واضح آرشیو وب فارسی:پویش: 12 بهمن 94 ساعت 10:10 صبح د اشتیم با آقای علوی وزیر اطلاعات صحبت می کرد یم که موبایلش زنگ خورد . به کسی که پشت خط بود گفت: «پید اش کرد ین؟ مو بور؟! رنگ کرد ه ست یا طبیعی مال خود شه؟... اند ازه موهاش چقد ره؟... نه واقعا تو فکر کرد ی من د نبال همچین کسی می گرد م؟ موی بلوند تا کمرش رو د اری می بینی باز زنگ زد ی به من؟ وجد انا الکی زنگ نزنید بابا. لااقل اگه حس کرد ی یه کم شبیه اونی بود که من می خواستم زنگ بزن. بابا کار د ارم پیش رئیس جمهورم زشته.» تلفن را قطع کرد و رو به من گفت: «چی می گفتیم؟ آره از ما به عنوان یکی از مراجع چهارگانه که استعلام کرد ن ما کاملا پاسخ رواد ارانه...» د وباره تلفنش زنگ خورد و گوشی را جواب د اد : «الو... نه بابا جوان چیه، من د نبال سن بالا می گرد م... نه، بالای پنجاه سال! خب خب؟... خوانند ه؟ فرانسوی می خونه؟... ایوللل! ببین اسمش چیه. نمی د ونی؟... ای بابا چرا اطلاعات شما اینقد ر ضعیفه؟ یه اسم نمی تونید پید ا کنید ؟... جو ند ه بابا اسم طرف رو می خوای پید ا کنی د یگه». پرسید م: «محمود جان د نبال کی می گرد ی؟ کیو می خوای؟» یواشکی جلوی گوشی را گرفت و گفت: «عرض می کنم.» بعد د وباره به کسی که پشت خط بود گفت: «قد ش بلند ه، موهاش بلوند ه، نسبتا هم لاغره، فرانسوی هم می خونه... باور کن د یگه پید اش کرد ین. برو جلو بپرس اسمشو.» گفتم: «محمود جان زشته، بس کن! چی کار د اری می کنی آخه؟» علوی د وباره جلوی گوشی را گرفت و یواشکی گفت: «عرض می کنم.» بعد د وباره به فرد پشت خط گفت: «خود شه؟ سلین د یونه؟... آخ آخ د مت گرم. ببین جون هر کی د وست د اری آد رس خونه شون رو سریع بگیر... د مت گرممم! حالا برو د م خونه شون... همسایه بغلیشون میشه اونی که ما د نبالشیم... خیلی لطف کرد ی... این طرفا بیا د ر خد مت باشیم. سالاری... چاکرم... خد احافظت...» بعد با خوشحالی تلفن را قطع کرد و گفت: «آقا مژد ه بد ید .» پرسید م: «چی شد ه؟ با سلین د یون چی کار د اشتی؟» گفت: «با همسایه اش کار د اشتم. خاوری شناسایی شد !» گفتم: «جان؟! شناسایی شد ؟ مگه نشد ه بود ؟» گفت: «برای ما شناسایی شد ه بود ، برای اینترپل هنوز نشد ه بود .» گفتم: «خسته نباشید پس این همه سال چی کار می کرد ید ؟» گفت: «افتاد ه بود یم تو خط نامه نگاری اد اری.» پرسید م: «یعنی کار اد اری اینترپل این همه سال طول می کشه؟» گفت: «نه بابا. نامه نگاری های د اخلیمون توی ایران طول کشید . به اونا که یه ایمیل زد یم رفتن سراغش.» با خوشحالی پرسید م: «یعنی الان د ستگیر می شه برش می گرد ونن؟» گفت: «مگه د یوانه ان چند ین میلیارد د لار سرمایه رو برگرد ونن؟ فقط شناسایی کرد یم که بد ونن خاوری کیه.» ساعت 14:56 بعد ازظهر همه فکر می کنند د ر ایران یک برج بلند د اریم و آن هم برج میلاد است. د ر صورتی که سخت د ر اشتباهند . بیست و اند ی سال قبل، د ر کرمان ساخت برج بلند ی آغاز شد که حالا به تنها برج متحرک د نیا و یکی از بلند ترین برج های خاورمیانه تبد یل شد ه است. البته این برج متحرک که آرام و قرار ند ارد و هر روز یک جایی سر و کله اش پید ا می شود و فعلا د ر تهران به سر می برد ، هنوز توی سن رشد است و ساخت و سازش اد امه د ارد و احتمال د ارد با ترفیع د رجه به بلند ترین برج د نیا هم تبد یل شود . نام این برج «برج سینا» است. رئیس جمهور مایل است به طور رسمی، مراتب تبریک خود را به مناسبت تولد این برج د راز متحرک اعلام کند . «سینا جان! تولد ت مبارک!» وقایع نگار 12 بهمن 94 1. رئیس اینترپل ناجا از رد یابی «محمود رضا خاوری» د ر کاناد ا خبر د اد . 2. چیه خب؟ ستون خود م است، د لم می خواهد تولد د وستم را تبریک بگویم! روزنامه قانون/ در سرویس طنز سایت پویش، هر روز جدید ترین مطالب طنز و کاریکاتور را ببینید.
سه شنبه ، ۱۳بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پویش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6]