واضح آرشیو وب فارسی:55 آنلاین: آیا احساسات ضدعربی که گروهی از مردم ایران از خود بروز می دهند، مصداق نژادپرستی یا قوم مداری محسوب می شود؟55 آنلاین : گروهی از مردم ایران در اعتراض به اعدام شیخ نمر باقر النمر توسط دولت عربستان سعودی به سفارت این کشور در ایران حمله کردند. این شیوه اعتراض با تشدید اختلافات ایران و عربستان و قوت گرفتن احساسات قوم گرایانه در ایران همراه شده است. این در حالی است که ما در کشور خود چند استان عرب نشین داریم. آیا احساسات ضدعربی مردم ایران مصداق نژادپرستی یا قوم مداری محسوب می شود؟ چه عواملی موجب شکل گیری چنین احساساتی نسبت به عربستان در میان مردم ایران شده است؟ چنین احساساتی چه مخاطرات و تبعاتی در پی دارد؟ درباره این موضوع با حسین سراج زاده، دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی، گفت وگو کرده ایم. سراج زاده که دکترای جامعه شناسی خود را از دانشگاه اسکس (Essex) انگلستان دریافت کرده است، درباره تاثیر رفتارهای قوم مدارانه بر عرب های ساکن ایران می گوید: «این رفتارها موجب می شود عرب های داخل ایران احساس کنند که بخشی از این مجموعه ملی نیستند، با بقیه فاصله دارند و دچار احساس تحقیر شوند. حتی ممکن است چنین افرادی ارتباط خود را با کلیت کشور یا دولت مخدوش کنند و در نتیجه رفتارهای گریز از مرکز یا گریز از دولت در آنها ایجاد می شود. رفتارهای قوم مدارانه فاصله اجتماعی بین اقوام و به خصوص فاصله قوم اقلیت را با قومیتی که ممکن است اکثریت غالب باشند، تشدید می کند.» در ادامه بخش هایی از گفت وگوی مجله «تجارت فردا» با حسین سراج زاده را می خوانید: *اگر یک گروه قومی یا نژادی قائل به این باشند که خودشان گروه برتر هستند و سایر اقوام یا نژادها را پست تر از خود بدانند، یا خود را دارای فضیلت های ویژه و اقوام و نژادهای دیگر را از این فضیلت ها بی بهره بدانند، نژادپرست و قوم مدار هستند. *از گذشته ایرانی ها هم از جهت تاریخی و هم از نظر سیاسی، تعارض ها، تضادها و تنش هایی با کشورهای عرب داشته اند. قاعدتاً جلوه هایی از این نژادپرستی یا برتری طلبی های نژادی و قومی را می توان در برخی از برخوردهایی که صورت می گیرد، ملاحظه کرد. البته همه موضوع این نیست، اما به هر حال نشانه هایی از احساسات برتری طلبی هم در این میان دیده می شود. *همه کشورها، اقوام و ملت ها گاهی اوقات تضاد منافعی دارند و بر سر منافع شان با هم رقابت هایی دارند، اما گاهی برای استفاده از انرژی روانی و اجتماعی بخش هایی از توده های مردم و تهییج آنها، از مفاهیم برتری طلبانه قومی و نژادی استفاده می شود و نژادپرستی و قوم مداری به نوعی تشدید می شود. *برخورد بسیاری از مردم ایران با این مسائل و اختلافات از موضع نژادپرستانه یا قوم مدارانه نیست. بخش قابل توجهی از مردم به ویژه فرهیختگان و حتی مردم عادی از چنین موضعی با مساله برخورد نمی کنند و چه بسا نسبت به برخوردهای نژادپرستانه و قوم مدارانه واکنش نشان می دهند، اما به هر حال در بخش هایی از مردم، این تعارض ها به مواضع نژادپرستانه و قوم مدارانه منجر می شود. *درباره شکل گیری احساسات ضدعربی در بخشی از مردم ایران، فکر می کنم احساسات نژادپرستانه ضدعربی از ناسیونالیسم افراطی ایرانی تغذیه می شوند. این ناسیونالیسم که به خصوص در دوره پهلوی شکل گرفت و مبنای بخشی از هویت ایرانی شد، فرهنگ اسلامی را تا حدی فرهنگ عربی تعریف می کرد و باعث می شد افراد فرهنگ ایرانی خود را در تعارض با این فرهنگ ببینند. عده ای هم کماکان همین تعریف را دارند. *برخوردهایی که در دوره های مختلف از ناحیه خلافت های اسلامی با اقوام غیرعرب انجام شده، زمینه های تاریخی این تعارض را شکل داده است. این برخوردهای تبعیض آمیز که با روح آموزه های اخلاقی اسلام هم در تعارض بوده، احساسات قومی را در کشورهای غیرعربی تقویت کرده است. *جنبه دیگر این احساسات ضدعربی نیز به تفاوت های مذهبی برمی گردد. به این معنا که هویت مردم ایران به عنوان یک کشور با اکثریت شیعه و حامل فرهنگ شیعی، در تعارض با اکثریت اعراب که عمدتاً سنی مذهب هستند، تعریف شده است. *تعارض منافع حکومت ها در تاریخ معاصر هم در تشدید این احساسات بی تاثیر نبوده است. این تعارض منافع حکومت ها عمدتاً مبتنی بر منافع سیاسی است، اما برای اینکه بتواند پیش برود، لازم بوده یا هست که خودش را به پشتوانه فرهنگ نیز تجهیز کند. بنابراین گاهی اوقات به این نوع عواطف و احساسات بین مردم دامن می زنند تا بتوانند تعارض منافع سیاسی با دولت های عربی را با بهره گیری از فضای فرهنگی پیش ببرند. *جنگ هشت ساله عراق با ایران نیز با نوعی اتحاد عربی نسبی علیه ایران در سطح منطقه دنبال شد و صدام حسین نیز با توسل به شعارهای عربی وارد جنگ شده بود. به همین دلیل تجربه تاریخی آن جنگ نیز در دامن زدن به احساسات ضدعربی در بین مردم ایران تاثیرگذار بود. *طبیعی است که قومیت ها به مفاخر تاریخی و فرهنگی خودشان افتخار کنند، اما این به معنای تحقیر مفاخر تاریخی و فرهنگی دیگران نیست. *با توجه به موقعیتی که کشور ما دارد، مصلحت ملی ما ایجاب نمی کند که دارای دیدگاه ها و رفتارهای ناسیونالیستی به صورت نژادپرستانه باشیم، چرا که چنین رفتارهایی ممکن است تنش های منطقه ای را تشدید کند و هزینه های بالایی را بر کشور در عرصه دیپلماسی و به تبع آن در عرصه اقتصادی تحمیل کند. *اگرچه بخش بزرگی از مردم کشور ایران فارس زبان هستند، اما اقلیت قابل ملاحظه ای از اعراب را هم در کشور داریم. به هر حال ایران یک کشور چندقومیتی است و نباید یک هویت ویژه قومی به صورت برتری طلبانه خود را بر سایر اقوام تحمیل کند و حتی آنها را تحقیر کند. این دیدگاه ها و رفتارها با مصلحت ملی، وحدت ملی و انسجام ملی مغایر است. *اقدام دولت عربستان سعودی در اعدام شیخ نمر از نظر چارچوب های حقوق بشر، حقوق اقلیت ها و حق آزادی بیان رفتاری بسیار نادرست بوده است. این اقدام را نه تنها ایران بلکه بسیاری از کشورهای دیگر نیز محکوم کرده اند، می کنند و باید هم بکنند، ولی رفتار مردم و دولت در این محکوم کردن نباید صورتی پیدا کند که اصل ماجرا را تحت الشعاع خودش قرار دهد. *در مواجهه با چنین مسائلی در سیاست خارجی، باید کار را به تدبیر دستگاه دیپلماسی کشور سپرد تا بر اساس مصالح ملی، با تدبیر و با اتکا به عزت ملی، موضوع را پیش ببرند چون در این زمینه لازم است که برخوردی کارشناسانه انجام شود. *چون ما جامعه ای چندفرهنگی (Multicultural) هستیم و اقوام و حتی مذاهب متنوعی در کشور داریم، در نتیجه رفتارها یا احساسات ضد عربی فاصله بین قومیت ها را تشدید می کند. حتی چه بسا ممکن است چنین رفتارهایی به تدریج نفرت های قومی را در پی داشته باشند. *(تبعات تشدید احساسات ضدعربی) از جهت داخلی این است که سرمایه اجتماعی ملی را که مبتنی بر همین روابط میان اقوام، گروه ها و اقلیت هاست، فرسوده می کند و در نتیجه ممکن است دولت را از پشتوانه گسترده همه مردم کشور محروم کند. *(احساسات و رفتارهای ضدعربی) موجب می شود عرب های داخل ایران احساس کنند که بخشی از این مجموعه ملی نیستند، با بقیه فاصله دارند و دچار احساس تحقیر شوند. حتی ممکن است چنین افرادی ارتباط خود را با کلیت کشور یا دولت مخدوش کنند و در نتیجه رفتارهای گریز از مرکز یا گریز از دولت در آنها ایجاد می شود. *برای جلوگیری از ایجاد زمینه های شکل گیری احساس تبعیض، شرایطی فراهم کنیم که همه اقوامی که در مرزهای کشور ایران زندگی می کنند، از لحاظ شرایط عینی اجتماعی و اقتصادی هم احساس تبعیض نکنند. *باید هویت ملی ایرانی را بر اساس واقعیت چندفرهنگی و چندقومی بودن جامعه ایران تعریف کنیم، هم در سطح حکومت و ایدئولوژی رسمی کشور و هم در میان مردم. منبع : اقتصادنیوز
جمعه ، ۹بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: 55 آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]