واضح آرشیو وب فارسی:بیرجندرسا: بیرجندرسا-لشگر پیرمردهای بازنشسته ای که فانی در دو سال گذشته بر امورات وزارت خانه مسلط کرده، نه تنها داد نمایندگان مردم را درآورده است، که شور و نشاط و جوانی را از بدنه مدارس ربوده است.به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بیرجندرسا به نقل از ایسنا، سیزده دانش آموز در سال جاری خودکشی کردند؛ آمار هولناکی که از حال و روز نه چندان به سامان این روزهای مدارس کشور حکایت دارد. مدارسی که روزگاری قرار بود خانه ی دوم دانش آموزان باشد، پناهی باشد برای آموزش و پرورش بچه های مردم، حتی آن ها که از نعمت داشتن سرپناهی آرام محروم هستند. اما این روزها در بعضی مدارس به کابوس تلخ خیلی ها تبدیل شده است، آن قدرها که یک طفل نارَس سیزده ساله ترجیح دهد خود را در توالت هایش حلق آویز کند، به جای آنکه سفره ی قلب کوچکش را نزد اولیای مدرسه باز کند. خودکُشی محمد پارسای کرمانشاهی ملتی را ماتم دیده کرد و خیلی ها را تکان داد؛ خیلی ها غیر از آقای وزیر! اما ماجرا چه بود؟ چرا آمار خودکشی در مدارس کشور رو به افزایش است؟ نقش مدیران فرتوت وزارت خانه در گرفتن نشاط و شادابی از مدارس چیست؟ فانی دقیقاً کجاست؟! آن کمربند لعنتی ... معلوم نیست در آن پنجاه دقیقه ای که بعد از خروج محمد پارسا به بهانه ی آب خوردن از کلاس تا پیدا کردن پیکر بی جانش در توالت مدرسه طول کشید، معلم بی خیال کلاس هفتم کجا بود. حوالی ده صبح بود که نیروهای امدادی و اورژانس بر بالین بیمار حاضر شدند، اگرچه او مدت ها پیش قالب تهی کرده بود. آن کمربند لعنتی از بچه های اول متوسطه دوست مهربانشان را گرفت. پارسا حلق آویز شده بود... اولیای مدرسه دست پاچه نمرات درخشان مشق و حساب و انضباطش را رسانه ای کردند تا نشان دهند پارسا عجب دانش آموز نمونه ای بوده و اقدام او برای خودکشی اصلاً ارتباطی با مدرسه و یا شرایط تحصیلی او نداشته است. آنها تلاش کردند تا با شکستن کاسه کوزه ها بر سر خانواده ی پارسا، از زیر بار مسؤلیت ماجرا شانه خالی کنند. هرچند پارسا رفت، اما سؤالات فراوانی تا امروز بی پاسخ مانده است. این که چگونه آقای آموزگار متوجه طولانی شدن غیبت دانش آموز نمونه اش که برای یک آب خوردن ساده از کلاس بیرون رفته بود، نشده است؟ اینکه اولیای مدرسه از مدیر و معاون گرفته تا معلمان، متوجه تغییر رفتار و یا گرفتگی خلق و خوی پارسا که از قضا شاگرد برتر مدرسه هم بود، نشده بودند؟ چرا پارسا به آنها اعتماد نکرد؟ چرا حاضر نشد به جای خودکشی برای معلمانش درد و دل کند؟ آیا اصلاً خستگی و کهولتی را که فانی وزیر بازنشسته ی آموزش و پرورش به ادارات کل و برخی مدارس مملکت دمیده است، جای کمترین نشاط و شادابی برای پارسا باقی گذاشته بود؟! سونامی خودکشی دانش آموزان؛ یک آمار، یک درد ... محمد پارسا سیزدهمین دانش آموزی بود که در سال جاری خودکشی کرد. آماری نگران کننده که از یک فاجعه خبر می دهد. فاجعه ای که زیر پوست آموزش و پرورش کشور جریان داشت و می رود تا هرچه نشاط و شادی در مدارس یادگاری بود، ببلعد. مروری بر خودکشی دانش آموزان از ابتدای سال 94 تا امروز، نشان می دهد مدرسه و خوف و هراسی که اولیای آن به جای شادی در روح و روان دانش آموزان دمیده بودند، علت واقعی بسیاری از خودکشی ها است. از این میان می توان به خودکشی دانش آموز 14 ساله در تهران اشاره کرد که به علت مردود شدن در امتحانات پایان سال با سیم برق خود را حلق آویز کرده بود. جدول جزییات ۱۲ مورد پیشین خودکشی در مدارس و یا امیر 14 ساله یکی دیگر از موارد خودکشی در مدرسه است که به دلیل نمره پائین در درس ریاضی با شلیک گلوله در لرستان خود را از تازیانه ی سرزنش معلمان مدرسه خلاص می کند؛ دانش آموز پایه پنجم ابتدایی در محله خلیج فارس تهران که به وسیله روسری خود را از میله بارفیکس حلق آویز کرد و سجاد 15 ساله که به دلیل احضار والدینش از سوی مدیر به زندگی خود پایان داد . این همه درد، این هم افسردگی، اما به راستی در برخی از مدارس کشور چه خبر است؟! فانی و لشگر پیرمردها! پیرمردی که این روزها هفتمین دهه از زندگی اش را می گذراند، هرچه بازنشسته بود را با خود به مصادر تصمیم گیری آموزش و پرورش بازگرداند. مدیرانی که آنقدر پیر شدند که نمی توانند _حتی اگر بخواهند_ از دردها و نگرانی های تین ایجرهایی که این روزها مثل نقل و نبات در مدارس کشور خودکشی می کنند، خبر داشته باشند. علی اصغر فانی به تنهایی بیشتر از بیست درصد از آمار کل کارت زردهای کابینه را برای خود ثبت کرده، او که تا امروز چهار بار از مجلس شورا کارت زرد دریافت کرده است، سابقه ی یک بار استیضاح ناموفق را نیز در کارنامه دارد. رکورد بی سابقه ای که در نگاه اول از عملکرد ضعیف ایشان و نارضایتی مفرط نمایندگان مردم حکایت دارد. با این همه فانی در تمام این موارد زحمت چندانی را برای دفاع از خود و پاسخگویی به سؤالات نمایندگان مردم نکشیده است. به نظر نمی رسد برای وزیر کهن سال دولت روحانی، این میز و این مقام اهمیت چندانی داشته باشد. اما بررسی محورهای سؤالات و استیضاح نمایندگان در تمام موارد جالب توجه است: یک بررسی ساده نشان می دهد پرسش نمایندگان مجلس در هر پنج دوره ای که او را به مجلس فرخواندند تقریباً مشترک است، چه روزهای عادی، چه روز استیضاح. محور اغلب پرسش ها از وزیر آموزش و پرورش «چرایی به کارگیری نیروهای بازنشسته و ناکارآمد، علت عدم استخدام مربیان پیش دبستانی، چرایی عدم پرداخت مطالبات فرهنگیان و بی توجهی به مدارس روستایی» بوده است. محورهایی که دست کم از فرکانس تکرارشان در صحن علنی مجلس شورا، می توان به اهمیت آنها برای نمایندگان مردم پی بُرد. لشگر پیرمردهای بازنشسته ای که فانی در دو سال گذشته تقریباً بر تمام امورات وزارتخانه مسلط کرده، نه تنها داد نمایندگان مردم را درآورده است، که شور و نشاط و جوانی را از بدنه ی مدارس ربوده است. پیرمردهایی که اغلب از کار آن قدر اشباع هستند که حال و حوصله ی شلوغ کاری های متداول دانش آموزان را ندارند و در بهترین حالت زبان آنها را نمی فهمند. آموزش و پرورش این مملکت پیر شده است. آنقدر پیر که گوشی برای شنیدن درد و دل های محمد پارساهای بیچاره ندارد. بچه های ناکامی که نومید از خانه و کانون نه چندان گرم خانواده، به کاشانه ی دوم پناه می برند، اما آنجا نیز کسی را برای غم خواری پیدا نمی کنند. امثال محمد پارسا به مدرسه می روند تا بمیرند.
یکشنبه ، ۱۱بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بیرجندرسا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]