واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
مردم مقصر نیستند اگر شما نمیدانید وبلاگ > علیانی، کورش - مسئولان و فرهیختگان هم میتوانند بروند دنبال مطالعهی مجازی مفید، این کار بهتری است تا این که ناآگاهی خودشان و تشخیص ندادن فرق «مطالعه» و «کتابخوانی» را چماق کنند و بکوبند توی سر مردم.
دیدگاههای ایستا که به گذشت زمان اعتنا نمیکنند خطرناک و مانع رشد و تغییر در جامعه هستند. دو تا از این دیدگاهها که در واقع دو روی یک سکه هستند، به کتاب و گوشیهای همراه مرتبط هستند. بارها دیده ایم که در تبلیغات ترسناک عمومی لپتاپ، تبلت، گوشی تلفن همراه و دیگر وسایل نوین ارتباطی را خطرهایی در کمین فرد و خانواده و اخلاق و هنجارهای اجتماع معرفی میکنند. میگویند در هزارتوهای فضای مجازی خطر در کمین کودکان نشسته است و رفتن به فضای اجتماعی مانع ارتباط با اعضای خانواده میشود. این حرفها همان قدر معنا دارد که کسی بگوید خطر در گوشههای کوچه و خیابان آدمها را تهدید میکند (و بعد نمایشگاهی هم از مواد مخدر و سلاحهای سرد و دیگر چیزهای زیر پوست شهر برگزار کنند که بگویند دیدید چه قدر خطر؟) یا بگویند دوست شدن بچه با همکلاسهایش در دبستان یا دبیرستان و یافتن دوستان جدید دردانشگاه به ارتباط فرد با اعضای خانواده آسیب میزند. چرا باید وجود خطر در فضایی ما را از ورود به آن فضا باز دارد بی آن که تخمین درست و بیطرفی از میزان خطر و میزان منافع حضور در آن فضا داشته باشیم؟ و چرا باید ارتباط با دیگران را خطری برای خانواده بدانیم اگر در خود خانواده ارتباط مخدوش و لنگ نباشد؟ و اگر ارتباط در خانوادهها رو به مخدوش بودن و لنگ زدن میرود چرا عامل را نمییابیم و تقصیر را به گردن فضای مجازی میاندازیم؟ پیشتر که فضای مجازی نبود آدم ها بیرون از خانواده دوست پیدا نمیکردند و گاه در فرار از خانواده به دوستیهاشان پناه نمیبردند؟ حالا فضای مجازی ارتباط را آسانتر کرده و مشکلات زودتر و بیشتر آشکار میشوند به جای انکار مشکل یا انداختن تقصیر به گردن فضای مجازی باید از فضای مجازی ممنون هم باشیم که این قدر واضح مشکلات پنهان را آشکار کرده است. دیدگاه ایستای دوم به کتابخوانی مربوط است. مسئولان امر با لجبازیای بینظیر دو مفهوم «مطالعه» و «کتابخوانی» را معادل فرض میکنند. این فرض عمیقا غلط است. حجم «خواندن» مردم بسیار بالا رفته است. همین گوشیهایی که آن طور بهشان میتازید هر روز چندین ملیون متن را در کشور منتقل میکنند یا به اشتراک میگذارند. خواندن این متنها چرا مطالعه حساب نمیشود؟ به این دلیل عجیب که این متنها کتاب نیستند. سادهتر بگوییم، مسئولان اگر کسی کتاب داستان دختر مدرسهایپسند «شقایقی در صحرای بیپایان» بخواند آن همه وقت هدر رفته و عمر تباه شده را جزو آمار مطالعه محسوب میکنند، اما اگر کسی در یک گروه مجازی چندین صفحه مطلب دربارهی یک بحث پیچیدهی فلسفی بخواند این را جزو آمار مطالعه نمیدانند. چرا؟ چون وقتی به گوشی خودشان نگاه میکنند رویش پر از جوک است. اول این که مگر یادتان رفته دهههای شصت و هفتاد را که دکههای روزنامهفروشی کتابهای جوک میفروختند؟ جوک توی کتاب خوب است و روی گوشی بد؟ دوم این که خب عزیزان من فضاتان را عوض کنید. در ده سال گذشته در فضای مجازی برای من حتی ۲۰ عدد جوک نفرستادهاند، چون میدانند من اهل جوک نیستم، اما کلی مطلب مفید در زمینههای نظری در فضای مجازی مطالعه کردهام. شما هم بروید دنبال مطالعهی مجازی مفید، این کار بهتری است تا این که ناآگاهی خودتان و تشخیص ندادن فرق «مطالعه» و «کتابخوانی» را چماق کنید و بکوبید توی سر مردم.
یکشنبه 18 بهمن 1394 - 10:08:46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]