محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1842812668
پشت پرده عزل و نصب داماد احمدی نژاد در سازمان ملی استاندارد
واضح آرشیو وب فارسی:نصر نیوز: نصر: سازمان ملی استاندارد کشور به عنوان یکی از تخصصی ترین سازمان های کشور همواره مورد توجه دولت های بوده است.به گزارش نصر، این سازمان که در دوره های مختلف با تغییرات مدیریتی مواجه شده بود در دوران دولت دهم با تغییراتی چالشی مواجه شد که در آن دوران به صدر خبر ها آمد. عزل و نصب هایی که در کمتر از چند هفته رخ داد ولی حاشیه هایی بزرگتر از متن داشت. "نظام الدین برزگری" که از سال 1389 به عنوان رئیس سازمان ملی استاندارد کشور منصوب شده بود به یک باره و بدون اطلاع قبلی برکنار و خورشیدی داماد محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت سکانداری این سازمان تخصصی و مهم را عهده دار شد. پذیرش مسئولیتی که عمرش کوتاه بود و دو هفته بعد برزگری بازگشت و مدیریت مجموعه را از سر گرفت. این عزل و نصب ها پشت پرده جالبی داشت که هیچ گاه مطرح نشد ولی مهندس برزگری در گفت و گویی با نصر برای اولین بار به تشریح آن پرداخت. وی در تشریح این ماجرا گفت: شاید این برای خیلی ها جای سوال باشد که اصلا چطور شد که من در دولت آقای احمدی نژاد به مدیریت سازمان ملی استاندارد منصوب شدم. قبلا هم گفتم که بنده همیشه مشی "اعتدال" را پیش گرفته ام و تخصصی کار کرده ام. در دوره آقای سید محمد خاتمی معاون سازمان ملی استاندارد بودم و در آن زمان یک سری پیشنهادهایی ارائه دادم از جمله بحث استانداردسازی خودرو را پیشنهاد و تدوین کردم. ما سالانه 28 هزار نفر در تصادفات جاده ای کشته داشتیم و ما آمدیم گفتیم حداقل استاندارد ایمنی خودروها باید رعایت شود، ما این را پیگیری کردیم اما آقایان خودروساز 5 سال فرصت خواستند و شورای عالی استاندراد هم با خواسته آنها موافقت کرد. خودروسازی ها معمولا لابی های قدرتمندی داشته اند. به هر حال تا پایان سال 89 باید این استانداردها در خودروسازی ها پیاده می شد تا اینکه رئیس سازمان به استانداری خراسان منصوب شد. شاید جالب باشد بدانید که 3 ماه سازمان ملی استاندارد بدون سرپرست اداره شد تا اینکه به عبدالحمید ثمره هاشمی حکم ریاست داده شد، اما ایشان هیچگونه اطلاعاتی درباره استاندارد نداشت و قبلا مدیرکل صدا وسیمای یکی از استان ها بود، حکم اش را زدند آمد دید و نمی تواند کار کند، خلاصه حکم ایشان لغو می شود تا اینکه بدون اطلاع من تا 24 مهر برای من حکم سرپرستی زدند تا اینکه آقای دکتر داوودی معاون اول دوره اول آقای احمدی نژاد سفارش کرده بود که حکم رئیس سازمان را به نام من بزنند. مصیبت های ما از 89 شروع شد و من برای وزیر نامه نوشتم که 5 خودرو استانداردهای ما را تامین نمی کنند. بعد فشارهای خودروسازان دوباره شروع شد، به وزیر نامه نوشتم بایگانی شد، دوباره نوشتم بایگانی شد تا اینکه من یک مصاحبه مطبوعاتی ترتیب دادم و اعلام کردم که این خودروها از نظر ما غیر استاندارد هستند و مردم نخرند، بعد وزیر به من تلفن کرد و گفت این چه مصاحبه ای است که کرده ای؟ کارخانجات خودروسازی ضرر می کنند و... برو صحبت هایت را تکذیب کن. من هم گفتم نمی توانم چنین کاری انجام دهم، گفت من می گویم تکذیب کن، من هم گفتم من هم می گویم نمی توانم تکذیب کنم. وزیر گفت: اگر اینطوری باشد من فردا می روم پیش آقای رئیس جمهور، بعد دیگر شما نیستید، من هم گفتم شما همین امروز بروید پیش رئیس جمهور منم از فردا نمی آیم. بعد از این قضیه سه ساعت طول نکشید که مشاور رسانه ای وزیر به من زنگ زد و گفت "چرا اینقدر یک دنده ای؟ بابا وزیر یه چیزی گفت شما هم یک چیز دو پهلو برای رسانه ها می نوشتید قضیه تمام می شد، آقای وزیر به من می گفت حرف هایی که بین من و برزگری رد و بدل شد را از دلش در بیار." بعد وزیر خودش زنگ زد و من سر کار برگشتم. بعد از آن قضیه چندین مورد دیگر هم پیش آمد تا اینکه آقای مشایی هم در یک مسئله ای اظهار نظر غیر مسئولانه کرد که باید فلان محموله ترخیص شود من هم مخالفت کردم و گفتم آلودگی این محموله بسیار بالاست و نمی توانم استاندارد آن را تایید کنم. این شرایط ادامه یافت تا مدیرکل روابط عمومی سازمان یک روز آمد پیش من و گفت شورای عالی استاندارد با اجماع آقای "مهدی خورشیدی" را به جای شما منصوب کردند. گفتم انشاالله خیر هست. جالب بود که بلا فاصله از دفتر رئیس جمهور زنگ زند و گفتند آقای رئیس جمهور تاکید دارند دفتر را زود تحویل بدهید تا بعدا مراسم تودیع و معارفه انجام شود. داماد آقای احمدی نژاد بعد از چند ساعت آمد و دفتر را تحویل گرفت و یکی دو هفته بود تا از مجلس با 47 امضا به رئیس جمهور اخطار دادند. شب دوشنبه اتفاق دیگری افتاد و از جای دیگری به آقای احمدی نژاد گفتند این مسئله را زود جمع کن. چون ظاهرا رسانه های خارجی هم حساس شده بودند و شب از دفتر ویژه رئیس جمهور زنگ زدند و گفتند فردا صبح حتما برگرد سرکارت، من هم قبول نکردم بعد دوباره تماس گرفتند و بسیار تاکید کردند... خلاصه دوران خیلی عجیبی بود.
شنبه ، ۱اسفند۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نصر نیوز]
[مشاهده در: www.nasrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]
-
گوناگون
پربازدیدترینها