واضح آرشیو وب فارسی:عیارآنلاین: در سال های گذشته هیچ گاه تولید ناشی از پروژه های بیع متقابل از ۳۵۰ هزار بشکه در روز فراتر نرفته است و تولید انباشتی به دست آمده برابر با ۱۳۲۹ میلیون بشکه بوده است که تنها ۵۲ درصد از هدف در نظر گرفته شده را پوشش می دهد.به گزارش عیارآنلاین ، متأسفانه با وجود سپری شدن بیش از ۲۰ سال از انعقاد اولین قرارداد بیع متقابل، همچنان تنظیم کنندگان این قراردادها تمایل دارند تا عملکرد آن را مخفی نگه داشته و صرفاً با بیان یکسری ارقام کلی در خصوص جذب سرمایه گذاری خارجی و درآمد حاصله از آن نواقص و کاستی های آن را بپوشانند. در این گزارش سعی شده است در راستای مستندسازی تجارب مفید و ارزشمند حاصل شده از اجرای این قراردادها و مد نظر قراردادن این تجارب در تدوین و انعقاد قراردادهای جدید نفتی، مختصرا عملکرد این قراردادها به بوته نقد گذاشته شود. بررسی عملکرد قراردادهای بیع متقابل حاکی از آن است که تنها نسل اول قراردادهای توسعه به مرحله اجرا درآمده است و از میان نسل سوم قراردادهای بیع متقابل نیز تنها میدان یادآوران به پیمانکار خارجی واگذار شده است. به طور کلی در نسل اول قرادادهای توسعه بیع متقابل، ۱۶ پروژه بالادستی به پیمانکاران مختلف همچون توتال، شل، انی و سایر شرکت های خارجی و داخلی واگذار شد که هدف آن دستیابی به افزایش تولید ۱۰۰۶ هزار بشکه در روز بود اما همانطور که در جدول زیر مشاهده می شود، در دوره مورد بررسی نتایج نشان می دهد متأسفانه در خوشبینانه ترین حالت، تنها ۵۸ درصد از سطح تولید مذکور محقق شده است. از میان میادین واگذار شده تنها میدان دارخوین و بلال به سطح پلتو قرارداد رسیده اند. در مابقی پروژه ها تولید تحقق یافته یا به سطح پلتو نرسیده اند و یا پس از دوره آزمایشی ۲۱ روزه به سرعت کاهش یافته اند. میادین سلمان، فروزان و اسفندیار، نصرت و فرزام نیز اساسا توسعه پیدا نکرده اند و میدان آزادگان جنوبی نیز توسط شرکت مناطق نفت خیز جنوب توسعه یافته است. میدان مسجد سلیمان نیز تنها دو ماه در سطح پلتو باقی مانده است و سپس ظرف حدودا یکسال تولید آن کاملا متوقف شده است. به گونه ای که تولید انباشتی این میدان در طول دوره اجرای طرح بیع متقابل تنها ۳/۷ درصد تولید انباشتی پیش بینی شده در طرح جامع توسعه میدان بوده است. بیع متقابل طبق نمودار زیر در سال های گذشته هیچ گاه تولید ناشی از پروژه های بیع متقابل از ۳۵۰ هزار بشکه در روز فراتر نرفته است و تولید انباشتی به دست آمده برابر با ۱۳۲۹ میلیون بشکه بوده است که تنها ۵۲ درصد از هدف در نظر گرفته شده را پوشش می دهد. همچنین بررسی ها نشان از عدم رعایت موازین تولید صیانتی در قراردادهای بیع متقابل دارد. به نظر می رسد به دلیل مشکلات ساختاری در قراردادهای بیع متقابل انگیزه کافی برای تولید صیانتی و حداکثری توسط پیمانکار خارجی وجود نداشته است و در بسیاری از موارد پیمانکار به دنبال رساندن هر چه سریع تر میدان به سطح پلتو قراردادی در دوره زمانی ۲۱ روزه بوده تا بدین وسیله بازپرداخت هزینه سرمایه ای و پاداش خود را محقق کند به گونه ای که در میدان سیری A و E امکان رسیدن تولید به مقادیر توافق شده نبوده است و به همین دلیل نسبت گاز به نفت بعضی از چاه ها در سال های انتهایی اجرای پروژه بسیار بالا رفته و مخزن قدت ادامه تولید را نداشته است. در میدان سروش و نوروز نیز تولید زودهنگام فراتر از متوسط تولید در توافقات بوده است و نظارت کافی بر میزان و سقف تولید از چاه ها و تعداد چاه های حفر شده وجود نداشته است. همچنین موضوع جمع آوری گازهای همراه در قراردادهای نسل اول توسعه اساسا مورد تأکید قرار نگرفته است و به عنوان مثال در میدان فروزان و سیری به ترتیب روزانه ۱۹۸ و ۱۰۰ میلیون فوت مکعب گاز همراه نفت سوزانده شده است. لذا یک نکته اساسی که باید در متن قراردادهای آتی مورد توجه قرار گیرد توجه بیشتر به این مسئله است تا بتوان همانند تجربیات موفق در این زمینه (همچون میدان دارخوین) پیمانکار را ملزم به جمع آوری و در صورت امکان تزریق گاز همراه به میدان کرد. متأسفانه در قراردادهای جدید نیز توجه کافی به این مسئله نشده است و محل مصرفی برای گاز همراه تولیدی پیش بینی نشده است. به گونه ای که از میان میادین مناطق نفت خیز جنوب که قابلیت تزریق دارند، تنها سه میدان نفتی معرفی شده است. لذا احتمال افزایش چند برابری حجم گاز سوزانده شده (فلر) به خصوص در منطقه اروندان بسیار بالا است. استفاده از توان داخلی و ظرفیت های فنی و مهندسی موجود در پروژه های بیع متقابل به درستی صورت نگرفته است. در میادین سروش و نوروز پیمانکار برای بالابردن مبلغ قرارداد و رسیدن هر چه سریع تر به هدف تداوم تولید در ۲۱ روز (از دوره ۲۸ روزه)، اقدام به حفر چاه های اضافی و نصب تأسیسات جدید سرچاهی کرده و از تأسیسات و چاه های قبلی استفاده نکرده است. در میدان درود نیز وضعیت مشابهی وجود داشته است. در میادین سلمان، نصرت و فرزام و فروزان و اسفندیار که هر سه پروژه به صورت تکلیفی به پیمانکار دولتی پتروایران واگذار شده است، پیشرفت چندانی رخ نداده است. وضعیت در سایر میادین واگذار شده به شرکت های ایرانی همچون میدان گازی لاوان به سپهر انرژی بانک صادرات، میدان نفتی آذر به شرکت مهندسی و ساختمانی صنایع نفت (OIEC) و صندوق بازنشستگی نفت صنعت نفت و یا میدان گازی کیش به شرکت پرل انرژی بانک ملت که همگی در سال های اخیر و در دوران عدم حضور شرکت های خارجی صورت گرفته است, بسیار بدتر است. توسعه این میادین یا به کندی پیش می رود و یا در بعضی موارد شرکت های ایرانی با صرف هزینه های چند میلیون دلاری کناره گیری کرده و پروژه متوقف شده است. لذا در چنین حالتی وجود توانمندی فنی و مالی کافی در شرکت های داخلی جهت همکاری با شرکت های بین المللی نفتی در قالب قراردادهای جدید نفتی ایران محل تأمل است. اما مهمترین نواقص ساختاری قراردادهای بیع متقابل را می توان به طور خلاصه به صورت زیر برشمرد: الف) کوتاه بودن طول دوره قرارداد و طول دوره آزمایشی جهت باقی ماندن تولید در سطح پلتو ب) عدم توزیع مناسب ریسک های مختلف بین طرفین ج) عدم ایجاد انگیزه مستقیم و غیر مستقیم برای استفاده و انتقال تکنولوژی پیشرفته د) عدم تعامل مناسب بین کارفرما و پیمانکار در طول دوره اجرای قرارداد و) عدم انعطاف پذیری قرارداد نسبت به قیمت نفت و هزینه های مربوطه ه) مشخص نبودن امکانات و ظرفیت های داخلی موجود جهت استفاده در پروژه ز) عدم وجود انگیزه کافی جهت صرفه جویی در هزینه های سرمایه ای و استفاده از ظرفیت های داخلی و در مقابل وجود ارتباط مستقیم میان پاداش پیمانکار و هزینه های سرمایه ای ح) عدم نظارت کافی کارفرما بر پروژه و تصویب طرح جامع توسعه میدان پیشنهادی از سوی پیمانکار بدون بررسی وسیع میدان بر اساس بررسی های صورت گرفته، در قراردادهای جدید نفتی ایران برخی از این نواقص برطرف گردیده است لیکن برخی نواقص و ابهامات قابل تأمل در ساختار این قراردادها وجود دارد که در گزارشات بعدی مورد بررسی کارشناسانه قرار خواهد گرفت. منبع: عصر نفت
سه شنبه ، ۶بهمن۱۳۹۴
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عیارآنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 12]