محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829645437
خاطرات خاکریز ،عشق و جنگ، شهید مراد میرزایی
واضح آرشیو وب فارسی:دز ان ان: بسم الله الرحمن الرحیم به نام حرمت خون شهیدان امروزساعت ۴ صبح از خواب پریدم قرار ما ساعت ۵/۴ صبح بود من تمام بچه ها را بیدار کردم صبح تا ساعت ۵ نماز را برگزار کردیم وضو را از کنار رودخانه وکنار چادر گرفتیم بعد از ساعت ۵/۵ تا ۷…بسم الله الرحمن الرحیم به نام حرمت خون شهیدان امروزساعت ۴ صبح از خواب پریدم قرار ما ساعت ۵/۴ صبح بود من تمام بچه ها را بیدار کردم صبح تا ساعت ۵ نماز را برگزار کردیم وضو را از کنار رودخانه وکنار چادر گرفتیم بعد از ساعت ۵/۵ تا ۷ را به ورزش گذراندیم که از قبیل دویدن و نشستن و برخاست و غیره وغیره بود از ساعت ۷ الی ۵/۷ را به صبحانه خوردن گذاشتیم از ساعت ۵/۷ الی ۹ را به نظام جمع گذاشتیم از ساعت ۹ الی ۱۲ درس تخریب خواندیم آه چقدر زیبا بود صدای انفجار در دل کوهها و دریاچه ، ساعت ۱۲ آزاد شدیم به وضو رفتیم تا ساعت ۱ مراسم نماز بود از ساعت ۱ تا ۳ آزاد بودیم فعلاً این را که می نویسم کنار رودخانه هستم از آب گذشته و آن سوی رودخانه هستم راستی امشب توی خواب هی فریاد می زدم ………… بچه ها گفتند شبها همه اش در فکر دوستان و خانواده ام بودم . خودم در اردوگاه ولی دلم در مسجد امام حسین (ع) با بچه ها بودم امروز هم مثل روزهای پیش ساعت ۴ بیدار شدم بعد از اتمام وضو صبح به نماز رفتیم و بعد از نماز به ورزش رفتیم ساعت ۷ برگشتیم و بعد از صرف صبحانه رفتیم ساعت ۵/۷ به سر کلاس رفتم امروز۵/۱ کلاس ابوجا الدری داشتیم بعد ازکلاس به درس اصلی پرداختیم امروز رزم انفرادی بود طرز زیک زاک و خیز ۵ ثانیه و سه ثانیه و اسلحه تیربار و پوششی و غیره پرداختیم تا ظهر که شد به نماز رفتیم ساعت ۳ که سر کلاس برگشتیم درس رزم انفرادی بود ، امروز درس دیده بانی و دیده وری را نیز خواندیم امشب نگهبان هستم هر ۶ نفر مرحله باید نگهبانی بدهد اول ۵/۱ ساعت، دوم ۲ ساعت ، سوم ۵/۱ ساعت باشد . اول از ساعت ۵/۱ تا ۴۵/۹ دقیقه بودیم بار دوم از ساعت ۱تا ۳ بودیم بعدش از ساعت ۵ تا ۷ بودم . امروز به شهر رفتم صبح زود است تصمیمم را گرفتم قاطع که دیگر که دیگر با ظلم همکاری نکنم آه چقدر دوست داشتم که کسی را پیدا کنم که با او درد دل کنم همه چیز را برایش بگویم بگویم که آه ، من او را دوست دارم من در دوراهی قرار گرفتم عشق و جنگ. کدام به است به امید آینده . ولی عشق کار بی ایمانان است و ما را با آن کاری نیست به امید جنگ و شهادت مراد میرزائی هر روز به شهادت نزدیکتر می شود . نوشته خودم در۱/۱/۱۳۶۰ بسیجی شهید مراد میرزائی فرزند علیداد تولد ۱۳۴۴ شهادت ۱۳۶۰/۳/۱۹ پدافندی جبهه کرخه مدفن گلزار امیرمکان شهر شمس آباد
جمعه ، ۹بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دز ان ان]
[مشاهده در: www.deznn.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 15]
-
گوناگون
پربازدیدترینها