واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
سرقت خوابگاهی دختر دانشجو بخاطر عشق تلگرامیش
روز نو : عشق کورکورانه دختر دانشجو در تلگرام ، پایش را به دادسرا باز کرد ! دختر 20 ساله که خام وعده های پسر بیکار و فقیر شده بود به خاطر حرفهای عاشقانه این پسر در تلگرام و وعده ازدواج ، دست به سرقت از همکلاسیش زد تا هزینه ی خواستگاری و عقد و ازدواج را فراهم کند ! به گزارش پارس ناز .این دختر پس از خرید دانشجوی رشته پزشکی، رمز کارت او را به خاطر سپرد و پس از نقشه این دزدی را در خوابگاه دختران اجرا کرد تا با پسر تلگرامی ازدواج کند. چند روز پیش زمانیکه دختر جوان به پلیس مراجعه و راز یک سرقت میلیونی را فاش کرد، پروندهای در دادسرای ناحیه ٦ تهران گشوده شد. این دختر زمانیکه در مقابل ماموران پلیس قرار گرفت، در مورد جزییات این سرقت به کارآگاهان گفت: «چند ماهی میشود که از شهرستان به تهران آمدهام تا به دانشگاه بروم. در يكي از دانشگاههاي تهران در رشته پزشکی درس ميخوانم و چون خانوادهام در شهرستان هستند در خوابگاه دختران ميمانم. هم اتاقیهایم را خیلی نمیشناسم و به خاطر اینکه جایی برای زندگی نداشتم، به این خوابگاه آمدم. من همیشه سعی میکردم روابط خیلی صمیمی با دختران خوابگاه نداشته باشم. تا اینکه از هفته گذشته شبهاي امتحان شروع شد و من هم حسابي مشغول درس خواندن شدم. تا جاییکه اصلا از خوابگاه بيرون نميرفتم و از صبح تا شب درس میخواندم. چون رشته سختی داشتم حتی یک لحظه هم نمیتوانستم از درسهایم غافل شوم. فقط روز امتحان به دانشگاه ميرفتم و بعد از امتحان دادن باز هم به خوابگاه میآمدم و درس میخواندم. یک روز که مثل همیشه برای امتحان دادن به دانشگاه رفته بودم، ناگهان پيامكي به دستم رسيد كه پس از خواندن آن حسابي شوكه شدم. پيامك از بانك بود كه نشان مي داد در حدود ١٥ ميليون تومان پول از حسابم برداشت شده است. ابتدا تصور كردم كه اشتباهي رخ داده است. براي همين به سراغ كارت عابربانكم رفتم اما آنجا بود كه با جاي خالي كيف پولم روبهرو شدم و فهمیدم کیف پولم دزدیده شده است. بلافاصله به خوابگاه برگشتم و هرچه در خانه و دانشگاه را جستوجو كردم اثري از كيف پولم پیدا نکردم. بعد از آن بود که متوجه شدم به جز كارت عابربانكم، مداركم و در حدود ٤٠٠ هزارتومان پول نقدي داخل كيف بود نیز سرقت شده است. همان موقع موضوع را با مدیر خوابگاه در میان گذاشتم ولی او احتمال داد كه حتما كيفم را در مسير خوابگاه به دانشگاه سرقت كردهاند؛ در صورتیکه من هنگام رفتن به دانشگاه و حضور در جلسه امتحان اصلا كيفم را با خود نبرده بودم. برای همین شکایت و تقاضای پیگیری دارم.» سرقت از سوی همکلاسی با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و کارآگاهان پلیس برای شناسایی سارق ناشناس ماموریت خود را آغاز کردند.تیم تحقیق در نخستین گام از تجسسهای خود پس از بررسیهای لازم، به این فرضیه رسید که این سرقت از سوی یک آشنا و احتمالا یکی از هم اتاقیهای دختر دانشجو انجام شده باشد. بنابراین تحقیقات از دانشجویان آغاز شد تا اینکه درنهایت ماموران پلیس دریافتند یکی از دانشجویان دختر این خوابگاه پس از آخرین امتحانش، بدون اطلاع مدیر خوابگاه آنجا را ترک کرده و هیچ خبری از او نیست.بنابراین ردیابیهای او آغاز شد و درنهایت ماموران توانستند این دختر جوان را شناسایی و بازداشت کنند. اعتراف به دزدی پس از خرید اين دختر ٢٠ ساله پس از دستگيري به دادسراي ناحيه ٦ تهران منتقل شد و در بازجوييها به طراحی و اجرای نقشه این سرقت اعتراف کرد. او درباره جزييات ماجرای این دزدی گفت: «چند وقت پيش زمانیکه در تلگرام بودم با پسري به نام بهزاد آشنا شدم. به او اعتماد كردم. بعد از مدتی ارتباط برای بهزاد توضيح دادم كه از شهرستان به تهران آمدم و در خوابگاه زندگي ميكنم. چند وقتی که گذشت ما تصمیم گرفتیم همدیگر را ملاقات کنیم. برای همین با او قرار گذاشتم. بهزاد در این دیدار به من گفت كار مناسبي ندارد و وضع مالياش خوب نيست. او گفت که بهشدت به من علاقهمند شده و با وجود اینکه بیکار و بیپول است اما میخواهد با من ازدواج کند. مدتي كه گذشت یک روز در میان صحبتهایم به او گفتم كه يكي از هماتاقيهايم وضع مالي خوبي دارد و در حسابش ميليونها تومان پول است. همان لحظه بهزاد فكر خلاف به سرش زد. بهزاد پيشنهاد داد كه كارت هماتاقیام را سرقت كنم. ميگفت هرگز شناسايي نميشوي و پس از آن ميتوانيم هزينه ازدواج و خواستگاري را فراهم كنيم. آنقدر در گوشم خواند كه من هم وسوسه شدم و از آنجاکه دوست نداشتم بهزاد را از دست بدهم، تصميم گرفتم سناريوي سرقت را اجرا كنم. از سوي دیگر چند روز پيش با همان هماتاقيام به خريد رفته بوديم و من در آنجا رمز كارتش را به خاطر سپرده بودم. برای همین درست روزي كه دوستم براي امتحان به دانشگاه رفته بود، بدون اينكه كسي متوجه شود كيفش را سرقت كردم و تحويل بهزاد دادم. او در حالي كه رمز كارت را هم داشت به طلافروشي رفت و تعداد زيادي سكه تمام بهار آزادي خريد. پس از آن تصور میکردم که همه چیز درست شده و من و بهزاد به آرزویمان رسیدیم. ولی اینطور نشد؛ چرا كه دوستم متوجه ماجرا شد و شكايت كرد. با اعترافات این دختر، ردیابیها برای دستگیری همدست او نیز آغاز شد و درنهایت پسر جوان هم با اطلاعاتی که دختر دانشجوی در اختیار ماموران گذاشته بود، در دام ماموران پلیس گرفتار شد. بنابراین پس از بازداشت این پسر، تحقیقات از دو متهم ادامه یافت تا زوایای پنهان این پرونده آشکار شود.
تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 93]