واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سرمقاله جوان/ عبدالله گنجی
نجابت تاکتیکی و بازی هوشمندانه
بدون هیچ تردیدی میتوان مولدان اندیشه اصلاحطلبی را خارج از منظومه فکری نظام دید و مکتوبات زیادی در این زمینه به جای مانده که قابل کتمان و محو نیست.
به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری فارس «عبدالله گنجی» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «جوان» نوشت: همانطور که عرصه سیاستورزی به تجربهآموزی و پختگی کمک میکند بسان کار در انبار مهمات نیز میماند. اشتباه اول در انبار مهمات آخرین اشتباه است، چراکه فرصتی برای جبران یا تکرار اشتباه مجدد باقی نمیماند.
سیاستمداران بعضاً دچار چنین اشتباهاتی میشوند که راه برو برگرد ندارند. چه تجدیدنظرطلبانی که در فتنه 1388 طراح بودند و چه اصلاحطلبانی که در شعاع شعلههای پدرسالاران سوختند به این نتیجه رسیدهاند که نه امکان اصلاحطلبی «برنظام» را دارند و نه امکان «مشروطه کردن حکومت»(به سبک انگلیسی مبتنی بر تز سعید حجاریان) و نه امکان «جمهوری تمام عیار» و «سکولاریزه کردن» نظام برای آنان فراهم است. نه غیبت آنان بر فرآیند عمومی کشور در انتخابات تأثیر بسزایی دارد و نه حاکمیت به دنبال کشیدن ناز آنان است. بنابراین متأثر از مقتضیات زمان، دوام و بقا را در عقلانیت دیدند و فشارهای زیادی را بر خود وارد کردند تا کلهشقهای روشنفکر را کنترل کنند، چراکه فرآیند فعلی را فرآیند حذف از حافظه نسلهای آینده میبینند. بنابراین در مواجهه با انتخابات امسال دست به چند کار هوشمندانه زدند و در عین حال راهبرد «ننه من غریبم» را نیز حفظ کردند و مثل همیشه به وسط مردم پریدهاند و فریاد «وا فسادا» و »وا معیشتا» سر میدهند، اما نسبت به حاکمیت سیری را تنظیم کردهاند که نه به عنوان باور به سیاستهای کلی نظام که به عنوان تاکتیک و برای گذار به فضای بهتر در آن تمرین عقلانیت سیاسی کنند. البته بین مولدان اندیشه اصلاحطلبی و حاملان آن باید تفاوت قائل بود. بدون هیچ تردیدی میتوان مولدان اندیشه اصلاحطلبی را خارج از منظومه فکری نظام دید و مکتوبات زیادی در این زمینه به جای مانده که قابل کتمان و محو نیست، اما در انتخابات پیشرو تلاش میکنند:
1- با همه تدابیر حاکمیت همراه شوند و ضمن حفظ روحیه انتقادی، از ساختارشکنی و پریشانگویی برحذر باشند. آنان ابایی ندارند که بالاتفاق مجلس ششم را تخطئه نمایند و خود را در دالانی جدید به نمایش گذارند و حضوری مسئولانه و نجیبانه را در معرض دید حاکمیت قرار دهند. برای رد صلاحیتها عربده نکشند و رسانههای غرب را برای هجمه به انتخابات، مستقیماً به کار نگیرند(مانند تحصن مجلس ششم).
2- اصرار جمعی و فردی آنان به حضور در انتخابات به هر صورت و تحت هر شرایطی است. اما هدف بالاتری را نیز در این عرضه دنبال میکنند و آن اینکه بدون توضیح درباره فتنه و بدون عذرخواهی به دنبال مشغول کردن ذهن حاکمیت به امروز خویش هستند.
عمدهترین دلیل این مشی را میتوان میدانداری غیرروشنفکران در صحنه دانست. میدان دادن به محوریت کسانی که تا دیروز آنان را بدلی و «آدم حاکمیت» میدانستند، نشانه دیگری از تساهل هوشمندانهای است که در انتخابات امسال به آن تن دادهاند.
3- آنان صحنه انتخابات را (منهای روند و نتیجه آن) عرصه تولید سرمایه اجتماعی میدانند و از بستر و زمینه مهیای آن برای تحرک و تحریک اجتماعی بهره میبرند. کشاندن خود به عرصه اجتماعی و بازسازی اجتماعی در این زمینه مدنظر است و نتیجه انتخابات فرع آن است.
4- میدانداری حزب کارگزاران برای تجدیدنظرطلبانی چون اعضای سابق حزب مشارکت و سازمان مجاهدین و حتی حزب مشارکت شماره 2(اتحاد ایران اسلامی) و ندای ایرانیان از زهر کشندهتر است، اما در این همسویی آشکار و خودخوری پنهان تلاش میکنند به هر قیمت سنجاق شدن به حاکمیت انجام گیرد و آسیب هویتی عارض شده در این مسیر را نیز پذیرفتهاند.
5- آنان بازی شطرنجی را با روحانی شروع کردهاند که نه براساس باور و اندیشه مشترک که براساس نیاز متقابل است. نه روحانی میتواند از آنان خلاصی یابد و نه آنان حیات سیاسی و حرکت در خط الرأس جغرافیایی نظام را بدون روحانی ممکن میدانند. چون هیچ قدرتی برای چانهزنی در نظام ندارند، روحانی را به عنوان مسکن و محلل پذیرفتهاند و از او ایجاد سرپلی میخواهند که آنان را سنجاق کند، اما تاکنون نتیجه شفافی نگرفته و نشنیدهاند. از سوی دیگر اگر روحانی نتواند برای سال 1396 خود پایگاه رأی تولید نماید، همچنان باید با این جماعت، کجدار و مریز پیش بیاید چراکه ممکن است(و شاید اتفاق افتاده باشد) وی را تهدید به عدم همراهی یا آوردن کاندیدا مقابل در آن سال نمایند، اما روحانی در عین تظاهر به هارمونی با آنان، با حمله به شورای نگهبان هم فشارها را از روی خود برداشت و هم مسیر آنان را متزلزل کرد و با ذکر عدد 7 تا 10 میلیون نفر برای آنان، خود را از وامداری 18 میلیونی رهانید.
6- راهبرد ثبتنام چند لایه آنان جواب داد و هر قدر از مهرههای سوخته رد صلاحیت شدند، همچنان مهرههای خود را در میدان دارند و از توفیق در این راهبرد سرخوشند، اما نمای بیرونی همچنان مبتنی بر «ننه من غریبم» میباشد. مرعشی تأییدشدگان را 30 نفر میداند و علی شکوریراد در مصاحبه با هفتهنامه صدا، مستقلها را واجد سازماندهی میداند که بدان مشغول هستند. اما با هر هدفی از گردنکلفتیهای سابق دست کشیده باشند برای حل مسائل فتنه 1388 باید اساسی بیندیشند و با «نجابت تاکتیکی» نمیتوانند آن مسئله را حل کنند. به قول عباس عبدی، اعتمادسازی آنان مقدم بر مشارکت است و به قول پورنجاتی اصلاحطلبان همچنان «سوژههای امنیتی» محسوب میشوند. بیتوجهی به پیغامهای خصوصی حاکمیت در پیشگیری از شعارهای ساختارشکن، عدم برائت از ساختارشکنان و طراحی اتهام آگاهانه به نظام و سرافکنده کردن نظام به رغم مشارکت 40 میلیونی مردم، سؤالاتی است که با هوشمندی متأخر و نجابت اضطراری پاسخ داده نمیشود. تجربه هفت ساله گذشته نشان داده که راهبرد «مشمول مرور زمان» مشکل را حل نمیکند. نامههای پنهان و فرار کردن پشت اشتباهات احمدینژاد، بیحرمتی به اصل نظام را جبران نمیکند. راهحل مسئله این است که به جای قرض سرپل از دیگران، شجاعت ساختن پل را در خود ایجاد کنند.
94/11/12 - 05:49
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]