محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844897786
گفتگو با چیستا یثربی و ابراهیم حاتمی کیا پیرامون فیلم دعوت
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
چيستا يثربي سالهاست بهعنوان نويسنده، كارگردان، درام نويس و منتقد در عرصه تئاتر، تلويزيون و سينما حضور دارد. ويژگي بارز آثار يثربي پرداختن به دنياي زنان و واكاوي درونيات آنهاست. با چنين پيشينهاي، وقتي حاتميكيا تصميم ميگيرد درامي زن محور را جلوي دوربين ببرد از يثربي براي نگارش فيلمنامه دعوت به عمل ميآورد. حاتميكيا از همان فيلمهاي اوليهاش همواره از مشاور در مرحله نگارش فيلمنامه استفاده كرده است ولي جز يك بار، همكاري با اصغر فرهادي در «ارتفاع پست»، اين چنين همكاري پررنگي را با نويسنده ديگري نداشته است؛ دليلش را هم ميتوان حيطه تازهاي دانست كه حاتميكيا در «دعوت» پا به آن گذاشته است.فيلمسازي كه بيشتر مردان جبهه و جنگ قهرمانان آثارش بودهاند و اساسا سينمايش بيشتر مردانه بوده، در چنين رويكرد پر رنگي به زنان، نيازمند نويسندهاي بوده كه اين دنيا را به خوبي بشناسد. مطابق معمول آثار حاتميكيا تحقيقات گستردهاي درباره موضوع فيلم صورت گرفته بود كه در اختيار يثربي قرار داده شده؛ او در پروسهاي كه خودش آن را جذاب ميداند، به نگارش فيلم نامه پرداخت. از همان ابتدا هم بنا بر ساختاري اپيزوديك گذاشته شده بود؛ اپيزودهايي كه ابتدا حجمي بسيار فراتر از آنچه هماكنون در «دعوت» به چشم ميخورند داشتند؛ قصههايي كه با نظارت حاتمي كيا شامل تغييرات ميشوند.«دعوت» ابتدا قرار بود در 7 اپيزود ساخته شود، منتها يكي از اپيزودها اصلا فيلمبرداري نشد و اپيزود ديگري كه در آن پژمان بازغي و ليلا اوتادي نقشآفريني كرده بودند، در مرحله تدوين كنار گذاشته شد. ضمن اينكه حجم داستانها تاحد زيادي كاهش پيدا كرد؛ با اتفاقي كه «دعوت» را به فيلمنامهاي موجز اما در لحظاتي گنك تبديل كرده است. پثربي همكاري با ابراهيم حاتميكيا را تجربهاي دلچسب ميداند و ميگويد كه بايد به حاتميكيا حق تغيير داد. او از علاقهمنداني ميگويد كه حاتميكيا را همچنان در قالب حاج كاظم مينگرند و نميخواهند از او فيلمي در مورد مسائل خانوادگي ببينند. او معتقد است حاتميكياي 46 ساله با حاتميكياي 25 ساله فرق دارد.يثربي در كنار فيلمنامه نويسي، در «دعوت» انتخاب بازيگر و بازيگرداني كار را نيز بهعهده داشته است، كه اين يكي با سر و صداي رسانهاي زيادي نيز همراه بود... براي نقشها در «دعوت» ابتدا به بازيگراني ديگر فكر شد ولي در نهايت اين گزينهها جلوي دوربين رفتند؛ اتفاقي كه يثربي آن را كاملا طبيعي ميداند. در تيتراژ، نام شما در كنار ابراهيم حاتميكيا بهعنوان نويسندگان فيلمنامه آمده است. در اين بين سهم حاتميكيا در نگارش «دعوت» چقدر بود؟زماني كه من به اين كار دعوت شدم، حاتميكيا از مدتها پيش، روي اين سوژه متمركز شده بود. 8 ماه تحقيق صورت گرفته بود و گروهي از دختران دانشجو تحقيقاتي در مورد سقط جنين انجام داده بودند. آنها با زناني كه قصد سقط داشتند مصاحبه ميكردند و تحقيقات ميداني انجام ميدادند. البته من مستقيما روبهروي كارگردان قرار گرفتم و اين تحقيقات در اختيار من گذاشته شد؛ سيديهاي تحقيقاتي كه هر كدام بهطور مجزا يك قصه در مورد يك زن باردار با ويژگيهاي خاص را مطرح ميكرد؛ يعني 7 طرح كه در اين مرحله از من خواسته شد نگارش قصهها را شروع كنم. دست من در نگارش داستانها كاملا باز بود. يكماه و نيم اول به مشاركت فكر و صحبت در مورد طرحها گذشت. بعضي از قصهها به دلايلي نياز به بازنويسي داشت و بعضي نياز به هيچگونه تغييري نداشت.فيلمسازي كه بيشتر مردان جبهه و جنگ قهرمانان آثارش بودهاند و اساسا سينمايش بيشتر مردانه بوده، در چنين رويكرد پر رنگي به زنان، نيازمند نويسندهاي بوده كه اين دنيا را به خوبي بشناسد. تحقيقات انجام شده چقدر به شما كمك كرد؟تحقيقات صورت گرفته هر چند مفيد بود ولي من به خاطر رشته تحصيليام كه روانشناسي بوده، از نزديك با موارد زيادي از سقط جنين مواجه شده بودم و ميدانستم اين مسئله در جامعه ما از چه اهميتي برخوردار است. به اعتقاد من بالاخره يك نفر بايد وارد اين حريم خصوصي ميشد و فيلمي در اين مورد ميساخت. بعد از يك ماه و نيم اول كه ديدگاههاي من و آقاي حاتميكيا همسو شد، او به من براي نگارش قصهها وقت داد و قرار شد در 15 روز كل قصهها را بنويسم. قصههاي اوليه داستانهاي 40 تا 60 صفحهاي بود. براي شناخت شخصيتها ابتدا قصهها را نوشتيم و بعد چون قرار بود فيلم اپيزوديك باشد، قطعا مجال نداشتيم راجع به شخصيتها اطلاعات زيادي به تماشاگر بدهيم.در مرحله نگارش اپيزودها دست من كاملا باز بود. از ابتدا بعضي قصهها را خيلي دوست داشتم كه نيازي به تغيير نداشتند مثل اپيزود «بهار» و بعضي را دوباره نوشتم. در نهايت هر كدام از فيلمنامهها را تبديل به 10 صفحه كردم. بعد از اين مرحله مشاركت كارگردان شروع ميشد. او نظر ميداد و فيلمنامهها را ميخواند و من هم تغيير ميدادم، دوباره مينوشتم و دوباره نظر ميداد و اين پروسه دائم تكرار ميشد. من جداگانه مينوشتم و او ديالوگها را تغيير ميداد حتي سر صحنه هم بعضي ديالوگها تغيير ميكرد. و شما با اين حجم تغيير ديالوگها هيچ مشكلي نداشتيد؟نه. چون ميدانستم اولا شيوه كار حاتميكيا به اين شكل است يعني او سر صحنه به آن چه مد نظرش است ميرسد. دوم اينكه شيوه خود من در كارگرداني تئاتر به همين شكل است يعني گاهي سر صحنه از بازيگر ميخواهم در مدت زمان كوتاه ديالوگهاي تازهاي را حفظ كند. حاتميكيا هم سر صحنه اگر ديالوگي بهاصطلاح به دلش ننشيند آن را بارها و بارها تغيير ميدهد تا به خواستهاش برسد. اما باز هم با همه اين تغييرات هر 7 اپيزود اوليه نوشته خود من بود البته گروه تحقيق هم زحمت زيادي كشيدند اما در مرحله نگارش نوشتن 7 اپيزود به اين شكل كار سختي بود. بهنظر ميرسد با موضوع فيلم ارتباط خوبي برقرار كرده بوديد؟بله و من در مقابل همه نقدهاي منفي از اين فيلم دفاع ميكنم. چرا بعضيها اصرار دارند بگويند مسئلهاي مثل سقط جنين در حيطه فردي و شخصي ميگنجد. بايد بپذيريم در حال حاضر همه موضوعات اجتماعي هستند. ما بايد به بچهها و نوجوانها آموزش بدهيم. من نميپذيرم كه سقط جنين يك مسئله زنانه است اين يك مسئله انساني و جمعي است. ما هم راي به اين نداديم كه بايد در هر شرايطي سقط كنيم يا بچه را نگهداريم، ما ميخواستيم بگوييم بايد به همه چراها فكر كنيم.در پايان ماجرا حتي ما سكانسي داشتيم كه يك پرستار مانند يك فرشته بچهها را در بغل مادرها ميگذاشت كه البته اين سكانس حذف شد. ما نميخواستيم نتيجهگيري كنيم. ميخواستيم بگوييم در شرايطي اين كار مجاز است ولي اگر خدا قدرت اختيار داده ميتوان اين اختيار را دخيل كرد. در بعضي موارد زنها تصميمي براي بچهدار شدن ندارند ولي مردها با شيوههاي مختلف خواسته خود را عملي ميكنند. گاهي مردها ميخواهند براي دور كردن زن خود از اجتماع، او را خانه نشين كنند مثل اپيزود «شيدا». اين را هم بدانيد كه ما نميخواستيم و نميتوانستيم به مسائل پشت پرده بپردازيم. من ميخواستم بسياري از مسائل را تماشاگر خودش از خلال داستان بگيرد. بله درست است همه ميدانيم براي باردار نشدن راههاي پيشگيري هم وجود دارد اما بالاخره داستان ما ظرايفي دارد كه تماشاگر خود بايد به آن برسد. اما به هر حال تعدد اپيزودها باعث شده بسياري از حرفها ناگفته باقي بماند و شخصيتها آن طور كه خواسته تماشاگر است معرفي نشوند؟نگاه ما از ابتدا این بود که به طور غیر مستقیم درباره قبح سقط جنین صحبت کنیم. مطالعات زیادی در این باره داشته و تحقیقات مختلفی درباره این موضوع و زنانی که به سقط جنین دست میزنند انجام دادهام که از آنها در نگارش فیلمنامه استفاده کردم. با اینکه بیننده به دلیل موضع زنان به سمت آنها کشیده میشود، اما ما در فیلمنامه دنبال این نبودیم که زن یا مرد را مقصر معرفی کنیم. این نگاه معتدل در فیلم نسبت به همه شخصیتها وجود دارد. ما در "دعوت" با شخصیتهایی مواجهیم که در یک موقعیت بحرانی قرار گرفتهاند و دنبال مقصر نیستیم و حکم هم صادر نمیکنیم.در فرهنگ شیعی ما دو شخصیت زن متفاوت داریم. حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س) که واکنشهای مختلفی در مقاطع حساس زندگی دارند. یکی با تضرع به ظلم به اهل بیت اعتراض کرد و دیگری در بارگاه یزید خطابهای خواند که در تاریخ مانده است. زنان "دعوت" هم واکنشهای مختلف به اتفاقی که برایشان افتاده دارند و گریه آنها از سر ضعف نیست. بله، ما بسياري از بخشها را به خاطر كمبود وقت حذف كرديم. مثلا در اپيزود «بهار» در سكانسي ميديديم كه رئيس او همراه زن و فرزندانش صميمانه مشغول صرف شام در يك رستوران هستند، ولي اين سكانس حذف شد. بخشهايي كه خانم كتايون رياحي در داستان بودند نيز تا حدود زيادي حذف شد. قرار بود داستانها كوتاه باشند و ريتم يكدستي داشته باشند. همين مسئله باعث شد بسياري از سكانسها در هنگام تدوين قيچي شوند. من داستانها را كامل نوشته بودم ولي كمبود زمان باعث حذفهاي زيادي شد و حالا به همين خاطر قرار است فيلمنامهها از مرحله تحقيق تا نگارش بهصورت كامل چاپ شوند. با اين حساب بهتر نبود از تعدد اپيزودها كاسته ميشد و در عوض داستانهاي كاملتري شكل ميگرفت؟بهنظر من اين مسئله سليقهاي است. شايد اگر من كارگردان بودم اين كار را ميكردم. ولي ما ميخواستيم قشرهاي مختلفي كه درگير مسئله سقط جنين هستند را به نمايش بگذاريم؛ يك هنرمند، يك روشنفكر، يك زن مسنو.... اين موضوع آنقدر حساس است كه حتي ميتوانست يك مجموعه تلويزيوني باشد. به هر حال براي نشان دادن 5 قشر مختلف كه درگير اين ماجرا هستند ما چاره ديگري نداشتيم. من پيش از اين هم در نمايش «حياط خلوت» اين شكل اپيزوديك را تجربه كرده بودم. من براي نگارش فيلمنامه «دعوت» يك سال وقت صرف كردم يعني يك سال تمام درگير اين فيلم بودم. بسياري از پيشنهادات را هم رد كردم و به همين خاطر از اين فيلم دفاع ميكنم. «دعوت» 5 داستان دارد كه همگي يك اتفاق مشترك دارند. اما قبول داريد، گاهي تلاش براي رسيدن به ايجاز هم به كليت كار لطمه ميزند؟ مثلا اپيزود «خورشيد» خيلي گنگ و نامفهوم است.بله، قبول دارم كه در بعضي مواقع كوتاه كردنها براي رسيدن به ايجاز به كل داستان لطمه زده است. بله در اپيزود «خورشيد»، او شخصيت مخوف و ترسناكي دارد و ما هم در آخر نميفهميم چه اتفاقي ميافتد كه او مهربان ميشود. حتي دختر خودم هم به من گفت كه داستان برايش نامفهوم بوده است اما من در فيلمنامه 60 صفحهاي نوشته بودم كه اين زن دختر را وادار به انجام كارهاي مختلف ميكند. مطمئنم كارگردان هم با دلخوري خيلي از اينها را حذف كرد چون چاره ديگري نداشت. ولي وقتي يك فيلم اپيزوديك ميشود چارهاي جز اين نيست، مگر اينكه از تعدد اقشاري كه ميخواهيم وارد ماجرا كنيم، كم كنيم مثلا زن ميانسال را حذف كنيم، اما حاتميكيا اعتقادي به اين نوع حذف نداشت و من هم از اين مسئله دفاع ميكنم. يعني به خاطر اهميت موضوع ميتوانيم بعضي اشكالات ساختاري را ناديده بگيريم؟بله، فراموش نكنيد كه «دعوت» فيلم خوشساختي است، ريتم خوبي دارد و به مسئله بسيار پنهان و حساس سقط جنين ميپردازد كه متأسفانه در كشور ما مثل كشيدن دندان است و انجام آن از خريد استامينوفن از داروخانه راحتتر است. من به چشم ديدم كه داروخانهها به سادگي به دختران جوان آمپول سقط جنين ميفروشند. اين درست نيست كه به بهانه عملي شدن كاهش جمعيت قبح مسئله سقط جنين از بين برود. ما بايد با آگاهي اجتماعي روشهاي پيشگيري را بياموزيم. شايد هم يك روز من اين مسئله را با يك طنز تلخ در قالب يك نمايش روي صحنه بردم، اما «دعوت» طنز ندارد بلكه تلخ و گزنده است.فراموش نكنيم كه يك فيلمساز مرد كه سابقه ساخت فيلمهاي جنگي دارد و مذهبي است و در فيلمسازي يك معترض اجتماعي به شمار ميرود، به سراغ طرح يك موضوع حاد در جامعه رفته كه همه بيتفاوت از كنار آن گذشتهاند. ما اين سختي را به جان خريديم، حتي بعضي از دوستان صميمي من ميگفتند اين موضوع ورود به حيطه شخصي آدمهاست اما ما سنت شكني كرديم چون آن را لازم ميدانستيم. طرح اين موضوع آن قدر لازم بود كه به خاطر آن ميتوانيم از بعضي اشكالات فيلم صرفنظر كنيم. درست است كه يك جاهايي روابط نامفهوم است ولي بهتر است تماشاگر اين فيلم به اين نكته توجه كند كه ما ميخواستيم چه چيزي بگوييم؛ اينكه هر انساني حق زندگي كردن دارد همانطور كه حق بدبخت شدن دارد. سليقهها متفاوت است. هر كارگرداني قطعا با زاويه ديد خودش به اين داستان ميپرداخت، چون اين يك مسئله عمومي است. «دعوت» بهنظر من يك سمفوني است كه در بعضي قسمتها بسيار گوش نواز است مثل اپيزود «بهار» و «شيدا». بهنظر ميرسد نارضايتي برخي از مخاطبين از آنجا ناشي ميشود كه آنها با يك پيش زمينه ذهني از ابراهيم حاتميكيا به تماشاي فيلم مينشينند و بهدنبال امضاي او ميگردند اما خواسته آنها بر آورده نميشود. اين فيلم مخاطبان جواني را كه بدون پيش زمينه ذهني به تماشاي فيلم نشستهاند بيشتر راضي ميكند.بله، به نكته بسيار خوبي اشاره كرديد. دقيقا همينطور است. اما ما نبايد آدمها را در تعريفي كه از آنها ارائه ميدهيم منجمد كنيم. آيا اگر روزي تهمينه ميلاني در حمايت از مردها فيلمي بسازد بايد آن را تقبيح كنيم؟ علم روان شناسي ميگويد كسي كه تعريف ميكند شليك ميكند.اگر بگوييم حاتميكيا فيلمساز جنگ و معترض اجتماعي است و عاصي است اين تعريفها مصداق همان شليك است. ما امروز از طرف عاشقان حاتميكيا تحت فشار قرار گرفتهايم چون دوستداران حاتميكيا او را در قالب حاج كاظم ميبينند و نميخواهند از او فيلمي در مورد مسائل خانوادگي ببينند. مطمئنا حاتميكياي 46 ساله با حاتميكياي 25 ساله فرق دارد. بهتر است طبق گفته حضرت علي(ع)، نگاه نكنيم كه چه كسي ميگويد ببينيم چه ميگويد.بعضيها در مورد چيستا يثربي هم همين تفكر را دارند، آنهايي كه من را يك فمينيست دوآتشه ميدانند و به اين نوشته من معترضند درصورتي كه باور كنيد اگر من به اين مسئله اعتقاد نداشتم نميتوانستم در مورد آن بنويسم. من معتقد به برابري 100 درصد زن و مرد هستم و معتقدم طبق قرآن معيار تفاوت انسانها در ميزان تقواي آنهاست. ولي متأسفانه امروز جريان روشنفكري هم به اين فيلم معترض است. ساخت «دعوت» يك ريسك بزرگ بود چون اين سوژه حساس اگر عادي از آب درميآمد از دست رفته بود.حاتميكيا از همان فيلمهاي اوليهاش همواره از مشاور در مرحله نگارش فيلمنامه استفاده كرده است ولي جز يك بار، همكاري با اصغر فرهادي در «ارتفاع پست»، اين چنين همكاري پررنگي را با نويسنده ديگري نداشته است؛ دليلش را هم ميتوان حيطه تازهاي دانست كه حاتميكيا در «دعوت» پا به آن گذاشته است. اپيزود دانشجو چرا از فيلم حذف شد؟ريتم آن اپيزود با بقيه داستان هماهنگ نبود. در آن اپيزود يك دختر دانشجو(ليلا اوتادي) از همسر خود( پژمان بازغي) كه پنهاني ازدواج كرده بودند باردار ميشد و در طول ماجرا دختر كم كم به حالتي ميرسيد كه آن بچه برايش حالت مقدسي پيدا ميكرد و او فارغ از هر چيز به بچهاش عشق ميورزيد. اين اپيزود ريتم دروني داشت و با بقيه داستانها همخواني نداشت و حذف شد.و اپيزود ديگري كه قرار است تبديل به يك فيلم بلند شود؟اپيزودي كه يك خانم معلم مذهبي كه به خاطر ورشكستگي شوهرش بهصورت صوري از او جدا شده تا از دست طلبكارهاي او در امان باشد حامله ميشود و حالا نميتواند حاملگياش را علني كند چون همه فكر ميكنند او طلاق گرفته است. بازيگر اين اپيزود هم پريوش نظريه بود كه حالا قرار است تبديل به يك فيلم بلند شود. از اپيزود دوم به بعد دست شما براي تماشاگر رو شده و او ميداند كه قرار نيست بچهاي سقط شود، بهنظر شما اين مسئله به جذابيت داستان لطمه نزده است؟ نه. به اين خاطر كه ديدگاه نويسنده و كارگردان وارد داستان شده است. آنهايي كه در مورد مسائل ديدگاه مشخصي ندارند پايان داستان را باز ميگذارند. حاتميكيا در مورد سقط جنين ديدگاه داشت و تحقيق كرده بود، من هم همين طور. مطمئن بوديم كه نبايد سقطي صورت بگيرد. هميشه راه ديگري وجود دارد. اگر كارگردان بوديد، شما هم به سراغ يك روايت اپيزوديك ميرفتيد؟بله. جامعه امروز ما، جامعه داستانهاي يك دقيقهاي است. يعني اگر توانستي در يك دقيقه حرفت را بزني موفقي. من طرفدار داستانهاي اپيزوديك هستم. البته ظاهرا بعد از «دعوت» ساخت فيلمهاي اپيزوديك مد شد. شما بهعنوان بازيگردان و مسئول انتخاب بازيگر هم در اين طرح حضور داشتيد. بعضي از بازيگران انتخابهاي خوبي بهنظر نميرسند و بعضي هم بازيهاي اغراقآميزي دارند و اصلا باور پذير نيستند؛ مثل محمدرضا فروتن در نقش يك جوان لر. در اينباره چه نظري داريد؟من نهايت سعيام را در انتخاب درست بازيگران به خرج دادم. چه اشكالي دارد كه بعضي از بازيگران تلويزيوني باشند. من فكر كردم سحر جعفري جوزاني و سيامك انصاري بازيگران خوبي هستند پس، از آنها دعوت كردم. اگر بدون پيش داوري به تماشاي فيلم بنشينيد حتما از بازيها هم راضي خواهيد بود. من از بازيها دفاع ميكنم. شايد در آن شرايط ميتوانستيم انتخابهاي بهتري هم داشته باشيم اما بعضيها سر كارهاي ديگري بودند. من از تك تك بازيگران تست گرفتم و آن را به كارگردان نشان دادم. اما با بضاعت سينماي ايران اين انتخابها خوب و قابلقبول بود. يعني نميپذيريد كه بعضي از بازيها اغراق آميز است؟چرا ميپذيرم و قبول دارم كه بعضي نقشها ميتوانست بهتر از اينكه ميبينيم از كار دربيايد. شايد نبايد از محمد رضا فروتن ميخواستم با لهجه حرف بزند. من از او خواستم لهجه لري را ياد بگيرد ولي حالا ميبينم كه اشتباه كردم. البته قرار بود بازيگراني مثل بهرام رادان و هديه تهراني هم در اين فيلم حضور داشته باشند كه متأسفانه نشد. چه اتفاقي افتاد كه اين بازيگران حذف شدند؟هيچ مسئله خاصي نبود. بعضيها قرارداد بستند اما در ادامه مجال همكاري پيش نيامد. بهعنوان مثال قرار بود محمد رضا گلزار نقشي را كه فرهاد قائميان در آن حضور دارد، بازي كند. تصور كنيد گلزار تبديل به يك مرد 55 ساله شود، بسيار خب ما در گريم او را تبديل به يك مرد ميانسال ميكرديم، اما صداي او را هم ميتوانستيم تغيير دهيم؟ اصلا چه دليلي داشت اين كار را بكنيم.آيا اين نقش احمقانه نميشد؟ هديه تهراني هم قرار بود در اين فيلم بازي كند اما براي او سفر فوري به ايتاليا پيش آمد، او عذرخواهي كرد و رفت. اما فراموش نكنيد كه انتخابهاي ما محدود است. ما در ايران زندگي ميكنيم و نميتوانيم از آمريكا و اروپا بازيگر دعوت كنيم. من نميتوانستم سراغ آنجلينا جولي، جنيفر لوپز يا برد پيت بروم. بضاعت ما اندك است. قرار بود يكي از نقشها را هم رضا كيانيان بازي كند اما سفر فرانسه برايش پيش آمد و او هم با عذرخواهي از طرح كنار رفت. اما براي بعضي از نقشها از ابتدا تصميمهايي داشتم كه عملي شد مثلا كتايون رياحي، گوهر خير انديش و مريلا زارعي انتخابهاي اول من بودند. نقش بهار را اصلا براي مريلا زارعي نوشتم و سيده خانم خود گوهر خيرانديش بود. و در مورد مهناز افشار؟من مجبور بودم يك سوپراستار را براي اين نقش بگذارم تا در نقش يك سوپر استار باورپذير باشد. به هر حال قرار بود اين نقش اسب سواري كند و در سرما زير برف برود. ما سكانسهاي سختي از اين نقش داشتيم كه بعضي از آنها حذف شد. اما باور كنيد كه براي نقش يك سوپر استار نميتوانستيم از بازيگر تئاتر استفاده كنيم. تماشاگر بايد عمق اين ماجرا را درك ميكرد. اينكه وقتي يك بازيگر مطرح مثلا مهناز افشار باردار باشد چقدر وحشتناك است و چه مشكلاتي سر راه كار او بهوجود ميآيد. او در اين فيلم يك بازي روان ارائه داده، يعني بدون هيچ آلايشي بهخودش خيلي نزديك بود. قرار بود حميد رضا پگاه هم در اين فيلم حضور داشته باشد كه با وجود تواناييهاي بسيار اين بازيگر، در نهايت در تركيب بازيگران حذفهايي صورت گرفت و اين مجال فراهم نشد. ظاهرا در مورد بازيگرداني هم مشكلاتي بهوجود آمده بود كه سبب شد شما بعضي روزها سر صحنه حضور نداشته باشيد. دليل اين مسئله چه بود؟در اين مورد هيچ مشكلي وجود نداشت. ولي گاهي من به خاطر بچه مدرسهاي كه دارم نميتوانستم از تهران خارج شوم و سر صحنه فيلمبرداري بروم. اما ظاهرا بعضي افراد از اين مسئله سوءاستفاده كردند و حتي من شنيدم كه بعضي ميگفتند نويسنده فيلمنامه از كار اخراج شده است. من نميدانم بعضيها چه اصراري دارند كه به حاشيه بپردازند.
آقای حاتمی کیا اصلا چه شد که تصمیم گرفتید با خانم یثربی کار کنید؟اوایل سال 1386 تحقیقات در مورد موضوع سقط جنین را برای ساخت یک فیلم سینمایی به گروهی محقق واگذار کردیم. تحقیقات میدانی از جنبههای حقوقی و اجتماعی انجام شد و اصل آن رسیدن به قصههای اولیه بود. در این زمان بود که چیستا یثربی به ما پیوست و به دلیل نزدیکی دیگاهمان احساس کردم بهتر است کار نگارش را به او بسپارم.
دلیل حذف اپیزود دختر دانشجو چه بود؟فیلمنامه خانم یثربی شامل هفت قصه بود که شش قصه آن تولید و هنگام تدوین پنج اپیزود شد دلیل حذف اپیزود دختر دانشجو به متن، بازیها و حتی کارگردانی آن مربوط بود که چندان به نظرم موفق از آب درنیامد. ضمن اینکه ما باید فیلم را در مدت زمان معقول فیلم سینمایی حدود 100 تا 110 دقیقه جمع میکردیم. در این شرایط باید یک اپیزیود قربانی میشد که با توجه به دلایلی که برشمردم، این اپیزود را از فیلم حذف کردیم.
چینش اپیزودها در کنار هم به چه نحوی بود، آیا ملاک خاصی برای این کار داشتید؟دغدغه ما این بود که قصهها به گونهای در کنار هم قرار بگیرند که هماهنگی داشته باشد. برای رسیدن به چینشی درست از اقشار مختلف دعوت کردیم تا در قالب نمایشهای خصوصی به دیدن فیلم بنشیند. برای این دو گروه، دو ترکیب از این چیدمان اپیزودها را به نمایش گذاشتیم که در نهایت آنچه روی پرده رفت مورد تایید ما بود. در مورد اسم گذاری اپیزود ها هم احساس کردم این شکل کار باعث مقطع شدن فیلم میشود و یک پیکره بودن فیلم از دست میرود. این عنوانبندی موجب میشد تا ساختاری که قصد داشتیم یکدست باشد از بین برود و مخاطب بین داستانها فاصله احساس کند.
شخصیتهای زن "دعوت" از زنانی مانند فاطمه در "آژانس شیشهای" فاصله گرفته و آن قدرت و اقتدار در آنان دیده نمیشود ، چرا؟به هر حال شخصیتهای زن "دعوت" در شرایط بسیار ویژه قرار میگیرند. آنها با مشکلی ناخواسته مواجه میشوند که برخورد قدرتمندانه با آن بسیار دشوار است. البته شخصیتهای "دعوت" نیز از خود اقتدار نشان میدهند.البته نه در آن فیلمها و نه در "دعوت" نمیخواستم در دفاع از موقعیت زنان فیلم بسازم. در مورد فاطمه همسر حاج کاظم "آژانس" که حضور فیزیکی بسیار کمی در فیلم داشت، به هر حال موقعیت به گونهای بود که حتی با یک نامه توانست قدرت خود را بنمایاند. نوع فیلم آنگونه میطلبید. زنان "دعوت" برای به دست آوردن آنچه میخواهند مقاومت میکنند و میجنگند. حالا میتواند مقاومت آنها از جنسی متفاوت با مقاومت زنان دیگر فیلمهایم باشد.همه معتقدند که حاتمی کیا فیلمی متفاوت با فیلم های گذشته اش ساخته ، این تفاوت نه در ساختار بلکه در روح محتوا و معانی فیلم دیده می شود. عده ای معتقدند که فیلم دعوت مثل دیگر فیلم های خاتمی کیا اخلاقگرا نیست...نه اتفاقا معتقدم "دعوت" بسیار پاستوریزهتر از برنامههای تلویزیون جمهوری اسلامی ایران است و میتوان آن را فیلمی اخلاقگرا دانست. البته چندان مایل نبودم کودکان به تماشای این فیلم بنشینند و مایل بودم در تبلیغات آن ذکر میشد فیلم برای بالای 18 سال است. اما چون این کار را فریدون جیرانی برای یکی از فیلمهایش کرده و وجهه تبلیغاتی بدی گرفته بود، از آن صرف نظر کردم.منتقدان می گویند حاتمی کیا از سینمای جنگ دارد دور می شود، شما این نظر را تایید می کنید؟من در هیچ مقطع بر تعریف و تمجیدهای منتقدان از فیلمهایم تکیه نکردهام. برخی فیلمسازان به این شکل ارتفاع گرفته و وقتی هم منتقد آنها را رها کرده زمین خوردهاند. اما من هیچگاه با هیچ منتقدی رابطه نزدیک ایجاد نکردم. در دورهای با مسعود فراستی کار میکردم و پس از مدتی او چوب تکفیر را بر فیلمهای من زد. اما هیچیک از اینها اهمیتی برایم نداشت. دنیای فیلمهای من همواره متعلق به خودم بوده و تحت تاثیر حرف کسی جهت کارم را عوض نکردهام. من زاییده تفکر دوستان منتقد نبودهام. از دوران "از کرخه تا راین" برخی انتقاد را به فیلمهایم شروع کردند. "آژانس شیشهای" هم مخالفهای مدنی بسیاری داشت. فراستی نیز در تلویزیون وقتی حرف سینمای جنگ میشد پای "آژانس" را وسط میکشید و آن را ضعیف میدانست. در حالی که مطمئنم تماشاگران میلیونی تلویزیون همه مخالف نظر او بودند.13 فیلم درباره لایههای مختلف سینمای جنگ ساختهام و متاسفم که همچنان از من به عنوان سردار سینمای جنگ یاد میشود. هنوز نام فیلمسازی که اسم او پر رنگتر از من در سینمای جنگ باشد ظاهر نشده و این مسئله برایم تاسف برانگیز است. البته فیلمسازی مانند محمدعلی آهنگر با نگاهی تازه که به سینمای جنگ دارد امید ورود نسلی تازه را به این سینما به وجود میآورد.من سراغ موضوعهایی میروم که رنگ و بویی از من داشته باشند و نمیتوانم طبق خواسته منتقدان مسیرم را در سینما تغییر دهم. منتقدانی که واقعاً چیزی غیر از تصویر خود در آینه نمیبیند و با چشمان کور به سالن سینما میروند. من در "دعوت" خطر کردم و پنج قصه را کنار هم قرار دادم به گونهای که مخاطب زمان اتمام فیلم با تامل و سکوت همچنان روی صندلی مینشیند. من خودم را آدمی حکیم ندیدم که بخواهم درباره سقط حکم صادر کنم.این نظر برخی منتقدان است که "دعوت" را متعلق به سینمای من نمیدانند. این فیلم از آن من است. من حق دارم سراغ هر موضوعی که دوست دارم بروم و نباید برای آن به کسی جواب پس بدهم. من ابراهیم حاتمیکیا "دعوت" را ساختهام و نمیخواهم پشت مخاطب باشم. من تمام تلاشم را میکنم به آنچه در ذهن دارم وفادار باشم.اگر طبق خواسته منتقدان فیلم بسازم آیندهای خوشایند نخواهم داشت و دچار سقوط میشوم. من قبله خودم را میشناسم و قطبنمایم را در دست دارم تا مسیر فیلمسازیام را طبق نظر خودم تشخیص دهم و پیش بروم.متاسفانه به دلیل موضوع ملتهب فیلم ممکن است بخشهای دیگر "دعوت" مانند بازیها و طراحی صحنه و لباس و جلوههای ویژه آن نادیده گرفته شود. همکاران جلوههای ویژه هم با وجود کاستیهای این بخش در سینمای ما کوشیدند و برای سکانسهای مختلف برف ساختند تا فضای زمستانی فیلم یکدست باشد. مهناز افشار در سرمای سخت تهران که با قطعی گاز در مناطق مختلف همراه بود، سکانس دشوار استخر را با حساسیت بازی کرد. علاقه ایشان باعث شده مصر شوم در فیلم بعدی هم با وی همکاری کنم.منابع: خبرگزاری مهر/ روزنامه همشهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 593]
-
گوناگون
پربازدیدترینها