واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: وقتي رفتار پرخاشگرانه تبديل به الگو ميشود
خشونت و پرخاشگري يك مسئله اجتماعي است كه به علت شيوع آن، در عين حال از مباحث مهم بهداشت رواني محسوب ميشود.
نویسنده : مصطفي آب روشن*
تعداد زندانيان جرايم ناشي از رفتارهاي پرخاشگرانه در بازه زماني 10 ساله سه برابر افزايش پيدا كرده است، چراكه جوانان با توجه به شرايط ويژه سني و تحت تأثير التهابات دروني پرخاشگري ميكنند هر چند رفتارهاي پرخاشگرانه هميشه منجر به فعل مجرمانه نميشود اما اين الگوهاي ناهنجار رفتاري به علت تكرار و فراواني در مناسبات اجتماعي در قالب كردار پسنديده آموخته شده و رفتار اجتماعي افراد را تحت تأثير قرار ميدهد. اختلال نظام اجتماعي با خشونت و پرخاشگري خشونت و پرخاشگري رفتاري است كه انتظارات، شناخت مشترك و هماهنگي متقابل بين رفتار اعضاي جامعه را دستخوش تغيير ميكند. خشونت يك وضع و رفتار ضد اجتماعي است كه كاركرد نظام اجتماعي را دچار اخلال ميكند. در واقع وجود خشونت از شاخصهاي عدم ثبات در جامعه است و رفتارهاي خشونتآميز تنها در رابطه با نظم و انتظام جامعهاي كه در آن صورت ميگيرد قابل درك است. خشونتورزي در گروههاي بزهكار نه تنها امري پسنديده تلقي ميشود بلكه براي رسيدن به هدف، از ابزارهاي الزامآور تلقي ميشود. ناگفته نماند كه به علت رفتارهاي رشكبرانگيزانه طبقات بالا و متوسط جامعه و نمايش فخرفروشانه داراييها و شايستگيها، مشاهده ميكنيم كه نوعي خصومت و ستيزه نسبت به پايگاههاي اجتماعي بالا در اقشار پايين جامعه به وجود ميآيد و بخشي از ارتكاب جرايم خشن و پرخاشگرانه، پاسخ به وضعيتي است كه اين احساس حقارت و خودكمبيني را در اين گروههاي اجتماعي به وجود ميآورد. با اين وصف ميتوان موارد زير را از جمله مهمترين عوامل در شكلگيري خشم و پرخاشگري و بروز خشونت برشمرد. ناكامي ناكامي از متغيرهايي است كه شخص را از رسيدن به هدف باز ميدارد يا عاملي است كه باعث تجربه تلخ شكست ميشود كه به طور طبيعي ميتواند زمينههاي پرخاشگري را فراهم كند. محيط زندگي اكثر خشونتها نتيجه وضعيتي است كه محيط زندگي بر شخص تحميل ميكند. به عبارتي انسان دائماً در مبارزهاي دائمي با متغيرهاي بيروني است كه بر تفكر، رفتار و واكنشهاي او اثر ميگذارد و خشونت پيامد وضعيتي است كه از منظر شخص غيرقابل تحمل تلقي ميشود. مسائل فرهنگي مربوط به نقش جنسيتي برخي از باورهاي فرهنگي و انتظارات جنسيتي، مردان را در شرايط مسئلهوار بيشتري نسبت به زنان قرار ميدهد كه احساس شرم و ناتواني از انتظارات غيرقابل تحقق، به افزايش پرخاشگري بيشتر پسران و مردان منجر ميشود. تنبيههاي والدين و مربيان افرادي كه در دوره كودكي شاهد رفتارهاي پرخاشگرانه بوده يا خشونت جسمي و رفتاري را تجربه كردند به طور معمول اين شيوه رفتاري را به عنوان الگوي عمل انتخاب ميكنند، زيرا فرزندان بيش از آنكه به گفتار والدين توجه كنند، كردار آنان را به عنوان شيوه درست رفتاري، الگوي عمل خود قرار ميدهند. تأييد رفتار پرخاشگرانه برخي از افراد پرخاشگري و رفتارهاي ناهنجارانه را نه تنها مذموم و زشت نميشمارند، بلكه آن را تشويق و نشانه اقتدار فرد تلقي كرده و آن را حتي مثبت و ضروري نيز تلقي ميكنند. عوامل فرهنگي هر چند پرخاشگري اغلب در واكنش به رفتارهاي ديگران در ما شكل ميگيرد اما ميتواند ناشي از الگوهاي پذيرفته شدهاي باشد كه در قالب باورها و هنجارهاي اجتماعي يك گروه يا خرده فرهنگي باشد كه تحت شرايط خاصي رفتارهاي پرخاشگرانه نه تنها مجاز بلكه الزامآور تلقي ميشود. شايان ذكر است كه فروپاشي و از هم گسستگي نظام خانواده، احساس طرد شدگي، در دسترس بودن ابزارهاي پرخاشگري، فاصله طبقاتي شديد، مشكلات و محروميتهاي اقتصادي، بيكاري، تبعيض و احساس محروميت از ديگر عوامل مؤثر در بروز پرخاشگري به شمار ميروند. * جرمشناس و عضو انجمن جامعهشناسي ايران
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۱:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]