تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):چه بسیارند دانشمندانی که جهلشان آنها را کشته در حالی که علمشان با آنهاست، اما به حالش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1846568507




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خواهرم به خاطرچادری بودن تحت نظر بود


واضح آرشیو وب فارسی:رویکرد: در میان زنان نسل اول انقلاب می توان به زنانی اشاره کرد که در آن مقطع یا به همراه خانواده خود در تظاهرات ضد رژیم شرکت می کردند یا به همراه دوستان و همکلاسی های خود، به فعالیت های فرهنگی و تبلیغی مشغول بودند. وجود ۲۹ شهیده در مازندران در دوران انقلاب و سال های نخست انقلاب و مبارزه با گروهک های ضد انقلاب، خود گواه این ادعا است.گروه فرهنگی"رویکرد" : روایت آدم های تاریخ انقلاب با یکدیگر متفاوت است و داستان های واقعی هر شخص بنا به دیده هایشان متفاوت است. روایت تاریخ انقلاب اسلامی قصه نیست بلکه واقعیتی است ماندگار که در دل ها و تاریخ این کشور نقش بسته است. مردم آن روزهای تاریخ ایران، نیازمند به تغییر در شرایط موجود بودند و برای رسیدن به خواسته خود مشقت های بسیاری را متحمل شدند. عده ای راهی زندان ها شدند، عده ای دیگر نیز به خاطر اعتقادات خود محکوم به اعدام و عده ای هم در تظاهرات ضد رژیم، شهید شدند. به دلیل شرایط حاکم آن دوران در مازندران، فعالیت های انقلابی جوانان و نوجوانان بسیار محدود بود؛ اما در روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی نیز فعالیت ها وسیع تر شد و بانوان زیادی همپای آقایان به فعالیات های سیاسی ضد رژیم پرداختند. دخترانی با میانگین سنی ۱۲ تا ۱۷ سال در کنار خانواده خود در تظاهرات ضد شاه شرکت می کردند و با مشت های گره شده خود شعار "مرگ بر شاه" سر می دادند. اعتدال در کار نبود؛ یا شاه دوست بودند یا انقلابی اشرف سعادتی یکی از همین دانش آموزانی است که در سال ۵۷ به همراه مادر خود در تجمع های ضد رژیم شرکت می کرد. خانم سعادتی می گوید: دوم راهنمایی بودم و امتحانات ثلت دوم ما شروع شده بود، به دلیل شلوغی و تظاهرات، مدارس نیز ثبات نداشتند اما به هر نحوی بود امتحانات ثلث دوم را دادیم. به یاد دارم که هر روز در راهپیمایی و تشییع جنازه افرادی که در درگیری ها شهید می شدند به همراه مادرم شرکت می کردم، خانواده ما مذهبی بودند و از همان دوران ابتدایی چادر به سرم می گذاشتم. در مدرسه بچه ها دو دسته بودند به یک عده می گفتند «شاه دوست»، و عده دیگر «انقلابی.» اما بین حرف هایش مکث های نسبتا طولانی دارد، گویی خاطرات آن سال ها از ذهنش کمرنگ شده است: «شاید علت کمرنگ شدن خاطرات آن روزها این باشد که آنها را مرور نکردم، آخر می دانید سن من هم زیاد نبوده، چهارده ساله بودم.» یادش می آید و ادامه می دهد: یک روز صبح که داشتم می رفتم مدرسه دیدم جوانان محل در ابتدای کوچه مدرسه ایستاده اند و به ما گفتند برگردید به خانه هایتان، امروز اعتصاب سراسری است و تمام ادارات دولتی تعطیل شده اند. خیابان ها شلوغ شده بود. آن روز بلوایی در شهر به پا شد. وی کمی به عقب تر بر می گردد و از خانواده اش می گوید: آن سال ها در گنبد زندگی می کردیم و به مدرسه راهنمایی تربیت می رفتم. ما هشت خواهر و برادریم که من فرزند اول خانواده ام، به همین دلیل همراه مادرم در تمام راهپیمایی ها شرکت می کردم، در واقع پای ثابت تمام راهپیمایی ها بودم. یک روز برای حمایت از شهدای قم به خیابان می رفتیم و روز دیگر برای حمایت از شهدای تبریز، مشهد و... آن روزها که تکنولوژی مثل امروز در دسترس نبود، حتی با بلندگو هم نمی توانستند مردم را برای راهپیمایی دعوت کنند و اطلاع رسانی تنها از طریق همسایه ها و اهالی محل دهان به دهان انجام می شد. جنگ مسلحانه خیابانی و جنازه دختری که چند روز به روی زمین ماند وی خاطراتی نیز از ماه های اول انقلاب به یاد دارد: در گنبد دو جنگ مسلحانه هم انجام گرفت و هنوز صدای مهیب شلیک تیر را به یاد دارم، درست بعد از انقلاب بود که دو جنگ مسلحانه توسط گروهک های ضد انقلاب در گنبد به وقوع پیوست، شهر دو هفته در محاصره گروهک ها بود. در جنگ دوم نیز شهر بازهم توسط گروهک ها محاصره شد و از روستاهای اطراف آذوقه می آوردند و دم در هر خانه می گذاشتند. به یاد دارم چندین تیر به طبقه دوم ساختمان محل سکونت ما اصابت کرد، آنقدر صدای گلوله های تیر نزدیک بود که ما می ترسیدیم حتی از اتاق هایمان هم خارج شویم. از یکی از همسایه ها شنیده بودم که به دختری شلیک شده بود و تا چند روز جنازه اش جلوی درب منزلشان بود و کسی نتوانسته بود برود جنازه اش را بردارد، حتی مادر آن دختر نیز مجروح شده بود. این ماجرا دهان به دهان می چرخید و هر روز ترس من به ویژه در شب بیشتر می شد. اگر هم قرار بود از خانه خارج شویم به ما می گفتند که چگونه و چطور بدون روشنایی از خانه خارج شویم تا کسی متوجه حضور ما نشود، بالاخره با دخالت ارتش شهر از محاصره گروهک ها آزاد شد. خواهرم به جرم چادری بودن، تحت نظر بود فاطمه مومنی دیگر بانوی مازندرانی است که از خاطرات روزهای۵۷ شهرستان قائم شهر برای ما می گوید. مومنی اکنون کارشناس امور فرهنگی دانشگاه فرهنگیان است. او در خانواده مذهبی متولد شد که مادرش خانه دار بود و پدرش کارگر نساجی قائم شهر. خانم مومنی می گوید: به دلیل ترس و خفقان حاکم در آن دوران، حتی پدر و مادرمان نیز جرات نمی کردند جلوی بچه ها از گرانی صحبت کنند. حتی به یاد دارم پدرم می گفت آرام تر صحبت کنید، بچه ها می شوند و یا دیوار گوش دارد. برادر بزرگم مدیر مدرسه بود و خواهرم نیز کارمند بیمارستان چالوس. هر دوی آنها کارمند دولت بودند، خواهرم با چادر سرکار می رفت؛ چادر نازک و گل گلی. اما چند روزی بود که ساواک خواهرم را تحت نظر داشت و تمام رفت و آمدهای او را کنترل می کرد، خواهرم می ترسید از خانه خارج شود. برادر بزرگترم به اداره شهربانی رفت و موضوع را پیگیری کرد، حتی تا تهران هم برای این مساله رفته بود. چون خواهرم چادر بر سر داشت به او مشکوک بودند برای همین تحت نظر بود. نوار و کتاب هایی که پای درخت چال شد خواهر دیگر من در قم زندگی می کرد و تمام کتاب ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام را برای ما می آورد. روزی را به یاد دارم که خواهرم به اتفاق همسرش آمدند منزل ما و تو باغ پشت خانه کنار درختی گودال بزرگی حفر کردند و تمام کتاب ها را به داخل گودالی ریختند، حتی از ترس نمی توانستند کتاب ها را آتش بزنند. با آنکه موقع امتحانات ثلث دوم بود اما یک خط درمیان به مدرسه می رفتیم. من در همان مدرسه ای درس می خواندم که برادرم مدیر آنجا بود. این دانش آموز دوران انقلاب ادامه می دهد: بعد از پیروزی انقلاب، به اتفاق خانواده در راهپیمایی شرکت کردیم و جلوی شهربانی سابق شعار مرگ بر شاه را سر می دادیم. نیروهای شهربانی با گلوله هوایی سعی داشتند تا مردم را متفرق کنند، به یاد دارم فاصله زیادی را به همراه مادرم دویدیم، در یکی از کوچه ها تا بعد ظهر آن روز مخفی شدیم و در نهایت به منزل برگشتیم. از خاطره دیدارش با حضرت امام(ره) می گوید، از اینکه در فاصله یک متری توانسته بود به همراه تعداد زیادی از مردم ایشان را از نزدیک زیارت کند. وی ادامه می دهد: کلاس پنجم بودم، به همراه خانواده به قم نزد خواهرم رفته بودیم و خانه خواهرم نیز نزدیک حرم مطهر حضرت معصومه(س) بود. یک روز با خبر شدیم که عده ای می خواهند نزد امام بروند و در این بین، یک خبرنگار خارجی هم به همراه مترجم بود که به انگلیسی صحبت می کرد، سئوالاتی در مورد انقلاب و امام هم در جواب می گفت که حکومت باید مردمی باشد و مردم خودشان باید انتخاب کنند. سرباز نشان قرار ما شد موقع رفتن به نزد امام، با خواهرم قرار می گذارم و نشان ما سرباز بالای دیوار بود. غافل از اینکه سرباز بر بالای دیوار مشغول گشت زنی است و یک جای ثابت نمی ایستد، باورم نمی شد که خواهرم را گم کرده باشم. فقط گریه می کردم تا بالاخره خواهرم مرا پیدا کرد. در روزهای بعد هم همراه با جمعیت به نزد امام می رفتم و به دلیل جثه کوچکم روی نرده می ایستادم تا زیر دست و پا له نشوم . مدارس مختلط بودند؛ خانواده ها مانع درس خواندن می شدند زهرا کاویان نیز از دیگر دانش آموزان سال ۵۷ بود که بیشترین فعالیت اش به دوران پس از پیروزی انقلاب و پشتیبانی در جنگ بر می گردد. اول راهنمایی بود که انقلاب به پیروزی رسید، آن سال ها با خانواده اش در پل سفید زندگی می کرد. او می گوید: پل سفید روستای کوچکی بود، تجربه روزهای انقلاب مردم این دیار با سایر نقاط کشور متفاوت بود و شاید آن چنان که شهرهای بزرگ انقلاب را تجربه کرده بودند برای مردم این منطقه چنین نبود. بیشترین فشارها بر روی مختلط بودن دانش آموزان در پایه راهنمایی بود و همین موضوع سبب شده بود که بسیاری از بچه های مذهبی منطقه نتوانند ادامه تحصیل بدهند. به یاد دارم نماینده ای از آموزش و پرورش آمده بود به مدرسه ما برای اجرایی شدن قانون دانش آموزان مختلط در مدرسه. به کمک یکی از معلمان و تعدادی از خانواده ها تو حیاط مدرسه شعار می دادیم «ما بچه ها بیداریم، از ضد انقلاب بیزاریم.» روسری از سرمان کندند؛ موهایم را پسرانه زدم روزهای بعد آن شخصی که رهبری ما را برعهده داشت دستگیر شده بود، به یاد دارم وقتی شعار «از معلم مرد بیزاریم» در مدرسه سر داده بودیم. معلم علوم ما دلخور شده بود، طوری که هر دفعه که سرکلاس می آمد پای خود را روی میز می گذاشت و لباس های من که در ردیف جلو نشسته بودم، خاکی می شد؛ او از عمداین کار را می کرد. ...دانش آموز شیطونی بودم، به یاد دارم کلاس پنجم ابتدایی، یکی از معلمها، خانم قد بلندی بود موهای خود را از پشت سر بسته بود، به نظرم شبیه دم اسب شده بود و من هم این شباهت را به زبان آوردم. یک روز صبح قبل از رفتن به کلاس که همه به صف ایستاده بودیم همین خانم معلم روی پاگرد پله ها ایستاده بود و گفته بود که بچه ها همه باید بدون روسری سر کلاس درس حاضر بشنوند. تلی از روسری های کوچک گلدار یک جا جمع شده بود. از فردای آن روز تصمیم گرفتم که به مدرسه نروم اما خانواده ام مخالفت کردند، تصمیم گرفتم موهای خود را پسرانه کوتاه کنم. سال ۵۷ که کلاس اول راهنمایی بودم انقلاب شد و من دیگر مجبور نبودم بدون روسری به مدرسه بروم. منبع: دوهفته نامه چشمه استان مازندران


یکشنبه ، ۱۸بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رویکرد]
[مشاهده در: www.rooykard.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن