تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836884296
ایت الله فاضل لنکرانی از دیدگاه بزرگان ، یاران ، شاگردان ونزدیکان
واضح آرشیو وب فارسی:فردو نیوز: به گزارش خبرنگار پایگاه خبری - تحلیلی فردونیوز ،رحلت جانسوز این مرجع عظیم الشان ، جهان را غرق در ماتم و عزا نمود . و مسلمانان را در غم وانده فرو برد . بیش از 2000 نهاد و مرکز و موسسه و شخصیتهای دینی و علمی و حکومتی در سراسر عالم علاوه بر برپایی مراسم عزاداری ، همایش و کنگره و با صدور پیام و سخنرانی ، اظهار ارادت و همدردی نمودند.در اینجا به تعدادی به صورت فراز گونه از آنان اشاره می کنیم . ان شاء الله در آینده نزدیک در کتاب مستقل به چاپ خواهد رسید. فرازی از پیام رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله العظمی سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی) استوانه علم و انقلاب حوزه ی علمیه یکی از اسطوانه های علمی و تحقیقی و یکی از استادان برجسته ی خود، و ملت ایران یکی از مراجع تقلید انقلابی و بیدار و پرتحرک خود را از دست داد. ایشان در سالهای طولانی دوران اختناق در شمار برجستگانی از حوزه ی علمیه ی قم بودند که در میدانهای گوناگون مبارزات حضور داشته و رنج تبعید را به جان خریدند، و پس از پیروزی انقلاب از جمله ی روحانیون نامداری بودند که نقشهای مهمی در همه ی موارد حساس ایفاء نمودند. فرازی از پیام حضرت آیت الله العظمی سیستانی مدظله العالی فقدان آن بزرگوار که سالها از اساتید حوزه علمیه مقدس قم و از بزرگان علمای اعلام بودند و خدمات شایانی به دین و مذهب ارائه نمودند ضایعه ای بزرگ است. فرازی از پیام حضرت آیت الله العظمی صافی مدظله العالی مدافع حریم ولایت اهلبیت فقدان این اسطواه محکم که در دفاع ااز دین و مکتب اهل بیت علیهم السلام، مبارزه با بدعت ها و فرق ضاله و کسب رضای آقا و مولایش حضرت بقیت الله ارواح العالمین له الفداء آثار مساعی جمیله و مواضع مشکوره اش پایدار خواهد بود ضایعه و خسارتی بسیار بزرگ و جبران ناپذیر است. آن بزرگوار در برابر برداشت های سلیقه ای و انحرافی از دین و فقه بسیار حساس و در دفاع از حریم ولایت اهل بیت و شعائر د با قوت و صلابت، عمل می کرد و در سنگر امر به معروف و نهی از منکر و حفظ عظمت و عزت روحانیت و مرجعیت با بیداری و آگاهی انجام وظیفه نمود. فرازی پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله العالی حیات جاودان به یقین خدمات برجسته آن فقیه بزرگ به جهان تشیع و آثار گرانبها و ذی قیمت ایشان که بیانگر حیات جاویدان معنوی معظم است، هرگز فراموش نخواهد شد. مصادف شدن رحلت آن بزرگوار با ایام شهادت سیده نساء العالمین، فاطمه الزهرا سلام الله علیها نشانه ای از معنویت و قداست روحی ایشان و پذیرش خدماتشان در پیشگاه اهل بیت عصمت است. حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی مرجع جامع آیت الله فاضل لنکرانی اعلی الله تعالی مقامه دارای خصوصیاتی بودند از لحاظ جامعیت، احاطه ی فکری به مسائل زمان و جهان از این جهت در انقلاب هم که ایشان الحمدلله تعالی با ما همگام و همراه بودند و همیشه پشت سر پرچم امام رضوان الله تعالی علیه در حرکت بودند یک مرجع آگاهی بودند از همه جهت و این بود که کلامشان و حرفشان و فتواشان و حکمشان بسیار بسیار اثرگذار و سرنوشت ساز بود و فقدان ایشان برای جامعه ی اسلامی فاجعه ی بسیار بزرگی بود. از لحاظ آگاهی به اوضاع زمان یک مرجع ممتازی بودند و فکر خاص و اندیشه ی خاص و فرهنگ مخصوصشان در زمان ما بسیار بسیار اثرگذار بود و از لحاظ مقام علمی در سطح بسیار بالایی بودند و آثاری که از ایشان باقی مانده است بسیار اثرگذار است و مهم است که اهل قلم بودند و بعضی از مراجع و علما اهل قلم نیستند اما ایشان یک امتیازش این بود که دارای قلم رساء بود که حاکی از یک تتبع و فکر خاصی بود والعلماء باقون مابقی الدهر اعیانهم مفقوده و امثالهم فی القلوب موجود است قلم ایشان یک آثار جاوید است که باقی مانده است. از لحاظ بیان هم بیان بسیار رسایی داشتند و هر مطلبی را می توانستند طوری بیان بکنند که همه کس فهم باشد در عین حالی که بیان قوی مطالب دقیق و عمیق را به طوری حلاجی می کرد و روشن می کرد که همه کس فهم بود که خلاصه یک مرجع جامع و کاملی بودند. مرحوم حضرت آیت الله العظمی آزاد قزوینی طرفدار مظلوم یکی از اقوام ما در سالاریه بودند، سیدی بود که یکی از پسرانش اهل علم بود، یکی دانشگاهی بود، چند تا از اشرار همسایه شان بود که ایشان را اذیت می کردند، طرفدار مظلومین بود، چند تا برادر شرور بودند که می آمدند درب خانه ی همسایه ها می نشستند اذیت می کردند، زن و بچه شان را ناراحت می کردند، آن اقوام ما که آنجا بود، سید اولاد پیغمبر هم بود، گفتند برادران نروید دم در همسایه بنشینید، زن و بچه ها رفت و آمد می کنند، چون شرور بودند فوری یکی رفته بود یک بیل برداشته بود و سر و کله ی اینها را شکسته بود، آمدند پیش من، من خودم بلند شدم رفتم دم در و محترمانه گفتم آقاجان این سید اولاد پیغمبر است، اولاد زهرا است، اسم حضرت زهرا را آوردم شاید اثر کند، گفت حاج شیخ داود برو گمشو! گفتم برادر من موعظه ات می کنم، در را بست و رفت، در زدم و آمد گفت حاج شیخ کتک نخورده، برو! آمدم بیرون دیدم جمعیت جمع شدند، دو سه نفر همسایه شان اهل علم بودند گفتم شما می شود شهادت بدهید و پیش یکی از مراجع برویم شکایت کنیم، گفتند از این می ترسیم، گفتم نترسید. خلاصه سه تا شاهد آوردم خدمت آیت الله العظمی فاضل (ماه رمضان بود)، غرضم . رفتیم خدمت ایشان رسیدم و گفتیم قضیه اینطور است، گفت چرا به آقایان زحمت دادید خودتان می آمدید می گفتید، گفت چطور آدمی است؟ گفتم بنده خودم رفتم موعظه کنم به من اهانت کرد، اینها هم شاهد هستند، حالا حضرتعالی هر چه صلاح می دانید. ایشان گفت آقا این چنین هم نیست و کشور هرج و مرج نیست هر کسی هر غلطی بخواهد بکند، صدا زد یکی از آقازاده هایش را گفت یک سرهنگی هست در نیروگاه که نیروهای انتظامی تحت فرمانش هست ، تلفن بزن او من را می شناسد، آدرس را گرفتند و گفتند بگوئید همین امشب برود این جوان شرور را بگیرد و تعذیرش هم بکند و چند تا شلاق جلوی مردم بزند، چندروز هم زندانش کند که مردم آزاری نکند، گفتم اینها شاهد هستند، گفت نه شهادت خودت به تنهایی قبول است، خلاصه دستور داد او را گرفتند، جلوی مردم تعذیرش کردند و کتکش زدند زندانش کردند، برادرانش آمدند به دست و پای من افتادند که تا از آقا خواهش کنند که او را آزاد کنند. هم ملت و هم دولت و هم روحانیت دوستش داشتند.علاوه بر حسن خُلق خوب ،مهربان هم بود. کسی که منبر می رفت، در هنگام منبر ایشان با کسی صحبت نمی کرد مؤدبانه می نشست، یک بار رفتم مجلس شان خلاصه اصرار کردند و رفتم پیش ایشان نشستم. یک طلبه ای وسط منبر آمد ، بنا کرد با آقا صحبت کردن، آقا فرمود برادر من وقتی که این آقا بالای منبر است برای احترام مجلس امام حسین صحبت نکنید، وقتی که منبر خلاص شد بعد تشریف بیاورید من در خدمت شما هستم، احترام مجلس امام حسین را نگه دارید، این را هم خودم دیدم، برای احترام مجلس امام حسین صحبت خصوصی با من نکنید، اهانت می شود. بعد از مجلس من در خدمت شما هستم. آیت الله هاشمی رفسنجانی حامی امام و انقلاب آیت الله قاضل لنکرانی (ره) در زمان طلبگی بین ما معروف بود که ایشان یکی از فضلای خیلی کاری هستند و زیاد کار می کنند . تعبیراتی هم خود آقا مصطفی و اینها می کردند. جزو آقایان خیلی پرکار شناخته می شدند. بعداً که من به درس آقای بروجردی رسیدم، ایشان را در درس می دیدم. در درس آقای بروجردی هم ایشان خیلی از ما جلوتر بودند مرحوم آقای فاضل را به عنوان مدرس می شناختیم که کم کم درس دادن را هم شروع کرده بودند. اینطور نبود که در یک درس با هم باشیم. مگر درس فلسفه یا تفسیر آقای طباطبایی که در آنجا با هم بودیم. چون مشترک بود، بحث هم می شد و گاهی هم صحبت می کردیم. کاملاً یادم هست که خیلی هم بحّاث و هم سریع الدرک بود. یعنی اینکه صبر نمی کردیم یا مثلاً فشار بیاوریم که حرفمان را برسانیم. حرف که می زدیم، ایشان زود متوجه می شدند که درباره چه چیزی می خواهیم صحبت کنیم. این مال آن دوره بود تا اینکه مبارزات شروع شد. دوره های دیگر هم این گونه بود. ایشان پای درس امام هم بودند. ایشان خیلی صریح و خالصانه سخن می گفتند. امام را خیلی خوب می شناخت و شاید هم بهتر از ما امام را می شناخت. ما از جوانی با امام ارتباط داشتیم. ولی می دیدم گاهی که مسائل خاصی پیش می آمد، ایشان آ شنایی بیشتر با امام دارند و یا لااقل در کارها ایشان بیشتر از ما مطالعه کرده بودند. به هر حال، خیلی مخلص امام بودند و به علم امام هم خیلی اهتمام می ورزیدند و می گفتند خیلی استفاده می کنیم. البته نوعاً کسانی که هم شاگرد آقای بروجردی و هم شاگرد امام بودند، استفاده های اساسی شان را از امام می کردند. از ویژگی های دیگر درس آقای بروجردی این بود که خیلی زیاد روی مقایسه بین نظرات اهل سنت و شیعه تکیه می کردند و گاهی می گفتند که انسان تا فتوا و نظرات اهل سنت را نداند، نمی تواند روایات را خوب بفهمد. چون خیلی از روایات ما ناظر به نقد اهل سنت یا روایات اهل سنت بوده است. به هر حال، در این درس ها و گاهی هم در مدرسه فیضیه در بحث های سرپایی همدیگر را می دیدیم و بیشتر از این حد آشنا نبودیم. در مبارزات به عمق تفکرات ایشان بیشتر پی بردیم. کارهایی در سطوح بالاتر از ما می شد که یادم نیست آقای فاضل حضور نداشته باشد. مگر اینکه نباشد و یا در مسافرت و یا جایی باشد که نرسیده باشد، معمولاً در بحث های سیاسی و مبارزاتی بودند. آن موقع هم زمان تقیه بود و خیلی سخت شده بود، فقط اگر جلسات عمومی بود، همدیگر را می دیدیم. و الا حلقه هایی که برای مبارزه کار می کردند، کوچک کوچک و جدا جدا بودند. ولی جاهایی که لازم بود، حضور فعال داشتند و نامه ها را امضا می کردند و یا کمک می کردند. نقش اساسی در مرجعیت امام خمینی پس از قضیه کشتارپانزده خرداد وقتی امام را گرفتند و خطر محاکمه امام جدّی شد، مطرح شد. بیم و ترس جان امام بود . قانون این گونه بود. که هر شخصی مرجع تقلید باشد ، دولت نمی تواند او را اعدام نماید ، لذا تشخیص داده شد که باید ایشان را به عنوان مرجع معرفی کنند. یعنی آقای فاضل، و یازده نفر از آقایان و علمای دیگر، آن زمان در سطح مدرسین بیانیه می دادند و امضا می کردند واعلامیه ها و امضاهایشان هم تقریباً یکسان بود. آنهایی که امضا کردند، از خودشان شهامتی نشان دادند و درست در مقابل رژیم ایستادند و دست رژیم را بستند. فکر می کنم چهل نفر امضا کرده بودند. البته در امضای اولیه دوازده نفر بودند. که مرحوم آقای فاضل جزو اولین نفر بود امضاء کردند مرجعیت امام را اعلام کردند. در دوره ای مبارزین تبعید می شدند و ایشان یکی از کسانی بودند که تبعید شدند. به بندر لنگه هم تبعید می کردند که خیلی گرم بود. از کسانی که بعد انقلاب به ما می رسیدند و کمک می کردند و حرف های ما را در جامعه مدرسین مطرح می کردند، ایشان بودند. لذا اگر ما می خواستیم حرفی را به آنجا بگوییم، چند نفر بودند که خدمتشان می رفتیم و می گفتیم که یکی ایشان بودند. امام هم گاهی که می خواستند راجع به حوزه و قم و مسائل خاص صحبتی کنند، اسم آیت الله فاضل را می بردند. جزو کسانی بودند که خیلی روشن به ما می گفتند که از ایشان استفاده شود. در آن موقع دیگر مبارزه نبود، در اموری بود که در اداره کشور و مسائل اساسی مطرح می شد. ایشان می فرمودند: "یک وقتی در تهران شهید بهشتی از من گله کرد. گفت که آقای فاضل! شما باید به تهران بیایید و به ما کمک کنید، اما در قم ماندید."من به شهید بهشتی گفتم: "شما به همه چیز فکر می کنید، اما از حوزه غافل شدید. اگر امروز حوزه از شاگردهای امام خالی شود، چند صباح دیگر فکر امام در این حوزه نیست و در آنجا ماندم که بتوانیم فکر امام را در حوزه نگه داریم"بعد ایشان گفت: "شما حرف درستی زدید." از آن روزی که مبارزه شروع شد و تا آخری که ایشان زنده بودند، برای تصمیمات خود احتیاج به یک نیرو یا فشار داشته باشد. کاملاً مسائل انقلاب در مشت ایشان بود و به انگیزة خودشان بود. فقط این طور بود که اگر جایی اقدامی خارج از حوزه ایشان می شد، لازم بود به ایشان اطلاع داده شود. همکاریشان خیلی صمیمی بود. با امام واقعاً حالت ارادت داشتند و نسبت به انقلاب هم وفادار بودند و انقلاب را از خودشان می دانستند. فتاوایشان و مطالبی که دارد و حرف هایی که زده و مواضعی که در آنجا گرفته و همة اینها موجود است. ضمن اینکه ایشان بی نیاز از این است که ما بخواهیم مثلاً چهره انقلابی ایشان را زیاد نشان بدهیم. شخصیت آقای فاضل این است که ایشان از جوانی وارد فاز انقلاب و مبارزه شده بود و با آن سبکی که خودشان داشتند، ادامه دادند و هیچ وقت در راهشان شک نکردند تا انقلاب پیروز شد. انقلاب که پیروز شد، حقیقتاً مخلص امام بودند و خودشان را موظف می دیدند در قم، در حوزه و در هر جایی که بودند، نظرات امام را محور قرار بدهند و این کار را می کردند. بعداً هم که به مرجعیت عام رسیدند، آن موقع؛ هم فتاوا و هم رفتار و هم مواضع ایشان در مقابل نیروهای سیاسی کشور مواضع انقلابی بود و هیچ وقت نیازی به این چیزها از لحاظ مادی و مالی نداشت. یعنی با عقیده این کارها را می کرد. از لحاظ جسمی، ایشان واقعاً ضعیف شده بود. وقتی که می رفتم، می دیدم که خوابیده و به زحمت می نشست که حرف بزنیم. واقعاً کسی که در آن سن و در آن شرایط و آن حالت را داشته باشد، خیلی به این مسائل نمی پردازد. اما می دیدم که واقعاً به روز است. بحث که می کردیم، می دیدم مطلع است. یک شخصیت "طراز مرجعیت در تاریخ تشیع" است. الحمد لله آثار ایشان و به خصوص آثار علمی ایشان، چه فقهی و چه اصولی وچه مسائل دیگر، از ایشان ارزشمند باقی مانده است . آقازاده ایشان از نظر علمی زحمت می کشند. آثار، درس ها و بحث هایی را که ایشان داشتند، منتشر می کنند. هر یک از فضلا که می بینید، نسبت به ایشان امیدوار می شود و این یک هدیه الهی است. ایشان با پدرشان تربیت شدند و استعداد را هم به ارث بردند . حضرت آیت الله امینی دی 1393 اخلاص و ساده زیستی اولین آشنایی ما با ایشان در درس امام بود و در درس آیت الله بروجردی. در درس امام که در آن کتاب طهارت ایشان شرکت می کردند چون بنده قبلاً هم یک دوره اصول خدمت امام خوانده بودم، از آنجا موقعیت تیزهوشی و دقت ایشان برای من روشن بود. اولاً هر گاه که اشکالی می کرد که مرسوم درس ها هم هست که سؤال می کنند، از آن سؤال معلوم می شد که ایشان قضایا را خوب می فهمد، البته زیاد هم سؤال نمی کردند و اشکال نمی کردند ولی هر وقتی سؤال می کردند امام با دقت به ایشان جواب می داد و معلوم بود که ایشان مطالب فقهی را خوب درک می کند. از همان اول معلوم بود که ایشان ذوق فقهی و اصولی دارد. ما در جاهای مختلف با ایشان بودیم، در جامعه ی مدرسین بودیم، در زمان مبارزات بودیم، در مجلس خبرگان بودیم و در جاهای مختلف همیشه با هم بودیم، از اوایل پیروزی انقلاب و قبل از پیروزی انقلاب، از ویژگی هایی که انسان احساس می کرد در ایشان اخلاص است از همان اوایل احساس می شد که ایشان معتقد و علاقمند به نظام است، علاقمند به حوزه های علمیه و ترویج دین و تکمیل آن است و زندگی خودش هم یک زندگی نسبتاً ساده ای بود، چه در قبل از پیروزی انقلاب و آغاز طلبگی، چون ایشان آقازاده ی آیت الله فاضل لنکرانی بود، با ما تفاوتش این بود که ما فرد عادی بودیم و ایشان آقازاده بود، ولی در عین حال آقازادگی ساده بود و ساده زندگی می کرد. از کارهایش و رفتارش اخلاص می بارید و در زندگی ایشان در آن زمان ها تشریفاتی ندیدیم. بعد از مرجعیّت هم تا آن مقداری که من می دیدم در آن زمان از دفترشان و از جاهای دیگر نسبتاً زندگی شان زندگی ساده ای بود و آن زمان هم رفت و آمد داشتیم بعد از اینکه به مرجعیت انتخاب شد رفت و آمد داشتیم و باز همان مراتب دوستی سابق را حفظ کرده بود. بعضی از مراجع بعد از اینکه به مقامی برسند ـ البته مقامات همه همینطورند ـ ولی به مجردی که به مقامی رسیدند دوستان سابق را فراموش می کنند! آیت الله فاضل تا این اواخر هم فراموش نمی کرد، گه گاهی به منزلشان می رفتم هنوز با همان صمیمیت سابق با ما مطالب را در میان می گذاشت و برخورد می کرد و ملاقاتش خیلی ساده بود، لباسش هم خیلی ساده و برونی و دفترش هم خیلی ساده بود. خدا انشاء الله رحمتش کند. در اینجا به یادم آمد خاطره ای هم از پدر ایشان نقل کنم؛ پدر ایشان یکی از علما بود و از اطرافیان بانفوذ آیت الله بروجردی بود و عضو اعضای امتحان طلاب هم بود. من از اصفهان که می خواستم به قم بیایم در اصفهان تا رسائل و مکاسب را خوانده بودم و بعد قرار شد به قم بیایم که آمدم قم. بعد قرار شد اینجا امتحان بدهیم. آنوقت ممتحنین سطح سه نفر بودند، یکی پدر آیت الله فاضل بودند، یکی آقای صاحب الداعی بود که مدیر مدرسه ی فیضیه هم بود و یکی هم آقای نحوی بود، در مدرسه ی فیضیه ثبت نام کرده بودیم برای امتحان. امتحان سابقاً اینطوری بود و مثل حالا نبود، یک صفحه ای را معرفی کردند که این صفحه را از کتاب رسائل و مکاسب مطالعه کنید ما رفتیم در کتابخانه ی همان جا نشستیم و مطالعه کردیم و آمدیم پیش آقایان، اول منظورشان این بود که عبارت را بخوان، عبارت را می خواندیم و آقایان گوش می دادند از سبک خواندن معلوم بود که این فهمیده یا نفهمیده! آقای نحوی ادبیات را دقت می کرد چون اعراب گذاری نبود بعد هم وقتی صحبت شد آیت الله فاضل هم گوش می داد مطلبی که فرد می گوید درست است یا خیر؟ من در این ضمن یک مطلبی راجع به ادبیات گفتم که آقای نحوی اشکال کرد. در اصفهان ادبیات معروف و خوب بود، آقای نحوی (خدا رحمتش کند) اشکال کرد من دفاع می کردم گفتم نه اینطور نیست، قبول نمی کردم و آیت الله فاضل به حمایت از ما درآمد گفت آقای نحوی درست می گویند چرا اصرار می کنید؟ آقای نحوی هم ساکت شد و بالأخره در امتحان قبول شدیم. از نکات جالب نحوه ی امتحان بود که امتحان در فهم مطالب بود و نه در حفظ مطالب، این سبک ظاهراً سبک خوبی نیست و سبک دانشگاهی است، آن در فهم مطالب بود. آن وقت طبعاً من علاقه به پدرشان پیدا کردم، این خاطره در ذهن من بود و جایی هم بازگو نکرده بودم اما اینجا یادم آمد و گفتم. آیت الله محمد یزدی رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه جامعه مدرسین واصلاحات حوزه کسانی به عنوان اصلاحاتی در حوزه به فکر افتادند که درس و بحث و امتحان و شهریه و برخی مسائل حوزه را یک نظم خاصی به آن بدهند و آن عنوان هم به عنوان مدرسین حوزه برنامه ای را تنظیم کردند و آن زمان با مرحوم آیت الله بروجردی هم در میان گذاشتند که به هر حال آن فضلای معروف آن عصر و شرایط پایه گذاران مسئله ی جامعه ی مدرسین شدند که بعدها معروف شد به جامعه ی مدرسین، یعنی شرایط اولیه ی پایه گذاری جامعه مدرسین در زمان مرحوم آیت الله بروجردی که همان حدود سال 37 13 می شود و هنوز به سال 42 13نرسیده بودیم . یعنی کسانی که تدریس داشتند برای اصلاح امور حوزه چیزی را تنظیم کردند و شروع به کار کردند به طور یک کار تشکل و طلبگی و حوزوی که این کار تشکل طلبگی و حوزوی به تدریج که جلوتر آمد و به خصوص بعد از رحلت مرحوم آیت الله بروجردی فکر جدی تری گرفت . در آن شرایط مرحوم آیت الله فاضل از فضلای معروف حوزه بودند، پدرشان هم فوت شده بود و آیت الله بروجردی هم فوت شده بودند، در تأسیس و در حقیقت تشکیل جامعه ی مدرسین هم نقش داشتند مثل مرحوم آیت الله مشکینی و آیت الله خزئلی و بعضی از سابقین دیگر هم بودند که در این تأسیس نقش داشتند. مسائل انقلاب که شروع شد جامعه ی مدرسین اولین تشکلی بود که به امام پیوست و با تمام وجودش وارد صحنه شد و پشت سر امام حرکت را پیگیری و دنبال و حمایت می کرد آیت الله فاضل در جامعه ی مدرسین از رجال و اعضای شناخته شده ی بودند و در این زمینه که در آن اعلامیه امضایشان هست و اکثر اعلامیه های معروف جامعه ی مدرسین امضای ایشان آنجا وجود دارد از جمله خلع شاه است که مسئله ی بسیار مهمی است. چگونگی تبعید اما ساواک یک حمله ای به خانه ی آقای آذری قمی کرد و یک نسخه ای از آن بیانیه ی جامعه مدرسین در منزل ایشان پیدا شد و ساواک آن نسخه را پیگیری کرد و اعضای جامعه را شناخت و همه ی اینها را دستگیر کرد و به اینطرف و آنطرف تبعید کردند . که در حقیقت جلسات جامعه تعطیل شد به خاطر همه ی تبعید شدیم آیت الله فاضل تبعید شدند در بندر لنگه که بندر لنگه آن موقعی که ایشان تبعید شدند ، در یک نوبتی جای ما عوض شد و ما رفتیم بندر لنگه و جای آقای فاضل هم جای دیگری شده بود ما خصوصیات دوره ی تبعید ایشان را در بندرلنگه متوجه شدیم. در بندر لنگه من وقتی که رفتم آنجا و وارد بر امام جمعه ی آنجا شدم ، بعد آنجا متوجه شدیم که قبل از ما آیت الله فاضل آنجا بودند و من سؤال کردم که ایشان کجا سکنی گرفتند؟ گفتند در یک حسینیه که من رفتم آنجا را از نزدیک دیدم که گفتند این اتاق را انتخاب کردند و گفتند همین جا برایم کافی است و نیازی نیست که خانه ای بگیرم و همین جا هستم و بیشتر می آمدند در مسجد جامع و با امام جمعه ی آنجا و با مردم آنجا و در حقیقت کار ترویج مسائل انقلابی را به این کیفیت انجام می دادند. مردم آنجا وقتی برای من توضیح می دادند من متوجه می شدم که ایشان دارای این امتیازات خصوصی ای که در مرجع می باید باشد که هنوز ایشان مرجع نبودند و یک عضو جامعه بودند و تبعید شده بودند . آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی شخصیتی تمام عیار یکی از فقهای کم نظیر دوران معاصر هست، تسلط ایشان بر مبانی فقهی مکتب قم و مکتب نجف (هر دو)، از ممیزات بحث های فقهی و اصولی ایشان است. ایشان تربیت شده ی مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و مرحوم آیت الله العظمی امام خمینی رضوان الله تعالی علیهما است. کاملاً مبانی این دو فقیه برجسته ی دوران تشیع را مسلط بودند، بر کتاب هایی که از مرحوم آیت الله العظمی خوئی قدس سره نوشته شده بود، ایشان هم در مباحث فقهی و هم اصولی، از قبل از دوران پیروزی انقلاب یعنی از همان اوایلی که درس خارج خودشان را شروع کردند مقیّد بودند که مبانی بزرگان نجف هم دیده شود. اگر کسی کتاب تفصیل الشریعه ی ایشان را که یک دوره ی نسبتاً کاملی از فقه است ولو مباحث بیع و خیارات را ندارد اما همین مقدار مباحث که تقریباً چهار پنجم کتاب تحریر الوسیله را این دو جلد تحریر الوسیله را ایشان در حدود 40 سال مورد بحث و شرح قرار دادند و این شرح امروز در حوزه های علمیه در بحث های خارج مورد ارجاع اساتید محترم است. خود اساتید رجوع می کنند و فضلا را ارجاع می دهند، اگر کسی این شرح را ببیند کاملاً به این مطلب واقف می شود که ایشان چطور هم بر مبانی بزرگان قم و اساتید خودشان و هم بر مبانی بزرگان نجف تسلط داشتند و این انظار را به میدان بحث آورده اند. فقه ایشان و فتاوای ایشان یک فقه کاملاً عمیق و مستقیم و یک فقه بسیار منسجمی است که خودش مطلب بسیار مهمی است، مبانی محکمی که ایشان در مباحث فقهی و اصولی داشتند گرچه در زمانی که ایشان در حوزه ی علمیه تدریس می فرمودند بیشتر معروف بود به اینکه اصول ایشان قوی تر از فقه شان است اما هم خود ایشان می فرمودند و هم فضلای محترمی که در درس ایشان شرکت می کردند که امروز بسیاری از آنها از اساتید درس خارج حوزه ی علمیه قم و یا سطوح عالیه هستند، اعتراف داشتند به اینکه فقه شان بسیار برجستگی دارد. روایات را بسیار مورد دقت قرار می دادند، آیات قرآن را وقتی که در مباحث فقهی به آیات الاحکام می رسند با یک دقت و عنایت خاص آیات را بررسی می کردند، در مباحث حج شان یک وقتی فرمودند من از این آیه واتمّ الحج والعمرة لله تا کنون بیش از 100 فرع فقهی را استفاده کردم، عنایت ایشان در مباحث فقهی به آیات قرآن بسیار زیاد بود، فضلا را تشویق می کردند که در مباحث فقهی سعی کنید از آیات قرآن زیاد استفاده کنید و تفاسیر را مراجعه کنید که اگر مجموعه ی انظاری که ایشان در آیات قرآن، در فقه و اصول دارند جمع آوری شود خودش یک کتاب بسیار مفصلی می شود. ایشان در مباحث اعتقادی کار کرده بودند، مخصوصاً در مباحث مربوط به امامت زحمات زیادی کشیده بودند و در این رابطه هم کتابی را تألیف کردند با مرحوم آیت الله اشراقی در حول آیه تطهیر که یکی از آیاتی است که دلالت بر عصمت اهل بیت و خمسه ی طیبه است، یرید الله لیذهب عنکم الرجل اهل البیت و یطهرکم تطهیراً، در این آیه نکاتی را بیان کردند که برخی از افرادی که اهل نظر هستند اعتراف داشتند می گفتند آن دقت هایی که ایشان و صدیق بزرگوارشان مرحوم آیت الله اشراقی در این آیه کردند را در تفاسیر گذشتگان ندیدیم. در تفسیر، شروع کرده بودند که یک دوره تفسیر قرآن را بنویسند اما دیدند که باید ابتدا مباحث مقدماتی تفسیر را، علوم قرآنی را یک مقداری مورد بررسی قرار بدهند، کتابی دارند به نام مدخل التفسیر که از کتاب های بسیار ممتاز در مباحث مقدماتی قرآن است مخصوصاً مباحثی که در بحث اثبات عدم تحریف قرآن است. مجموعاً از نظر علمی یک شخصیت بسیار موفق، هم از حیث تدریس از مدرسین طراز اول حوزه بود، در زمانی که مرحوم آیت الله العظمی بروجردی در مسجد اعظم درس می دادند بعد از درس ایشان در زیر گنبد، ایشان مکاسب تدریس می کردند، زیر گنبد که محل بسیار وسیعی هم هست پر می شد، امروز برخی از بزرگانی که سال هاست تدریس درس خارج دارند و به مراتبی در حوزه های علمیه رسیدند خودشان می گویند ما خاطرات آن زمان را فراموش نمی کنیم برای ما نقل می کنند خاطرات بزرگانی که در کشور امروز مسئولیت هایی دارند و آن زمان حضور پیدا می کردند در درس ایشان. آیت الله آقاسید رضی شیرازی که از علما و بزرگان در تهران هستند به من می فرمودند من از نجف آمده بودم دیدم در مسجد اعظم قم یک طلبه ی جوان زیر گنبد مسجد اعظم مشغول تدریس است و زیر گنبد مملو از جمعیت است، من رفتم در آن درس نشستم دیدم چقدر این مرد مسلط بر کتاب مکاسب است گویا تمام مبانی شیخ انصاری در دست او هست و چقدر مطالب را دقیق، عمیق و پخته می گوید. از افرادی که کنار من بودند سؤال کردم ایشان کی هست؟ گفتند ایشان آقا محمد فاضل لنکرانی است، یک شخصیتی که دوران تدریسی خیلی پررونقی در حوزه داشت. خود ایشان می فرمودند یک وقتی من کتاب لمعه را می گفتم در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها نگاه کردم دیدم تمام افرادی که در درس من شرکت می کنند سن شان از من بیشتر است، بسیار از وقت شان و عمرشان برای تفقّه و تعلیم، تدریس و اینها استفاده کردند در تدریس بسیار موفق بودند، شاگردان زیادی را ایشان تربیت کردند، در تألیف یکی از موفق ترین علما و مراجع دوران هست ایشان که تألیفات بسیار زیادی دارند. موسوعه ای که از ایشان هست اعم از آنچه که خودشان نوشتند یا تقریراتی که از درسهایشان هست یا کتابهای مختلف، در بیش از صد جلد هست که مرکز فقهی ائمه اطهار: این را به چاپ رسانده. متواضع وفروتن بسیار شخصیت خلیقی بود، هر کسی با ایشان جلسه ای داشت احساس می کرد که نزدیکترین فرد به ایشان هست اینقدر با عطوفت و مهربانی و احترام و تکریم با افراد برخورد می کردند، حتی در این دوران مرجعیت بعضی از شاگردان ایشان می گفتند روحیّات ایشان همان روحیّات 40 سال پیش است، هیچ مسئله ی مرجعیّت حالات ایشان را تغییر نداده بود، وضع ایشان را دگرگون نکرده بود. من همین جا عرض کنم در این دورانی که تقریباً نزدیک به 15 سال مرجعیت ایشان بود یک بار از ایشان نشنیدیم که ایشان بگویند من امروز مرجع شیعه هستم، مقلدین فراوانی دارم، با اینکه در ایران اکثریت مردم مقلّد ایشان بودند، در خارج از کشور، در کشورهای عربی، اروپایی، مقلدین فراوانی داشتند اما یک بار ندیدیم که ایشان به این مسئله تفوه کند، زندگی بسیار ساده ای داشت. تا زمانی که دارای پنج اولاد بود در خانه ی پدرش در دو اتاق زندگی می کرد و بعد به خاطر ضرورت یک منزلی که پدرِ مادرمان آن منزل را تهیه کردند به آنجا منتقل شدند در هیچ زمانی از دوران عمرش ایشان در صدد تهیه یک منزل شخصی برای خودش نبوده با اینکه افراد بسیار زیادی از قِبَل ایشان دارای منزل شدند در همین قم و حوزه ی علمیه. از نظر سیاسی ایشان یک نبوغی داشت و درک خاصی داشت واقعاً اگر دوران سیاسی ایشان را بیائیم بررسی و دقت کنیم، ایشان در بحران هایی که مربوط به امام رضوان الله تعالی علیه بوده یک حضور برجسته داشته، وقتی که باید مرجعیت امام امضا می شد از کسانی که پیش قدم برای امضای مرجعیت شدند ایشان بود و همان سبب تبعید ایشان به بندر لنگه و چند سال در یزد شد. همینطور وقتی انقلاب شد در تمام صحنه ها و در تمام میدان های حساس، ایشان یک حضور سرنوشت ساز داشت. در زمان امام رضوان الله تعالی علیه بعد از ارتحال امام در زمان رهبریِ مقام معظم رهبری دام ظله العالی ایشان یک حضور خیلی مؤثر داشت و مجال نیست که الآن جزئیات اینها را بخواهم بیان کنم. واقعاً در قدم به قدم انقلاب ایشان خودش را موظف به حراست از این نظام و انقلاب می دانست. در جایی که باید به مسئولین تذکر بدهد تذکر می داد مخصوصاً ملاقاتی نبود با مسئولین که ایشان در مورد مردم صحبت نکند، تذکر راجع به مردم و وضع معیشتی مردم ندهد. من همین جا این را عرض کنم گاهی اوقات ما صبح خدمت ایشان می رسیدیم می دیدیم چشم های ایشان قرمز شده و پیدا بود که شب قبل را درست نخوابیدند، از ایشان سوال می کردیم می فرمودند بله من دیشب خوابم نبرد، عرض می کردیم چرا؟ می فرمودند مثلاً دیروز به من خبر دادند که سیب زمینی گران شده، نشستم حساب کردم یک کارگر با زن و بچه که هر روز قوت سفره اش سیب زمینی و نان هست چطور می تواند این را تهیه کند؟ و از جهت ناراحتی این موضوع تا صبح نخوابیدم! و همینطور فکر می کردم، بسیار حساس بود انقلاب در مسیر خودش حرکت کند مخصوصاً روی مسائل ولایی که این یک بحث بسیار مفصلی دارد، ایشان یک مرجع ولایی بود، بیت ایشان همیشه مراسم روضه خوانی در ایام محرم و فاطمیه، بیش از 70 سال پیش بوده که در وصیت ایشان هم آمدهاست . نسبت به مسئله ی ولایت ائمه معصومین: آن قدر محکم، مستقیم و مقاوم بود که اگر می دید کسی در این رابطه سر سوزنی می خواهد تنزل و تضعیف کند، می خواهد سست کند برخورد قوی می کرد و لذا حرکت ایشان در فاطمیه در همان قدم های بسیار بزرگی را برداشتند. عاشق علم وعالم بسم الله الرحمن الرحیم مرحوم آیت الله العظمی آقای حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی که یکی از مراجع بزرگ تقلید در عصر حاضر بودند ابعاد مختلفی در زندگی ایشان برای همه جای دقت دارد، از نظر علمی از همان دورانی که در دبستان بودند به عنوان یک چهره ی بسیار بااستعداد بودند. وقتی که وارد حوزه ی علمیه می شوند به عنوان یک جوان پرنشاط و پرکار و با استعداد و در همان سنین جوانی هم به مرتبه ی اجتهاد رسیدند. تلاش علمی ایشان یک تلاش خستگی ناپذیر بود و برای ایشان ایام تعطیل معنا نداشت و در تابستان ها همیشه یک برنامه ی بسیار مشخص علمی داشتند که آن را دنبال می کردند و از خصوصیات ایشان این بود که در ایام ماه مبارک رمضان وقتی که دروس حوزه ی علمیه تعطیل می شد ایشان برای فضلایی که موفق به امر تبلیغ نشده بودند و در حوزه مانده بودند یک درس مستقیم را بیان می کردند و قواعد فطریه یا مباحث قرآنی را مطرح می کردند. یک انسانی بود که به علم عشق وافر داشت و از علم و تعلیم و تعلم و تألیف و تدریس هیچ گاه خسته نمی شد و ایشان گاهی اوقات که مبتلا به کسالت می شدند کافی بود که یک مقداری حالشان مساعد بشود وقتی که درس را شروع می کردند یک نشاطی پیدا می کردند. فاقد ملک شخصی از نظر زندگی شخصی واقعاً زندگی ایشان یک زندگی کم نظیر است که اولاً با اینکه صدها طلبه و صدها مدرس از قِبل ایشان در حوزه ی علمیه خانه دار شدند و صدها مدرسه و مسجد و درمانگاه و مؤسسات با عنایت ایشان و با دستور ایشان تأسیس شد اما از همین دوران جوانی تا انتهای عمر خودشان فاقد یک خانه ی مسکونی ملکی شخصی بودند و این خاطره را خود ایشان برای من نقل می کردند که در خانه ی پدری شان همین جایی که الآن مشاهده می کنید ایشان در دو اتاق در کنار پدر و مادرشان زندگی می کردند در حالی که دارای 5 فرزند بودند، بسیاری از تألیفات و تدریس ها در همین دوران بوده و روزی مرحوم آیت الله العظمی آقای بروجردی مبلغ 20 هزار تومان را به والد ایشان می دهند و می گویند که فرزند شما که یک مجتهد جوانی هست و آینده ی بسیار خوبی دارد نیاز به یک خانه ای دارد و شما با این پول برای ایشان یک منزلی را تهیه کنید. پدر ایشان مسئله را با ایشان در میان گذاشتند و به ایشان گفته بودند که من نظرم این است که ما نمی خواهم که شما از پیش من بروی و جای دیگری باشی و اجازه بده که این پول را همین جا خرج بکنیم و شما با ما زندگی کنید در همین جا و پدرم بلافاصله به ایشان عرض کرده بودند که هر چه نظر شماست برای من همان محترم و قابل قبول است که گذشت یک انسانی که در اوایل زندگی است و هر انسانی معمولاً در اوایل زندگی دنبال یک مکان مستقلی است این گذشت بسیار فراوانی است. ساده زیستی یکی از خصوصیات دیگر از زندگی ایشان ساده زیستی ایشان است، در غذا و خوراک معمولاً از حد متوسط بسیار پایین تر ایشان زندگی می کردند که در سال های آخر عمر شام ایشان در شب ها یک مقداری نان بود و یک کاسه ای از ماست همین مقدار و چندین سال را ایشان همینطور سپری کردند و باز ما خودمان یاد داریم در دورانی که ایشان هم مریض بود و دوران جوانی ایشان در زندگی غذایی که ایشان برای اهل بیت خودش تهیه می کرد یک غذای بسیار متوسط و بلکه پایین تر از متوسط بود. در لباس به اقل مقدار لازم ایشان اکتفا می کردند، ایشان معمولاً چند عبا و چند قبا داشتند و اگر یک قبای تازه ای را تهیه می کردند سعی می کردند قبای دیگر را به دیگری بدهند که دیگری استفاده بکند و من این خاطره را عرض بکنم ، عبای خوبی که دیگران برایشان هدیه می آوردند از استفاده کردن لباس گران قیمت و عبای گران قیمت امتناع کردند و حتی یک روزی دوستانی آمده بودند برای اینکه از ایشان یک مقداری عکس بگیرند و یک عبای خوبی را ما تهیه کردیم که ایشان روی دوش بیندازند برای گرفتن عکس که قبول نکردند سؤال می کردیم که چرا؟ شما که نمی خواهید پول برای این لباس ها بدهید دیگران آوردند برای شما، مقلدین شما برای شما هدیه آوردند و دوستان شما آوردند که فرمودند من نمی توانم تحمل بکنم که یک طلبه در این شرایط سخت زندگی می آید و می بیند که یک کسی که عنوان مرجع تقلید را دارد یک عبای 100 یا 200 هزارتومانی روی دوش اوست و من نمی توانم این را تحمل بکنم و نمی تواند کسی به من اعتراض بکند و معمولاً هم برای بزرگان هدایایی می آوردند که استفاده می کنند که یک امر طبیعی هم هست اما ایشان می فرمودند که من نمی توانم این مسئله را تحمل بکنم که یک طلبه انقدر گرفتاری داشته باشد و ببیند که من یک عبای 200 هزار تومانی روی دوشم افتاده است. زاهد واقعی در همین اواخر عمر برخی از پزشکان برای ایشان یک آمپولی را قرار داده بودند که ایشان سؤال کردند که این آمپول ارزشش چقدر است؟ به ایشان گفتند که هر آمپولی دانه ی 100 هزار تومان است که فرمودند من هرگز از این استفاده نمی کنم و برای اینکه آیا اگر یک طلبه ای گرفتار این کسالت باشد و بخواهد این آمپول را تهیه بکند، می تواند؟ نمی تواند تهیه کند و من به خودم اجازه نمی دهم که استفاده بکنم که نسبت به این امور بسیار ایشان مقید بود و ایشان یک زاهد واقعی و به تمام معنا بود در عین اینکه هیچ تظاهر به زهد و هیچ کاری که شاعبه ی اینکه ایشان بخواهد زهد فروشی بکند و خودش را به عنوان زاهد مطرح بکند نبود که در کمال بی آلایشی زندگی می کرد و در کمال عدم تعلق به دنیا ایشان زندگی می کرد که عرض کردم ایشان وقتی که از دنیا رحلت کردند هیچی نداشتند، نه زمینی و نه خانه ای و نه پول شخصی که بگوییم یک مقدار پول شخصی برای ایشان بوده است که خود ایشان همیشه می فرمودند من از اول که در راه علم قدم گذاشتم سر سفره ی امام زمان علیه السلام بودم و این امر تا آخر هم ادامه پیدا کرد. یکی از مقلدان به ایشان عرض کرد آقا این پول برای مخارج سالیانه ی شما از پول مخمس طاهر خودم برای شما آوردم که مبلغ بسیار زیادی بود که با آن پول ایشان می توانست زندگی خودش و حتی اولاد خودش را اداره بکند که فرمودند من از ابتدا سر سفره ی امام زمان بودم و حالا در این اواخر عمر بیایم سر سفره ی شما بنشینم، می فرمودند هیچ پولی برای طلبه ای که یا درس می خواند و یا درس می گوید و یا تألیف و تبلیغ می کند برای طلبه هیچ پولی پاک تر از پول امام زمان علیه السلام نیست البته این یک استثنایی دارد که در آن یک سال آخر ایشان می فرمودند که من حساب کردم من نه دیگر درس می گویم و نه کتاب می نویسم آن مدت را از یک راه دیگری ارتزاق می کردند که این حاکی از این است که یک نفس کاملاً پاک و مطهر و بی تعلق به دنیابود . در این 10 ساله ی آخر عمرشان در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها اقامه ی جماعت می کردند. ایشان سال های زیاد در یک مسجد کوچکی در یکی از محلات محترم قم آنجا اقامه ی جماعت می کردند و هر چه به ایشان می گفتند که شما در یک جای بزرگتری و در یک جای مهمتری اقامه نماز کنید ، ایشان هیچ توجهی نداشت که کسانی که به او اقتدا می کنند یک نفر هستند یا دو نفر هستند که گاهی اوقات ایشان مریض می شدند و به من امر می کردند که شما بروید آنجا نماز بخوانید و بعد از قول پدرشان نقل می کردند که پدرم به من می فرمود که برو آنجا نماز بخوان که هم نماز جماعت است و هم نماز اول وقت است و هم هیچ شاعبه ی دنیایی در آن وجود ندارد که یک پایگاه مهم اجتماعی که کسی بخواهد از نماز بهره ای ببرد برای جهات دیگر نیست و می فرمودند که پدرم می گوید که اینجا آدم کاملاً و خالصاً لوجه الله می تواند نماز بخواند و با قصد قربت کامله نماز بخواند. پناه طلاب و علماء بسیار از نظر برخورد با طلبه ها برخورد کاملاً صمیمی داشتند و هر شاگردی از شاگردان ایشان احساس می کرد که ایشان مثل یک برادر و مثل یک پدر نزدیک ترین فرد برای او است و من طلبه های زیادی را سراغ دارم که اینها می گفتند گاهی اوقات ما مریض می شدیم و امکانات نداشتیم و می دیدیم که والد شما آمده منزل ما و میوه و دارویی تهیه کرده است که اینها کاملاً مورد توجه ایشان بود و این چنین نبود که یک استادی باشد که درسش را بگوید و بعد از درس کاری نداشته باشد که آیا طلبه مشکلی دارد یا ندارد همانطوری که برای مشکلات طلبه ها دلسوز بود و توجه داشت برای مشکلات عموم مردم دلسوزتر بود. همیشه فکر می کرد و محاسبه می کرد که مردم در این وضع شدید اقتصادی چگونه دارند زندگی می کنند، رئیس هر دولتی که خدمت ایشان می رسید اولین مطلب و آخرین مطلبی که می فرمود این بود که برای مردم فکر بکنید و حتی به همه ی اینها این جمله را می فرمود که امام رضوان الله علیه یک وعده ای به این مردم داده است و من دلم می خواهد که این وعده اگر کاملاً عملی نیست ولی برخی از مراتب آن عملی بشود و برق و آب و گاز را قیمتش را پایین بیاورید که مردم در فشار قرار نگیرند همانطوری که نسبت به مسائل دینی همه ی حوزویان و همه ی مردم می دانند که ایشان به خاطر آن آینده نگری و بصیرت و بینایی فوق العاده ای که داشت بسیاری از مشکلاتی که می خواست در آینده اتفاق بیفتد ایشان از قبل پیش بینی می کردند و تذکر می دادند و برخورد می کردند و صحبت می کردند که خود همین نمونه های فراوانی در طول زندگی ایشان دارد از آن زمانی که وارد میدان مبارزه شدند هر کسی درایت ایشان و پیش بینی ایشان نسبت به آینده را می تواند کاملاً بر او گواهی و شهادت بدهد. یک مرجعی بود که هم به فکر حوزه و طلبه ها بود و به فکر مردم و به فکر نظام بود و به فکر شیعیان داخل و خارج از کشور بود که یک چنین شخصیتی که در زندگی شخصی آن چنان ساده زیست که عرض کردم واقعاً در زندگی ایشان ما ساده زیستی را در نهایت خودش می بینیم که من عرض کردم حالا داستان های فراوانی است و مجال این نیست و اگر یک روزی ایشان وارد منزل می شد و می دید که پرده ای در یک جا اضافه شده است ناراحت می شد و می فرمود چه نیازی بود به این پرده ولو اینکه احترام هم می گذاشتند برای اولاد خودشان و برای خانواده ی خودشان اما آن اعتراضی که باید داشته باشند را انجام می دادند و اجازه نمی دادند که زندگی شان فراتر از یک زندگی متوسط طلبگی بالاتر برود. من واقعاً ندیدم که ایشان در دوران مرجعیت یک بار استشمام این بکنیم که ایشان دارد برای خودش چیزی را قائل است که به هیچ وجهی به مسئله ی مرجعیت تتبع نمی کرد با اینکه میلیون ها مقلد داشت و رساله ی ایشان در دوران تاریخ مراجع بیش از همه چاپ شده اما هیچ وقت این را نمی گفت و تتبع به این هم نمی کرد و همیشه تنها چیزی که سؤال می کرد از ما می فرمود شهریه ی طلبه ها برای اول ماه آماده هست یا نه؟ نگران این بود که مبادا اول ماه بیاید و ایشان نتواند در آن ماه شهریه ی طلاب را بپردازد که به این چیزها بسیار توجه می کرد اما در زندگی شخصی و زندگی سیاسی و جاهایی نشان بدهند که من مرجع تقلیدم و من امروز باید این رأی را بگویم و دیگران هم باید تبعیت بکنند که این حرف ها اصلاً در وجود ایشان و در قاموس زندگی ایشان نبود و همانطوری که با برادرشان و با همشیره هایشان و با دوستانشان و با اولادشان همه با اخلاق بسیار خوب و کسی را نداریم که از نشستن با ایشان ناراحت شده باشد. خورشید درخشان حوزه های علمیه در یکی از ملاقات هایی که خدمت رهبر معظم انقلاب در کتابخانه ی شخصی ایشان من داشتم بعد از اینکه خدمت ایشان نشسته بودیم ایشان بلند شدند و تشریف بردند از یکی از قفسه ها کتابی را بیرون آوردند و من اول متوجه نبودم که ایشان چه کتابی را می خواهند بیرون بیاورند و بعد که آمدند و نشستند فرمودند که این کتاب نهایة التقریر والد شماست که البته این در زمان حیات والد ما این قضیه و این ملاقات بود و فرمودند که من وقتی به قم آمدم در 1378 قمری و دنبال مباحث مرحوم آقای بروجردی بودم اطلاع پیدا کردم که این مباحث را والد شما نوشتند و چاپ شده است و رفتم از بازار این نهایةالتقریر را خریدم و به من نشان دادند که پشت آن کتاب با قلم شریف خودشان به خط عربی، با عربی بسیار زیبا نوشته بودند که من این را در چه سالی و با چه مبلغی این کتاب را خریداری نمودم که این نشان از اهمیت این کتاب می دهد و این کتاب امروز به عنوان یکی از کتب مرجع و اصلی در حوزه های علمیه مطرح است....
سه شنبه ، ۲۷بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فردو نیوز]
[مشاهده در: www.fordunews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 5]
صفحات پیشنهادی
اسفندماه سال جاری؛ نهمین سالگرد ارتحال آیت الله العظمی فاضل لنکرانی برگزار می شود
اسفندماه سال جاری نهمین سالگرد ارتحال آیت الله العظمی فاضل لنکرانی برگزار می شود استانها > قم - مدیرکل روابط عمومی و بین الملل مرکز فقهی ائمه اطهار ع از برگزاری نهمین سالگرد ارتحال آیت الله العظمی فاضل لنکرانی با سخنرانی مدیر حوزه های علمیه خبر داد به گزارش خبرگزآیت الله فاضل لنکرانی:
حضرت امام دشمنی آمریکا با ملت ایران را مرتب هشدار می داد حضرت آیت الله فاضل لنکرانی در آستانه سی و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی گفت حضرت امام خمینی ره نسبت به دشمن شناسی خصوصا دشمنی آمریکا با ملت ایران بسیار تأکید داشته و خطر آن را مرتّب به مردم هشدار می دادند به گزارش پامراسم نهمین سالگرد ارتحال آیت الله فاضل لنکرانی برگزار میشود
۲۰ اسفندماه مراسم نهمین سالگرد ارتحال آیت الله فاضل لنکرانی برگزار میشود شناسهٔ خبر 3051910 - یکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴ ۰۹ استانها > قم قم - مدیرکل روابط عمومی و بین الملل مرکز فقهی ائمه اطهار ع گفت مراسم نهمین سالگرد ارتحال آیت الله العظمی فاضل لنکرانی ۲۰ اسفند در قم هم20 اسفند امسال مراسم سالگرد آیتالله شیخ محمد فاضل لنکرانی در قم برگزار میشود
20 اسفند امسالمراسم سالگرد آیتالله شیخ محمد فاضل لنکرانی در قم برگزار میشودمسئول ستاد سالگرد آیتالله فاضل لنکرانی از برگزاری نهمین مراسم سالگرد آیتالله شیخ محمد فاضل لنکرانی در روز 20 اسفند امسال در قم خبر داد به گزارش خبرگزاری فارس از قم حجتالاسلام سیدجواد نورموسوی ظآیتالله فاضل لنکرانی: ماموریت داعش تخریب چهره واقعی همه ادیان بشری است/ بشر صنعتی مدعی عقلانیت با اخلاق فاصله
آیتالله فاضل لنکرانی ماموریت داعش تخریب چهره واقعی همه ادیان بشری است بشر صنعتی مدعی عقلانیت با اخلاق فاصله دارداستاد حوزه علمیه قم گفت داعش نه فقط به دنبال تخریب چهره واقعی اسلام است بلکه مأموریتش تخریب چهره واقعی همه ادیان بشری است ولو در ظاهر به اسم اسلام به میدان آمده وآیتالله ملکحسینی: پیروی از ولایت فقیه و انتخاب اصلح راه برونرفت جامعه از مشکلات است
آیتالله ملکحسینی پیروی از ولایت فقیه و انتخاب اصلح راه برونرفت جامعه از مشکلات استنماینده ولی فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد گفت با پیروی از منویات حکیمانه ولی فقیه زمان و انتخاب اصلح در انتخابات آینده مسیر برونرفت جامعه از مشکلات فراهم میشود به گزارش خبرگزاری فارس از لآیتالله ایمانی تاکید کرد لزوم تمکین در برابر حکم ولایت
آیتالله ایمانی تاکید کردلزوم تمکین در برابر حکم ولایتنماینده ولیفقیه در استان فارس گفت اگر ولایت حکمی صادر کرد حتی اگر به ضرر فرد و یا گروه خاصی باشد باید نسبت به آن تمکین کرد به گزارش خبرگزاری فارس از شیراز آیتالله اسدالله ایمانی بعدازظهر امروز در جمع شورای قضایی استاسلامت یاران برای حمایت روحی از بیماران می آیند
رئیس سازمان داوطلبان هلال احمر سلامت یاران برای حمایت روحی از بیماران می آیند شناسهٔ خبر 3044577 - یکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۰ ۱۲ سلامت > درمان رئیس سازمان داوطلبان جمعیت هلال احمر در نوشتاری به اهمیت ضرورت اجرای طرح سلامت یار در بیمارستان ها اشاره کرده است به گزارش خبرگزاراز نامزدی آیتالله هاشمی و حجتالاسلام علوی حمایت میکنیم
عضو جبهه تدبیر و توسعه ایران اسلامی از نامزدی آیتالله هاشمی و حجتالاسلام علوی حمایت میکنیم رئیس شورای مرکزی جبهه تدبیر و توسعه ایران اسلامی از حمایت این جبهه از نامزدی آیتالله هاشمی و حجتالاسلام علوی خبر داد احمد شریف در گفتوگو با خبرنگار سیاسی ایلنا با اشاره به دیدحزبالله لبنان: آمریکا هدایتگر اصلی آشوب در سوریه، عراق و منطقه است
دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۴ ۴۸ رئیس شورای اجرایی حزبالله لبنان با تاکید بر اینکه تمامی تهدیدات و ارعابهای آمریکا عربستان ترکیه و دیگر کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به زودی به پایان میرسد و هرگز این تهدیدات اثری نخواهد داشت گفت پیروزیهایی که ارتش سوریه مقاومت و همپیمانهای آن-
گوناگون
پربازدیدترینها