واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: اظهار محبت به جنس مخالف اگر كسي بخواهد با فردي فقط براي مدتي دوست باشد و به او اظهار محبت كند (نه دراز مدت)، مطمئناً با اين وابستگي به وجود آمده ، امكان جدا شدن از يكديگر از نظر رواني بسيار سخت و مشكل آفرين است... اظهار محبت به جنس مخالف دوست داشتن گناه است؟ 1- وابستگي با شكلگيري روابط عاطفي بين دختر و پسر و افزايش تدريجي آن، زمينه وابستگي آنها به يكديگر و تشديد آن فراهم ميشود. از آن جا كه نياز به محبت ورزيدن و مورد محبت واقع شدن در دوران جواني به اوج خود ميرسد و معمولاً فضاي نسبتاً مناسبي براي ارضاي اين نياز (هر چند به طور غير صحيح آن) در محيط آموزشي و دانشگاهي وجود دارد، به شكل خودكار دختر و پسر در اين كانال قرار ميگيرند و هوشيارانه و در اكثر موارد به طور ناخودآگاه گرفتار چنين گردابي ميشوند و آن را با عنوانهاي عرف پسند و موجه پوشش ميدهند و باطن غير موجه آن را با پوششهاي ظاهري، نيكو و پسنديده جلوهگر مينمايند. با اين روش، علاقه ي ابتدايي شدت يافته، با وجود تصميم ابتدايي دو طرف يا يكي از آنها، كمكم دو طرف به يكديگر وابسته ميشوند. اين وابستگي (در بسياري موارد اگر نگوييم در تمام موارد)، آفت بزرگي براي تمركز حواس، تحصيل و تفكر عميق در امور درسيآنها ميشود؛ به گونهاي كه گاهي مطالعه و حضور در كلاس درس را غيرممكن ميسازد وهر كدام از آنها در تمام اوقات شبانه روز حتي در كلاس درس در فكر طرف مقابل است. وابستگي به وجود آمده، مانع گزينش صحيح و دقيق براي شريك آينده ي زندگي ميشود و از آن جا كه شخص به فردي خاص وابسته شده، تمام نيكيها، خوبيها، زيباييها و ... را در فرد مورد علاقه ي خود ميبيند و ديگر توان مشاهده ي عيوب احتمالي طرف مقابل را ندارد؛ زيرا از روي علاقه و از پشت عينك وابستگي، به طرف مقابل نگاه ميكند و نه با نگاهي خريدارانه، نقادانه و بررسي كننده تا تمام نقاط ضعف و قوت او را در ترازوي حقيقت بين مورد دقت و مشاهده قرار دهد. از طرف ديگر، اگر كسي بخواهد با فردي فقط براي مدتي دوست باشد و به او اظهار محبت كند (نه دراز مدت)، مطمئناً با اين وابستگي به وجود آمده (پس از آن مدت كوتاه يا طولاني)، امكان جدا شدن از يكديگر از نظر رواني بسيار سخت و مشكل آفرين است و معمولاً در چنين مواقعي بسياري از جوانان به افسردگيهاي شديد دچار شده، از زندگي نااميد ميشوند و احساس ميكنند كه نه راه پيش دارند و نه راه بازگشت؛ زيرا از طرفي ميخواهند اين ارتباط دوستانه را كه به وابستگي شديد منجر شده، ادامه دهند و از طرف ديگر باور دارند كه نميتوانند همديگر را به عنوان شريك زندگي خود انتخاب كنند. اين امر، گاهي به خاطر ويژگيهاي شخصيشان است و گاهي به خاطر عوامل خانوادگي، اقتصادي و...؛ مثل عدم توافق خانوادهها و نظير آن است از اين رو، دچار تنش ميشوند و در يك بن بست سخت و شديد گرفتار ميشوند. 2. احساس گناه شكي نيست كه ما در جامعهاي ديني زندگي ميكنيم و اكثريت مردم از آموزههاي ديني و اخلاقي متأثر هستند و به آنها احترام ميگذارند. گرچه ممكن است هر فردي در سالهاي اول زندگي نسبت به برخي از دستورات ديني اطلاع دقيقي نداشته باشد، ولي به طور ناخودآگاه و به تدريج به بسياري از هنجارهاي اخلاقي و اجتماعي جامعه ي ديني آگاهي پيدا مي كند. اظهار محبت و طرح رابطه ي دوستي با جنس مخالف، از رفتارهايي است كه جامعه ي ديني و ارزشي آن را نميپسندد و به آن خرده ميگيرد و با اندك دقتي در متون ديني و سخنان رهبران ديني روشن ميشود كه ارتباط با جنس مخالف از چارچوب و قوانيني خاص برخوردار است و آزاد و بدون محدوديت نيست؛ بلكه نگاه اسلام به اين گونه ارتباطها، منفي است و همه را از ايجاد ارتباط عاطفي و احساسي با جنس مخالف نهي ميكند. اغلب جواناني كه چنين روشي را در پيش ميگيرند، طولي نميكشد كه به خود ميآيند و به گذشته ي خود ميانديشند و رفتارهاي خود را با ملاكها و معيارهاي اخلاقي و شرعي مقايسه كرده، آنها را محك ميزنند و دچار پشيماني ميشوند و اگر نتوانند به درستي از اين فضاي رواني خارج شوند، احساس گناه ميكنند و اين احساس گناه، منشأ بسياري از ناگواريهاي روحي و رواني ميشود. لازم به ذكر است كه تجديدنظر نسبت به اعمال غيرمعقول و غيرمشروع گذشته، پشيمان شدن از آنها و تصميم بر ترك آن را گرفتن، امري مقبول و شايسته و بلكه لازم و ضرورياست؛ ولي آن چه به عنوان يك پيامد منفي در اين جا از آن ياد ميشود، آن احساس گناه شديدي است كه بر فضاي فكري فرد حاكم شده، توان خارج شدن از آن را از شخص سلب ميكند و همراه با يأس و نااميدي مطلق است و بدين وسيله، شخص توان حركت به سوي اصلاح و تغيير رفتار در مسير زندگي را از دست ميدهد. آن چه بيان شد، برخي پيامدها و عوارضي است كه به دنبال اظهار محبت به جنس مخالف، به منظور داشتن رابطه ي دوستانه و صميمانه شكل ميگيرد. صورت دوم، يعني اظهار محبت به جنس مخالف، به منظور آشنايي و فراهم كردن مقدمات ازدواج، شرايط ديگري دارد. بيشك يكي از پيشنيازهاي ضروري ازدواج، آشنايي دو طرف از ويژگيهاي رفتاري، شخصيتي، اخلاقي، خانوادگي، اقتصادي، اجتماعي و ... يكديگر است و هر دو طرف با دقت و حساسيت زياد و با استفاده از راههاي مختلف تحقيق و بررسي، بايد به اطمينان كافي دست يابند و از طريق همين آگاهيهاي واقع بينانه، دو طرف از نقاط ضعف و قوت همديگر اطلاع پيدا ميكنند و ميزان تناسب و همفكري خود را درمييابند. در اين صورت، چگونه و طبق چه مكانيزمي دو طرف بايد به اين هدف دسترسي پيدا كنند و آيا ميتوان با ايجاد رابطه عاطفي و اظهار محبت، به اين هدف دست يافت و زمينه ي ارتباط دوستانه را فراهم نمود تا در اين ارتباط ها به روحيات و ويژگيهاي اخلاقي، خانوادگي و ... همديگر پيبرد؟ ما بر اساس شواهد موجود و اطلاعات به دست آمده معتقديم كه بيشتر ارتباط هايي كه با همين قصد و نيت موجه و معقول شكل ميگيرد، انگيزه ي ديگري را غير از آن چه به زبان جاري ميشود، در پي دارد (به خصوص اگر تقاضا كننده جنس مذكر باشد). در واقع، تقاضاي آشنايي با يكديگر قبل از ازدواج، صرفاً پوشش به ظاهر مقبولي است كه فرد بدين وسيله ميخواهد دليل موجه و معقولانهاي براي ارتباط هاي عاطفي و اظهار محبتهاي غيرمجاز قرار دهد. لازم به ذكر است كه برخي افراد، با طراحي از قبل و با چنين ترفندي، با مخفي كردن انگيزه ي شيطاني خود، در پي صيد و به دام انداختن افراد سادهدل و خوش بين هستند تا نيازهاي جنسي خود را تأمين كنند و در واقع اين گونه افراد آگاهانه طرف مقابل را قرباني غريزه ي جنسي و خودخواهيهاي شهواني خودشان ميكنند. شكي نيست كه عدهاي نيز هستند كه ناآگاهانه گرفتار چنين دامي ميشوند و در اين صورت، هر چند واقعاً هيچ كدام از دو طرف قصد سوء استفاده از سادگي و يا ناآگاهي طرف مقابل را ندارد، ولي چون غريزه ي جنسي انسان بخصوص در دوران جواني، بسيار قوي و شديد است و از طرف ديگر حيلههاي شيطاني نيز دراين مورد بسيار پيچيده، مرموز و متعددند، با طرح انگيزههاي معقول و موجه به طور ناآگاهانه وارد چنين صحنه ي خطرناكي ميشوند؛ به گمان اين كه هدفشان مقدس و معقول است و اين گونه ارتباطها مشكلي ايجاد نميكند و يا حداقل تا اين اندازه مجاز و گاهي لازم و ضروري است. با ايجاد چنين ارتباطي و شكل گيري علاقه ي ابتدايي بين دو طرف، امكان تحقيق و بررسي واقع بينانه كاهش مييابد و شخص از نقاط ضعف طرف مقابل غفلت كرده، تحقيقي كه بايد دور از هر گونه جهتگيري باشد، دچار جهتگيري و يا تعصب خواهد شد. همان طور كه گفته شد، وقتي علاقه و محبت چيزي در قلب فرد جاي گرفت، او را نسبت به واقعيات كور و كر ميكند و ديگر نميتواند نقاط منفي و ضعف آن را ببيند و حتي بشنود و آن چه ميبيند و ميشنود، در نظرش زيبا و جذاب جلوهگر ميشود و حتي نقاط ضعف را نقاط قوت تلقي ميكند. خلاصه آن كه براي چنين امر حياتي و مهمي بايد ابتدا به تحقيق و بررسي پرداخت و سپس در صورت وجود قابليتها و صلاحيتها، در فكر ايجاد علاقه بود؛ نه اين كه با عينك محبت و علاقه، به بررسي احوال و ويژگيهاي فرد اقدام كرد. مطمئناً آن عشق و علاقهاي باعث كمال و آرامش ميشود كه پس از پيمان زناشويي و تعهد به زندگي مشترك ايجاد ميشود؛ نه آن عشق و علاقه قبل از ازدواج به فردي كه هنوز آگاهي و آشنايي كافي نسبت به او پيدا نشده و كاملاً سطحي و احساسي است. بنابراين، اميد است با دقت هرچه تمام تر در رشد و بالندگي، در اين دوره ي بسيار حساس و سرنوشتساز، تلاش كنيد تا از هر گونه كجروي و كجانديشي خود را حفظ كرده و سنگ بناي زندگي آينده را بر پايههايي سست و مخرب قرار ندهيد. www.hawzah.net پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5550]