تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):همیشه جاهل یا افراط گر و تجاوزکار و یا کندرو و تفریط کننده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827231670




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

علیرضا مظاهری بررسی ابعاد مدیریت اسلامی در بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: علیرضا مظاهری
بررسی ابعاد مدیریت اسلامی در بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی)
مدیریت از مباحث مهم و ضروری و از نیازهای قابل‌توجه امروز زندگی انسان­هاست. در مدیریت خود، خانواده و مدیریت‌های کلان، لازم است معیارهای مدیریت اسلامی را داشته باشیم و آن‌ها را در عرصه مدیریت به‌طور صحیح پیاده کنیم.

خبرگزاری فارس: بررسی ابعاد مدیریت اسلامی در بیانات مقام معظم رهبری(مدظله العالی)



چکیده مدیریت توحیدی در جامعه‌ی اسلامی یکی از ملزومات اداره‌ی جامعه و پایه ریز تمدن اسلامی است و بدون این عامل کلیدی موفقیت در امر ساخت جامعه اسلامی ناممکن است. در مقابل مدیریت توحیدی، مدیریت مبتنی بر اومانیسم مطرح است که باعث انحطاط بشریت از مسیر تعالی شده و خسارات مادی و معنوی جبران‌ناپذیری بر بدنه­ ی تاریخ وارد نموده است. لذا بررسی ابعاد مختلف مدیریت اسلامی بسیار حائز اهمیت بوده و باید با دقت کافی از منابع معتبر دینی مورد مداقه قرار گیرد. مدیریت بی‌نظیر حضرت امام خمینی (رحمه‌الله علیه) و حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) نمونه­ ی کاملی از مدیریت توحیدی است. در این مقاله سعی شده است مدیرت اسلامی و ابعادی از آن در بیانات مقام معظم رهبری موردبررسی قرار گیرد. بررسی شاخص‌ها و ابعاد مدیریت اسلامی در بیانات امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) با همراه کردن آیات و روایات در این خصوص، تفسیر روشنی از اجرایی کردن مدیریت از دیدگاه اسلام به تصویر خواهد کشید. کلیدواژه: مدیریت، اسلام، رهبری، فنون، توحید مقدمه مدیریت از مباحث مهم و ضروری و از نیازهای قابل‌توجه امروز زندگی انسان­هاست. در مدیریت خود، خانواده، مدیریت یک استاد در کلاس و مدیریت‌های کلان، لازم است معیارهای مدیریت اسلامی را داشته باشیم و آن‌ها در عرصه مدیریت به‌طور صحیح پیاده کنیم. ما اگرچه به‌عنوان یک مدیر در تشکیلات هم نباشیم، ولی بااین‌وجود نیاز هست به‌عنوان نه‌فقط فرد انسان مسلمان٬ بلکه به‌عنوان یک خلق بشری که در این جامعه زندگی می‌کنیم با این مدیریت آشنا شویم. چرا که این مدیریت نقشش فراتر از مدیریت یک سازمان یا تشکیلات است. ما حتی اگر یک مدیر سازمان هم نباشیم لااقل خودمان را که باید مدیریت بکنیم. مدیریت درواقع اراده‌ای است با یک تدبیر مشخص و متناسب بر اساس برنامه‌ریزی معین که بر فرد یا بر جمعی اعمال می‌شود. با این تعریف مدیریت به دو بخش تقسیم می‌شود: یک بخش، بخش فنی مدیریت است و بخش دیگر مربوط به روح مدیریت است که تدبیر تشخص متناسب بر اساس برنامه‌ریزی معین مربوط به فن مدیریت و نوع اراده‌ای که اعمال می‌شود مربوط به روح مدیریت است. مصادیق این امر خطیر در بیانات امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) به‌وضوح مشخص است. ایشان در بیاناتی می فرمایند: مسئله غدیر و تعیین امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة والسّلام) به‌عنوان ولی امر امت اسلامی از سوی پیامبر مکرم اسلام (صلّی الله علیه واله وسلّم) یک حادثه‌ی بسیار بزرگ و پُرمعناست؛ در حقیقت دخالت نبی مکرم در امر مدیریت جامعه است. معنای این حرکت که در روز هجدهم ذی‌الحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، این است که اسلام به مسئله‌ی مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه می‌کند. این‌طور نیست که امر مدیریت در نظام اسلامی و جامعه‌ی اسلامی، رها و بی‌اعتنا باشد. علت هم این است که مدیریت یک جامعه، جزو اثرگذارترین مسائل جامعه است[1]. در میدان مدیریت توحیدی، ضروری است که خود مدیر بهره‌ای از توحید داشته باشد؛ و تمامی اعمال مدیریت‌هایی که می‌کند بر این اساس باشد. در این سبک تمام برنامه‌ریزی‌ها و دستورالعمل‌ها بخش‌نامه‌ها و در کل تمام حرکاتی که مدیر در مدیریت بخواهد انجام دهد باید توجه به توحید داشته باشد و خود مدیر بر اساس هوس و منیت هیچ عملی انجام نمی­ دهد و باید مدیر ، حجت شرعیه­ ای برای صدور بخشنامه یا دستورالعملی داشته باشد.  در این مقاله موضوع خطیر مدیریت ازنظر اسلام و انعکاس احکام مدیریت اسلامی در بیانات مقام معظم رهبری در دو بعد روح مدیریت و فنون مدیریت بررسی خواهد شد. مدیریت در قران کریم: روح مدیریت در حقیقت اراده و نیتی است که مدیر آن را اعمال می‌کند و با توجه به این‌که غالباً اراده از انسان نشأت می‌گیرد، لذا مناسب است که در مورد خود انسان و اراده‌ای که انسان تحت آن اراده است بحث شود.  قرآن محور اصلی زندگی انسان‌ها را به دو قسمت خیلی مشخص زیر تقسیم می­کند و از این تقسیم‌بندی منشأ اختلاف مدیریت اسلامی و غیر اسلامی فهمیده می‌شود : 1 ) انسان­هایی که تحت اراده الله هستند. 2) و انسان­هایی که پرستش غیر الله را دارند. در آیات قرآن کریم اشارات متعددی به این موضوع شده است. خداوند متعال در آیه 36 سوره رعد خطاب به پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرماید: « قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ وَلا أُشْرِکَ بِهِ إِلَیْهِ أَدْعُو وَإِلَیْهِ مَآبِ»؛ بگو: «من مأمورم که «الله‏» را بپرستم; و شریکى براى او قائل نشوم! به‌سوی او دعوت میکنم; و بازگشت من به‌سوی اوست!» در آیه­ی فوق، «انما» از ادات حصر است و این مطلب را می‌رساند که پیامبر فقط در اراده­ی مطلق الله قرار بگیرد و در نقطه مقابل به غیر الله٬هیچ توجهی نکند. در ادامه آیه خداوند متعال دوباره تأکید می‌کند که باید پیامبر همه را به‌سوی او دعوت کند و نه به‌طرف خودش! در آیه دیگری خداوند متعال می‌فرماید: « ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِن دُونِهِ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ » (لقمان ؛ 30)؛ این‌ها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او میخوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ‌مرتبه است! همان‌طور که در این آیه دیده می‌شود، خداوند زندگی را به دو قسمت تقسیم می‌کند: حق بودن الله و باطل بودن غیر او و هرچه که به غیر او دعوت می‌کنند. « قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ » (سوره یوسف؛ آیه108) بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى‏کنیم! منزه است خدا! و من از مشرکان نیستم. بازهم این حقیقت به‌طور کاملاً واضح قابل‌مشاهده است که دعوت به سمت خداست و به سمت خود یا حزب خود یا گروه خود نیست و آیات متعددی به این مفهوم اشاره دارد که تعدادی متناسب موضوع شرح داده شد و از جهت دوری از تکرار به ذکر آیات بسنده می‌کنیم. « وَالَّذِینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ » (سوره زمر؛ آیه17) و کسانى که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به‌سوی خداوند بازگشتند، بشارت از آن آن‌هاست پس بندگان مرا بشارت‌ده
« قُلْ أَفَغَیْرَ اللَّهِ تَأْمُرُونِّی أَعْبُدُ أَیُّهَا الْجَاهِلُونَ » (سوره زمر-آیه64) بگو: «آیا به من دستور میدهید که غیر خدا را بپرستم اى جاهلان؟ « وَلَقَدْ أُوحِیَ إِلَیْکَ وَإِلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ بَلِ اللَّهَ فَاعْبُدْ وَکُن مِّنْ الشَّاکِرِینَ » (سوره زمر؛ آیه65-66) به تو و همه پیامبران پیشین وحی‌شده که اگر مشرک شوى، تمام اعمالت تباه مى‏شود و از زیانکاران خواهى بود بلکه تنها خداوند را عبادت کن و از شکرگزاران باش. « مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّیْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُکُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ» (سوره یوسف؛ آیه40) این معبودهایى که غیر از خدا مى‏پرستید، چیزى جز اسم‌هایی (بی مسما) که شما و پدرانتان آن‌ها را خدا نامیده‏ اید، نیست; خداوند هیچ دلیلى بر آن نازل نکرده; حکم تنها از آن خداست; فرمان داده که غیر از او را نپرستید! این است آیین پابرجا; ولى بیشتر مردم نمیدانند! « وَلِلّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ » (سوره هود؛ آیه123) و (آگاهى از) غیب (و اسرار نهان) آسمان‌ها و زمین، تنها از آن خداست; و همه کارها به‌سوی او بازمیگردد! پس او را پرستش کن! و بر او توکل نما! و پروردگارت از کارهایى که مى‏کنید، هرگز غافل نیست. « أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَن یَهْدِیهِ مِن بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ» (سوره جاثیه؛ آیه23) آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده و خداوند او را با آگاهى (بر اینکه شایسته هدایت نیست) گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده‏اى افکنده است؟! بااین‌حال چه کسى مى‏تواند غیر از خدا او را هدایت کند؟! آیا متذکر نمى‏شوید؟ « لاَّ تَجْعَل مَعَ اللّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَّخْذُولاً » (سوره اسراء؛ آیه22). هرگز معبود دیگرى را با خدا قرار مده، که نکوهیده و بی یار و یاور خواهى نشست. همانطور که قابل‌مشاهده است قران در آیات متعدد و با تأکیدات تمام به این موضوع اشاره دارد به اینکه انسان می‌تواند تحت اراده‌ی الله باشد و اراده‌ی الهی را اعمال کند و یا در کنار اراده‌ی الله اراده‌ی دیگری دخالت دهد. و همچنین به بسیاری از ابعاد مختلف مدیریت توحیدی و مشکلات و چالش‌های مدیریت غیرتوحیدی توجه می‌دهد. در ادامه سعی شده با توجه به آیات و روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام، گفتارهایی از کلام مقام معظم رهبری پیرامون روح مدیریت و برخی مؤلفه‌های آن به‌صورت اجمالی بحث شود. روح مدیریت: همانطور که بیان شد، مدیریت دارای دو بخش روح مدیریت و فنون مدیریت است که هر یک باید به طور دقیق برای اعمال مدیریت صحیح مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه ابعاد روح مدیریت در بیانات مقام معظم رهبری پرداخته می شود.  اولین شاخص دولت اسلامی، سلامت اعتقادی و اخلاقی مسئولین در این جلسه‌ی آغازین با شما دوستان عزیز، یک مروری بکنیم به شاخصه­ های دولتی که در این روزگار دولت مطلوب محسوب می‌شود. البتّه ما ادعا نداریم که دولت ما یک دولت اسلامی به معنای حقیقی و کامل کلمه است. بنده به خودم نگاه می‌کنیم، نقص‌ها و ضعف‌های بی‌شماری در خودم مشاهده می‌کنیم، این را که مقایسه می‌کنم با کوچک ابدال‌های مقامات عالیِ مقدّس و مطهّری که در صدر اوّلْ اسلام را به ما هدیه کردند، می‌بینم ما خیلی کوچک‌تر از این هستیم که بتوانیم آن دولت مطلوب را تشکیل بدهیم یا حتّی طاقت بیاوریم؛ ولی به‌حسب آنچه که در روزگار ما و با شرائط ما می‌تواند دولت اسلامی نامید، یک شاخص‌هایی وجود دارد که من به بعضی از آن شاخص‌ها اشاره می‌کنیم. البتّه حرف ­های تازه‌ای نیست، این‌ها را خود شماها میدانید؛ منتها یادآوری آنچه را که میدانیم همیشه برای ما مفید است و ضرری ندارد که این‌ها را دوباره یک مروری بکنیم. اولین شاخص، شاخص اعتقادی و اخلاقی است - بخصوص در مسئولان رده‌های بالا - سلامت اعتقادی، سلامت اخلاقی، سلامت عملکردی که از اعتقاد درست و نگاه درست به حقایق جامعه ناشی می‌شود. این شاخص اوّل است. ما خوشبختانه برای اعتقاد درست و برای آنچه که باید آن را حق دانست، دچار ابهام و سردرگمی نیستیم؛ علاوه بر منابع اسلامی - که حالا ممکن است از منابع اسلامی، افراد گوناگونی تلقّی‌های مختلفی داشته باشند - ما مجموعه‌ی رهنمودهای امام بزرگوار را داریم؛ امام، مورد اعتقاد و قبول و اذعان همه‌ی ما است. خب، مجموعه‌ی بیانات امام، مجموعه‌ی موضع‌گیری‌های امام، مجموعه‌ی رهنمودهای امام در اختیار ما است[2]. یکی از چیزهایی که من بر روی آن تکیه می‌کنم در این زمینه‌ی اعتقاد و نگاه قلبی و گرایش قلبی، مسئله‌ی اعتماد به خدای متعال است، اعتماد به وعده‌های الهی است؛ این ازجمله‌ی مطالبی است که بنده اصرار دارم ما روی این کوتاهی نکنیم.
   اعتماد به خدای متعال یکی از چیزهایی که من بر روی آن تکیه می‌کنم در این زمینه‌ی اعتقاد و نگاه قلبی و گرایش قلبی، مسئله‌ی اعتماد به خدای متعال است، اعتماد به وعده‌های الهی است؛ این ازجمله‌ی مطالبی است که بنده اصرار دارم ما روی این کوتاهی نکنیم. وقتی خدای متعال صریحاً به ما وعده می‌دهد که «اِن تَنصُرُوا اللهَ یَنصُرکُم»، «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه»، وقتی این‌جور خدای متعال با صراحت، با تأکید به ما وعده می‌دهد که اگر شما از دین او حمایت کردید، از راه خدا پیروی کردید و آن را نصرت کردید، خدا شمارا نصرت خواهد داد، ما باید به این وعده اعتماد داشته باشیم، باید همین‌جور عمل بکنیم. حالا این برای کسی که تجربه نکرده، ممکن است از ذهن دور باشد و مورد استبعاد باشد، امّا من و شما که تجربه کردیم، ما که دیدیم چطور یک امرِ نشدنی شد؛ نشدنی‌تر از این وجود نداشت که انسان خیال کند با دست خالی، با حضور در خیابان‌ها می‌شود یک رژیم مستبدِّ مستکبرِ متّکی به همه‌ی قدرت‌های جهانی را سرنگون کرد و به‌جای او یک نظام اسلامی آورد؛ آن‌هم نه یک نظامی منطبق بر معیارها و استانداردهای غربی؛ نظامی اسلامی، نظام فقاهتی. چه کسی باور می‌کرد چنین چیزی عملی بشود؟ امّا شد؛ همین چیزِ نشدنی اتّفاق افتاد[3].  تلاش مدیران برای تقویت باورهای دینی مردم اشاره شد مسئله‌‌‌‌‌‌ی فرهنگ بسیار مسئله‌‌‌‌‌‌ی مهمی است. ما در زمینه‌ی فرهنگ و پرداختن به فرهنگ چه‌کار می‌خواهیم بکنیم؟ اول، تکلیف این را روشن کنیم. یک‌وقت هست که یک دستگاهی به امور فرهنگی بی‌اعتنا است، یک‌وقت نه، یک دستگاهی اعتنا و اهتمام به امور فرهنگی دارد، لیکن هدف‌گذاری‌های فرهنگی‌‌‌‌‌‌اش دچار اختلال یا دچار خدشه است. این هدف‌گذاری‌ها خیلی مهم است؛ از این نبایستی غفلت کرد. ما چه می‌خواهیم بکنیم بااخلاق مردم، بافرهنگ مردم؟ آیا ما به‌عنوان دولت اسلامی می‌توانیم هدایتِ فرهنگی جامعه‌‌‌‌‌‌ی خودمان را رها کنیم؟ قطعاً نه، جزو وظائف ماست. حالا مخالفین، معترضین حرف‌هایی می­زنند، نقد می‌کنند، گاهی مسخره می‌کنند، گاهی اهانت می‌کنند، بکنند؛ ما که نمی‌توانیم تکلیف الهی را با این چیزها فراموش کنیم. ما وظیفه‌داریم مردم خودمان را هدایت بکنیم؛ هدایت. ریاست در جامعه‌‌‌‌‌‌ی اسلامی، ریاست مادی محض و صرف نیست؛ اداره‌‌‌‌‌‌ی امور زندگی مردم هست، همراه با هدایت. تا آنجائی که می‌توانیم، باید راه هدایت مردم را بازکنیم و مردم را هدایت کنیم[4].  راهکار مصون ماندن از انحراف تعمق در امر دین و مقابله با شهوات و دنیاطلبی‌ها‌   کسانی که پایشان لغزید، خیلی از مواردش را که ما دیدیم، ناشی بود از عدم تعمق در امر دین و معارف اسلامی؛ شعائری بود، شعارهایی بود، احساساتی بود، بر زبانشان بود، اما در دلشان عمق نداشت. لذا درگذشته ماکسانی را دیدیم که آدم‌های خیلی تند و داغ و پُرشوری هم بودند، بعد صد و هشتاد درجه وضع این‌ها عوض شد. سال‌های اول انقلاب کسانی بودند - من با خصوصیات، آدم‌هایش را می‌شناسم؛ یعنی کلیات نیست - که افرادی مثل شهید بهشتی را راحت و صریح ازنظر انقلابی بودن و فهم درستش از انقلاب و از راه امام، نفی می‌کردند. بعد از گذشت مدتی، مشی این‌ها آن‌چنان شد که مبانی انقلاب و نظام را انکار کردند! بعضی از آن‌ها که آدم‌های باانصاف‌تری بودند، صریحاً، و بعضی‌شان ملتویاً و مزوراً انکار کردند. آدم‌های بی‌انصاف‌ترشان این‌ها هستند، که به یک معانی‌ای هم تظاهر می‌کنند؛ اما باطنشان این‌طور نیست. این به خاطر این بود که این‌ها عمق نداشتند. البته این‌یکی از عوامل است؛ یک عامل هم شهوات و دنیاطلبی و امثال این‌هاست که کسانی را هم که عمق دارند، منحرف می‌کند[5].  کسانی که پایشان لغزید، خیلی از مواردش را که ما دیدیم، ناشی بود از عدم تعمق در امر دین و معارف اسلامی؛ شعائری بود، شعارهایی بود، احساساتی بود، بر زبانشان بود، اما در دلشان عمق نداشت.
 معنای دولت اسلامی = نزدیکی به معیارها و ضوابط اسلامی معنای شعار دولت اسلامی این است که ما می‌خواهیم اعمال فردی، رفتار با مردم، رفتار بین خودمان، و رفتار با نظام‌های بین‌المللی و نظام سلطه‌ی امروز جهانی را به معیارها و ضوابط اسلامی نزدیک‌تر کنیم. این شعار، بسیار باارزش است؛ ان‌شاءالله به این شعار پایبند بمانید و این تلاش را جدی‌تر، بی آسیب تر و واقعی‌تر کنید؛ چون گامی بلند خواهد بود درراه رسیدن به آن هدف‌ها؛ و همان‌طور که عرض کردم، رسیدن به آن هدف‌ها مردان خودش را می‌خواهد. البته «مردان» که می‌گوییم، به معنای «رجال» در قانون اساسی نیست؛ شامل خانمها هم می‌شود؛ یعنی کسان و عناصر و کارگزارانِ خودش را می‌خواهد. به قول شاعر، آن دو صد من استخوان را داشته باشند تا بتوانند این صد من بار را بردارند[6].  تحول در محتوای مدیریتی بر مبنای اسلام محتوا را باید اسلامی کرد. اگر می‌خواهیم حقیقتاً اسلامی شویم، باید در نحوه‌ی مدیریتمان تحول ایجاد کنیم. یکی از حرف‌های خوب آقای رئیس‌جمهورمان در تبلیغات انتخاباتی- که به نظر من این حرف، عده‌ی زیادی را جذب کرد- تحول در مدیریت بود. این تحول در مدیریت را چه کسی باید انجام دهد؟ خود ما باید انجام دهیم. اولین گام در تحول این است که رفتار خودمان، کیفیت کارمان، عزل و نصب خودمان، اعمال مدیریت خودمان، جذبه‌ای که به خرج می‌دهیم، انعطافی که به خرج می‌دهیم، برخوردی که با طبقات مخاطب و مراجع به خودمان انجام می‌دهیم، اسلامی باشد[7].  خودسازی مسئولان ما مسئولان باید خود را بسازیم؛ مرتّب با خود کلنجار برویم؛ یکدیگر را به‌حق وصیت کنیم؛ یکدیگر را ارشاد کنیم؛ مثل آینه‌ای در مقابل یکدیگر، عیوبمان را صادقانه به هم نشان دهیم؛ بنا را بر رفع عیب بگذاریم و خود را روزبه‌روز بهتر کنیم. هرکس هم که جدیداً مسئولیت را بر عهده می‌گیرد، با این نیّت و با این هدف مسئولیت را قبول کند که می‌خواهد برای خدمت به مردم، یک انسان صالح شود. آن‌وقت می‌شود تشکیل دولت‌ اسلامی‌. قوای مقنّنه و قضائیّه و مجریّه و مسئولان گوناگون ما باید بتوانند تا حدّ قابل قبولی خود را با این قالب‌ها و معیارهای دینی و اخلاقیِ اسلامی تطبیق دهند. این مرحله‌ی سوم است؛ ما الآن در این مرحله قرارگرفته‌ایم و باید دائم تلاش ما این باشد. اگر نماینده‌ی مجلسیم، اگر عضو دولتیم، اگر از مسئولان قضائی هستیم، اگر روحانی هستیم، هرکجا قرار داریم، اولین و مهم‌ترین وظیفه را اصلاح کار خود بدانیم؛ چون اصلاح شخص ما، صرفاً اصلاح شخص نیست؛ ما منشأ اثریم و یک‌کلمه حرف و یک امضاء و یک تصمیم‌گیری من و شما در جامعه تأثیر می‌گذارد. ما اگر خود را اصلاح کردیم، جامعه را اصلاح‌کرده‌ایم. دوره‌ی پیش از انقلاب گذشت که بعضی کسان فقط به خود می‌پرداختند. ما آن‌وقت به آن‌ها ایراد می‌گرفتیم که به فکر جامعه و مردم هم باشید. گفت: آن‌یک گلیم خویش به درمی‌برد ز موج‌               وین سعی می‌کند که بگیرد غریق را    می‌گفتیم به فکر غریق‌ها هم باشید؛ فقط به فکر نجات خودتان نباشید. الآن آن زمان نیست؛ حالا من و شما اگر به فکر خودمان باشیم، به‌طور طبیعی غریق‌ها را نجات داده‌ایم. اگر ما خود را اصلاح کنیم، جامعه اصلاح‌شده است[8].  صبر و توکل؛ لازمه عمل مسئولان لازمه‌ی عمل هم «صبر» و «توکل» است. شماها مسئولان کشور هستید در بخش­های مختلف؛ کارهای زیادی برعهده‌ی شما است؛ کارهای شما، هم کار دنیا است، هم کار آخرت؛ یعنی وقتی به انجام‌وظیفه‌ی خود می‌پردازید، هم دارید دنیا را آباد می‌کنیم، زندگی را آباد می‌کنیم، هم دارید باطن و درون خودتان را آباد می‌کنیم. این عمل - که هم عمل دنیایی است، هم عمل اخروی است - احتیاج دارد به دو عنصر: صبر و توکل. آیه‌ی شریفه‌ی قرآن می‌فرماید: «نعم اجر العاملین. الّذین صبروا و علی ربّهم یتوکّلون». صبر یعنی پافشاری، پایداری، مقاومت، ایستادگی، هدف را فراموش نکردن. فرمود: «ان یکن منکم عشرون صابرون یغلبوا مئتین»؛ در میدان نبرد، در میدان رویارویی با دشمن، اگر صبر داشته باشید، می‌توانید با این نسبت بر دشمن غلبه پیدا کنید[9].   سنگین‌تر بودن وظیفه مسئولان در امر استغفار و توبه‌ی الی اللَّه این برای کارگزاران وظیفه‌ی لازم‌تری است. یعنی من و شما که در بخشی از کارهای کشور مسئولیتی داریم یا تأثیری داریم، در یک حوزه‌ی خاص اجتماعی نفوذی داریم، وظیفه‌مان در امر استغفار و توبه‌ی الی اللَّه و انابه‌ی الی اللَّه سنگین‌تر است؛ خیلی باید مراقب باشیم. گاهی حتّی در زیرمجموعه‌ی من و شما یک تخلفی صورت می‌گیرد؛ اگر به نحوی این تخلف مستند به ما باشد، ما مسئولیم. مثل‌اینکه مثلاً کوتاهی کردیم در ابلاغ، کوتاهی کردیم در گزینش این شخص، کوتاهی کردیم در برخورد با تخلفات، این موجب شده است که تخلفی به وجود بیاید. «قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها النّاس و الحجارة»[10].  حرکت درراه خدا و استعانت از الله توجه به قدرت الهی و صدق وعده‌ی الهی؛ که این اساس همه‌ی کارهاست که مطمئن باشیم به وعده‌ی الهی. خدای متعال کسانی را که سوءظن به وعده‌ی او دارند، سوءظن به او دارند، لعنت فرموده است؛ «و یعذّب المنافقین و المنافقات و المشرکین و المشرکات الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء علیهم دائرة السّوء و غضب اللَّه علیهم و لعنهم و اعدّ لهم جهنّم و سائت مصیرا»؛ یعنی خدای متعال کسانی را که سوءظن به وعده‌ی الهی دارند، مذمت می‌کند. خدای متعال فرموده است که «لینصرنّ اللَّه من ینصره»؛ «أوفوا بعهدی أوف بعهدکم». درراه خدا حرکت کنید، خدای متعال کمک می‌کند. حالا این فقط هم وعده‌ی الهی نیست. ما اگر آدم‌های دیرباوری هم باشیم، آدم‌های کور باطنی هم باشیم که نتوانیم درست وعده‌ی الهی را قبول کنیم، تجربه‌ی ما به ما این را نشان می‌دهد. کدام از عناصر اصلی انقلاب و دوستان انقلاب و طرفداران انقلاب و دشمنان انقلاب، چهل سال قبل از این، احتمال می‌دادند که یک چنین اتفاقی در کشور بیفتد؟ یک حادثه‌ی به این عظمت، یک بنای به این رفعت به وجود بیاید؟ کی احتمال می‌داد؟ اما شد؛ به خاطر توکل به خدای متعال، به خاطر عزم راسخ، به خاطر نهراسیدن از مرگ، نهراسیدن از شکست، پیش رفتن به نام خدا و توکل به خدا اتفاق افتاد. بعدازاین هم همین خواهد شد[11]. رضایت مردم، قناعت مردم، خدمت به مردم، چیزِ بسیار باارزشی است؛ اما تا آن‌وقتی که خوشایند مردم، معارضِ با تکلیف نشود.
   باارزش بودن رضایت مردم در صورت عدم تعارض با تکلیف الهی    یک مسئله این است که در اقدام‌های خودمان، تصمیم‌های خودمان، رضایت مردم را که در نظر می‌گیریم، چیز خوبی هست؛ اما این‌جور نباشد که یک جایی رضایت مردم، خوشایند مردم را در نظر بگیریم، اما رضایت خدا را در نظر نگیریم. اگر یک جایی عملی را باید انجام بدهید که اگر انجام دادید، خوشایند مردم نیست، ولی شرعاً واجب است، انجام بدهید. یا یک کاری را باید نکنید؛ به‌حسب موازین شرعی و عقلائی و کارشناسی درست، اما مردم خوشایندشان این است که شما این کار را بکنید. اینجا باید کدام را انتخاب کنید؟ اینجا بایستی آن چیزی را که تکلیف هست، انتخاب کرد. رضایت مردم، قناعت مردم، خدمت به مردم، چیزِ بسیار باارزشی است؛ اما تا آن‌وقتی که خوشایند مردم، معارضِ با تکلیف نشود[12].  ایمان خالصانه مقدم بر استنتاج‌ها و تبیین‌ها و تصمیم‌های سیاسی     چیزی که مقدم است بر استنتاج‌ها و تبیین‌ها و تصمیم‌های سیاسی ما؛ و آن حرف دل و حرف ایمان خالصانه ‏ی ماست که می‏تواند در همه‏ ی مراحل این حرکت مثل جانی در کالبد، مثل نوری در ظلمت، مثل حیات‏بخشی در میان اجسام بی‏روح، نقش بیافریند. لذا این آیات را انتخاب کردم تا این‏ها را قدری باهم مرور کنیم. خود من هرچه نگاه می‏کنم، می‏بینم احتیاج دارم به اینکه این آیه‏ ی شریفه‏ ی «اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا و سبّحوه بکرة و اصیلا» را تکرار کنم و در آن تدبر کنم و به آن عمل کنم. قیاس به نفس کردم، به نظرم می‏رسد که شما هم و همه‏ مان محتاج به این هستیم. می‏فرماید: «یا ایّها الّذین آمنوا». این، بعدازآن است که جامعه‏ی ایمانی شکل‌گرفته و این جامعه آزمون­های بزرگ را از سر گذرانده است. این آیات سوره‏ ی احزاب است و بعد از سال ششم هجرت نازل‌شده است؛ یعنی بعد از جنگ بدر و احد و جنگ‌های متعدد دیگر و بالاخره جنگ احزاب. در یک چنین شرایطی، قرآن به مسلمان‌ها خطاب می‏کند که: «اذکروا اللَّه ذکرا کثیرا»؛ خدا را ذکرِ کثیر کنید. ذکر یعنی یاد. ذکر و یاد در مقابل غفلت و نسیان است. غرق در عوارض و حوادث و پیشامدهای گوناگون شدن و از مطلب اصلی غفلت کردن؛ این، گرفتاری بزرگ ما بنی‏ آدم است. می‏خواهند این نباشد. آن‏وقت این یاد هم صِرف یاد کردن و متذکر شدن نیست، ذکر کثیر را از ما خواسته‏ اند[13].  تعارض پرداخت به معنویات با اشتغالات کاری به خدا توکل کنید. از خدای متعال توفیق بخواهید. رابطه‌تان را روزبه‌روز با معنویت و خدای متعال تقویت کنید. مبادا اشتغالات کاری، شمارا از ذکر و توجه و پرداختن به معنویات بازبدارد! یعنی یکی از خطرها این است که در عمل زدگی غرق بشویم و از آن ارتباط قلبی خودمان غافل بمانیم. آن چیزی که پشتوانه‌ی نشاط و شور و شوق و تحرک و توفیق ماست، کمک الهی است. کمک الهی را باید به معنای واقعی کلمه از خدا خواست و از خدا طلب کرد. هم باید نعمت الهی را - نعمت این مسئولیت و این توفیق خدمتی که به شما داده - شکر کرد و هم این‌که ازدیاد و دوام و استمرار آن را از خدای متعال طلب کرد و خواست. لذا این احتیاج دارد به توجه[14]. اتصال دل‌ها باخدای متعال خود شما هم جزو همین ملتید. در فضائل این ملت شما هم شریکید. اما امروز مسئولید. امروز بارهایی بر دوش گرفته‌اید که باید از عهده‌ی آن‌ها برآیید. اخلاص، جدّ و جهد، خستگی‌ناپذیری، بی‌طمعی و ترجیح دادن مصالح عمومی بر مصالح شخصی را در عمل، راهنمای خودتان قرار دهید. این عمل شماست؛ این عبادت شماست؛ این بزرگ‌ترین عبادت‌هاست. البته اگر بخواهید این روحیه در شما باقی بماند، باید دل‌های خودتان را باخدای متعال متصل کنید[15].  بار سنگین، احتیاج به آمادگی روحی تا آنجایی که می‌توانید، به نماز و توجه و ذکر در نماز و به نوافل اهمیت دهید. خدای متعال به پیغمبر اکرم می‌فرماید: «قم اللّیل الّا قلیلاً. نصفه او انقص منه قلیلا. او زد علیه و رتّل القرآن ترتیلا. انّا سنلقی علیک قولا ثقیلا»؛ یعنی نصف شب را بیدار بمان، یا دو ثلث شب را بیدار بمان و عبادت کن - که این برای پیغمبر است؛ من و شما خیلی دهنمان میچاید که از این حرف‌ها برای خودمان بزنیم - چرا؟ «انّا سنلقی علیک قولا ثقیلا»؛ ما می‌خواهیم سخن سنگینی را به تو القاء کنیم؛ می‌خواهیم حرف بزرگی را به تو بزنیم؛ بنابراین باید خودت را آماده کنی. بار سنگین احتیاج به آمادگی روحی دارد؛ این آمادگی روحی هم همین‌طوری به‌دست نمی‌آید. این‌که ما بگوییم آقا برو دلت را صاف کن، بله، اساس همان صاف کردن دل است؛ اما صاف کردن دل فقط از راه نماز، از راه توسل، از راه توجه و از راه ذکر به‌دست می‌آید[16].  حاکمیت آدم‌های متدین بر سرنوشت تشکیلات    این‌طور می‌خواهیم تعبیر کنم و این تعبیر، حاکی و گویاست: عرض من این است که در محیط وزارتخانه، آن جوّ حزب الّلهی را غالب کنید. با همان بارِ معنایی که کلمه «حزب‌الّلهی» دارد. باید آدم‌های متدیّن بر سرنوشت تشکیلات حاکم باشند. البته در سطوح مختلف، انسان می‌تواند از همه‌کسانی که اندک چیزی بلدند و خودشان هم با ما هم‌عقیده نیستند و حتی میگویند که «هم‌عقیده نیستیم»، استفاده کند. حرفی نیست. بنده در بخش­های مختلف کشور، قسمتهایی را می­شناسم که آن مدیری که در آن قسمت کار می‌کند - البته مدیر در سطوح پایین، یا یک کارشناس متخصّص - اعتقادی هم به راه انقلاب ما ندارد؛ اما خودش را در خدمت این مدیریت قرار داده؛ در خدمت این تشکیلات یا این وزارتخانه یا این اداره قرار داده است و کار می‌کند. به این شکل می‌توانید از خدمات افراد استفاده کنید. اما آن‌هایی که تعیین‌کننده‌اند، راه را مشخص می‌کنند و بخصوص، در سطوح بالای مدیریت و نیز کارشناسی‌هایی که خط دهنده هستند، باید افرادی باشند باروحیه انقلابی و اسلامی عمیق[17]. آن‌هایی که تعیین‌کننده‌اند، راه را مشخص می‌کنند و بخصوص، در سطوح بالای مدیریت و نیز کارشناسی‌هایی که خط دهنده هستند، باید افرادی باشند باروحیه انقلابی و اسلامی عمیق.
   پیشرفت زودرس در سایه اسلام آن قوانینی که در ساختن من و شما و در ساختن این طبیعتی که ما در آن زندگی می‌کنیم - آب، خاک، باد، زمین، صنعت، معدن، دریا، حیوانات و سایر موارد - به‌کار رفته، قوانینی است که اگر شما بر طبق دستورالعمل شرع و دستورالعمل اسلام عمل کردید، این قوانین در خدمت شمایند؛ مثل همین‌که گفتم اگر شما کشتی را درست هدایت کنید، اتفاقاً باد موافق هم در سمت شماست. وقتی‌که شما با اسلام حرکت کنید، خلاف جریان حرکت طبیعی نیستید؛ زود پیشرفت می‌کنیم؛ چیزی نمی‌گذرد که می‌بینید کشور آباد شد، اقتصاد رونق گرفت، مناطق کویری آباد شد، مناطق محروم آباد شد، کارخانجات به نفع مردم به راه افتاد و درخت زندگی مردم سرشار از رونق و حیات خواهد گردید[18].  همت مدیران برای اقامه دین خدا ما امروز اگر جمهوری اسلامی هستیم، اگر حکومت علوی هستیم، باید این‌ها را رعایت کنیم. شما مردم هم این‌ها را باید از ما بخواهید. اقامه دین خدا را باید بخواهید. این‌که ما نگاه کنیم ببینیم شرق و غرب در مفاهیم حکومتی و مفاهیم سیاسی حرفشان چیست، آن‌ها چه میگویند، ما هم سعی کنیم خودمان را آن‌طور تطبیق دهیم، این مثل همان خلافت عثمانی‌هاست، مثل خلافت بنی امیّه و بنی عبّاس است. آن‌ها هم‌اسمشان خلیفه پیغمبر بود؛ اسمشان حاکم اسلامی بود؛ اما رسم و عملشان حکومت کسری و قیصر و حکومت پادشاهان بود. همان‌طور که آن‌ها عمل می‌کردند، این‌ها هم همان‌طور عمل می‌کردند. اسممان حکومت علوی و حکومت اسلامی باشد، بعد برویم سراغ سرمایه‌داری غرب، سراغ حکومتی که سرمایه‌داران و کمپانی­ داران و زشت‌روترین ظالمان و ستمگران عالم آن را اداره می‌کنند!؟ این درست است؟ این همان نفاق خواهد شد. پرچمی را با یک نامی بلند کنیم، آن‌وقت در زیر این پرچم سراغ چیزهای دیگر برویم!؟ امروز در نظام اسلامی، همه کارگزاران حکومت، از پایین تا بالا؛ از رهبری - که خدمتگزار همه است - از رئیس‌جمهور، از وزرا، از مسؤولین قضایی، از نمایندگان مجلس و از مدیران گوناگونی که در اکناف کشور هستند، باید همتشان این باشد که دین خدا را اقامه کنند، عدالت را احیا کنند[19].    همان‌طور که ملاحظه می‌شود مقام معظم رهبری به این بخش از مدیریت که همان روح مدیریت است توجه خاص و ویژه‌ای دارند و متعدداً مدیران را به‌قرار گرفتن در اراده الهی دعوت می‌نمایند و عواملی را که باعث خروج از این اراده می‌گردد را به‌عنوان خطوط قرمز مدیریت ترسیم می‌نمایند. در این نوشتار فقط مهم‌ترین بیانات مقام معظم رهبری در این حوزه آورده شده است و بررسی کامل بیانات معظم ­له از عهده مقاله خارج است. بعد از شناخت روح مدیریت، فنون مدیریت مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. فنون مدیریت حال که ما مقداری باروح مدیریت آشنا شدیم این سؤال پیش می‌آید چگونه افراد دیگر را با توجه به این روح، مدیریت کنیم و از چه فنونی برای این منظور بهره بریم؟ قبل از ورود به بحث فنون مدیریت چند نکته که در حوزه ارتباط روح مدیریت و فنون آن نقش کلیدی دارد را ذکر می‌کنیم. اول اینکه ماقبل از مدیریت دیگران اوّل نیاز به مدیریت خودداریم. کسی که در مدیریت خود عاجز است، به‌طورقطع در مدیریت ناتوان خواهد بود (حتی اگر فنون آن را به‌طور کامل بداند). و نکته دوم که آن‌هم به‌نوعی حاصل توجه به نکته اول است، این است که شخص مدیر مدیریت دیگران را هم باید یک نوع ابزار قرار دهد و خود این مدیریت را برای مدیریت توحیدی خود به کار گیرد. نکته بعدی این است که باید خود را درگیر کار در عرصه‌های مدیریتی مختلف کند تا این فنون در عرصه‌ی عمل، پیوند خود را با آن روح مدیریت برقرار کند. که این نکات را مقام معظم رهبری چنین بیان فرموده‌اند :    اگر می‌خواهیم دنیا آباد شود، باید خودمان را کنترل کنیم. من و شما که زمامدار و مدیر هستیم و اداره‌ی امور مالی و صنعتی و کشاورزی کشور دست ماست - یعنی گلوگاه‌های فعال کشور دست من و شماست - باید خود را کنترل کنیم. فقط شخص خود ما نیستیم؛ ما یعنی مجموعه. شما، یعنی شما و معاونان و مدیران و مسئولان اثرگذارتان. البته ممکن است کسی در گوشه‌ای و در سطوح خیلی پایین خطایی بکند که قابل‌کنترل و پیشگیری و پیش‌بینی نباشد؛ آن بحث دیگری است؛ اما مجموعه‌ای که شما مدیر و رئیس و وزیر آن هستید، باید این خصوصیات را داشته باشد[20].    در ادامه ­ی بحث، فنون مدیریت تعریف و موردبحث و بررسی قرار می­گیرد. سعی شده است بابیان آیات و روایات در خصوص یک فن مدیریتی، به تفسیر آن با فرازی از بیانات مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) پرداخت شود که شاخص‌ترین فنون مدیریتی را توانسته‌اند در مقام اجرا برای جهانیان به تصویر کشند. نحوه اعمال اراده بر اساس تدبیر و برنامه‌ریزی مشخص را فن مدیریت گویند که در تعاریف عمومی­  که از مدیریت صورت می‌گیرد، معمولاً به این بخش توجه بیشتری می‌شود و بخش روح مدیریت مغفول باقی می­ماند. این فنون تقریباً در تمام مدیریت ها یکسان است ولی اختلافات استثنایی هم وجود دارد که مربوط به تنوع نوع مدیریت است.  سعه صدر آیات 25 تا 28 سوره طه حضرت موسی (علی نبینا و اله و علیه السلام) از خداوند متعال چنین درخواست می‌کنند : و «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»؛ و (موسى) گفت: «پروردگارا! سینه‏ام را گشاده کن; و کارم رابرایم آسان گردان! و گره از زبانم بگشاى; تا سخنان مرا بفهمند! در آیه حضرت موسی (علی نبینا و اله و علیه‌السلام) از خداوند متعال برای حسن انجام چنین مسئولیت بزرگی، شرح صدر، داشتن حلم، داشتن حوصله، داشتن ظرفیت، می­ خواهد. داشتن حوصله و ظرفیت یکی از فن­ های کلیدی مدیریت است که این موضوع به‌تفصیل توسط مقام معظم رهبری تشریح شده است. ایشان می­فرمایند: به انتقادها هم توجه کنید؛ انتقاد با تخریب فرق دارد. متأسفانه خیلی‌ها تخریب می‌کنند، ولی اسمش را می‌گذارند انتقاد. آنجایی که واقعاً انتقاد است و کسانی با نظر خیرخواهانه، نقاط مثبتِ کاری را توجه می‌کنند و نقاط اشکالش را هم ذکر می‌کنند، این‌ها را با سعه‌صدر گوش بدهید؛ نه این‌که همه‌جا قبول کنید - چون ممکن است آن منتقد اشتباه کرده باشد - اما گوش کنید تا آنجایی که واقعاً درست است از شما فوت نشود. البته شما در شنیدن انتقادها سعه‌ی صدر داشته باشید. یعنی واقعاً اگر انتقادی منصفانه است، با روی باز بپذیرید. حتّی من می‌خواهیم به شما توصیه کنم که تخریب‌ها را هم تحمل‌کنید. بالاخره سال آخر، علیه غالب دولت‌ها این چیزها هست؛ البته علیه این دولت بیشتر هست.[21] باید جوری باشد که مسئولین دولتی انتقادپذیری را در نفس خودشان پذیرا باشند. البته این کار، سخت هم هست، اما باید با سعه‌ی صدر برخورد کرد، که: «آلة الرّیاسة سعة الصّدر». البته ریاست به معنای آن بالانشینی‌ها نیست. اگر بخواهید مدیریت کنید، ناچارید سعه‌ی صدر داشته باشید و یک‌چیزهایی را تحمل‌کنید[22].  خوش‌رویی و کظم غیظ و مشورت در مدیریت  خداوند متعال در آیه­ ی  159 سوره آل‌عمران خطاب به رسول گرامی اسلام می­ فرمایند :     وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ؛ به سبب رحمت خداست که تو با آن‌ها این‌چنین خوش‌خوی و مهربان هستی اگر تندخو و سخت‌دل می‌بودی از گرد تو پراکنده می‌شدند پس بر آن‌ها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن ، که خدا توکل‌کنندگان را دوست دارد. مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) در بحث خوش‌رویی و کظم غیظ و مشورت در مدیریت چنین می­فرمایند : شما آقایانی که مراجعه‌ی مردمی دارید، یک خامساً هم دارید، و آن گشاده‌رویی در کار است؛ «چو وا‌نمی‌کنی گرهی، خود گره مشو». ممکن است یک نفر به شما مراجعه کند، اما شما نتوانید گرهی از کار او بازکنید. اگر نمی‌توانیم گره او را بازکنید، اقلاً با گره‌افزونی خودتان، گرهی بر کار او اضافه نکنید. چو وانمی‌کنی گرهی، خود گره مشو                                        ابروگشاده باش، چو دستت گشاده نیست  اگر نمی‌توانیم کاری برایش انجام دهید، لااقل گشاده‌رو باشید و با خنده و تبسم و ملاطفت و با تبیین با او برخورد کنید. اگر مشکلش حل نمی‌شود، لااقل دلیل آن را برایش تبیین کنید. برای این کار، آدم داشته باشید. ممکن است بگویید من خودم نمی‌رسم؛ اما شما باید آدم توجیه‌گر و تبیین‌کننده برای مُراجع داشته باشید.     امروز که همین مردم به من مراجعه کردند، هرچند خدمت شماها جسارت هم می‌شود، اما یکی از چیزهایی که به من گفتند، این بود که به این ادارات برسید و بگویید جواب ما را بدهند. شما باید جواب مردم را بدهید. به‌هرحال، مردم را باید راضی برگرداند. اگر این‌طور شد، بدانید که و اللّه تیزترین پیکان‌ها در بدنه‌ی این کشتی نفوذ نخواهد کرد؛ بدنه‌اش محکم، قطب‌نمایش هم دقیق، هدفش هم روشن، و اتفاقاً باد موافق هم دارد؛ یعنی سنت‌های الهی در جهت حرکتِ درست است. این، بحث مفصلی می‌خواهند و من الان نمی‌خواهم برایتان بحث اسلامی و دینی بکنم.[23]  انتخاب مدیران با آزمایش و شایسته‌سالاری قال رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) : اذا اسدی الامر الی غیر اهله، فانتظر الساعة[24]. هنگامی‌که کارها به‌دست غیر اهلش سپرده شود، منتظر «قیامت» باش. معظم‌له در این خصوص چنین می‌فرمایند : در خصوص واگذاری هر شغل به فرد مناسب آن شغل سفارشات زیادی در متون اسلامی مشاهده می‌شود و آیات قرآن نیز در این خصوص نازل‌شده است ازجمله آیه معروف «لا ینال عهدی الظالمین » که چون بررسی آیات قرآنی موردبحث ما نیست از آن می‌گذریم. این حدیث به‌خوبی نتایج واگذاری یک شغل به غیر اهلش را مجسم کرده است. در آنجا که می‌فرماید: (اگر چنین کاری صورت گیرد، منتظر برپایی قیامت باشید). این تعبیر حاکی از شدت نتایج سوء این عمل است و کنایه از به‌هم‌ریختگی امور، فشل شدن روند کار و بروز نابسامانی در امور است. اگر ما حالت طبیعت و انسان‌ها به هنگام برپا شدن قیامت را مجسم کنیم (فرار مادر از طفل، حالت مستی پیدا کردن مردم، جابجا شدن فاصله زمین و خورشید و...) به وضعیت جامعه یا سازمانی که مشاغل آن به افراد نااهلش سپرده شود، پی‌خواهیم برد[25].  نظارت و توجه بر زیرمجموعه‌ها امیرالمؤمنین در نامه‌ای از نهج‌البلاغه چنین می‌فرمایند : ثُمَّ تَفَقَّدْ اَعْمالَهُمْ، وَابْعَثِ العُیُونَ مِنْ اَهلِ الصِّدْقِ وَ الوَفاءِ عَلَیْهِم. فَاِنَّ تَعاهُدَکَ فِى السِّرِّ لِاُمُورِهِم، حَدْوَةٌ لَهُم عَلَى اسْتِعْمالِ الاَمانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْاَعْوانِ[26]. سپس چگونگى کارکرد کارگزاران خود را جویا شو و از یاران راست‌کردار و وفادار، میانشان بگمار، که بازرسى ناپیداى تو، به رعایت امانت و مداراى با مردم ناگزیرشان می‌کند.  یک جمله‌ی دیگر از این نامه‌ی مبارک این است: «ثم انظر فی امور عمالک»؛ کارها و امور کارگزاران خودت را مورد توجه قرار بده. اول، انتخاب کارگزاران است؛ «فاستعملهم اختبارا»؛ با آزمایش آن‌ها را انتخاب کن؛ یعنی نگاه کن ببین چه کسی شایسته‌تر است. همین شایسته‌سالاری‌ای که امروز بر زبان ماها تکرار می‌شود، به معنای واقعی کلمه باید موردتوجه باشد. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هم در اینجا به آن سفارش می‌کنند. «و لا تولهم محاباة و اثرة»؛ نه از روی دوستی و رفاقت کسی را انتخاب کن، که ملاک‌ها را در او رعایت نکنی - فقط چون رفیق ماست، انتخابش می‌کنیم - نه از روی استبداد و خودکامگی؛ انسان بگوید می‌خواهم این فرد باشد؛ بدون این‌که ملاک و معیاری را رعایت کند یا با اهل فکر و نظر مشورت کند. چشم­ های بینا و بصیر و باز شماست که وقتی در دائره‌ی مسئولیت تان می‌چرخد، می‌تواند صحت کار و پیشرفت کار را تضمین کند. اگر چنانچه شما غفلت کردید، ممکن است در همان بخشی که غفلت کرده‌اید نابسامانی انجام بگیرد.
  امام خامنه‌ای این امر را بسیار مهم شمرده و چنین می‌فرمایند : نظارت بر زیرمجموعه هم خیلی مهم است. من اصرار و تأکیددارم که شما دوستان عزیز - که مسئولان بالا و مدیران ارشد هستید - مسئله‌ی نظارت بر زیرمجموعه‌ی خودتان را بسیار اهمیت بدهید. چشم­ های بینا و بصیر و باز شماست که وقتی در دائره‌ی مسئولیت تان می‌چرخد، می‌تواند صحت کار و پیشرفت کار را تضمین کند. اگر چنانچه شما غفلت کردید، ممکن است در همان بخشی که غفلت کرده‌اید نابسامانی انجام بگیرد[27]. همچنین در مورد پیگیری مصوبات ادامه می‌دهند :یکی مسئله‌ی پیگیری مصوبات است؛ بخصوص مصوبات سفرها و وعده‌هایی که داده می‌شود. شما به‌جایی مسافرت می­کنید؛ مثلاً گفته می‌شود دولت صد یا دویست مصوبه برای آنجا داشت؛ باید به‌طور جد دنبال کنید که این‌ها تحقق پیدا بکند[28].  کارشناسی و بررسی همه جوانب در کارها امام علی (ع) در تحف العقول در خصوص عاقبت‌اندیشی در کار چنین می‌فرمایند : التدبر قبل العمل یومنک من الندم. (عاقبت‌اندیشی، پیش از شروع کار، تو را از پشیمانى در امان می‌سازد.) معظم‌له درباره این �





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن