واضح آرشیو وب فارسی:سفیر خور: هاشمی به خوبی راه و رسم بازی با اصلاح طلبان را بلد است، چرا که می داند تا چه اندازه قدرت طلبند، او هم آنان را هرچند اندک در قدرت شریک می کند و در برابر چندین برابر از جانب آنان حمایت می شود.به گزارش سفیرخور به نقل از خبرگزاری دانشجو، «شاید عصبانی بودم!» این تیتری است که «شرق» برای مصاحبه با عباس عبدی، انتخاب کرده بود؛ مصاحبه ای که یک جورهایی برای ماست مالی کردن انتقادات تند و تیز عبدی علیه هاشمی ترتیب داده بود. این در حالی است که سرمقاله ی همین روزنامه، درست برخلاف روند مصاحبه با عباس عبدی، به مدح هاشمی می پردازد. ماجرا چیست؟ آیا آنان آن روزی که هاشمی را «عالی جناب سرخ پوش» می خواندند هم عصبانی بودند؟ عاقبت کار اصلاحات و هاشمی چه خواهد شد؟ عالی جنابی که سرخ پوش شد! اصطلاح نه چندان مؤدبانه ی عالی جناب سرخ پوش برای معرفی هاشمی، زمانی در فضای مطبوعاتی کشور جا خوش کرد و در حافظه ماند، که عضو شورای مرکزی کارگزاران سازندگی و معاون پارلمانی سابق هاشمی رفسنجانی، در قامت وزیر ارشاد دولت اصلاحات، از این رفتارهای توهین آمیز دفاع می کرد. اصلاح طلبان هر روز با مطالبی به ظاهر نقد؛ اما در واقع توهین و تخریب و هجو، به هاشمی حمله می کردند . در سال ۷۲ تنها کاندیدایی که در برابر هاشمی سیاست های اقتصادی او را در دولت اولش به چالش کشیده بود، احمد توکلی بود. او امروز در جریان اصولگرا قرار دارد و اصلاح طلبان در تمام آن روزها و با سکوت به نحوی هاشمی را تایید می کردند. اگرچه بعضی هاشان گذشته از سکوت برای هاشمی آن روزها جامه دران راه انداخته بودند! مثل وزیر ارشاد دولت اصلاحات، کسی که از وی به عنوان زینت الوزرای دولت دوم خرداد نام می بردند، و در قامت معاون پارلمانی از مادام العمر شدن ریاست جمهوری هاشمی می گفت . با نزدیک شدن برگه های تقویم به دوم خرداد ۷۶ و شنیده شدن صدای پای انتخابات، جریانی که همه ی تلاشش را برای مادم العمر کردن ریاست رییس دولت سازندگی کرده بود، خود را بدیل وی معرفی کرد و تمام توانش را برای تخریب هاشمی مصروف نمود، انتشار کتاب «عالی جناب سرخ پوش» قسمتی از این تلاش ها بود. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴، محمد قوچانی چهره سرشناس اصلاحطلب، که تا دیروز منتقد هاشمی بود و مکرراً در رد وی نوشته بود، در سرمقاله ی نشریه ای که سردبیرش بود، از دلایل چرایی رای دادن به هاشمی نوشت و نشان داد دعوای زرگری هاشمی-اصلاح طلبان دروغی بوده است که به خورد مردم دادند تا بتوانند رأی بیاورند. این آش آن جایی شور شد که محمد هاشمی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی دلیل حمایت حزب از رییس دولت اصلاحات را توصیه ی اکبر هاشمی عنوان کرد و نشان داد آن دوگانه سازی ها دروغی بیش نبوده است . آن روزگاران گذشت و در سال ۸۸، همراهی و هم فکری جریان اصلاحات و هاشمی به وضوح مشخص شد، و روشن شد تمام مرزبندی ها تا پیش از این تنها برای منحرف کردن اذهان مردم و باقی ماندن تیم هاشمی در قدرت بوده است . در سال ۹۲ نیز عیان تر از دیروز این دو جریان به هم رسیدند و گزینه ای واحد را معرفی کردند، با توجه به فضاسازی یاران اصلاح طلبان در خارج از کشور و رسانه های بیگانه؛ گزینه ی مورد حمایت اصلاح طلبان و هاشمی توانست با کمی بیش از ۵۰ درصد آرا به قدرت برسد. این روزها و در آستانه انتخابات مجلس اما، اصلاح طلبان نمی دانند باید با هاشمی چه کرد، از یک طرف احساس می کنند در انتخابات ۹۲ هاشمی انتخابات را برده است و سر اصلاح طلبان بی کلاه مانده است و از طرف دیگر می دانند اگر هاشمی را بازی ندهند، بازی آن ها را بر هم خواهد زد. از یک سو می بینند هاشمی با برگه ی آن ها سبد آرای آنان را صاحب شده است و از طرف دیگر می بینند در اوج بررسی صلاحیت ها، هاشمی با حمله به شورای نگهبان سعی می کند شورای نگهبان حساسیتش بالاتر رود و از این رهگذر احتمال رد صلاحیت گزینه های مشکل دار اصلاح طلبان بیشتر شود تا مانند ۹۲ مجبور شوند روی گزینه های هاشمی توافق کنند . پارادوکس هاشمی! روزنامه ی «شرق» که به نوعی ارگان اصلاح طلبان تندرو است، روز گذشته تیتر یک روزنامه را به «عباس عبدی» می دهد تا مصاحبه ای با وی انجام دهد و دلایل نقدش را به حرف های هاشمی بگوید؛ او بیان می دارد که: ”صحبت آقای هاشمی – فارغ از مفادش – به هیچ وجه ناظر بر کمک کردن به تأییدصلاحیت نبود. ناظر بر تحمیل هزینه بود. این کار- بدون لحاظ محتوا- فقط باید بعد از ردصلاحیت صورت می گرفت نه قبل از نهایی شدن نتیجه بررسی صلاحیت ها. این به این معنی نیست که ایشان قطعا تأییدصلاحیت نمی شود، اتفاقا امید داریم که حتما تأیید شوند اما هر اتفاقی بیفتد این صحبت ها اثر منفی داشت”. از طرفی همان روز سرمقاله ی همان روزنامه در وصف هاشمی نوشته می شود و ایشان رابا تعابیر عجیبی مورد خطاب قرار می دهد، به عنوان نمونه در سرمقاله با عنوان «هاشمی؛ سیاست ورزی غریزی»، گفته شده است: “نکته مهم این است که مکان های نمادین سیاست پیوسته در حال جابه جایی است و تنها امری که ثابت می ماند و هیچ دستخوش تغییر نمی شود، اصل تغییر است. مرکز ثقل همه تغییر رویکردهای هاشمی، تعهد به کنش سیاسی یا بهتر است بگوییم به میل سیاسی اش است. هاشمی رفسنجانی با این شیوه از سیاست ورزی غریزی، چهره ای از خود ساخته است که چه در قدرت باشد و چه نباشد، از اتوریته لازم برای تأثیرگذاری برخوردار است و می تواند در جهت منافع و اهداف خود در فرایند تولید و تحول قدرت مداخله کند. شاید بشود گفت هاشمی، همواره از منتقدانش جلوتر است و این چیزی است که منتقدان او برنمی تابند.” اصلاح طلبان در نوع برخورد با هاشمی دچار یک تذبذب سیاسی هستند، به خوبی درک کرده اند که هاشمی با آن ها بازی می کند، اما به دلیل بازی در سال ۸۸ در پازل هاشمی، شخصیتی توانمند و قابل تکیه برای آنان باقی نمانده است. این کار را برای هاشمی بسیار راحت تر کرده است تا امروز نشریات اصلاح طلب به سمت حمایت از وی بروند و رای آوردن هاشمی را موفقیت خود خطاب کنند، حتی اکبر گنجی مبدع این توهین نیز از احتمال رای آوردن عالیجناب سرخ پوش شاد باشد! هاشمی نشان داده به خوبی بازی با اصلاح طلبان را بلد است چرا که می داند آنان تا چه اندازه قدرت طلبند ، او هم آنان را هرچند اندک در قدرت شریک می کند و در برابر چندین برابر از جانب آنان حمایت می شود .
یکشنبه ، ۱۸بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سفیر خور]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]