واضح آرشیو وب فارسی:مهر: حسن محمودی:
برای فرازهای زیادی از تاریخ معاصر ایران هنوز داستانی نوشته نشده
شناسهٔ خبر: 3049701 - پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۴
فرهنگ > شعر و ادب
حسن محمودی با بیان اینکه بسیاری از فرازهای تاریخ معاصر ایران هنوز به داستان تبدیل نشدهاند گفت: بر خلاف باور رایج خلق یک داستان کوتاه خوب درباره انقلاب به اندازه نوشتن یک رمان زمان میخواهد. به گزارش خبرنگار مهر، تازه ترین نشست عصرانه ادبی کتابخانه دکتر عظیمی به نقد و بررسی مجموعه داستان «مادربزرگ پیام مُرده» نوشته تیمور آقامحمدی اختصاص داشت. حسن محمودی و فرحناز علیزاده دو منتقدی بودند که به بررسی این اثر پرداختند که توسط انتشارات موسسه شهرستان ادب منتشر شده است. حسن محمودی در ابتدای نشست گفت: این کتاب اولین کتابی بود که از انتشارات شهرستان ادب مطالعه میکردم و پیش فرض های من را عوض کرد و احساس کردم با مجموعه ای آبرومند و حرفه ای روبرو هستم. محمودی به توجه خاص نویسنده به تکنیک اشاره کرد و گفت: جدا از این که حرف داستان چیست، تکنیک بسیار مهم است و در این مجموعه میبینیم که نویسنده تکنیک را جدی گرفته است. در دو داستان «شرکت در یک قتل دسته جمعی» و «مردی گرد با خال سیاهی روی گونه» با تکنیک های خاصی روبرو هستیم به ویژه اینکه این دو داستان لحظات درخشانی دارند. از هفته ساواک کشی تا آمدن امام خمینی(ره) به گلزار شهدا. وی افزود: تیمور آقامحمدی در آثارش جورچین و پازلی درست کرده است که مخاطب باید قطعات آن را کنار هم بگذارد و معما را حل کند. اغلب داستانها از یک نقطهای در حال شروع میشوند و به گذشته میروند و نویسنده قسمتهای مختلف زمان را در جاهای مختلف داستانش چیده است تا مخاطب آنها را در کنار هم قرار بدهد. این تمهیدی است که نویسنده درمورد اغلب داستانهایش اندیشیده است. اگر این بخش ها را جدا بخوانی ممکن است لحظه لذت بخش داستان را و آن نقطه تلاقی را از دست بدهی و لذت برای داستان بسیار مهم است. این شگرد در بسیاری از داستانها لحظه لذت بخش داستان را میسازد. اما گاهی ممکن است مخاطب از خودش بپرسد چرا نویسنده این قدر پیچیده روایت کرده است. رجوع به فرازهای ناشناخته انقلاب محمودی همچنین گفت: وقتی آقامحمدی که از هفته ساواک کشی حرف میزند به یکی از فرازهای انقلاب پرداخته است که ما کمتر به سراغ آن رفتهایم و نوشتن از آن خیلی میتواند جذاب باشد. هم برای تجدید خاطره نسل قبل و هم برای آگاهی نسل جدید. سه دهه بعد از انقلاب خیلی از مواد داستانی از وقایع آن روزها داشتهایم که مورد توجه قرار نگرفته و به واقع بخشی از تاریخ معاصرمان را اصلا تبدیل به داستان نکرده ایم. من کمی تاسف خوردم که چنین سوژهای را نویسنده دارد و در اندازه داستان کوتاه نگاهش داشته است؛ این ایده میتوانست تبدیل به یک داستان بلند شود. البته این اولین مجموعهء این نویسنده است. سالها بعد هم که کارهای این نویسنده را ببینیم میتوانیم رگه هایی از اندیشه همین کارهای اولیه را در آنها ببینیم. این مجموعه واقعا کار خوب و آبرومندی است و واقعا میتوانیم بگوییم نویسنده با این مجموعه حضور خوبی داشته در عرصهء ادبیات داستانی ما. تفاوت داستان کوتاه و رمان خوب نویسنده رمان «روضه نوح» تصریح کرد: ما وقتی داستان مینویسیم باید چیزی به جهان اضافه بکنیم. این سوال را از این مجموعه بپرسیم. تیمور آقامحمدی چه چیزی به این جهان اضافه کرده است؟ من دوست داشتم نویسنده این قدر خست به خرج نمیداد و این قدر به ایجاز بها نمیداد. دوست داشتم شخصیت ها کمی بیشتر دیده بشوند. جاهایی که یک شخصیت بیشتر پرداخت شده است مثل مش حبیب، این شخصیت بیشتر در ذهن ما میماند. ما بیشتر با یک زبان شسته رفته و تکنیک های داستانی خوب روبه رو هستیم. چیزی که در این داستاها هست تکنیک خوب آنهاست. البته من میگویم روایت باید چیز منحصر به فردی باشد و تکنیک داستان دوم نباید شما را به یاد داستان اول بیندازد. هر داستان کوتاه خوب به اندازه یک رمان خوب وقت میبرد. ما در ادبیات خودمان کمتر نویسنده ای را پیدا میکنیم که ۱۰ داستان شاهکار داشته باشد. داستان ها را باید با تجربه زندگی خواند. وقتی از پاره های استخوان و پاره کردن عکس شاه در ابتدای کتابها گفته میشود این گونه است. لایههای پنهان یک قصه در ادامه این نشست فرحناز علیزاده نیز در سخنانی اظهار داشت: با داستانهایی روبه رو هستیم که زاویه دید اکثر آنها من راوی است و این اول شخص ها گذشته را در حال مرور میکنند. این دو از مشخصه های داستانهای مدرن هستند. از طرف دیگر راوی اول شخص به دنبال کشف چیستی و کیستی خودش است. گذشته را میبینیم که یقهء من راوی را گرفته و او را رها نمیکند. وی ادامه داد: از مشخصه های دیگر داستانها این است که قصه هایی در لایه های پنهان وجود دارند. در لایه های زیرین است که ما با نکات درگیر کننده روبه رو میشویم. در اکثر داستانها لایه های پنهان را باید بکاویم تا به درونمایه اصلی اثر برسیم. مجموعه داستانی که روبه روی ما هست همان طور که زبان و نثر پیراسته ای دارد خواننده هوشمندی را می طلبد. داستانها شاید احتیاج به چندبار خوانش و کشف لایه های پنهان دارد. با این شکل شما نیاز هست که حل مسئله بکنید در داستانها. باید تعدد مکان و زمان را کنار هم بچینید و از دل آنها قصهء داستان را به دست آورید. به گفته علیزاده یکی از ویژگی های داستانهای مدرن تجلی گذشته انسانها در اکنون آنهاست. این تجلی گذشته یعنی حدیث تنهایی های انسانها. این آدمها در کنار هم هستند اما واقعا با هم نیستند. تنهایی آدمها یکی از المان های داستان مدرن است. از طرفی در داستانهای مدرن شما به نقل داستان نمیپردازید بلکه ذهنیت فردی شخصیت ها را افشا میکنید. روایتها از طریق دیالوگ باز میشود. فرم به واسطهء مرور خاطرات شکل میگیرد و دیگر این که با پایان های بسته روبهرو نیستیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]