تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 3 دی 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):رسول خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله هرگاه ميهمان داشتند، با او غذا مى‏خوردند و دست ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1843162359




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جدا کردن فرزند از مادرش؛ چرخه ای که در «کیمیا» ادامه دارد!/ خلاقیت نویسنده سریال، ته کشید


واضح آرشیو وب فارسی:تهرانشهر: قسمت آزار دهنده بعدی تکرار بی دلیل و بی معنای اتفاق هاست، خلاقیت نویسنده به ته رسیده است. اتفاقات دارد تکرار می شود بدون حتی تغییری در جزییات. پسری در ابتدای داستان بنا به شرایط و دلایلی که در سریال گفته نمیشود بیست سال از عمرش را دور از مادرش زندگی می کند و با تلاش های خانواده کیمیا مادرش را پیدا می کند و به دروغ های پدرش پی می برد. از این موضوع و دروغ های گفته شده ابراز ناراحتی دارد و تا اواخر داستان پدرش را به این خاطر نمی بخشد. با تمام این شرایط او هم همین سرنوشت را برای دخترش رقم می زند. سرویس فرهنگی فردا: مادر من هم اهل یکی از شهرهای جنوب کشور ست. اواخر دوران تحصیلش در مقطع متوسطه بود که جنگ شروع شد و چیزی نگذشت که مجبور به مهاجرت به اصفهان شدند. با دست خالی و به امید اینکه همین روزها بازمیگردند به شهرشان، به خانه هایشان. مادرم حرفهای زیادی دارد برای گفتن از زندگی پیش از انقلاب در شهرهایی که پر بود از غریبه های انگلیسی زبان، از شدت تاثیرشان بر زندگی و فرهنگ و ادبیات و زبان محاوره مردم. از شدت ظلم و تبعیض میان مردم همین آب و خاک با آن غریبه ها. از شور و هیجان فعالیت های خودجوش و انقلابی اش، از جنگ و محاصره شدن شهرش، از زندگی جنگ زدگی و سختی هایش، از ازدواج با رزمنده ای که اگر ایمان قوی به خدا نبود امیدی هم به ادامه زندگیش نبود و … خیلی حرفها هست که هنوز گفته نشده و همین ها باعث شد دیدن سریال کیمیا برایم جذاب باشد. هر روز با ذوق و هیجان زیاد به انتظار شروع سریال می نشستم. از وقتی تبلیغاتش را دیده بودم کنجکاو شده بودم برای دیدنش. قرار بود ماجرای زندگی دختری باشد که سه دوره مهم تاریخ معاصر کشور را لمس می کند؛ پیش از انقلاب، انقلاب و دفاع مقدس، گمان می کردم بالاخره زمانش رسید و کسی دست به کار شد برای گفتن آن همه حرف از دریچه دوربین این سریال صد قسمتی. تغییر قلم نویسنده در میانه راه با تمام کمی و کاستی هایش تا آخر فصل یک را با علاقه دنبال کردم، کنجکاوی هایش جالب بود، پدر نظمی اش هم ماجرا را جذاب تر کرده بود. کیمیا هنوز به قهرمان خاص تبدیل نشده بود و صرفا شخصیت اول داستان بود. اشتباه می کرد، عصبانی میشد، خوشحالی و شیطنت های عادی داشت ولی از یک جایی به بعد زندگی اش پر شد از مجموعه ی بدبختی ها و بدشانسی ها و مورد ظلم واقع شدن ها. جریان سریال دوقطبی شد یک قطب صددرصد مثبت و یک قطب صددرصد منفی دیگر نمی شد با آدمها احساس نزدیکی داشت و شرایط شان را درک کرد نمی شد فهمیدشان. یک جورهایی انگار قلم نویسنده عوض شد و به سبک سریال ستایش، یک دنیای بد و نامهربان و خشن بود در برابر شخصیت اصلی داستان که به دلایلی تنها شده است. به نظر می رسد سعی دارد به کمک غم و ناراحتی و جلب ترحم بیننده را پای تلویزیون نگه دارد نه با جذابیت های داستان اصلی. و انگار نویسنده کم می آورد قسمت آزار دهنده بعدی تکرار بی دلیل و بی معنای اتفاق هاست، خلاقیت نویسنده به ته رسیده است. اتفاقات دارد تکرار می شود بدون حتی تغییری در جزییات. پسری در ابتدای داستان بنا به شرایط و دلایلی که در سریال گفته نمیشود بیست سال از عمرش را دور از مادرش زندگی می کند و با تلاش های خانواده کیمیا مادرش را پیدا می کند و به دروغ های پدرش پی می برد. از این موضوع و دروغ های گفته شده ابراز ناراحتی دارد و تا اواخر داستان پدرش را به این خاطر نمی بخشد. با تمام این شرایط او هم همین سرنوشت را برای دخترش رقم می زند. دقیقا همان دلایل و همان دروغ ها را به فرزندش می گوید و گویا این چرخه ادامه دارد. و در آخر باز هم هیچ کس دلش برای زندگی ساده ولی قهرمانانه مردم جنوب سرزمین مان نتپید. به اسم آنها شروع شد ولی به رنگ آنها ادامه پیدا نکرد. مردم سرزمین ما برای قهرمان بودن نیازی به این بازی ها ندارند، کشاورزان ساده خوزستان که با بیل و کلنگ در برابر تانک ها عراقی مقاومت می کردند عین قهرمانیست. مقاومت شیردلانه زنان و مادران این دیار عین قهرمانیست. زندگی ساده با وجود سختی های زیاد و محرومیت های فراوان درمرزها و خم به ابرو نیاوردن هایشان عین قهرمانیست.


شنبه ، ۱۷بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تهرانشهر]
[مشاهده در: www.tehranshahr.org]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن