واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: گزارش سخنراني حميد سمندريان در خانهي سينما حميد سمندريان: سبك هنري ديدني است نه تعريفكردني
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: فرهنگ و هنر - سينما
حميد سمندريان معتقد است: نميتوان سبكهاي بازيگري را با نوشتن توضيح داد بلكه سبك بايد به مرحله عمل برسد و ديده شود.
به گزارش خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين كارگردان و مدرس تئاتر كه عصر روز گذشته (21 خرداد ماه)در خانه سينما سخن ميگفت با بيان اين مطلب ادامه داد: نمايش يك امر ديدني است و با توضيح نميتوان آن را در ذهن تماشاگر تجسم بخشيد چراكه نمايش براي ديدهشدن بايد از حيطه ادبيات بيرون بيايد و به كنش نمايشي تبديل شود.
كارگردان «ملاقات بانوي سالخورده» نياز انسانها را مهمترين دليل پيدايش سبكهاي هنري برشمرد و يادآور شد: سبكهاي هنري براساس نياز انسانها در دورههاي متفاوت پديد آمدهاند و از آنجا كه فطرت انسان محدوديتي ندارد، رشد و پيشرفت و تغيير اين سبكها نيز همواره تداوم دارد.
او در توضيح چگونگي پيدايش هنر و سبكهاي هنري تشريح كرد: بشر اوليه براي مصونشدن از بلاهاي طبيعي، سخن گفتن به زبان طبيعت را كه همان حركت است، آموخت و به اين ترتيب هنر رقص پديد آمد ، هرچند سازندگان اين هنر هرگز از اختراع آن آگاه نبودند. به مرور و با تغيير ابزار و پيشرفت زندگي، سبكهاي ديگر پديد آمدند كه پيدايش آنها هرگز به بنبست نميرسد.
اين مدرس تئاتر سپس در توضيح «سبك» گفت: سبك نوع تلفيق و امتزاجي است كه انسان آن را به كار ميگيرد و با درآميختن با خودش آن را كامل ميكند كه البته اين سبك هميشه هم كامل يا نو نيست چراكه گاهي شناخت درست و كاملي از خود نداريم.
سمندريان در ادامه اين نشست با اشاره به وجود برخي از ناآگاهيهاي نسل جوان نسبت به سبكهاي هنري گذشته، اظهارتأسف كرد: درحال حاضر بسياري از جوانان ما تصور ميكنند سبك نويني را كشف كردهاند و اين تصور از آنجا ناشي ميشود كه اين افراد نسبت به يافتههاي نسلهاي گذشته آگاهي كاملي ندارند.
كارگردان «بازي استريندبرگ» از غريزه و دانش به عنوان دو عنصر ضروري براي آفرينش اثر هنري نام برد و اضافه كرد: دانش و آگاهي، پيشنياز خلاقيت است و نوآوري بدون وجود اين عنصر راه به جايي نميبرد، ضمن اينكه بدون استعداد و غريزه كه ميتواند ذاتي يا اكتسابي باشد نيز آفرينش اثر هنري امكانپذير نيست ،البته فراموش نكنيم كه خلاقيت حتما بايد با معنا باشد.
حميد سمندريان در ادامه اين نشست به بيان ويژگيهاي سبكهاي گوناگون هنري اعم از ناتورئاليستي، رئاليستي، اكسپرسيونيستي و سمبوليستي پرداخت.
به گزارش ايسنا، به اعتقاد كارگردان «ازدواج آقاي ميسيسيپي» در سبك ناتورئاليستي وقايع يك زندگي عينا نشان داده ميشوند بنابراين اين سبك به معناي بازتاب يك طبيعت بدون دخالت هرگونه عنصر اضافه است درحاليكه سبك رئاليسم لايه زيريني از حقيقت را در خود دارد. به اين معنا كه دلايل وقوع اتفاقات در اين سبك موردتوجه قرار ميگيرد.
سمندريان افزود: علي رغم حضور سبكهاي جديد ، دو سبك رئاليسم و ناتورئاليسم به دليل نزديكيشان به طبيعت بشر همچنان وجود دارند.
او در توضيح سبك اكسپرسيونيستي هم گفت: در اين سبك طبيعت به صورت فشرده نشان داده ميشود بنابراين تمام زوايد آن حذف ميشود و در اين ميان هنرمندي موفق است كه اضافات را به خوبي كشف و حذف كند.
اين مدرس تئاتر اظهار داشت: سبك اكسپرسيونيستي تخيل تماشاگر را به كار مياندازد و برخلاف دو سبك قبلي دلايل رويدادها را نشان نميدهد بلكه تحليل بعد از اتفاقات را از زواياي گوناگون مورد بررسي قرار ميدهد به همين دليل هم زمان رويدادها به عقب ميرود و هم تماشاگر در ماجراهاي صحنه شركت ميكند.
او سپس به بيان ويژگيهاي سبك سمبوليسم پرداخت و يادآور شد: در اين سبك ،از يك عنصر معناي عنصر ديگري گرفته ميشود بنابراين بايد چيزي را به نمايش بگذاريم كه بخش ديگري از آن در ذهن مخاطب وجود داشته باشد و اگر اين تداعي صورت نگيرد هنرمند در بيان منظور خود دچار مشكل ميشود.
او در ادامه سخنان خود به تشريح ويژگيهاي بازيگري در دو سبك بزرگ «استانيسلاوسكي» و «برتولت برشت» پرداخت و گفت: در شيوه استانيسلاوسكي وقايع به صورت كاملا رئال روايت ميشود، بنابراين تماشاگر كاملا درگير احساسات روي صحنه ميشود، اما برشت براي تكميل اين شيوه به بازيگران گفت كنار نقش خود بايستند و معرف آن باشند نه اينكه حس نقش را به صورت كاملا واقعي به تماشاگر منتقل كنند و او را آنچنان تحتتأثير قرار بدهند كه از واقعيت خود جدا شود. بنابراين در تئاتر برشت تماشاگر قاضي نقش است.
به گفته او سبك بازيگري به معناي پيادهشدن يك ايدئولوژي در جسم بازيگر است و راه فهم آن تعريف آن نيست، بلكه عملكرد آن است.
او سپس درباره تفاوت بازيگري در تئاتر و سينما عنوان كرد: تماشاگر تئاتر صحنه را با چشم خود ميبيند اما تماشاگر سينما وقايع را با واسطه چشم دوربين – لنز – ميبيند، ضمن اينكه در سالن تئاتر تماشاگر ساكن است و هريك از تماشاگران بسته به فاصلهاي كه از صحنه دارند، نمايش را از زاويه خاصي ميبينند اما در سينما با عوضشدن موقعيت بازيگر، تماشاگر همراه او ميشود.
سمندريان كه اغلب متون خارجي را اجرا كرده است در پاسخ به پرسش يكي از حاضران درباره عدم اجراي نمايشنامههاي ايراني تصريح كرد: به اجراي نمايشنامههاي «مرگ يزدگرد» و «فتحنامه كلات» بسيار علاقهمند بودم اما چون بهرام بيضايي نمايشنامه «مرگ يزدگرد» را به بهترين شكل اجرا كرده بود از اجراي آن منصرف شدم و «فتحنامه كلات» هم مجوز اجرا نگرفت.
او اضافه كرد: هميشه نمايشنامههايي را براي اجرا انتخاب ميكنم كه ذهن مرا به هم بريزند و آثاري را كه به آساني مطلب را عنوان ميكنند، دوست ندارم بلكه اثري را دوست دارم كه مرا رنج بدهد.
به گزارش ايسنا در پايان اين نشست «علي رامز» لوح تقدير و هديهاي را به نمايندگي از انجمن بازيگران خانه سينما به سمندريان اهدا كرد.
انتهاي پيام
چهارشنبه 22 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]