واضح آرشیو وب فارسی:رویداد24: ساناز بیان، کارگردان جوان «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» حالا روزهای روشنی را در آینده در پیش دارد، نمایش او توانسته بود روایت دردهای زنانه را تا اندازه ای موفق، به روی صحنه ببرد، هر چند روایت های مستند و دیالوگ ها و اتفاقات، دقیقاً همان چیزی بود که در صحنه واقعی زندگی برای آن زن ها رخ داده بود و از این جهت بیشتر می توانست هم حسی مخاطب را به همراه داشته باشد؛ از این جهت شاید، خلاقیت کمتری از سوی کارگردان در تغییر فرم ها دیده می شد.گروه فرهنگ و هنر، رویداد۲۴ – ساناز بیان، کارگردان جوان «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» حالا روزهای روشنی را در آینده در پیش دارد، نمایش او توانسته بود روایت دردهای زنانه را تا اندازه ای موفق، به روی صحنه ببرد، هر چند روایت های مستند و دیالوگ ها و اتفاقات، دقیقاً همان چیزی بود که در صحنه واقعی زندگی برای آن زن ها رخ داده بود و از این جهت بیشتر می توانست هم حسی مخاطب را به همراه داشته باشد؛ از این جهت شاید، خلاقیت کمتری از سوی کارگردان در تغییر فرم ها دیده می شد. روح الله سپندارند: نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» در یکی از شب های سرد تهران در حالی جشنواره تئاتر فجر را گرم کرد که علی جنتی وزیر فرهنگ هم اجرای نخست آن را به تماشا نشست. این نمایش تابستان ۹۱ برای اولین بار در کنفرانس زنان نمایشنامه نویس جهان در استکهلم، نمایشنامه خوانی شده بود و بعد از آن پاییز ۹۲ در تالار شمس و تابستان امسال در سالن باران به روی صحنه رفت. حالا ساناز بیان، کارگردان و نویسنده این اثر، «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» را در جشنواره تئاتر فجر به روی صحنه برده است. «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» نمایشی است که زندگی سه زن شناخته شده ایرانی را روایت می کند، آن هم زنانی که شهرتشان به دلیل محکوم شدن در پرونده های جنایتی است که مدت های زیادی صفحات حوادث رسانه ها را به خود اختصاص داده بود. هر چند اسم کاراکترهای این نمایش با نام های واقعی محکومان آن پرونده ها تفاوت داشت اما روایت داستان زندگی شان آن قدر در رسانه ها دست به دست چرخیده بود که مخاطب به راحتی می توانست روایت آن ها را به یاد آورد. نخستین قاتل زنجیره ای زن که سال ۸۷ تمام رسانه ها را به خود مشغول کرده بود و سرانجام اعدام شد، بار دیگر در نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» به روی صحنه آمد تا این بار با نام مستعار نسرین، ماجرای قتل هایش را روایت کند. قتل هایی که تمام قربانیان آن، زنانی کهن سال بودند که با نیت سرقت طلاهایشان کشته شده بودند. این زن که همسرش معتاد و بیکار بود، کودکی معلول داشت و بدهی ۲۵ میلیونی اش او را وادار می کند که دست به سرقت هایی بزند که سرانجام آن ها به قتل می رسید. اما «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» کار خود را تا جایی پیش برد که یکی دیگر از پرونده های جنجالی سال های اخیر، در آن سر باز کرد. شهلا جاهد همسر دوم ناصر محمدخانی حالا پس از اعدام با نام ژاله روی صحنه آمد تا پرده از ماجرای جنجالی این سال ها بردارد، نسیم ادبی نقش او را بازی می کند اما این بار هم مشخص نمی شود که همه ماجرا چیست. معلوم نمی شود که چه کسی همسر اول ناصر محمدخانی را کشته است. فقط شهلا جاهد پای چوبه دار می رود و زندگی اش تمام می شود. آخرین زن، افسانه نوروزی است. کسی که به دلیل مشکلات مالی همسرش، مجبور می شوند به خانه دوست همسرش در جزیره کیش بروند و اقدام دوست همسرش برای برقراری رابطه نامشروع با او در غیاب شوهرش، قتلی دیگر را رقم می زند. قتلی که افسانه را هشت سال در زندان نگه می دارد؛ اما این بار، ماجرا به اعدام منجر نمی شود و افسانه پس از هشت سال با پرداخت دیه آزاد می شود اما شاید دیگر هیچ چیز مانند قبل نباشد. بهاره رهنما نقش او را بازی می کند و تمام حس های مادرانه روی صحنه می برد. «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» با بهاره رهنما، نسیم ادبی، گیتی قاسمی و آیه کیانپور، اگر چه ساختاری مستند دارد، اما توانست خود را در قالب نمایشی اجتماعی با خرده روایت های دراماتیک تثبیت کند و هم حسی بازیگر-تماشاچی را به همراه داشته باشد. طراحی صحنه و نور این نمایش نیز به خوبی در خدمت متن قرار گرفته بود و بازیگران از پشت قاب های شیشه ای داستان خود را روایت می کردند، قاب هایی که می تواند تداعی گر رسانه هایی باشد که جامعه از رهگذر آن ها، روایت های یک حادثه را به تماشا می نشیند. حالا تئاتر به عنوان میانجی واقعیت و روایت، داستان های رسانه ها را به چالش می کشد با این تفاوت که خود نیز از درک تمام واقعیت عاجز می ماند، چرا که حقیقت بارها و بارها پیچیده تر از آن چیزی است انسان ها بتوانند آن را به قضاوت بنشینند تا جایی که بهاره رهنما در یکی از مصاحبه هایش به نقل از استاد حقوقش در دانشگاه گفته بود «همواره در هر قتلی حتی اگر قاتل پیدا شود، ۵۰ درصد ماجرا تا ابد در سایه باقی می ماند.» و حالا میانجی نمایش هم نتوانست پرده از بخش های در سایه بردارد. «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» را می توان در بازی های خوب بازیگران آن دنبال کرد. بهاره رهنما بازی متفاوتی از دیگر نقش های همیشگی اش ایفا کرد. رهنما که همیشه نقش ها را به خودش نزدیک می کند، این بار متأثر از روایت هایی مستند، به نقشی نزدیک شده بود که در میانه های اجرا می توانست اشک هایش را جاری کند. نسیم ادبی و آیه کیانپور نیز اجرای خوبی را به نمایش گذاشتند اما گیتی قاسمی بدون شک در میان آن ها بهترین اجرا و روایت را به روی صحنه برد. ساناز بیان، کارگردان جوان «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» حالا روزهای روشنی را در آینده در پیش دارد، نمایش او توانسته بود روایت دردهای زنانه را تا اندازه ای موفق، به روی صحنه ببرد، هر چند روایت های مستند و دیالوگ ها و اتفاقات، دقیقاً همان چیزی بود که در صحنه واقعی زندگی برای آن زن ها رخ داده بود و از این جهت بیشتر می توانست هم حسی مخاطب را به همراه داشته باشد؛ از این جهت شاید، خلاقیت کمتری از سوی کارگردان در تغییر فرم ها دیده می شد. اما شاید نمونه موفق چنین روایت زنانه ای را می توان در جشنواره فجر سال گذشته به یاد آورد، جایی که نمایش «هم هوایی» به کارگردانی افسانه ماهیان، روایت سه زن را به سوگ نشسته بود: نرگس خاتون دلیری فرد همسر شهید عباس دوران، شهلا جاهد همسر دوم ناصر محمدخانی و لیلا اسفندیاری دختر کوهنوردی که در یکی از صعودهایش برای همیشه سقوط کرد. «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» اگر چه به شکل عاشقانه ای تلاش می کرد تا قتل های عامدانه را زنانه وار روایت کند، اما در برابر همتای دیگری از روایت زنانه در جشنواره فجر سال گذشته، یعنی نمایش «هم هوایی» هنوز راه درازی در پیش دارد. با این حال اتفاق خوبی که پنجشنبه شب در سالن چهارسو رخ داد، آن بود که پس از اتمام اجرای «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه»، ساناز بیان کارگردان این نمایش به روی صحنه آمد و اجرای این نمایش را به فاطمه معتمد آریا تقدیم کرد تا پاسخی باشد بر توهین هایی که این روزها از سوی برخی جریان ها نسبت به او بیان شده است.
جمعه ، ۹بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رویداد24]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]