واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عضو هيأت علمي مؤسسه آموزشي- پژوهشي امام خميني(ره) قم تأكيد كرد: توسعه را با برنامه ريزي نميتوان ايجاد كرد، بلكه توسعهخود برنامه است. حجت الاسلام دكتر احمد رهدار كه در همايش آن سوي توسعه با موضوع "نسبت انقلاب اسلامي و توسعه" که از سوی انجمن علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با همکاری بسیج دانشجویی برگزار شد، سخن مي گفت، با بيان اينكه توسعه نيازمند يك رنسانس است و ريشه رنسانس ريشه اسلامي است، ادامه داد: دليل رشد و توسعه، ترجمه علوم يوناني و اضافه كردن به آنهاست. رنسانس را اروپاييها مطرح كردند و هدف مشخص آن را تصوف در قرون ميانه اسلامي (6 تا 8 قمري) دانستند. رهدار با بيان اينكه در دوره حاكميت صوفيه در ايران رشد بالندهاي در ادبيات، هنر و معماري داشتيم، افزود: در حقيقت در ايران هم يك رنسانس اسلام شيعي صوفي وجود داشته كه زياد به آن پرداخته نشده است که همزمان با رنسانس اروپايي است. وي خاطر نشان كرد: توسعه در ذيل يك توسعه بومي روي ميدهد. انقلاب اسلامي هم در ذيل افق صوفيه شكل گرفت. يعني يك قوس انحرافي در صوفيه در تاريخ اسلامي شاهد هستيم كه در جريان بعثت است و افق آن هم ظهور و فقط توانسته ما را به افق ببرد. در انقلاب اسلامي در بعثت حركت ميكنيم و افق آن هم ظهور است كه در تداوم همان رنسانس پيشين است. عضو هيأت علمي مؤسسه امام خميني با بيان اينكه توليدات ما در انقلاب اسلامي براي غرب سنگين تمام شد، اضافه كرد: اگر آنچه كه درباره مشكلات ميگويند، درست باشد و ما اين قدر در موضع ضعف قرار داريم، چه دليلي براي دشمني غرب با ما و اعمال تحريم ها وجود دارد، گفت: البته نميگويم آمار و مشكلات، غلط است اما اين مسائل در مقابل پيشرفت ها كمرنگ است. رهدار با تأكيد بر ضرورت توسعه بومي كه در ذيل يك رنسانس رخ دهد، گفت: اگر بنا شد مشابه توسعه اي كه در كشورهايي مانند تركيه بيشتر رخ داد، در اينجا نيز اتفاق بيافتد بيشتر از اينكه مفهوم آن توسعه باشد، برنامههاي تجدد است. وي در تفكيك مفهوم توسعه و تجدد اظهار داشت: توسعه بسط تجدد از برنامه ريزي است. طرحي كه نشاط داشته باشد، پرسش از ماهيت آن نميشود. اين استاد حوزه و دانشگاه، آغاز بحران تجدد را اولين پرسش از ماهيت آن بيان كرد و گفت: اساساً توسعه راه حلي براي نجات بحران تجدد است. رهدار با بيان اينكه ما در شرايطي نيستيم كه بخواهيم درخصوص ضرورت توسعه بحث كنيم، ادامه داد: توسعه براي ما يك ضرورت شده و اكنون يك طرح مقابل ما است كه تنها با مباحث نظري نمي توان آن را رد يا قبول كرد بلكه ناگزير از ارائه يك طرح عملي براي توسعه هستيم، همان گونه كه در غرب اينگونه شد. وي همچنين اظهار داشت: انقلاب ما يك تصادف نبوده بلكه بنابر فرمايش رهبر كبير انقلاب(ره) اراده و زيستي بود. اراده و حركت بايد صورت گيرد، اگر چنين شد، مسيري باز مي شود و توسعه صورت مي گيرد اما اينكه ما توسعه در كشورهاي غربي را ببينيم و بخواهيم از آن كپي برداري كنيم، نتیجه ای نخواهد داشت. اين استاد دانشگاه، توسعه را يك روان جديد دانست و افزود: توسعه عين شرايط است. شما به محض آنكه اراده زيستي ميكنيد، گام اول توسعه را برداشتهايد. توسعه نتيجه شرايط نيست بلكه خود شرايط و نوعي فرآيند خاص است. وي با اشاره به اينكه توسعه و تجدد با هم فرق دارند، گفت: به رغم اينكه بين آنها رابطه وجود دارد اما توسعه مسئله غرب نيست، بلكه مسئله غرب، تجدد است. رهدار با بيان اينكه هم اكنون مسئله اصلي براي ما توسعه به معناي مدرنيزاسيون است و تجدد به معناي مدرنيزه است،اظهار داشت: تجدد جوشش دروني دارد، اما توسعه طرحی بيروني است. وي توسعه را درون زا و غيرمنطبق با سنت خواند و ادامه داد: در غرب چون تجدد نشاط داشته، رنگ سنتي تجدد كم رنگ مي شود و احساس تضاد در غرب مشاهده نميشود. رهدار افزود: حتي بنيانگذاران تجدد در دانشگاه ها تدريس نداشتهاند، به طوری که به عنوان نمونه"هيوم" نه به عنوان مدرس بلكه به عنوان كتابدار در دانشگاه خدمت ميكرده است. اين استاد دانشگاه با ابيان اينكه تجدد در قرن 18 در دست كليسا قرار گرفت، گفت: در كشور ما از لحظه اول كلنگ خوردن مدرسه، این نهاد در عرض و مقابل سنت قرار داده شد. اگرچه در ايران در دوره صفوي ما احساس تضاد نكرديم، با اين حال، در دوره قاجار كه در شرايط رنسانس نبوديم، احساس تضاد شد و بدترين عواقب آن هم تقليد بود. ولي در عصر صفويه، چون سنت ما داراي نشاط بود، تعارض حس نشد. عضو هيئت علمي مؤسسه امام خميني رويارویي تجدد در مقابل سنت را اشتباه قلمداد كرد و افزود: تجدد در لغت به معنای نوآوري است. در انقلاب اسلامي لايهاي وجود داشت كه در مقابل سنت نبود و ما آن را هضم كرديم و اتفاقاً به دليل وجود اين توان هضم است كه با ما دشمني ميكنند. رهدار همچنين خاطر نشان كرد: تجدد يك كروكي نيست، اما توسعه كروكي است. كروكي يعني مسيري كه قبل از اينكه شما برويد، كس ديگری تا آخر آن رفته است. توسعه برنامه و طرح دارد. تجدد حيات است نه يك طرح و حيات يك "شدن" بالفعل است و نمي توانيد بگوييد كه به كجا ميرسيد. وي حيات را طرحي فرآيندي دانست نه پيشرفت و به با اشاره به حرکت تاریخی امام راحل اضافه كرد: ايشان براي انقلاب برنامهريزي نكردند، بلكه حيات جديدي را به وجود آوردند. توسعه به معناي ناكجا آباد است و یک حرکت تك خطي می باشد. اگر چنين شد، مسير باز مي شود و توسعه صورت مي گيرد. رهدار با بيان اينكه توسعه در فضاي غرب ضد سنت است، ادامه داد: وقتي تجدد نشاط دارد، توسعه ناميده ميشود. در جامعه ما توسعه به عنوان غيريت ميآيد و اين سنت ماست. رهدار در پايان اضافه كرد: توسعه در ذيل هر انساني، روي ميدهد و بومي است. توسعه براي ما صرفاً ملي و نظري نيست بلكه تاريخي است كه توسعه را بايد با شرط برنامه ريزي، معنا كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 300]