تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ايمان مؤمن كامل نمى شود، مگر آن كه 103 صفت در او باشد:... باطل را از دوستش نمى پذيرد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827534534




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بازگشت به مصر با عصای معجزه گر و آغاز پیامبری


واضح آرشیو وب فارسی:قانون: موسی(ع) پس از10سال سکونت د ر مد ین، د ر آخرین سال سکونتش روزی به پد ر همسرش حضرت شعیب(ع) گفت: «من می خواهم به مصر برگرد م و از ماد ر و خویشانم د ید ار کنم؛د ر این مد ت که د ر خد مت تو بود م د ر نزد تو، چه د ارم؟»شعیب(ع) طبق آن قرار قبلی، آنچه از گوسفند ان با آن مشخصات متولد شد ه بود ند ، با کمال میل به موسی(ع) د اد ، او اثاث و گوسفند ان و اهل و عیال خود را آماد ه ساخت، تا به سوی مصر حرکت کند . عصای معجزه گر؛ هد یه شعیب (ع) به موسی(ع) هنگام خروجش به شعیب(ع) گفت: «یک عصایی به من بد ه که او را به د ست بگیرم، چند ین عصا از پیامبران گذشته د ر منزل شعیب (ع) بود .»لذا شعیب(ع) به وی گفت: « برو به آن خانه و یکی از عصاها را برای خود ت برد ار.» موسی(ع) به آن خانه رفت، ناگاه عصای نوح و ابراهیم(ع) به طرف او جهید و د ر د ستش قرار گرفت. شعیب(ع) گفت: «آن را به جای خود بگذار و عصای د یگری برد ار.» موسی (ع) آن را سر جای خود نهاد ، تا عصای د یگری بر د ارد ، باز همان عصا به طرف موسی(ع) جهید و د ر د ست او قرار گرفت و این حاد ثه سه بار تکرار شد . وقتی شعیب(ع) آن منظره عجیب را د ید ، به وی گفت: « همان عصا را برای خود برد ار، خد اوند آن را به تو اختصاص د اد ه است.»  بازگشت موسی(ع) به مصر و آغاز رسالت موسی(ع) به هنگام بازگشت به مصر، راه را گم کرد . نمی د انست به کد ام سمت برود ، د ر هوای تاریک، حیران و سرگرد ان ماند که چه کند ، د ر همین حال بود که از فاصله د ور (از جانب کوه طور) آتشی را د ید . به خانواد ه اش گفت: شما اینجا بمانید .  وقتی موسی(ع) به نزد یکی محل آتش رسید ند ایی ربانی شنید ، که به وی می فرماید :  «ای موسی! من پرورد گار توأم، از این رو به جهت اد ب و تواضع کفش هایت را بیرون آر، چه این که تو د ر سرزمین پاک و مقد سی (طور) گام نهاد ه ای، ای موسی! تو را برای نبوت و پیامبری برگزید م و به آنچه به تو وحی می شود گوش فرا د ه، به راستی که من خد ایم و خد ایی جز من نیست، مرا پرستش نما و نماز را به یاد من به پای د ار... . ای موسی د ر د ست راست چه د اری؟ گفت: عصای من است که بر آن تکیه می زنم و به وسیله آن برای گوسفند انم برگ د رختان را می ریزم و کارهای د یگری نیز انجام می د هم. فرمود : ای موسی! آن را بیند از. آن گاه موسی(ع) آن را افکند ، ناگهان به صورت اژد هایی د رآمد   و به هر سو شتافت، موسی(ع) ترسید و به عقب برگشت و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد ! به او گفته شد : ای موسی! برگرد آن را بگیر و نترس. ما آن را به صورت نخست آن د رخواهیم آورد و د ستت را د ر جیب فرو ببر، هنگامی که خارج می شود سفید و د رخشند ه است و بد ون عیب و نقص.سپس پرورد گارش به او فرمود : با این د و معجزه نزد فرعون برو و رسالت الهی را به وی ابلاغ کن، چه این که فرعون د ر سرکشی و قد رت طلبی پا از گلیم خود فراتر گذاشته است.» موسی(ع) عرض کرد : «پرورد گارا! من از آن ها یک نفر را کشته ام، می ترسم مرا به قتل برسانند ، براد رم هارون زبانش از من فصیح تر است، او را همراه من بفرست، تا یاور من باشد و مرا تصد یق کند ، می ترسم مرا تکذیب کنند .  پرورد گارا! به من شرح صد ر عنایت کن و کارم را آسان گرد ان و گره از زبانم باز نما تا مرد م سخنم را بپذیرند .» خد اوند با اجابت خواسته وی هر چه را خواسته بود به وی عطا کرد و فرمود : « بازوان تو را به وسیله براد رت محکم می کنیم و برای شما سلطه و برتری قرار می د هیم و به برکت آیات ما، بر شما د ست نمی یابند ، شما و پیروان تان پیروزید . » به این ترتیب، موسی(ع) به مقام پیامبری رسید ، و نخستین ند ای وحی د ر آن شب تاریک و د ر آن سرزمین مقد س که با د و معجزه همراه بود را از خد اوند د ریافت کرد و مأمور شد برای د عوت فرعون به توحید و خد اپرستی به سوی مصر حرکت کند .


چهارشنبه ، ۱۴بهمن۱۳۹۴


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قانون]
[مشاهده در: www.ghanoondaily.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن