محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846750351
بتول سلطاني عضو سابق شوراي فرماندهي سازمان مجاهدين در گفتگوی اختصاصی
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
يك عضو جدا شده منافقين در گفتگو با فارس از تبعات حمايتهاي پيدا و پنهان غرب از گروهك منافقين و سوءاستفادههايي كه سران اين گروهك از اين حمايتها ميكنند، سخن گفت. بتول سلطاني عضو سابق شوراي فرماندهي سازمان مجاهدين از دو سال قبل كه از تشكيلات فرقهاي مسعود رجوي فرار كرده است در عراق مشغول زندگي شده و در مصاحبههاي متعدد به افشاي چهره واقعي اين سازمان مخوف تروريستي پرداخته است. سلطاني هدف از اين كار خود را آگاه كردن سازمانهاي حقوق بشري و سياسي بينالمللي و نيز آن دسته از سياستمداران غربي ميداند كه ناآگاهانه يا بعضا آگاهانه اقدام به حمايت از سازمان مجاهدين ميكنند و نميدانند كه اين حمايت آنها باعث رخداد چه فجايعي در دل سازمان ميشود و سران سازمان با اتكاي به اين حمايتها اعضاي مايوس شده سازمان را در اين مجموعه حفظ ميكنند. به بهانه بازداشت محمدعلي جابرزاده انصاري در فنلاند كه حدود 9 ماه نيروي تحت امر بتول سلطاني بوده است به سراغ وي رفتيم و مصاحبه زير حاصل گفتگوي حدودا يكساعته خبرنگار فارس در عراق با اوست. * جابرزاده مسئول تئوريزه كردن جنگ مسلحانه عليه ايران براي منافقين بود بتول سلطاني با اشاره به بازداشت محمدعلي جابرزاده انصاري و هادي روشن روان 2 تن از اعضاي ارشد سازمان مجاهدين از سوي انترپل در هلسينكي فنلاند گفت: اين دو تن از افراد قديمي و كهنهكار سازمان و از پيشقراولان ماموريتهاي خارج از عراق مجاهدين هستند تا جايي كه من از آنها شناخت دارم و با محمدعلي جابرزاده معروف به قاسم كار كردهام و او نيروي تحت امر من بوده است ميدانم كه او و همراهش از نيروهاي بسيار وفادار به سازمان و فوقالعاده قابل اطمينان و به شدت مورد اعتماد شخص مسعود رجوي هستند. وي با بيان اينكه جابرزاده و روشنروان از خبرهترين نيروهاي كار در منافقين هستند، اظهار داشت: جابرزاده از تئوريسينهاي سازمان بود و زماني كه منافقين اعلام جنگ مسلحانه با جمهوري اسلامي كرد جابرزاده از كساني بود كه اين سياست را براي اعضا تئوريزه كرده و توجيه و مشروع ميكرد. اين عضو سابق شوراي فرماندهي منافقين با اشاره به ديگر مسئوليتهاي جابرزاده انصاري تصريح كرد: مسئوليت تحريريه نشريه مجاهد ارگان مطبوعاتي سازمان با جابرزاده بود. وي از جمله افراد موسس نشريه هم بود و ضمن مسئوليت انتشارات سازمان، نشريه مجاهد نيز زير نظر وي منتشر ميشد و مسئوليت راديو مجاهد كه از كردستان عراق پخش ميشد نيز در مقطعي بر عهده وي بود. سلطاني ادامه داد: جابرزاده همواره مسئوليتهاي مهمي داشته است و در هنگام تشكيل شوراي ملي مقاومت از اعضاي آن بود و مشاور مريم رجوي و از مشاوران نزديك مسعود رجوي بود. هادي روشنروان هم بيشتر در سيستمهاي اطلاعاتي و شناسايي سازمان كار ميكرد. همچنين شناسايي محلهايي كه قرار بود عملياتي در آنجا انجام شود را به عهده داشت. وي با بيان اينكه اعزام تركيب جبارزاده و روشنروان براي انجام يك ماموريت معنا دار است، بيان داشت: من خوب ميفهمم كه اعزام اين تركيب يعني چه، آنها براي فراهم كردن مقدمات سفر مريم رجوي به فنلاند به اين كشور سفر كرده بودند. اين عضو جدا شده از سازمان منافقين در پاسخ به اين سوال كه مگر سفر مريم رجوي به فنلاند حائز چه اهميتي است كه شما اينگونه تمهيد مقدمات آن را مهم ارزيابي ميكنيد؟ تاكيد كرد: در حال حاضر حدود 3 هزار نفر از اعضاي منافقين در قرارگاه اشرف عراق تحت اسارت هستند كه اينها كاملا بر بطلان خط فكري و حركتي سازمان آگاه شدهاند و از طرفي در سازمان افرادي مسئله دار قلمداد ميشوند. اينگونه سفرها كه از سوي مريم رجوي انجام ميشود و يا ديدار شخصيتهاي سياسي يا پارلمانترهاي اروپايي و غيره از قرارگاه اشرف بهانهاي ميشود تا مسئولان سازمان به واسطه آن جوانههاي اميد را در دل اعضاي خود روشن كنند و اين ملاقاتها و ديدارها را تعبير به پويا بودن و مهم بودن سازمان ميكنند و به اين واسطه نيروهاي خود را سرگرم ميكنند. در واقع تنها كاركرد اينگونه سفرها براي مصرف دروني و بالانس كردن عناصر «پاسيو» شده است. سلطاني با بيان اينكه خود من تجربه اين مسئله را در دوران حضور در سازمان داشتهام، خاطر نشان كرد: به واسطه يك ملاقات يا ديدار خارجي مسئولان سازماني به اعضا نويد ميدهند كه ببيند سازمان همچنان زنده است و ميگويند سازمان به زودي از ليست گروههاي تروريستي خارج ميشود و داراييهايش از بلوكه شدن خارج ميشود وعملياتها دوباره شروع ميشود و به اين ترتيب به اعضا دلگرمي ميدهند. عملياتهاي تروريستي مجاهدين به گونهاي احساس زنده و پويا بودن را به اعضا منتقل ميكرد و عمليات رواني مسئولان سازمان را در مورد اعضا تكميل ميكرد اما در حال حاضر كه آنها نميتوانند عمليات انجام دهند و حتي سلاح ندارند احساس پوچي بر اعضاي غلبه كرده است و تلاش سران سازمان احياي سازمان با اينگونه ديدارها و ملاقاتها است. وي با بيان اينكه سران سازمان اكنون افق روشني را نميتوانند براي اعضا ترسيم كنند، گفت: سازمان يك مهلت دو ساله براي اعضا تعريف كرده بود كه طي آن قرار بود جمهوري اسلامي سقوط كند كه امروز وقتي اين اتفاق نيفتاده است سران سازمان براي حفظ نيروها و توجيه آنها براي باقي ماندن در سازمان با مشكل مواجه هستند هر چند افراد در طولاني مدت در سازمان مجاهدين تحت تاثير شستشوهاي مغزي قرار گرفتهاند اما با محدود شدن فعاليتهاي سازمان آنها براي ماندن مردد شدهاند و اين ملاقاتها براي سران سازمان به جهت حفظ اعضا جنبه حياتي دارد؛ به عنوان مثال در پي سفر مريم رجوي به ايتاليا در سازمان 3 روز جشن برپا بود و آنها اين سفر را پيروزي ميدانستند. * حمايت غرب از سازمان به كام مرگ فرستادن اعضاي عادي منافقين است اين عضو شوراي فرماندهي سابق مجاهدين اضافه كرد: من واقعا از همكاري و ميدان دادن به سازمان از سوي برخي از شخصيتهاي سياسي و اجتماعي دولتهاي غربي و نمايندگان پارلمانهاي مختلف اروپايي تعجب ميكنم چرا كه اين كارها واقعا جفا به اعضاي فعلي سازمان است كه اسارت آنها را ناخواسته تمديد ميكند من از دقت عمل و هوشمندي اينترپل فنلاند خوشحال شدم كه مجال ديگري را به عنوان بهانه جهت تداوم سلطه سران مجاهدين براي اعضاي باقيمانده در قرارگاه اشرف فراهم نكردند. سلطاني با بيان اينكه مهمترين توجيه و دليل سران سازمان براي حفظ افراد داخل قرارگاه اشرف استفاده از آنها به عنوان به اصطلاح گوشت دم توپ است، اظهار داشت: سران سازمان چنانكه در زمان بازداشت مريم رجوي در فرانسه اعضاي خود را تشويق به خودسوزي ميكرد تلاش سازمان مجاهدين براي حفظ اعضاي قرارگاه اشرف صرفا در اين جهت صورت ميگيرد كه در صورت تهديد جدي آنها اين اعضا به عنوان گوشت دم توپ سپر بلاي آنها باشند. افراد حاضر در قرارگاه اشرف در نهايت يا بايد خودسوزي جمعي كنند يا خودكشي دسته جمعي و سرنوشتي غير از اين براي آنها متصور نيست، يعني در نهايت افراد وفادار به سازمان معترضين را ميكشند و بعد خودشان را نيز از بين ميبرند و من نميدانم كه اين را به چه زباني به اين مجامع حقوق بشر و امثال آن بايد فهماند كه حمايت از منافقين به كام مرگ فرستادن اعضاي به اسارت گرفته شده سازمان در قرارگاه اشرف است. وي تاكيد كرد: من از رهبران مجاهدين بودم و خودم به آنها آموزش ميدادم كه در شرايط بحراني بايد چه كرد و لذا خيلي خوب ميدانم كه سران سازمان اگر در خط بيفتد چه اقداماتي خواهند كرد و بهترين راه اين است كه فرماندهان با بدنه فاصله داده شوند تا آنها در ادامه پروسه مغزشويي ناكام بمانند. * جابرزاده فوقالعاده فرماليسم بود اين عضو سابق شوراي فرماندهي منافقين در پاسخ به اين سوال كه جابرزاده چه مدت نيروي شما بود؟ تصريح كرد: جابرزاده حدود 9 ماه نيروي من بود و بعد با تغيير ساختار سازمان وضعيت تغيير كرد. جابرزاده اساسا ماموريتهاي خارج از عراق داشت. البته سازمان نيروي خارجي را به محض دريافت اولين نشانههاي ضعيف شدن به اصطلاح ايدوئولوژي سازمان در نظر آنها از هر جا كه بودند به قرارگاه اشرف باز ميگرداند تا دورههاي خاصي را ببيند و احيا شوند و خطر جدا شدن يا فرار آنها خنثي شود. جابر زاده در يكي از اين دورهها نيروي تحت امر من بود. سلطاني با اشاره به سابقه طولانيتر جابرزاده در سازمان گفت: من خودم از اينكه جابرزاده نيروي تحت امر من باشد؛ كسي كه من وقتي به دنيا آمدم عضو سازمان بوده است متعجب شدم. من در بهار سال 66 به همراه شوهرم به سازمان پيوستم و در آن زمان جابرزاده از اعضاي اصلي تشكيلات بود. وي در پاسخ به اين سوال كه آيا جابرزاده از اينكه نيروي تحت امر شما باشد گلايهمند نبود و اعتراضي به آن نداشت؟ اظهار داشت: يكي از نشانههاي حل شدگي كامل اعضا در اهداف سازمان كه باعث اعتماد كامل به اعضا از سوي رهبري بود عمل به بند «د» بود. طبق اين بند مردي كه زنش را براي وفاداري به آرمانهاي سازمان و رهبري يعني شخص مسعود رجوي طلاق داده است عيار اين وفادارياش زماني مشخص ميشود كه بيايد علاوه بر اينكه زنش را طلاق ميدهد به طور كلي ايدئولوژي زن را بالاي سرش بگذارد و از همه زنها اطاعت كند و زنها را فرمانده خود كند. در سازمان از زمان انقلاب منجر به فرماندهي زنها قرار شد هيچ زني زيردست مردي نباشد (هژموني خواهران) همچنين قرار شد همه مردهاي باسابقه سازمان براي آب بندي بيشتر زير نظر فرماندهي زنان ذيصلاح كم سابقهتر باشند. عضو سابق شوراي فرماندهي در ادامه اظهار داشت: جابرزاده هم در همين چارچوب نيروي تحت امر من شد و در حالي كه سابقه، تجربه، تخصص و سواد او از من بيشتر بود براي اثبات وفاداري خود به سازمان و رهبري آن تحت امر بودن را پذيرفت و هر چه ميگفتم فقط ميگفت چشم، من فقط در يك چارجوب از قبل تعيين شده او را تحت نظارت داشتم. سلطاني در پاسخ به اين سوال كه در مدتي كه جابرزاده نيروي شما بود آيا مورد خاصي بروز داد يا رفتار ويژهاي كه براي ما نقل كنيد؟ گفت: جابرزاده به شدت آدم فرماليتهاي بود و فوقالعاده فرماليسم بود. وي با سازمان و چه با جوي و چه با من كه مسئول مستقيم او بودم خيلي فرماليته برخورد ميكرد و حتي اگر تا خرخره پرحرف بود خيلي رند برخورد ميكرد و اصلا نشان نميداد. وي در پاسخ به اين سوال كه شما اين را از كجا ميفهميديد؟ اظهار داشت: سكوت در مواقعي كه طبيعتا هر كس اعتراض ميكند سكوت طولاني. انزوا گزيني و در حد مقدور، صرف زمانهاي طولاني براي ورزشهاي سخت و امثال ان همه نشان از آن داشتند كه وي خيلي حرف براي گفتن دارد و اعتراض دارد ولي چون ميخواست به سازمان وفادارياش را ثابت كند سكوت ميكرد و چيزي نميگفت. سلطاني در پاسخ به اين سوال كه فكر ميكنيد امثال جابرزاده چه سرنوشتي خواهند داشت؟ تصريح كرد: اينها تا وقتي كه در دايره و فضاي سازمان اسيرند خودشان هم نميدانند كه واقعا به آنها چه گذشته است و بايد مدتي فضاي بيرون را درك كنند، آزاد زندگي كنند تا بدانند بر آنها چه گذشته است. وي ادامه داد: سازمان حتي يك لحظه نيز نيروهايش را به حال خود رها نميكند و همين الان اگر بداند من كجا هستم نيز به سراغ من ميآيند. در اوايل فرار به من گفتند تو اگر برگردي ما به شوهرت دستور ميدهيم كه بيايد و با تو ازدواج كند و فرزندانتان را پيش شما ميآوريم و به هر حال ميخواستند دست از سر من برندارند. اين عضو جدا شده از سازمان منافقين ادامه داد: الان كه جابرزاده و روشنروان آزاد شدهاند قطعا سازمان اينها را تحت نظر درآورده است. سازمان الان در همه كشورهاي اروپايي دفاتري دارد كه در آنجا خواهران عضو سازمان حضور داشته و در حال حاضر نيز احتمالا اين دو نفر پيش فرمانده منطقهاي در فنلاند بوده و در حال بازسازي و احيا هستند. خود اينها هم توجيه هستند كه به محض آزادي به پايگاه منطقهاي فنلاند بروند. بايستي براي مسئول تشكيلاتي خود اعتراف نمايند كه طي چند مدتي كه بازداشت بودهاند راجع به چه مسائلي فكر كرده و يا چه خوابهايي ديدهاند. * سازمان مانع ارتباط من با همسرم ميشود سلطاني در پاسخ به اين سوال كه آيا همسر شما همچنان در اسارت سازمان است، بيان داشت: بله. متاسفانه سازمان از هر گونه ارتباط من با همسرم ممانعت ميكند و يك بار هم كه من همراه برادرش به ديدار وي رفتم تا آنجا نتوانند بهانه بياورند كه همسرم با من نميخواهد صحبت كن و حداقل براي ديدرا با برادرش بياورندشان ما حدود 8 ساعت منتظر شديم و جنگ و دعوا داشتيم تا همسرم را به محل ملاقات بياورند و تازه وقتي او را آوردند با دو محافظ آوردند كه كاملا از او مراقبت ميكردند كه نتواند با ما به راحتي صحبت كند. من خودم كه عضو بودم ميدانم كه وقتي خانواده يكي از اعضاي براي ملاقات او ميآمدند سازمان كاملا اين فرد را كنترل شده به محل ملاقات ميفرستادند و آن قدر روي ذهن او كار ميكردند كه انگار دشمنان خوني او به ديدارش آمدهاند. * هنوز نتوانستم به زندگي عادي بازگردم وي در پاسخ به اين سوال كه ايا توانستهاي بعد از دو سال كه از سازمان جدا شدهايد به زندگي عادي بازگرديد؟ گفت: نه هنوز نتوانستهام از فضاي ذهني سازمان كاملا جدا شوم، بخصوص اوايل خيلي برايم سخت بود چرا كه عادت كرده بوديم كه يك نفر مدام مسايل فكري را براي ما حل كند، غذاي ما آماده باشد، كارهاي روزمره ما انجام شود و ما فقط كار ايدئولوژيك كنيم. اوايل احساس ميكردم يك قطعا از يك ماشين هستم كه از آن جدا شدهام. سازمان هويت افراد را از آنها ميگيرد، غرايز آنها را ميكشد و شخص را به وسيلهاي در خدمت خود تبديل ميكند. سلطاني در پاسخ به اين سوال كه آيا عمل خارج كردن رحم در مورد شما هم صورت گرفت؟ گفت: نه. طبيعتا به خاطر نوع زندگي افراد در قرارگاه اشرف مشكلات جسمي هم علاوه بر مشكلات روحي افراد را مبتلا ميكند كه وقتي برخي زنان سازمان به همين دليل به پزشك مراجعه ميكردند پزشك به دروغ به آنها ميگفت كه بايد رحم شما خارج شود و براي انجام اين كار مسعود رجوي شخصا پزشك قرارگاه را تشويق ميكرد تا هر چه سريعتر آخرين اميد ارتباطي زنان با دنياي خارج را هم قطع كند و آنها از آينده خود قطع اميد كنند. وي در واكنش به اين سوال كه به عنوان مسول تشكيلاتي جابرزاده انصاري كه خود بخش عمدهاي از سازماندهي تشكيلات را بعهده داشت ميپرسم آيا از اين دو نفر (روشن روان و انصاري) بايستي به تشكيلات رسيد و يا از سازمان به اين دو نفر گفت: اول بايد متوجه اين نكته شويم كه سازماني وجود ندارد، بحث ما روي يك فرقه به غايت ارتجاعي است كه صرفا مدعي است و اداي دمكراتيك در ميآورد. وقتي يقين حاصل كنيم كه با فرقه روبرو هستيم آنگاه متوجه ميشويم كه نفرات به عنوان مهره و رباط هستند. از منظر رجويها رده تشكيلاتي به سابقه و توانمندي بر نميگردد بلكه به چسب فرقهاي آنها نگاه ميشود. جابرزاده و روشنروان در يك دوراني و بر اساس وادادگي رشد تشكيلات يافتند ولي هر چه به مركز اين فرقه نزديكتر شوي مساله داري آغاز ميگردد چون به خلوت رجويها ميرسي و متوجه خواهي شد كه عمق باختن تا به كجا بوده است. سلطاني در پاسخ به اين سوال كه آيا شما نيز بر همين اساس از سازمان فاصله گرفتيد؟ تصريح كرد: يقينا هر چه به آنها نزديكتر شوي فاصله پرتاب به بيرون بيشتر خواهد شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 569]
-
گوناگون
پربازدیدترینها