واضح آرشیو وب فارسی:تیک: «بی گمان این مجموعه تلویزیونی مهران مدیری هم بی حاشیه نیست! تولید و پخش سری دوم «در حاشیه» شتابزده صورت گرفته و این شتابزدگی در نگارش و تولید برنامه، ناخواسته توانایی مهران مدیری، کارگردان نسل جدید برنامه های طنز را خدشه دار کرده است. امیدواریم این طناز بی بدیل رسانه ملی و سینمای خانگی، از این به بعد از شتابزدگی در تولید آثار سطحی و ضعیف پرهیز کند.» به گزارش ایسنا، هوشنگ صدفی - منتقد - با نگارش مطلبی با عنوان «حاشیه ای بر مجموعه "در حاشیه" مدیری» به ارزیابی این سریال طنز پرداخته و انتقادهایی را در این زمینه مطرح کرده است. در نقد صدفی آمده است: مهران مدیری، برخلاف تولیدکنندگان برنامه های طنز تلویزیون می داند بالاخره شترها را کجا بخواباند. در مثل مناقشه نیست اما واقعیت این است قسمت اخیر مجموعه "در حاشیه" آن چنان هم طناز نیست. شاید برخی به احترام مهران مدیری از این جملات یا نقدها برتابند اما واقعیت این است گاهی تسلیم خواسته بزرگان هنری می شویم و کمتر جسارتی به نقد مجموعه های ضعیف آنها داریم شاید یک دلیلش تجربه و توانمندی کارگردان، نویسنده و بازیگران باشد اما این طور نیست، مخاطبان از بزرگان عرصه هنر انتظارات بیشتری دارند؛ چرا که امضای آنها در چارچوب مبادلات هنری به عنوان یک "برند تجاری" ارزش و اعتبار دارد؛ چرا که خرج کردن نادرست از سرمایه معنوی هنرمندان می تواند به کارنامه هنری آنان لطمه وارد کند. شاید یک دلیل محافظه کاری مهران مدیری، به پخش قسمت اول "در حاشیه" و نگاه منتقدانه جامعه پزشکی برگردد که چالش های مثبت و منفی را در رسانه ها دامن زد که موجب عقب نشینی رسانه ملی شد. طبیعی است مهران مدیری، کارگردان و طراح مثل "مارگزیده ها، از ریسمان سیاه و سفید بترسد". شاید همین ترس باعث شده این بار در قسمت دوم مجموعه بازی نکند و حواس خود را به روند داستان و بازی یک دوجین بازیگران سبیل کلفت زندانی معطوف کند. اشتباه اول در این کار، آخرین اشتباه کارگردان محسوب می شود و چه بسا بعد از اتمام مجموعه در آن اردوگاه بماند. فارغ از پیش داوری درباره قصه و انتخاب لوکیشن داستانی اردوگاه لازم است به ضعف و قوت این مجموعه اشاره ای شود. کاهش تعداد بازیگران و تنوع نقش ها در مجموعه اول «در حاشیه» تنوع بازیگران زن و مرد تا حدودی دست کارگردان را در ارایه میزانسن متنوع و جذاب باز گذاشته بود اما در این برنامه نقش آفرینان کمتری حضور دارند که موجب شده تکرار بازی شخصیت های اصلی، نوعی دلزدگی در مخاطب ایجاد کند. شاید به این دلیل توان بازیگران در ارایه لحن و لهجه های ماندگار قسمت اول، شیوه بازی و فیگورهای تکراری بیش ازحد مخاطبان را آزار می دهد؛ به طور مثال میمیک چهره "بهروز عشقی" به خاطر تکرار در موقعیت های مختلف، کلیشه ای شده حتی زهتاب نیز در مجموعه توان خلق تکیه کلام جدید را ندارد؛ البته یک اتفاق جالب در مجموعه رخ داده و آن هم تغییر ماهیت شخصیتی "هومن صحرایی" در قالب شخصیت " تیمورخان" است؛ شخصیتی که در قسمت اول فرد منطقی قلمداد می شد، حال فرد نابهنجاری شده است. یقینا کاهش تعداد بازیگران طناز و عدم ورود شخصیت های طنز جدید به فضای زندان از جذابیت آن کاسته است. عدم تحرک دوربین و میزانسن حرکتی در این زمینه شاید طراح و کارگردان مقصر نباشد و فضای محدود اردوگاه با شمایل یکسان، خستگی را در مخاطبان دامن می زند؛ چرا که تمام داستان در لوکیشن هایی تکراری از قبیل کارگاه زندانیان، اتاق رییس اردوگاه، اتاق ملاقات زندانیان، تلفن خانه، باشگاه ورزشی، سلول انفرادی، اتاق زندانیان اتاق بازجویی، سالن غذاخوری، بهداری و حیاط هواخوری اردوگاه سپری می شود و تنوعی در نوع زاویه دوربین، میزانسن حرکتی بازیگر یا تصویر دیده نمی شود شاید یک دلیل آن ضبط تلویزیونی با دو دوربین بوده که کارگردان از تنوع تصویر مناسبی برخوردار نیست؛ به طور مثال در صحنه ای زهتاب، عشقی و هومن درباره برنامه ریزی زندان صحبت می کنند نادر چند بار وارد می شود که تنها عنصر حرکتی، تصویر همین ورود و خروج شخصیت نادر است. به عبارتی محدودیت مکان فیلم برداری و رنگ یک دست زندان نیز بر این مشکل افزوده است. حتی در برخی سکانس ها، عدم تحرک بازیگران و دیالوگ های طولانی آنها، خستگی را ایجاد می کند، بخصوص قاعده طنز این برنامه بیشتر بر طنز کلامی استوار است تا طنز موقعیت. طراحی صحنه و دکور درباره طراحی زندان معلوم نیست نظرات کارگردان دخیل بوده یا مسئولان قضایی؛ چرا که فضاهای زندان واقعی طراحی نشده اند، به گونه ای لباس زندانیان، ماموران زندان، رنگ آمیزی در و دیوارها، محوطه و سایر فضاها این حس را به مخاطب ارایه نمی کند در برخی برنامه های تلویزیونی شاهد حضور کمدین ها در زندان بوده ایم که لحظات نشاط آوری را خلق می کنند در حالی که این حس به مخاطب انتقال نمی یابد. اغلب زندانیان کفش بوت مردانه به پا دارند اما "بهروز عشقی" با دمپایی تردد می کند که تا حدی نظم زندان را به هم می ریزد، فضاهای اطو کشیده و مرتب زندان بیشتر تخیل کارگردان است تا واقعیت موجود جامعه. به هرحال قصه می توانست در لوکیشن دیگری اتفاق بیافتد. دیالوگ و تکیه کلام ها نمی دانم چه اتفاقی افتاده که شخصیت زهتاب با آن شخصیت دوست داشتنی و کلمات قصار به یاد ماندنی در بخش اول، این گونه ابتر شده و بدتر از آن شخصیت ها به سمت افراد ابله تنزل پیدا کرده اند. هرچند انتظار این بود در فضای لمپنی زندان، تکیه کلام های متنوع و خاص در حد خطوطو قرمز رسانه ملی بازآفرینی شود وگرنه این طوری برخی از مخاطبان آرزو دارند برای سلامت روانی و انبساط خاطر سری به زندان ها بزنند. ناگفته نماند مهران مدیری، با هوشمندی شخصیت معتدل و منطقی، "هومن صحرایی" را در فضای زندان تبدیل به فردی مجرم می کند که افراد خلافکار از او (سیامک انصاری) وحشت دارند. این خلاقیت کارگردانی را می رساند که توانسته القاء کند افراد منطقی معمولا در زندان تلف می شوند! نقص مجموعه طنز برخلاف نگاه بدبینانه مردسالارانه که در هر ماجرایی پای زنان در میان است، خوشبختانه در زندان مدیری ردی تاثیرگذار از زنان را نداریم. این موضوع شاید نقص مجموعه طنز باشد که نتوانسته با ایجاد گره های فرعی، پای زنان بازیگر را به قصه بکشاند. هرچند ملاقات های گاه و بیگاه خواهر هومن، وکیل و خانواده بهروز عشقی این حس را ایجاد نمی کند. شاید هم نویسندگان قصه "در حاشیه" نتوانستند از فضای زندان بهره کافی را برای ایجاد چالش درونی و بیرونی با شخصیت های زندانی ببرند وگرنه در فیلم های زندان محور با استفاده از فضای زندان و ایجاد گره های فرعی، برنامه های قابل توجهی ساخته شده که اقبال مخاطبان را هم در پی داشت؛ به طور مثال فیلم سینمایی "دهلیز" و "حبیب" از جمله آنهاست. باید پذیرفت اردوگاه هیچ تناسبی با زندان واقعی ندارد پس فراموش کنیم که قصه در زندان اتفاق می افتد.»
یکشنبه ، ۱۸بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تیک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 28]