی می مانند. به این ترتیب برای خودش حاشیه امن ایجاد کرده بود. من احتمال دادم این خانم در کودکی خیانت دیده باشد. ماجراهای کودکی اش را بررسی کردیم و در نهایت به یک حادثه رسیدیم. او گفت من و دخترعمو و پسرعمویم تقریبا همسن هستیم. من در عالم بچگی پسرعمویم را عاشقانه دوست داشتم، اما متوجه شدم او به دخترعمویم که بزرگ تر از من بود علاقه دارد. وقتی متوجه ارتباط آنان شدم، ضربه روحی سختی خوردم و از آن زمان بود که فکر کردم همه مردان همین طور هستند. با مشخص شدن ریشه های رفتاری آن خانم، درمان روانکاوانه او آغاز شد و بعد از دو سه ماه، جراحت های روحی دوران کودکی اش هم حل و هضم شد، در نتیجه آن خانم کم کم دوستان مرد را کنار گذاشت و در نهایت ازدواج کرد.وی با بیان این که مسایل خانوادگی ممکن است ریشه در جاهای دیگری داشته باشند، می افزاید: در تحلیل و ریشه یابی این مسایل، درست مثل بازی بیلیارد، نباید مستقیم به هدف بزنیم. باید قدری پیچیده تر، اما مبتنی بر تئوری و دیدگاه های تجربه شده عمل کنیم. یعنی نقاط دیگری را در نظر بگیریم و از راه آنها، به هدف اصلی برسیم. انواع آزارهای کودکی دکتر مهدی میرمحمدصادقی در طبقه بندی آزارهای کودکی می گوید: این آزارها به چند دسته تقسیم می شود، اول آزارهای جنسی، یعنی اتفاقاتی مانند دیدن تصاویر نامناسب، مورد تعرض قرار گرفتن در کودکی یا دیدن رابطه پدر و مادر که می تواند تأثیرات عمیقی در ذهن کودک به جا بگذارد. حتی این که در حال حاضر دیوارهای خانه ها بسیار نازک است و امکان انتقال صدا را دارد، ممکن است باعث تشدید مشکلات شود و در آینده نزدیک، جامعه ای پرهیجان تر یا سردتر به لحاظ جنسی پدید آید. دوم، آزارهای کلامی مانند فحاشی شنیدن که اگر بار جنسی داشته باشد، می تواند آزار جنسی هم به حساب بیاید. سوم آزارهای عاطفی مانند محبت ندیدن که می تواند فرد را به لحاظ احساسی درگیر کند. وی مثال می زند: انواع این آزارها در میان مراجعان ما دیده می شود. خانمی که در کودکی مورد آزارهای روانی پدر شکاکش قرار داشت، بعدها با وجود آن که نامزدش کتکش می زند و رهایش می سازد، اعتراض نمی کند و حتی 3 ماه بعد که پسر برمی گردد، او را می بخشد، زیرا از بچگی با این فضا آشنا بوده و چنان پدری داشته و چون در ذهنش نهادینه شده است که هیچ کس پدرش را از خود نمی راند، قادر به رد کردن نامزد خشن خود هم نبوده است. رسانه ها و آسیب های اجتماعی دکتر سهیلا خلجی ـ مدرس روزنامه نگاری، با اشاره به موضوع زنان سرپرست خانوار می گوید: اکنون ما با در پیش گرفتن رویکردهای اشتباه، ناخودآگاه درحال پدید آوردن و تربیت این زنان هستیم. در بسیاری از موارد، داستان به این شکل است که یک زن وارد زندگی زن دیگری می شود و آن را از هم می پاشد. زنی که زندگی اش از هم پاشیده است و اغلب هیچ مهارت و توانایی ندارد، بعد از یک سال، بالاجبار وارد همان چرخه ای می شود که خود از آن آسیب دیده است، یعنی مجبور می شود وارد زندگی زن دیگری شود و آن را از هم بپاشد. ما به چنین زنانی، امکانات می دهیم و برایشان کلاس های آموزشی می گذاریم و تحت عنوان زنان سرپرست خانواده از آنان حمایت می کنیم. اما چرا رسانه ها سوال نمی کنند که این چرخه چگونه به وجود آمده است و چرا نمی گویند بسیاری از «زنان سرپرست خانواده» حاصل طلاق و بدسرپرستی هستند؟ این چرخه مدام خود را باز تولید می کند، بی آن که ما به مطالبه گری در خصوص ریشه های به وجود آمدن آن، بیندیشیم. دکتر خلجی با تأکید بر مسئولیت رسانه ها در برابر آسیب های اجتماعی می گوید: ازدواج در حال تبدیل شدن از ارزش به ضد ارزش است و متأسفانه بسیاری از رسانه ها، به جای ایفای مسئولیت خود در زمینه آگاهی بخشی و اطلاع رسانی با رویکرد پیشگیرانه، تبدیل به مکانی برای بیان مسایل تفریحی و سرگرم کننده شده اند.وی تأکید می کند: وقتی عادت کنیم فیلم یک تعرض یا زورگیری را گوشی به گوشی برای همدیگر بفرستیم، در واقع داریم حساسیت نسبت به یک آسیب اجتماعی را از دست می دهیم. رویکرد پیشگیرانه دکتر علی اصغر محکی ـ استادیار پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، با بیان این که خانواده همان طور که می تواند منشاء آسیب ها باشد، می تواند به حل آن ها نیز کمک کند، می گوید: با نگاه واقع بینانه به رویکردهای اجتماع محور و در نظر گرفتن اولویت ها و برنامه های محلی و استفاده از مشارکت های مردم، می توان امیدوار بود که گامی در راه مدیریت آسیب های اجتماعی که اکنون نهاد خانواده را نشانه رفته است، برداشته شود. وی با تأکید بر ضرورت درپیش گرفتن رویکردهای پیشگیرانه در برابر آسیب های اجتماعی می افزاید: رویکرد پیشگیرانه یعنی پیش از آن که آسیب ها به وجود بیایند و به بحران تبدیل شوند، به مسأله ورود پیدا کنیم و در ارتقای بهداشت روانی جامعه بکوشیم. این سطح اول راهکارهای مناسب در برابر آسیب های اجتماعی است. سطح دوم راهکارها، زمانی انجام می گیرد که آسیب ها به وجود آمده است و باید با آن ها مواجهه ای سریع صورت گیرد. کار ما اکنون از این مراحل گذشته است و در سطح سوم قرار داریم؛ به طوری که اگر مسئولان و رسانه ها به میدان نیایند و اقدام های همه جانبه ای انجام ندهند، وضعیت از کنترل خارج می شود. متأسفانه در چند دهه گذشته، رویکرد ما عمدتا رویکرد امنیتی و انتظامی بوده است که سطح چهارم مواجهه با آسیب های اجتماعی به شمار می آید؛ یعنی برخورد از نوع صلبی که باعث زیرزمینی شدن آسیب ها می شود. ارمغان زمان فشمی


یکشنبه ، ۲اسفند۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 44]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن